یادداشتی از علی حیدری؛
عیوب انکساری بیمهای
علی حیدری (نایب رئیس هیات مدیره سازمان تامین اجتماعی) در یادداشت پیشرو بر این اصل پافشاری میکند که اگر مشکلات بیمهای به خوبی دیده نشود، آیندگان و نسلهای بعد دچار مشکل خواهند شد.
در ارتباط با رویکردهای مدیریتی بطور عام در سازمانها و شرکتها غالباً توصیه به اعمال نگاه بلندمدت، آتیه نگری، آینده نگاری، برنامهریزی استراتژیک ۵ ساله و حتی ۲۵ ساله میشود و یکی از شاخصهای ارزیابی مدیران، افق دید آنان است و اینکه رویکردهای آنها چه گستره زمانی را دربرمیگیرد.
این شاخص درمورد سازمانهای بیمهگر اجتماعی به جهت تعهدی و بین النسلی بودن آنها به سه نسل و حدود ۷۵ سال افزایش مییابد. یعنی مدیران سازمانهای بیمه گر اجتماعی بایستی از الان برای سه نسل ذینفعان بالفعل و بالقوه خود فکر کنند و برنامهریزی نمایند. این نکته از آنجا اهمیت مییابد که اثرات مثبت و منفی ناشی از تصمیمات و رویکردهای اتخاذی در سازمانهای بیمه گر اجتماعی چه بسا دهها سال بعد ظهور و بروز مییابند، زمانی که احتمال دارد نسل فعلی ذینفعان و شرکای اجتماعی دیگر وجود نداشته باشند و یا بر مصدر کار نباشند و یا واجد شرایط عضویت و فعالیت در تشکلهای کارگری، کارفرمایی و ... نباشند و مدیران موصوف نیز ایضاً به هکذا.
به همین علت است که میگویند بایستی اصول، قواعد و محاسبات بیمهای بعنوان تراز نظامات تصمیمسازی، تصمیمگیری، اجرایی و نظارتی در سازمانهای بیمهگر اجتماعی حاکم باشد و کلیه تصمیمات و رویکردهای اتخاذی مدیران قبل از هر اقدامی بایستی از این فیلتر بگذرد.
محاسبات بیمهای است که میتواند مشخص کند، مدیران متولی امر آیا با دید صحیح و ۱۰ دهم دارند مسائل را میبینند و تصمیم میگیرند و یا اینکه دچار عیوب انکساری (نزدیکبینی یا دوربینی یا پیرچشمی یا آستیگماتیک) هستند؟ آیا تصمیمات و رویکردهای اتخاذی مدیران مبتنی بر مقاصد و نیات سازمانی و معطوف به صرفه و صلاح واقعی ذینفعان است و یا تمایلات و سلایق شخصی، صنفی، سیاسی و ... ؟ آیا حمایت و همراهی نمایندگان تشکلهای مربوط به شرکای اجتماعی (با فرض واقعی بودن و صنفی و غیرسیاسی بودن آنها) با رویکردها و تصمیمات متخذه مدیران، براساس مصالح و منافع واقعی بیمهشدگان و مستمری بگیران است یا خیر؟ و ...
چه بسا مشاهده میشود که شرکای اجتماعی سازمانهای بیمهگر اجتماعی بویژه بیمهشدگان و مستمریبگیران به قول احمد شاملو "نا شادمانان به شادی محکوم اند" (کتاب آهنها و احساس) و در حالی برای تصمیمات و رویکردهای اتخاذی مدیران متولی امر این سازمانها هورا میکشند و در پشت سرشان هروله میکنند که تصمیمات و اقدامات این قبیل مدیران برخلاف مصالح و منافع واقعی و بلند مدت آنان بوده است و متولیان و تشکلهایی که بایستی مصالح و منافع صاحبان و ذینفعان واقعی سازمانهای بیمه گر اجتماعی را پاس بدارند و صیانت کنند، برای حاتم بخشی از جیب این سازمانها و در واقع حاتم بخشی از جیب ذینفعان نسلهای فعلی یا آتی برای مقاصد شخصی، صنفی، سیاسی و ... شاباش میدهند و به تعبیر شاملو، به زیان خو کردهاند:
"به آن کسان که به زیانی معتادند
و اگر زیانی نبرند که با خویشان بیگانه بود
میپندارند که سودی برده اند
و به آن دیگر کسان
که سودشان یک سر
از زیان دیگران است
و اگر سودی بر کف نشمارند
در حساب زیان خویش نقطه می گذارند "احمد شاملو- کتاب ۲۳
بدیهی است شرط اول در اینکه محاسبات بیمهای بتواند نقش خود را در ترسیم و یا تصحیح روند فعالیت یک سازمان بیمهگر اجتماعی ایفا کند، استقلال نهاد متولی انجام محاسبات بیمهای است که با وجود یک نهاد تنظیمگر (رگولاتوری) تحقق مییابد وگرنه این احتمال وجود دارد که از این اصول، قواعد و محاسبات بیمهای نیز استفاده ابزاری صورت پذیرد و در خدمات همان مقاصد و امیال شخصی، صنفی، سیاسی و ... قرار گیرد.
مدتها است که سازمان تأمیناجتماعی دچار عدم تعادل منابع و مصارف نقدی و تعهدی شده و تنظیم ورودیها و خروجیهای آن برهم خورده است و پایداری مالی آن از منظر تعهدی و نقدی دچار چالش جدی است. در بودجه مصوب سال ۱۳۹۸ این سازمان ۴۳ هزار میلیارد تومان تحت عنوان "انتقال دیون درمان از سال (سنوات) قبل" مشاهده میشود که رقمی معادل بودجه یکسال یارانه ۸۰ میلیون نفر میباشد که دولت، مجلس و حاکمیت در طول سال برای تأمین آن مشکلات زیادی را متحمل میشوند. این رقم معادل سه برابر بودجهای است که برای همسانسازی (متناسب سازی) مستمری بازنشستگان تحت پوشش سازمان لازم است (با فرض اینکه براساس اعلام متولیان امر برای تحقق همسانسازی ۱۳ هزار میلیارد تومان اعتبار لازم است) این در حالی است که طبق قانون بیمه درمان همگانی (سال ۱۳۷۳) و قانون الزام (سال ۱۳۶۹) و قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی (سال ۱۳۸۲) این رقم بایستی در تعهد دولت قرار میگرفت.
در حال حاضر بدهی دولت به سازمان تأمین اجتماعی بالغ بر ۱۸۰ هزار میلیارد تومان است که البته در مورد این رقم نظرات مختلفی از سوی دولت، مجلس و ... به گوش میرسد که حتی درصورت پذیرش همین رقم مورد نظر سازمان تأمین اجتماعی و پرداخت نقد و یکجای آن، به لحاظ چندین مرحله تغییر پایه پولی و کاهش ارزش پول ملی در مقابل دلار، تورم مزمن و سنواتی و ... عدم النفع زیادی متوجه ذینفعان واقعی سازمان تأمین اجتماعی شده و میشود.
علاوه بر آن چون سازمان در حال حاضر مجبور به استقراض با هزینه تأمین مالی حدود ۳۵ درصد است و سود اعمال شده بر روی بدهیهای سنواتی دولت (حتی با روش محاسبه بطور مرکب، در حالی که دولت بر محاسبه با روش ساده اصرار دارد) در بهترین حالت معادل نرخ سود اوراق مشارکت، یعنی معادل نیمی از ۳۵ درصد است و عملاً ارزش این منابع نسیهای که از سوی دولت قرار است پرداخت شود با کاهش ارزش جدی مواجه شده و میشود.
حال بایستی پرسید چرا وضعیت شاخصهای بیمهای نظیر نسبت پشتیبانی، حجم وامها، دیون و کسریهای سازمان تأمین اجتماعی و ناپایداری مالی و عدم تعادل منابع و مصارف و به هم خوردن تنظیم ورودیها و خروجیهای سازمان تأمین اجتماعی به چشم متولیان امر نمیآید و دیده نمیشود؟ بنظر می رسد علت را بایستی در ابتلاء مسئولان امر به عیوب انکساری چشم (بیمهای) جستجو کرد:
۱- نزدیک بینی (میوپی):در این عارضه چشم بیمار در مشاهده اشیاء دور مشکل دارد و فقط اشیاء نزدیک را بخوبی روئیت میکند. در چنین رویکردی متولیان امر یا خود را میبینند و به ابقاء و ارتقاء خود میاندیشند و یا برمبنای رویکردهای توده ستایانه تصمیماتی میگیرند که رضایت کوتاه مدت ذینفعان را نصیب خود سازند. برخی افراد هم کوتهبین هستند و تا نوک بینی خود را بیشتر نمیبینند و عملاً نمیتوانند تصمیمات اصلاحی و توسعهای بگیرند و در بهترین حالت به کارهایی میپردازند که در دوره مدیریت کوتاه خود بتوانند مراسم افتتاح و رونمایی آنرا برگزار نمایند. در نوع حاد این عارضه افراد برای انتصابات در سازمان فقط نزدیکان خود را میبینند که این نزدیکان از ۴ منظر قابل تشخیص هستند یا از اقربای سببی و نسبی مدیر هستند و یا از شهر و دیار و روستای مدیر هستند و یا از قشر و صنف مدیر هستند یا از گرایش سیاسی، حزبی و باندی مدیر هستند.
و صد البته در غالب افراد نزدیکبین تنها چیزی که به نظر میآید، موسسات و شرکتهای وابسته و تابعه سازمان است و غالباً ابتدائاً به سراغ شرکتها میروند و نزدیکبینی و شرکت بینی همزاد هم هستند و علیرغم اینکه مشکلات و مسائل مبتلا به سازمان تأمین اجتماعی در سطوح بیمهای، درمانی، مالی، اداری، منابع انسانی و ... زیاد هستند ولی تنها چیزی که به چشم این افراد نزدیکبین میآید، شرکتهای سازمان است و حال آنکه گردش مالی برخی از این شرکتها از یک شعبه درجه ۴ سازمان نیز کمتر است.
۲- دوربینی (هیپروپی): در این عارضه چشم بیمار دور و نزدیک را تار میبیند، ولی تاری دید در فواصل نزدیک شدیدتر است. در چنین رویکردی متولیان امر یا بحران سازمان را خیلی دور میبینند و در نتیجه براساس سلائق و امیال شخصی، صنفی و یا سیاسی عمل می کنند و از جیب سازمان برای بقاء و ارتقاء خود حاتم بخشی میکنند و یا از منظر شخصی دور اندیش می شوند نه از منظر سازمانی. بدین معنا که با رویکردهای شخصی، صنفی و سیاسی تصمیماتی می گیرند که آینده خودشان و یا صنف و حزب خودشان را تضمین کند.
بطور کلی افرادی که دچار عیوب انکساری بیمهای میشوند در خودبینی و شرکت بینی اشتراک نظر پیدا میکنند. بدین معنا که متولیانی که دچار عارضه دوربینی هستند نیز با رویکرد تضمین و تأمین منافع شخصی، صنفی و حزبی شرکتهای سازمان را به عنوان حیاط خلوت و یا سکوی پرش در نظر میگیرند و به دوراندیشی مالی، مدیریتی و سیاسی میپردازند و عرض خود میبرند و زحمت سازمان میدارند؟! و اصلاً شرایط و حال و روز سازمان را نمیبینند.
۳- پیرچشمی: در این عارضه فرد برای مطالعه و دیدن فواصل نزدیک مشکل دارد. در این رویکرد با متولیانی روبرو هستیم که به لحاظ فکری سالمندند و کلاً با بروزرسانی دانش خود و سازمان تحت امر خود و روزآمدسازی فرآیندها میانه خوبی ندارند. این قبیل افراد که بعضاً دارای سن بالا و سوابق مدید هستند و اهل مطالعه و تحقیق و پژوهش برای اصلاح و ارتقاء امور سازمان نیستند و اصولاً نتایج تحقیقاتی را قبول دارند که به حفظ رویههای موجود و تکرار روندهای گذشته، بیانجامد. بیماران دارای عارضه پیرچشمی معمولاً "مردانی برای تمام فصول" هستند نه از این منظر که بر اصول سازمانی، پایمردی و پافشاری میکنند بلکه برای اینکه عضو تشکلهای همسو با هر سو هستند. هنر این افراد اینست که همان منویات، مکنونات، مکتوبات و ... گذشته را به فراخور حال و قال افراد جدید به خورد آنها میدهند و فقط رنگ و لعاب آنرا کمی تغییر میدهند و لازمه این تغییر، تلون و تملق است. در این عارضه یا در سازمان مطالعه صورت نمیگیرد و یا اگر انجام میشود فقط زینت المجالس است و به نتایج آن اعتناء نمیشود. خودبینی و شرکت بینی در بین مبتلایان به پیرچشمی نیز وجود دارد با این تفاوت که بلحاظ پیری، ریسک پذیری کمتری دارند و با ظرافت و تأنی و تأمل عمل می کنند و در ارتکاب حیف و میل بیشتر حیف می کنند تا میل؟!
۴- آستیگماتیک: در این عارضه فرد بیمار دچار تاری دید و عدم تطابق دید شده و دچار دوبینی و سایهدار شدن مناظر میشود. متولیان امر سازمان که دارای این عارضه هستند یا خود دچار اعوجاج دید هستند و یا مخاطب را دچار گیجی و اعوجاج دید میکنند. در این رویکرد یک ناظر بیرونی نمیتواند حس درستی از وضعیت حال و آینده سازمان، بدست بیاورد. متولیان امر که دچار بیماری آستیگمات هستند در مقابل مافوق و در پیشگاه مقامات، وضعیت سازمان را بسیار خوب و عالی ترسیم میکنند تا بتوانند خودشان را ابقاء کنند و یا ارتقاء دهند ولی همین افراد وقتی در مقابل مخاطبان و ذینفعان قرار میگیرند وضعیت سازمان را ناخوشایند ترسیم میکنند و هزار دلیل و بهانه میآورند. نحوه گزارش دهی در این رویکرد نیز بر همین اساس تنظیم میشود و بازی با ارقام و آمار به نحوی صورت میگیرد که شرایط واقعی سازمان را نشان ندهد. مبتلایان این رویکرد نیز در موضوع خودبینی و شرکتبینی با سایر عیوب انکساری بیمهای اشتراک دارند و این قبیل متولیان وضعیت سازمان را تار میبیند ولی شرکتهای سازمان را به وضوح و روشنی میبینند و سراغ آنها می روند (شرکت بینی) و یا اینکه براساس رویکردهای شخصی، صنفی و سیاسی، تصمیماتی می گیرند که به تضمین و تأمین منافع بیانجامد (خودبینی) و به اصطلاح با چراغ می آیند ولی به شدت با شفافیت مشکل دارند.
پر واضح است که هر مدیر و متولی امری که در حوزه بیمههای اجتماعی فعالیت میکند، احیاناً خدای ناکرده میتواند دچار عارضه های نزدیک بینی، دوربینی، پیرچشمی و آستیگماتیک شود ولی اگر اصول، قواعد و محاسبات بیمهای بعنوان تراز تصمیمگیری در بیمههای اجتماعی ملاک عمل قرار گیرد و یک نهاد تنظیمگر (رگولاتور) مستقل متولی انجام محاسبات بیمهای و نظارت بر عملکرد سازمانهای بیمه گر اجتماعی باشد، میتواند با پیشگیری از بروز بیماریهای چشمی و تقویت چشم و یا با گذاشتن عینک اصول، قواعد و محاسبات بیمهای بر چشم متولیان امر از بروز عیوب انکساری بیمهای پیشگیری نماید و هرچه سریعتر بایستی به این ریل بازگشت وگرنه بحران سازمان تأمین اجتماعی از آنچه من، تو، او، ما، شما، ایشان در آئینه می بینیم (یا نمیبینیم یا خود را به ندیدن می زنیم) نزدیکتر است.