خبرگزاری کار ایران

ایلنا گزارش می‌دهد؛

محرومیت‌ِ اقتصادی بر شانه‌های جانبازان و ایثارگران سنگینی می‌کند/ مسئولان از ما دست شسته‌اند

محرومیت‌ِ اقتصادی بر شانه‌های جانبازان و ایثارگران سنگینی می‌کند/ مسئولان از ما دست شسته‌اند
کد خبر : ۸۳۰۶۰۰

اگر سایر شهروندان صرفا آثار جنگ اقتصادی را بر سفره‌های خود میزبانی می‌کنند؛ جانبازان بار جنگ تحمیلی را هم بر دوش می‌کشند؛ باری که به سبب تشدید تنش‌های اقتصادی روز به روز سنگین‌تر می‌شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا؛ جنگ تحمیلی طبقه‌ای جدید به نام ایثارگران را ایجاد کرد؛ طبقه‌ای که در دسته نظامِ طبقه‌بندیِ مرسوم قرار نمی‌گرفتند؛ یعنی نه از جنس طبقه متوسط بودند و نه فرودست. آنها نیازهای خود را داشتند و دارند؛ نیازهایی مانندِ استقرار یک نظام حمایت اجتماعیِ چند لایه. با این حال، این نظام هرگز در ابعاد وسیع و به معنای واقعی کلمه مستقر نشد و به ارائه برخی خدمات محدود شد؛ خدماتی که نصیب تمام اعضای این طبقه هم نمی‌شود. 

«غلامرضا عطایی» در عملیات کربلای ۱ شرکت داشته و ۴۵ درصد جانبازی دارد. وی از آن دوران ترکشی به یادگار در زانو دارد و به این یادگار موج‌گرفتگی هم افزون شده است. تسلیحات شیمیایی صدام که توسط کشورهایی مانند هلند تامین شده بود، بر سر او و دیگر هم‌رزمانش ریخته شدند. همه اینها اما موجب نشد که از آن زمان تاکنون زندگی آسوده‌ای داشته باشد. او مانند بیشتر شهروندان شاغل جامعه ۸ صبح در محل کار حاضر می‌شود. می‌گوید: «مردم باور کنند که جانبازان هم مانند آنها با تورم افسارگسیخته، بیکاری فرزندان، گرانی دارو و... مواجه هستند.» 

اگر سایر شهروندان صرفا آثار جنگ اقتصادی را بر سفره‌های خود میزبانی می‌کنند؛ جانبازان علاوه بر این مورد، بار جنگ تحمیلی را هم بر دوش می‌کشند؛ باری که به سبب تشدید تنش‌های اقتصادی سنگین‌تر می‌شود. 

اضمحلال فیزیکی جانبازان که در گذر زمان اتفاق می‌افتد و تشدید می‌شود، آنها را آسیب‌پذیرتر ساخته است. عطایی در این مورد می‌گوید: «هرکس مرا می‌بیند فکر می‌کند، ۷۰ ساله هستم؛ اما باور کنید فقط ۵۰ سال سن دارم. البته به مردم حق می‌دهم؛ چراکه واقعا چنین به نظر می‌رسم. ما فرسوده شده‌ایم. فرسودگی ما به خاطر برقراری صلح بود و کم‌ترین توقع ما این است که در زمان صلح دولت‌ها به فریادمان برسند.» 

عطایی‌ها در حالی از زمان صلح کمتر بهره می‌برند که عده‌ای از حق و حقوق‌ِ آنها به وفور بهره می‌برند. برای همین گفت: «به نام حمایت از ایثارگران دفتر و دستک راه انداخته‌اند و تعاونی ایجاد کرده‌‌اند. یکی باید از اینها بپرسد شما که تفکر رفاهی ندارید چکار به راه انداختن تعاونی و هزار یک صندوق رفاهی دارید؟! ما بهره‌ای از این صندوق‌ها و تعاونی‌ها نبریدم و نخواهیم برد. این دفتر و دستک‌ها برای عده‌ای شده آب و نان و برای ما ایثارگران و جانبازان شده دردسر. برای این می‌گوییم دردسر که هروقت به خاطر آب رفتن سفره‌هایمان اعتراض می‌کنیم؛ عده‌ای هستند که بگویند: چه قدر می‌خورید، بسه دیگه!» 

 ایثارگران از جنگ نانی به سفره نبرده‌اند

کنار رفتن غبار زمان نشان داد که ایثارگران از جنگ نانی به سفره نبرده‌اند و بیشتر آنها دست خالی زیست می‌کنند؛ برخی‌ حتی با وجود نیازمندی از بنیاد شهید؛ حقوق دریافت نمی‌کنند. این رزمنده عملیات کربلای یک در این مورد، می‌گوید: «من حقوقی از بنیاد شهید دریافت نمی‌کنم و خیلی‌های دیگر را هم می‌شناسم که یا شامل حالشان نشده یا اینکه خود نخواسته‌اند؛ نه از این رو که محتاج نیستند که به خاطر منت نگذاشتن بر سر کشور و انقلاب. اما اوضاع دیگر فرق کرده و دولت باید متوجه معیشت ایثارگران و به ویژه جانبازان باشد. دست قشری از جانبازان از اسباب معیشت کوتاه است و این وظیفه دولت است که در تنگدستی به آنها کمک کند؛ هرچند شاید خودشان چنین درخواستی نکنند اما نباید گذاشت که آنها در تنگدستی شب و روز سر کنند.» 

عطایی به صحبت‌هایش، می‌افزاید: دختر ۲۴ ساله‌ای دارم که بیکار است. به من می‌گوید «بابا ای کاش کاری داشته باشم تا در تامین هزینه‌هایی که داری کمکت کنم. جالب است که دختر جوان من درک می‌کند که چگونه شب و روز سر می‌کنم؛ اما مسئولی که برای دفاع از ایثارگران سینه چاک می‌‌کند و خود را هم‌رزمِ و من و دوستانم معرفی می‌کند، این را نمی‌داند!» 

دریافت کارت منزلت یکی دیگر از خواسته‌های جانبازان است. مرجع صدور این کارت شهرداری‌ها هستند. به طور معمول شهرداری‌ها برای ۵ گروه شامل جانبازان، بازنشستگان، سالمندان (افراد بالای ۶۵ سال)، معلولان و زنان سرپرست خانوار این کارت‌ را صادر می‌کنند. کارت منزلت امکان استفاده رایگان از خدماتی حمل و نقل شهری و برخی دیگر از خدمات را فراهم می‌کند. با این همه عطایی می‌گوید: «این کارت همیشه هم به دست جانبازان نمی‌رسد و برخی تنها‌ نام آن را شنیده‌اند! دکتر به من توصیه کرده که به خاطر مشکلاتی که دارم در قسمت کم عمق استخر راه بروم. این نیازمند آن است که بتوانم کارتی در دستم داشته باشم که به اعتبار آن در تمام ایام سال به استخر مراجعه کنم. من از شهرداری کارت منزلت دریافت نکرده‌ام اما در این مورد با شهرداری صحبت کرده‌ام تا برای تمام این جانبازان این کارت صادر شود.» 

رسیدگی مستمر و هدفمند به سلامت جانبازان و خانواده‌های آنها هم دور از دسترس می‌نمایند. جانبازان و خانواده‌های آنها نیازمند پرونده الکترونیک سلامت و نظارت پزشکان هستند. برخی از آنها با وجود مشکلات تنفسی و عضلانی به پرستار نیاز دارند. البته از آنها و خانواده‌هایشان غربالگری سلامت صورت می‌گیرد؛ اما بسیار ابتدایی. این جانباز دفاع مقدس در این مورد می‌گوید: شب عید سال گذشته از بیمارستان مربوط به غربالگری به خانه ما آمدند و از من، همسر و فرزندام خون گرفتند و رفتند؛ اما خون گرفتن و تحلیل آزمایشگاهی آن کافی نیست؛ جانبازان به سیستمی نیاز دارند که سلامت آنها را تحت نظر داشته باشد؛ از جمله سلامت روان. من به عنوان یک جانباز در معرض بیماری‌های اعصاب و روان هستم و همسر و فرزندانم هم تحت تاثیر این بیماری‌ها قرار می‌گیرند. 

بیمه بیشترِ هزینه‌‌های دارو را پرداخت نمی‌کند

در پیوند با مشکلات روحی و جسمی جانبازان، باید نظامی تعریف شود که هزینه‌ی تمام داروهای مورد نیاز جانبازان را پوشش دهد. مشکل اینجاست که شرکت بیمه‌ای که مسئول پرداخت هزینه‌های دارویی جانبازان است، هزینه مربوط به برخی از اقلام دارویی را تایید نمی‌کند.  

تعدادی از جانبازان هم درباره مشکلات خود این‌طور می‌گویند: "جانبازی به خاطر ضایعه ستون فقرات و اسپاسم‌های شدید عضلات پا و کمر نزد دکتر متخصص رفته، برایش قرص ب۱ ۳۰۰ و داروی پودر منیزیوم نوشته فقط ب۱ را تایید کرده‌اند و پودر منیزیوم را نه! آیا منیزیوم در کاهش اسپاسم عضلانی موثر نیست؛ جانبازی که روده و معده‌اش جراحی شده و ۶۰ کیلو وزن دارد، می‌خواهد با این پودر بدنسازی کند؟! جانباز دیگری سال‌هاست که داروی پروستات مصرف می‌کند، فوق تخصص ریه این دارو را در دفترچه بیمه‌‌اش نوشته اما شرکت بیمه آن را قبول نمی‌کند و هزینه‌اش را پرداخت نمی‌کند. این جانباز قطع نخاعی است. با این وجود مجبور شده که در صف انتظار پزشک اورولوژیست یک ساعت معطل بماند. جانباز دیگر روده‌اش پیوندی و قطع نخاع است و باطری در قلبش دارد؛ اما پرداخت هزینه‌های داروهایش را تایید نمی‌کنند. به نظر می‌رسد که شرکت‌ بیمه در تایید هزینه‌های داروهای جانبازان سلیقه‌ای عمل می‌کند تا بدین وسیله مصارف خود را مدیریت کند."

داروهای مصرفی مهم جانبازان در بازار یافت نمی‌شوند

از یکسو بیمه هزینه‌ها را پرداخت نمی‌کند و از سویی دیگر داروهای مصرفی مهم جانبازان در بازار یافت نمی‌شود چراکه یا به سبب برقراری تحریم‌ها وارد نمی‌شوند یا اینکه در بازار سیاه به فروش می‌رسند. داروهای ایرانی هم کیفیت مشابه خارجی خود را نداند و به گفته این جانباز دفاع مقدس حتی اثرات جانبی بر بدن می‌گذارند. برخی از آنها آلرژی و برخی عوارض دیگری ایجاد می‌کنند و به این سبب نمی‌توان روی آنها در وقت لازم حساب باز کرد. 

این شیوه کوچک‌سازی نظام خدمات موجب نارضایتی جانبازان شده است. عطایی می‌گوید: کوچک‌سازی خدماتی که به جانبازان و ایثارگران ارائه می‌شود، موجبِ تشدید فشارهای معیشتی به آنها می‌شود. عدالت باید به گونه‌‌ای در جامعه مبتنی بر «عدلِ علی(ع)» توزیع شود که ما احساس محرومیت نکنیم. متاسفانه محرومیت‌ اقتصادی بر شانه‌های جانبازان سنگینی می‌کند و این موضوع ما را ناامید می‌کند. هم اکنون جانبازانی وجود دارند که به سبب استفاده از متادون برای ساکت کردن دردهای خود به مخدرها گرایش پیدا کرده‌اند. اگر به موقع به داد آنها می‌رسیدیم و خدمات ارائه می‌کردیم شاهد افتادن آن به دام مخدرها نبودیم. از طرفی جانبازان اعصاب و به ویژه جانبازان شیمیایی و آن دسته که دچار نقض عضو شده‌اند به استراحت و پرستاری نیاز دارند؛ اما متاسفانه زیرساخت‌ها برای ارائه این خدمات به آنها مناسب نیست؛ حالا سرگرمی به کنار. این در حالی است که می‌بینیم در کشورهایی مانند آلمان و سوئد مجروحان و معلولان به‌جا مانده از جنگ جهانی دوم هنوز بهترین خدمات رفاهی و سلامت را دریافت می‌کنند. آنها با کارت‌های مخصوص می‌توانند خیلی راحت به پارلمان این کشورها مراجعه کنند و با نمایندگان دیدار کنند. این در حالی است که در ایران با یک مدیرکل هم نمی‌‌توان به راحتی ملاقات داشت؛ چه برسد به نماینده مجلس و امثالهم.  

عطایی در آخر پیشنهادی را مطرح می‌کند: از آنجا که مسئولان از همه ما دست شسته‌اند از آنها می‌خواهیم که حداقل زمینه اشتغال فرزندان‌مان را تسهیل کنند. البته ادارات دولتی جایی برای فرزندان ما ندارند و آن دسته هم که آنجا استخدام شده‌اند، شرکتی هستند و از خیلی از مزایای شغلی رسمی‌ها بهره‌ای نمی‌برند. شاید فرزندان ما در آینده محروم‌تر از خودمان باشند. یادمان باشد جانباز و ایثارگری که از حق خود گذشته قطعا از تضییع حقوق فرزندش نمی‌گذرد. 

جانبازان و ایثارگران حداقل امیدوار هستند که نگاه به آنها در چارچوب گفتمان‌های مرسوم نباشد. منظور از گفتمانِ مرسوم «حمایت تبلیغانی دولت‌ها از مدافعان وطن» است. تاکنون این گفتمان مسلط موجب رواج تفکری بی‌مبنا شده و مردم متصور هستند که جانبازان و ایثارگران در ناز و نعمت زیست می‌کنند و فرزندان آنها در ادارات دولتی سمت‌‌های مدیریتی دریافت می‌کنند. شاید این اتفاق برای درصد اندکی رخ داده باشد؛ اما دست غالبِ آنها از منزلت خالی است. 

گزارش: پیام عابدی 

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز