درفش کاویانی اینبار در دست یک کشاوز؛
جنبش تک نفره «حاتم نگونبخت» به بهارستان رسید
حاتم علیپور در روزهای گذشته با یک بنر مقابل مجلس شورای اسلامی رفته است تا با برگزاری تجمعی یک نفره دادخواهی کند اما خودش به کمک نمایندگان مجلس امید ندارد. میگوید: نمایندگان در زمانه نابودی کشاورزان کر و لال شدهاند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نام خانوادگیاش علیپور است اما خود را «نگون بخت» معرفی میکند. بر نگون بخت بودنش اصرار دارد؛ چراکه به سبب ورشکستگی و بیپولی گٌسلهای ویرانگر فقر به خانهاش رسیدهاند و با هر تکانی او و خانوادهاش را در آستانه نیستی کامل قرار میدهند.
«حاتم علیپور» تا همین چند ماه پیش کشاورز بود. اهل شهرستان نورآباد استان لرستان. او سال گذشته با قرض کردن پول از آشنایان و دریافت وام از چند بانک یک زمین هفت هکتاری را کرایه کرد تا سیر بکارد اما بهار ۹۷ برای او پایان همه چیز بود.
باران بهاری زمینش را به گل و لای تبدیل کرد و محصول او را هرز داد. حالا از حاتم چیزی جز یک جیب خالی و یک بنر که به تازگی مانند «درفش کاویانی» به نماد اعتراض او تبدیل شده، چیزی باقی نمانده است.
او حالا بنر به دست راهی خیابانها شده تا به تنهایی حقطلبی کند و صدای خود را به آنها که میگوید خود را به خواب خرگوشی زدهاند، برساند. این را میتوان از نوشتههای روی بنرش فهمید: توجه توجه توجه خواب خرگوشی نمایندگان مجلس= مرگ تدریجی کشاورزان.
این تنها حاتم نیست که محصول سیرش را به سبب سرمای بهار از دست داده اما داستان او به سبب حجمی که زیر کشت سیر برده و هزینهای که برای بارور کردن زمین متحمل شده، متفاوت است.
نگون بخت در مجموع ۳۰۰ میلیون تومان قرض کرده و حالا طلبکارانش مدام با او تماس میگیرند و تهدید میکنند: اگر قرضت را برنگردانی چهها که با تو و خانوادهات نمیکنیم....
دادخواهی در تهران
حالا او چند روزی است که روانه تهران شده تا از همین مسئولانی که مانند خرگوش با دو چشم باز یا یک چشم باز و یک چشم بسته خود را به خواب زدهاند، کمک بگیرد. گویی که تمام راهها در این بیراههِ برزخی به آنها ختم میشوند.
علیپور در روزهای گذشته با همین بنر مقابل مجلس شورای اسلامی رفته است تا با برگزاری تجمعی یک نفره دادخواهی کند اما به کمک نمایندگان مجلس به خصوص نماینده شهرستان نورآباد امیدی ندارد. او میگوید: نمایندگان مجلس در زمانه نابودی کشاورزان کر و لال شدهاند.
این جمله را در حالی میگوید که اشک تمام پهنای صورتش را فرا گرفته است. حتی در هنگام اشک ریختن و اظهار نگرانی از آینده همسر و فرزندان، طلبکارانِ تلفن به دست، که اصل پول را با سودش میخواهند، دست بردارِ از روان از هم گسیختهاش نیستند و مصرانه پیامک پشت پیامک میدهند: فقط امروز و فردا وقت داری، زودتر انجامش بده!
نگون بخت از روزی میگوید که رادیو، صدایِ یک نفر از مسئولان کشور را در ضرورت حمایت از تولید ملی پخش میکرد. میگوید: مگر من تولیدکننده نبودم؛ چه کردید با ما! تریلی تریلی در سال حمایت از تولید ملی و کالای ایرانی سیر چینی آوردید؛ چون فقط به جیبتان فکر میکردید نه منِ کشاورز فلاکتزده که با هزار امید سیر کاشتم. همین حالا ۴۰ یا ۵۰ تن سیر بیکیفیت از کشت سیلزده برایم باقی مانده که مشتری ندارد.
نمادی برای اعترض مسالمتآمیز
حاتم چند روز پیش از آنکه به تهران بیاید، با در دست گرفتن این بنر و انتشار تصویر آن در شبکه اجتماعی اینستاگرام، جهانی شد. تصویر او به صورت گسترده منتشر شد تا به نمادی جدید، برای اعتراضهای مسالمتآمیز کشاورزان تبدیل شود. او شماره همراهش را هم روی بنر نوشت اما هیچیک از مسئولان تا لحظه انتشار این گزارش با او تماس نگرفتهاند.
تنها عدهای مزاحم با او تماس گرفتهاند و سیر مجانی مطالبه کردهاند: (با خنده) حاجی سیرت رو مفتی میدی، خریداریم!
حاتم سه روز پیش همزمان با انتشار این تصویر در اینستاگرام تصویر دیگری هم از خود منتشر کرد. تصویر مربوط به زمانی است که هنوز کاری برای انجام دادن داشت و طلبکاری هم بالایِ سرش نبود. صفحه تلویزیون که کمی با او فاصله دارد آیه ۱۲۸ سوره «النحل» را نشان میدهد: إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَالَّذینَ هُم مُحسِنونَ (خداوند با کسانی است که تقوا پیشه کردهاند، و کسانی که نیکوکارند).
اما این دو تصویر که یکی از آنها متعلق به گذشته دورتر و یکی از آنها متعلق به همین چند روز پیش است، حاکی از واقعیتی است که حاتم میخواهد آن را برای آنها که در این چند روز به صفحه اینستاگرام او سر زدهاند، عیان کند.
یکی از تصاویر پر از مضامین انقلابی و دیگری عاری از مضامین انقلابی است. یکی از تصاویر از رضایت او از شرایط کشور خبر میدهد و دیگری از نارضایتی.
البته این پیام به آن معنا نیست که حاتم دل دیگر در گرو آن آرمانها ندارد چه آنکه خود میگوید: من به آرمانهایی که برایش خون دادیم، باور دارم اما حرف من چیز دیگری است. من میپرسم چرا باید به خاطر واردات سیر از چین ورشکسته شویم؟ من میپرسم چرا کسی نیست که خسارتهای وارده به کشاورزان را جبران کند و پرسشهایی مثل این...
حمل بار بهصرفه نبود
آقای نگون بخت آنگونه که خود میگوید زمانی راننده حمل بار بود: پلیس راه خیلی گیر میداد و به بهانههای مختلف ماشینهای حمل بار را متوقف میکرد و خب این موضوع برای ما رانندگان سنگین و هزینهزا تمام میشد. اینگونه کار کردن بهصرفه نبود و من ترجیح دادم عطای آن را به لقایش ببخشم و سراغ کار دیگری بروم. منظورم همین سیرکاری است که آخر و عاقبتش این شد.
حاتم نگون بخت از جهتی دیگر هم نگون بخت است؛ او در تمام این سالها با مهاجرت مدام از یک شغل به شغل دیگر نتوانست تحولی در وضعیت خود ایجاد کند تا نه در حاشیه که در متن مناسبات اجتماعی قرار گیرد.
دور افتادن از هسته سخت قدرت
دور افتادن از هسته مناسباتِ اجتماعی زمانی اتفاق میافتد که حاتم و حاتمها به عنوان شهروندان عادی جایی در کلونیهای توزیع قدرت ندارند. صدای آنها به همین دلیل ناشنیده گرفته میشود تا هنگامی که آنها مجبور شوند دست به اعتراض و حرکتهای مدنی انفرادی یا جمعی بزنند تا هسته سخت قدرت را که به آن راهی نیست، وادار به پذیرش مطالباتشان کنند.
حاتم میگوید که کوتاه نمیآید و میگوید حتی اگر او را بگیرند؛ حتی اگر کارش به جاهای باریک بکشد و حتی اگر بازهم با خواب خرگوشی نمایندگان مجلس و آنها که به زعم او کر و لال شدهاند، مواجه شود، ادامه میدهد. او تازه درفش کاویانی خود را بالا برده است؛ این بار نه درست یک آهنگر که در دست یک کشاورز نگون بخت.
گزارش: پیام عابدی