ایلنا بررسی میکند؛
دو سوم مشاغل ایجاد شده "غیررسمی" است/ زمان احمدینژاد میلیاردها تومان پولپاشی شد اما شغلی درست نشد
در یک سال اخیر حدود دو سوم مشاغل ایجاد شده در زمره مشاغل غیررسمی بودهاند. شاغلان غیررسمی در بسیاری اوقات نه به اندازه نیازهای خود پول میگیرند و نه از مزایایی مانند بیمه بهرهمند هستند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «با وجود آنکه بر اساس گزارش مرکز آمار ایران اشتغال قابل توجهی ظرف یک سال منجر به تابستان سال ۹۸ داشتیم، ولی برابر آمارها ۳۸ درصد این اشتغال رسمی و بیش از ۶۰ درصد غیررسمی بوده که نشان میدهد اشتغال ایجاد شده کیفیت و پایداری لازم را ندارد.» این اظهارات را اخیرا عیسی منصوری (معاون توسعه کارآفرینی و اشتغال وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی) داشته است. اظهاراتی که نشان میدهد به رغم آنچه در حرف و روی کاغذ عنوان میشود که باید مشاغل غیررسمی را کاهش و شغل رسمی ایجاد کرد، همچنان این گونه مشاغل به شدت رشد میکنند و درصد قابل توجهی از اشتغال کشور غیررسمی است.
اقتصاد خاکستری، اشتغال غیررسمی
ماهیت اقتصاد خاکستری، غیررسمی و پنهان باعث میشود اطلاعات درست و دقیقی درباره این بخش اقتصاد در دسترس نباشد. با وجود این برخی برآوردها نشان میدهد که حدود ۳۰ درصد اقتصاد ایران را اقتصاد خاکستری تشکیل میدهد. اقتصاد خاکستری را عمدتا با مسائلی مثل فرار مالیاتی میشناسند. فعالیتهای اقتصادی ثبت نشده نظیر کارگاههای کوچک یا بزرگی که یا اصلا نام و نشانی از آنها نیست یا کم اظهاری میکنند، مواردی چون قاچاق و همچنین سوداگری عمده قسمتهای اقتصاد خاکستری هستند. مشخص است که چنین فعالیتهایی نیروی کار میخواهد. در یک کارگاه ثبت نشده افرادی فعالیت دارند که در حوزههای مختلف از باربری گرفته تا فروشندگی به کار گرفته میشوند. به طور کلی میزان اشتغال غیررسمی تابعی از حجم اقتصاد خاکستری است. با این همه نمیتوان گفت تمامی مشاغل غیررسمی در بخش اقتصاد خاکستری هستند. این پدیدهای عجیب در ایران است که فردی در بخش رسمی اقتصاد فعالیت دارد، اما شغلش غیررسمی است. اظهارات اخیر معاون توسعه کارآفرینی و اشتغال وزیر کار مبنی بر اینکه حدود یک سوم مشاغل ایجاد شده طی یک سال منتهی به تابستان امسال رسمی بودهاند، نشان دهنده این است که برخلاف آنچه در حرف عنوان میشود مشاغل غیررسمی در حال افزایش هستند. شاید در بدو امر با توجه به میزان بالای بیکاری عنوان شود که همین که کاری ایجاد میشود خود اتفاق مثبتی است. باید ابتدا شغل ایجاد کرد و در مراحل بعدی به دنبال کیفیت بخشی به آن بود، اما واقعیت این است که اساسا شغل غیررسمی را نمیتوان شغل دانست. شغل فقط این نیست که فردی کاری داشته باشد و حقوقی بگیرد، بلکه شغل با بحث بیمه و مزایای شغلی معنا پیدا میکند.
درآمد اشتغال باید تامینکننده هزینههای کل دوران زندگی فرد باشد؛ از بدو تولد تا زمان مرگ. بدهی گذشته باید پرداخت شود و برای آینده نیز باید بخشی از درآمدها هزینه شود. در اشتغال ایجاد شده این ضریب، ضریب مخاطرهانگیزی است. به هر دلیل نتوانستهایم اشتغال پایدار ایجاد کنیم. این مساله باید واکاوی و دلایل، مشکلات و تبعات آن بررسی شود
اشتغال غیررسمی پایدار نیست
علیرضا حیدری ( کارشناس روابط کار) با بیان اینکه اشتغال غیررسمی عملا اشتغال پایدار تلقی نمیشود، به ایلنا میگوید: در اشتغال پایدار باید تعهدات امروز و آینده شغل دیده شود. اشتغال پایدار تامینکننده هزینههای امروز و پیشبینی هزینههای آینده است. افراد در زمان اشتغال باید بخشی از بدهی گذشته خود را پرداخت کرده و بخشی از درآمد را برای نیازهای آینده خود بگذارند. در واقع این افراد وقتی در دوران اشتغال نبودند؛ مصرفکننده بودند، بنابراین باید با بخشی از درآمدها هزینههای گذشته را جبران کنند.
او تاکید میکند: درآمد اشتغال باید تامینکننده هزینههای کل دوران زندگی فرد باشد؛ از بدو تولد تا زمان مرگ. بدهی گذشته باید پرداخت شود و برای آینده نیز باید بخشی از درآمدها هزینه شود. در اشتغال ایجاد شده این ضریب، ضریب مخاطره انگیزی است. به هر دلیل نتوانستهایم اشتغال پایدار ایجاد کنیم. این مساله باید واکاوی و دلایل، مشکلات و تبعات آن بررسی شود.
این کارشناس روابط کار با بیان اینکه استراتژی ما برای ایجاد اشتغال باید ایجاد اشتغال رسمی و پایدار باشد، عنوان میکند: به همین منظور وقتی ادعا میشود بیش از ۸۰۰ هزار شغل جدید ایجاد شده باید آن را دقیقا مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم. اول اینکه وقتی صحبت از ایجاد بیش از ۸۰۰ هزار شغل میکنیم توجه داشته باشیم که آمار اشتغال خالص را باید محاسبه کرد. در واقع اشتغال خالص را باید به عنوان ضریب موفقیت خود در نظر بگیریم. به این صورت آمار اعلامی به صورت دقیق نمیتواند نشان دهنده موفقیت باشد. با این همه اگر فرض را بر این بگذاریم که واقعا بیش از ۸۰۰ هزار شغل ایجاد شده باشد، وقتی میبینیم درصد بالایی از این مشاغل غیررسمی هستند، هشداردهنده است.
به گفته او اشتغال غیررسمی درآمدی را ایجاد میکند که در حد کفایت نیست. چنین اشتغالی ناپایدار است و با تغییر شرایط اقتصادی به شدت آسیبپذیر و در معرض از بین رفتن است.
حیدری با اشاره به طرحهایی که مبتنی بر وام در حوزه اشتغال اجرا میشوند، میگوید: در دولتهای قبل و دوره آقای احمدینژاد نیز ما طرحهای مشابه طرحهایی که اکنون اجرا میشود را داشتهایم. در زمان آقای صفدر حسینی طرح ضربتی ایجاد کار اجرا شد و حدود ۱۰۰۰ میلیارد تومان منابع صرف تسهیلات اشتغال شد، اما ضریب موفقیت آن کمتر از ۲۵ درصد بود. بعد از آن در زمان آقای جهرمی شاهد اجرای طرح بنگاههای زودبازده بودیم که برای این کار نیز میلیاردها تومان پول خرج شد، اما عملا اتفاق ویژهای رخ نداد.
او ادامه میدهد: دادن وام ضرورتا منجر به ایجاد شغل پایدار نمیشود. در واقع تامین منابع یکی از مولفههای ایجاد شغل است، حال آنکه وقتی قرار است شغل پایدار ایجاد کنیم باید مولفههای مختلفی مدنظر قرار گیرد.
برخی برآوردها نشان میدهد که حدود ۳۰ درصد اقتصاد ایران را اقتصاد خاکستری تشکیل میدهد. اقتصاد خاکستری را عمدتا با مسائلی مثل فرار مالیاتی میشناسند. فعالیتهای اقتصادی ثبت نشده نظیر کارگاههای کوچک یا بزرگی که یا اصلا نام و نشانی از آنها نیست یا کماظهاری میکنند، مواردی چون قاچاق و همچنین سوداگری عمده قسمتهای اقتصاد خاکستری هستند
حیدری میگوید: عمدتا در مورد کسب و کارهای جدید این نگاه باید وجود داشته باشد که ایجاد یک بنگاه را به مثابه کاشت نهالی در نظر بگیریم که نیازمند نگهداری است. در کشورهای توسعه یافته وقتی قرار است چنین کمکهایی صورت گیرد یک بازده زمانی عمدتا زیر پنج سال را در نظر میگیرند و شرایط کسب و کار ایجاد شده را میسنجند. بررسی میشود که یک کسب و کار عملا توانسته خود را با شرایط تطبیق دهد و از مشکلات عبور کند یا نه؟ وقتی این امر تایید شد حمایتهایی برای بهبود کار و ماندن آن در نظر میگیرند. بدون توجه به مولفههای مختلف دخیل در موفقیت یا عدم موفقیت یک کسب و کار با تکیه صرف به بحث وامدهی ممکن است عملا منابع خود را هدر دهیم و اشتغال پایدار نیز ایجاد نکنیم.
ایجاد شغل یا دادن مستمری
تعاریف مختلفی درباره کار کردن وجود دارد. اگر بنا باشد تعاریف کلاسیک را بدون در نظر گرفتن جوانب مختلف در نظر بگیریم، هر کسی که کاری میکند و پولی میگیرد شاغل است، اما در واقع کار کردن فعالیتی برای تامین حداقلهای زندگی است و اگر نظام تامین اجتماعی و برقراری مستمری وجود دارد، به معنای آن است که نباید کار را فعالیتی برای همان دوران کار کردن در نظر گرفت، بلکه کار کردن تامین کننده نیازهای آینده افراد نیز هست. شغل بیکیفیت که اینجا به شغلی اطلاق میشود که فرد با انجام آن حقوق کافی نمیگیرد و مهمتر از آن مشمول بیمه نمیشود، به گونهای شبیه این است که پولی را موقتا به افراد بدهند تا زندگی کنند، بدون اینکه آینده آنها تضمین شود. این درست است که تعداد بالای بیکاران در ایران لزوم ایجاد هرچه بیشتر شغل را ضروری میکند، اما شاید جای ایجاد ۸۰۰ هزار شغلی که دو سومش قرار است از بین برود بهتر آن است نیمی از چنین مشاغلی را ایجاد کرد و اطمینان یافت که این شغلها پایدار و تامین کننده نیازهای افراد است. علاوه بر این باید توجه داشت رشد مشاغل غیررسمی که تابعی از گستردگی اقتصاد غیررسمی، پنهان یا خاکستری است عملا باعث میشود درصد بالایی از منابع حاصل نشوند. با تشدید تحریمهای نفتی بودجه ایران عملا باید بر مبنای درآمدهای مالیاتی بسته شود. شاغلان غیررسمی، چه صاحبان شغل و چه کارگران مشغول در این مشاغل، عملا مالیات نمیدهند و در واقع بخشی از فرار مالیاتی میلیاردی در ایران را شکل میدهند. اگر به موارد این چنینی توجه نشود دادن وام به افراد برای ایجاد شغل هدر دادن منابع است و گرهی از کار مشکل بیکاری در ایران باز نخواهد شد.