گرما و عطش با کارگر پیمانکاریِ عسلویه چه میکند؟
«مرگ» در دمای بالای ۳۹ درجه کمین کرده است!
«کارِ تعمیرات پالایشگاهی با ساخت و ساز» در عسلویه، یک کار شدیداً پرخطر است؛ قلب که از کار بایستد، دیگر راه بازگشتی نیست؛ اما قبل از آن میتوانند ساعات کار و یا شرایط کار را برای کارگران تغییر دهند؛ به گفتهی سازمان بینالمللی کار، «کمترین کار» این است که ساعات کاری را کاهش دهند و شیفتها را به ساعات خنکتری از شبانهروز منتقل نمایند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، قلب از کار میایستند اما این، آخرین مرحله است؛ آخرین خوانِ دردناک از هفتخوانی که ابتدایش «نان» است.
ابتدا کل بدن، خیس از عرق میشود، ستون فقرات با لایههای ممتد عرق، پوشیده میشود؛ کف دستها لیچ میشود؛ حتی مردمکِ چشمها عرق میکند؛ صلاتِ ظهرِ جنوب، همه چیز را غرقِ شرجی و رطوبتِ عرق میکند و آنگاه، «عطش» از راه میرسد؛ میهمان ناخوانده اما همیشگیِ این گرما، همین عطش است؛ همین عطشی که دمار از روزگار آدم درمی آورد؛ عطش، ولع آب، وقتی دستها مشغول ساختن هستند، تمام پهنهی تابستان، روزگارِ کارگر پیمانکاری عسلویه را سیاه میکند؛ اول خاکستری به رنگ سرابِ بیپایان تابستان است و بعد سیاه؛ بعد که قلب «میتواند» از کار بایستد....
درد ما را از هر طرف که بنویسند، درد است!
موسی رضایی، کارگر پیمانکاری عسلویه، بیست و نهم تیرماه، در اثر گرمازدگی فوت کرد؛ این مرگ ناگهانی را همه رسانهها منتشر کردند.
«نامدار رضایی» برادر این کارگر پیمانکار تعمیرات مکانیک سرویس پالایشگاه چهارم و پنجم شهرستان عسلویه، در باره آن روز، آن روز تلخ که برادر جوان در اثر گرما، جان میبازد، میگوید: «برادرم "موسی" ۳۵ ساله بود؛ جوانی سالم و تندرست که به علت گرمای بالای ۵۰ درجه در حین انجام کار در شهرستان عسلویه دچار ایست قلبی شد و فوت کرد. او را در همان لحظات اول، به داخل یکی از کانکسها برده و آب یخ به او دادند که گویا همین باعث شوک و ایست قلبیاش شده و زمانی او را به درمانگاه میرسانند که دیگر کار از کار گذشته بود. نمیدانم این حرفها به گوش مسئولان میرسد یا نه. ما مردم بدبخت، دردمان را از هر طرف که بنویسند درد است. مسئولان از کارگر فقط انتظار کار دارند بدون اینکه شرایط ایمن و مناسب کار را فراهم کنند. برادرم به خاطر این جانش را از دست داد که مجبور بود در گرمای بالای ۵۰ درجه به مدت ۱۲ ساعت کار کند. آیا مسئولان خودشان حاضرند در چنین شرایطی کار کنند؟ برادرم بخاطر گذران زندگی خود و خانوادهاش مجبور بود در آن شرایط سخت کار کند و نانآور خانوادهاش باشد چراکه یک دختر ۱۰ ساله و یک پسر ۲ ساله دارد و حالا هر دوی آنها در کودکی یتیم و بیسرپرست شدهاند.»
دردهای «نامدار رضایی»، برای کارگران عسلویه و کنگان، یک جور درد مشترک است؛ در همان روزِ فوت موسی رضایی، وقتی با کارگران عسلویه تماس میگیریم، اولین چیزی که میگویند این است: «اینجا تا دلتان بخواهد، گرمازدگی هست؛ نمیتوانید تصور کنید چقدر حالت تهوع، چقدر سرگیجه، چه میزان بیطاقتی را کارگران تاب میآورند؛ در گرمای ۵۰ درجه، کار کردن، به این سادگیها نیست...».
در بین همه کارگران عسلویه، وضعیت شرکتیها به مراتب بدتر است؛ آنها نه از سیستمِ کاریِ ۱۴-۱۴ یا حداقل ۲۱-۷ برخوردارند و نه ساعت کارشان، حساب و کتاب دارد؛ در گرمای شدید تابستان هم مجبورند روزی تا ۱۲ ساعت کار کنند؛ اگر کارگرِ تعمیرات و ساختوساز باشند که لاجرم همه این ۱۲ ساعت را باید در فضای باز و زیر ظل آفتاب بایستند و ساختن یا تعمیرات پالایشگاههای نفت را پیش ببرند.
گاهی همه زندگی تحتالشعاع قرار میگیرد
سیدعلیاکبر فاطمی (نماینده بوشهر در شورای عالی استانها) در رابطه با وضعیتِ بغرنجتر کارگران شرکتی یا پیمانکاری در عسلویه میگوید: «وضعیت شرکتیها به مراتب بدتر از رسمیها و حتی قراردادیهاست؛ آنها روزی دوازده ساعت و گاهی حتی خیلی بیشتر کار میکنند؛ در ماه نهایتاً ۳ یا ۴ روز مرخصی دارند؛ در حالیکه رسمیها ۱۴- ۱۴ یا در نهایت ۲۱-۷ کار میکنند؛ برای شرکتیها نه ساعت کار و نه حق مرخصی و تعطیلات رعایت نمیشود؛ اکثر آنها بیرون و در فضای آزاد کار میکنند و در معرض انواع آسیبها و بیماریها قرار دارند. معمولاً بعد از یک بازه زمانی ۴ یا ۵ ساله، این کارگران به علت مریضی یا خستگی مدام، از کارکردن در عسلویه کنار میکشند؛ برخی از آنها درگیر بیماریهایی میشوند که همه زندگی و آینده آنها را تحتالشعاع قرار میدهد و دیگر نمیتوانند هیچ کجا کار کنند....»
سازمان بینالمللی کار (ILO) اخیرا گزارشی درباره تاثیر فشار گرما بر کارگران منتشر کرده است؛ تحقیقات سازمان بینالمللی کار نشان میدهد که کارگران بخشهای کشاورزی و ساختوساز آسیبپذیرترین افراد در مرگهای ناشی از افزایش دما هستند.
«مهاجرت» یکی دیگر از پیامدهای فاجعه آبوهوایی
گزارش سازمان بینالمللی کار میگوید: اگر دما به بالای ۳۵درجه برسد، آنگاه «عملکرد و تواناییهای فیزیکی کارگر را محدود میکند» و اگر به بالای ۳۹درجه برسد، میتواند به «خستگی ناشی از گرما» و مرگ ختم شود. وقتی دما افزایش پیدا میکند، چیزی که اتفاق میافتد این است که بدن نمیتواند این گرمای اضافه را تحمل کند؛ چیزی که آن را با نام استرس گرمایی یا فشار گرما میشناسند.
این سازمان میگوید: در نتیجه افزایش دما، ساعات کار جهانی، عمدتاً در بخشهای کشاورزی و ساختوساز، کاهش یافته است. براساس محاسبات ILO ضررهای اقتصادی ناشی از افزایش دما در حال رشد است. در سال ۱۹۹۵ استرس گرمایی چیزی در حدود ۲۸۰ بیلیون دلار ضرر اقتصادی زده است. ILO پیشبینی میکند این عدد در سال ۲۰۳۰ تا ۴/۲ تریلیون دلار افزایش خواهد یافت. بیشتر این زیانها در کشورهای با درآمد کم اتفاق خواهد افتاد.
بهعلاوه ILO میگوید در اثر فاجعه آبوهوایی حدود ۸۰ میلیون نفر، عمدتاً در بخش کشاورزی، کارشان را از دست خواهند داد.
این سازمان همچنین هشدار داده است که فشار گرما کارگران بخش کشاورزی را به فرار از مناطق روستایی به شهرها، و از مناطق گرم زمین به مناطق معتدلتر سوق خواهد داد. به بیان دیگر، مهاجرت یکی دیگر از پیامدهای فاجعه آبوهوایی خواهد بود.
کارگران پیمانکاری عسلویه همواره در معرض «خستگی ناشی از گرما» و مرگ قرار دارند
اگر گزارش سازمان بینالمللی کار که مهمترین مرجعِ استناد مباحثِ روابط کار در جهان است را مبنا قرار دهیم، کارگران پیمانکاری عسلویه که در بخش ساختساز و یا تعمیرات کار میکنند، جزو آسیبپذیرترین گروههای کارگری در برابر «گرما» هستند. دمای هوا در عسلویه، در تابستانها که در این بخش از جنوب ایران بسیار زودهنگام از راه میرسد و بسیار هم دیرپاست، در روزها که زمان کار کارگران است، همواره بالای ۳۹ درجه است؛ پس با این حساب، کارگران پیمانکاری عسلویه که در فضای باز کار میکنند، همواره در معرض «خستگی ناشی از گرما» و مرگ قرار دارند. البته باید این را هم باید در نظر بگیریم که در عسلویه در ساعاتی از روز، دما به بالای ۴۵ درجه هم میرسد!
«کارِ تعمیرات پالایشگاهی با ساخت و ساز» در عسلویه، یک کار شدیداً پرخطر است؛ قلب که از کار بایستد، دیگر راه بازگشتی نیست؛ اما قبل از آن میتوانند ساعات کار و یا شرایط کار را برای کارگران تغییر دهند؛ به گفتهی سازمان بینالمللی کار، «کمترین کار» این است که ساعات کاری را کاهش دهند و شیفتها را به ساعات خنکتری از شبانهروز منتقل نمایند.
بیتردید عسلویه همیشه سرجایش است و ساختوساز همیشه ادامه دارد؛ اما این کارگران پیمانکاری هستند که اگر زود به صرافت بیافتند و از بعد ۴ یا ۵ سال از عسلویه بروند، باید بار بیماریهای برآمده از عطشِ مدام را یک عمر بر دوش بکشند!
گزارش: نسرین هزاره مقدم