ایلنا بررسی میکند؛
نوآوری در کسب و کار؛ از حرف تا عمل/ کسبوکارهای خلاقانه در منگنه بوروکراسی
همه میگویند باید خلاق و نوآور بود تا مشکل کسب و کارها حل شود. حتی مسئولان مدعی هستند از طرحهای خلاقانه حمایت میکنند، اما در عمل شاهد این هستیم که خلاقیت و نوآوری در کسب و کارهای ایرانی جایگاه مناسبی ندارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نوآوری و خلاقیت تعابیری است که چند سالی است زیاد آن را میشنویم. در حوزههای مختلف مسئولان و کارشناسان راهکار رفع مشکلات را نوآوری میدانند. به صورت ویژه در حوزه کسب و کار، از ایجاد یک شغل جدید گرفته تا ادامه کار و تداوم سوددهی یک کسب و کار عنوان میشود که باید خلاقیت و نوآوری داشت. در سالهای اخیر که استفاده از اینترنت فراگیر شده و کسب و کارهای مبتنی بر وب شکل گرفتهاند، حتی استفاده از تعابیر نوآوری و خلاقیت بیشتر هم شده است. وضعیت به گونهای شده که گاه مسئولان و کارشناسان عنوان میکنند اگر ما در زمینه ایجاد شغل مشکل داریم، اگر نرخ بیکاری در ایران دو رقمی است و اگر بسیاری از کسب و کارها در ایران شکست میخورند دلیلش این است که ایدههای خلاقانهای نداریم. گذشته از اغراقی که در این زمینه وجود دارد، باید به این واقعیت اذعان کرد که حداقل در اجرای ایدههای نوآورانه مشکلاتی وجود دارد. اگر ما مشکل را پیدا کردهایم و میدانیم از کجا داریم ضربه میخوریم، چرا سازوکاری تعبیه نمیکنیم که مشکل از بین برود؟ دقیقا مانع اجرای فکرهای نوآورانه چیست؟
نوآوری بیمتقاضی است
خرداد امسال محمود نیلی احمدآبادی (رئیس دانشگاه تهران) با تاکید بر اینکه نهادها و سازمانها متقاضی نوآوری و تکنولوژیهای پیشرفته نیستند، گفت: باید اقتصادمان را بازنگری کرده و در آن تحول ایجاد کنیم.
در حالی این مقام بلند پایه در زمینه آموزش عالی چنین اظهارنظری میکند که یک جستوجوی ساده ما را به مقالات مختلفی درباره لزوم و اهمیت نوآوری و خلاقیت میرساند. اریک فروم میگوید: «خلاقیت توانایی آگاه شدن و پاسخ دادن است.» آبراهام مازلو هم میگوید: «از یک تاجر چنین آموختم که ایجاد یک موسسه تجاری یک نوع خلاقیت است و از یک ورزشکار آموختم که حمله کارآمد در هنگام بازی ممکن است یک نوع خلاقیت باشد.»
عنوان میشود خلاقیت عبارت است از بهکارگیری توانایی ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید و همچنین خلاقیت ممکن است در بخشهای مختلف یک سازمان و نزد هر کدام از یک کارکنان سازمان ما باشد و به همین دلیل است که مدیران موفق شرایطی را ایجاد میکنند که هر کدام یک از کارکنان اجازه ایجاد خلاقیت را داشته باشند و سعی میکنند که رابطهای بین انگیزه در کسب و کار و خلاقیت را وجود بیاورند. برآیند مقالات کاربردی در این زمینه به این صورت است که رهبران هر کسب و کار، خصوصا کسب و کارهای کوچک، باید با استفاده از تکنولوژیهای نوآورانه، مدیریت کارمندان و ساخت یک فرهنگ سازمانی صحیح، بهترین روش برای مدیریت نوآوری را پیدا کنند.
با وجود اینکه کسی در لزوم و اهمیت نوآوری و خلاقیت شکی ندارد، چرا این امر چندان جدی گرفته نمیشود؟
بوروکراسی خلاقیتکش
عبدالله مختاری (کارشناس روابط کار) به ایلنا میگوید: هیچکس منکر این نیست که بدون نوآوری و خلاقیت موفقیتی در زمینه کسب و کارها حاصل نمیشود. چه در شروع کار و چه در ادامه باید خلاق و نوآور بود، وگرنه یا شکست میخوری یا سود چندانی به دست نمیآوری.
او با بیان اینکه به نظر میرسد لااقل در حرف و روی کاغذ همه این موضوع را پذیرفتهاند و حتی مسئولان گاهی از اجرای طرحهایی در راستای حمایت از کارهای خلاقانه خبر میدهند، تصریح میکند: با این همه میدانیم که نوآوری و خلاقیت در کسب و کارهای ایرانی جایگاه قابل قبولی ندارد.
این کارشناس روابط کار درباره اینکه ما شاهد این ادعا هستیم که برای کسب و کارهای نوآورانه وام پرداخت میشود، میگوید: همین یک مورد را که بررسی کنیم متوجه میشویم چه موانعی سر راه کسب و کارها هست و چرا خلاقیت و نوآوری در ایران به فراموشی سپرده میشود. عنوان میشود که به ایدههای خلاقانه وام میدهند. فرد ایده خود را ارائه میدهد و مورد تایید قرار میگیرد. به نظر میرسد همه چیز خوب پیش رفته، اما وقتی فرآیند دریافت تسهیلات شروع میشود تازه میبینیم که مشکلات و موانع چیست.
او ادامه میدهد: به روشنی میبینیم تفاوتی بین کسی که ایده خلاقانه دارد با فردی عادی در وام گرفتن نیست. هر دو باید بوروکراسی زائد را طی کنند، دنبال ضامن و وثیقه و فلان و بهمان بیفتند و گاه مشکلات آنقدر زیاد است که فرد عطای کار را به لقایش میبخشد.
مختاری با بیان اینکه در مقوله اعطای تسهیلات به مشاغل نوآورانه باید سازوکارهای شفافی وجود داشته باشد، عنوان میکند: مشکل در بسیاری موارد این است که فرد دقیقا نمیداند چه پیش میآید. طرح خود را ارائه میدهد و در مواردی هزینه هم میکند، اما مشخص نیست بتواند وامی را دریافت کند. به نظر میرسد حمایت از خلاقیت و نوآوری باید همهجانبه باشد. اگر میگویید از طرحهای نوآورانه حمایت میکنیم لازم است کار گرفتن وام، پیدا کردن وثیقه و ضامن و ... را هم تسهیل کنیم.
سیاستگذاری اشتباه است
مختاری با بیان اینکه ظرفیتهای زیادی در ایران برای ایجاد کسب و کار در زمینههای مختلف وجود دارد، تصریح میکند: مشکل اصلی در این مورد سیاستگذاری غلط است. در واقع به رغم ادعاهایی که میشود، با وجود اینکه هر مسئول و نماینده مجلس عنوان میکند باید موانع کسب و کار را برداشت و بوروکراسی زائد را حذف کرد، اما این موانع همچنان وجود دارد.
او با بیان اینکه یکی از مشکلات مهم دیگر عدم اطلاع درباره ظرفیتهاست، توضیح میدهد: برای مثال به صورت کلی عنوان میشود ایران کشوری چهار فصل است و از نظر طبیعی و همچنین میراثی ظرفیت خوبی برای جذب گردشگر دارد. در بسیاری موارد اگر از افراد بپرسیم که این ظرفیتها چه ظرفیتهایی هستند و دقیقا کجا میتوان چه کار کرد، چیزی نمیدانند.
مختاری ادامه میدهد: ما فقط در جنوب کشور ۴۰ جزیره داریم که بیش از ۲۰ تای آنها مسکونی هستند. این جزایر سواحل فوقالعاده و طبیعت حیرتانگیزی دارند. به راحتی میتوان در این مکانها سرمایهگذاری کرد و گردشگر به کشور آورد، اما خیلیها اطلاعی درباره وجود و ظرفیتهای این جزایر ندارند. اینطور در جایی که میشود مهاجر فرستاد شاهد مهاجرت مردم محلی هستیم و در سطح کلان نیز از این ظرفیت استفادهای نمیشود.
او تاکید میکند: سالهاست داریم میگوییم خلاقیت و نوآوری راهکار رفع مشکلات است. میگوییم کسب و کارهای خلاقانه میتوانند فرصتهای شغلی زیادی به وجود آورند و علاوه بر اینکه بیکاری را رفع میکنند سودآوری را بیشتر کنند. باید برنامهای عملی در راستای حمایت از طرحهای خلاقانه داشته باشیم.
نهاد خلاقیتسنجی
یکی از مشکلاتی که در ایران در حوزههای مختلف وجود دارد رویکرد جزیرهای به مسائل است. این تشتت باعث میشود معیارها و استانداردهای چندگانه حاکم باشد و هر سازمان و نهادی هم بر اساس ضوابط خودش با افراد و طرحها برخورد کند. صاحب یک ایده خلاقانه تا به مرحله اجرا برسد باید مسیری طولانی را طی کند و خود را با استانداردها و ضوابط مختلفی تطبیق دهد. در جایی که این ایده مورد ارزیابی قرار میگیرد برخورد ویژهای وجود دارد و بر اساس استانداردهایی عنوان میکنند ایده خوب یا بد است. وقتی قرار است ایده اجرا شود باید از چندین سازمان و نهاد مجوز گرفت. وقتی بحث حمایتهای مالی میشود تازه اوضاع پیچیدهتر هم خواهد بود. در بسیاری موارد بانکها از هیچ کدام از ضوابط خود کوتاه نمیآیند. به ویژه در مورد وامهای خرد و حمایتگرانه که به نظر میرسد بانکها مجبور به پرداخت آنها میشوند هزار و یک مانع وجود دارد. در مواردی به نظر میرسد بانکها عمدا قصد دارند با مانع تراشی وام را ندهند. حل چنین مشکلی نیازمند تصمیمگیری در یک نهاد است. در مورد طرحهای خلاقانه لازم است یک نهاد کار ارزیابی و معرفی را انجام دهد و وقتی این اتفاق افتاد بر اساس ضوابط مشخص و شفاف وام وعده داده شده پرداخت شود. در چنین صورتی میتوانیم ادعا کنیم مشکل اصلی یعنی عدم نوآوری و خلاقیت در کسب و کارها را رفع کردهایم.