خبرگزاری کار ایران

ایلنا گزارش می‌دهد؛

درمان ارزان برای توریست‌ها، درمان گران برای ایرانی‌ها/وزیر بهداشت در مقام اقتصاددان اظهارنظر می‌کند!

درمان ارزان برای توریست‌ها، درمان گران برای ایرانی‌ها/وزیر بهداشت در مقام اقتصاددان اظهارنظر می‌کند!
کد خبر : ۶۶۳۴۹۷

گویی وزیر بهداشت، سایر وزرا و نمایندگان مجلس درکی از آثارِ اجتماعی رکود تورمی که دست‌کمی از آثار اجتماعی یک جنگ تمام عیار دارد، ندارند و می‌خواهند معلول‌ها را با سطحی‌نگری از زیر سایه علل بیرون بکشند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، «در این شرایط، همانطور که فرصت برای افزایش صادرات فراهم شده، بستر مناسبی نیز برای ارتقای خدماتی که هزینه آنها به‌صورت ارز دریافت می‌شود، فراهم شده و باید از این فرصت استفاده کنیم». این جمله را «حسن قاضی زاده هاشمی» وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی می‌گوید؛ یعنی کسی که باید به واسطه حضور در هیات دولت بداند که بالا رفتن قیمت ارز و افت ارزش ریال چه عواقب هولناکی دارد. صحبت از فروپاشیدن بنیان‌های تولید و اضمحلال حیات اجتماعی کارگران است. همان‌ها که با ماه‌ها معوقات مزدی چرخ فلاکت‌ زده صنعت را استوار نگه داشته‌اند.  

رئیس جمهور، وزیر بهداشت، وزرا و نمایندگان مجلس خوب می‌دانند که دلار بر اثر چه عواملی از سال ۹۲ (زمان روی کار آمدن دولت یازدهم) از محدوده ۳ هزار و ۵۰۰ تومان به ۱۰ هزار تومان در شهریور ماه سال ۹۷ رسیده است. با این حال چشم دولت به درآمدهایی است که از محل اختلاف فروش ارز آزاد (۱۰ تا ۱۱ هزار تومان) با ارز مرجع (۴ هزار تومان) و اختلاف فروش ارز آزاد با ارز بازار ثانویه (۷ هزار تومان تا ۸ هزار و ۵۰۰ تومان) نصیب‌اش می‌شود؛ درآمدی که البته در بودجه سالیانه پیش‌بینی شده است.

با این همه بالارفتن نرخ ارز؛ تورم نقطه به نقطه را برای تولیدکنندگان در تیرماه به ۲۸ درصد و در مرداد ماه به ۱۳ درصد رساند. «سیامک قاسمی» کارشناس اقتصادی در این مورد نوشت: «با توجه به ویژگی پیشنگر بودن تورم تولیدکننده، به نظر می‌رسد ما در آستانه ورود به دور تازه رکود تورمی عمیق در اقتصاد ایران در نیمه دوم سال هستیم.»

با چنین وصفی از تحولات اقتصادی در نیمه دوم سال، این پرسش پیش می‌آید که وزیر بهداشت با چه اعتباری بدون اشاره به پیامدهایِ خانمان‌سوزِ افزایشِ نرخِ ارز برای تولیدکننندگان و کارگران، صرفا بر فواید بالا رفتن نرخ ارز در گردشگری پزشکی تکیه می‌کند؟

گویی وزیر بهداشت، سایر وزرا و نمایندگان مجلس درکی از آثارِ اجتماعی رکود تورمی که دست‌کمی از آثار اجتماعی یک جنگ تمام عیار دارد، ندارند و می‌خواهند معلول‌ها را با سطحی‌نگری از زیر سایه علل بیرون بکشند و آنچنان پررنگ کنند که همگان با دیدن نتایج آن بگویند: چه خوب که گردشگری پزشکی به سبب بالارفتن نرخ ارز، رونق می‌گیرد!

واقعیت این است که اوضاع اقتصادی ایران تنها با خروج تولید از رکود و ایجاد اشتغال در بخش صنعت رونق می‌گیرد و نه با افزایش درآمد بخش خصوصی از توریسم پزشکی.

هرچند که ممکن است آقای وزیر بگوید که توریست‌هایی که برای درمان به ایران می‌آیند تنها قرار نیست که دلارهایشان را برای عمل‌های جراحی زیبایی یا هر درمان دیگری هزینه کنند؛ بلکه می‌روند شهرهای زیبای ما را می‌گردند و در هتل‌‌ها اقامت می‌کنند. چه چیز بهتر از این برای رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال برای جوانان!

تغییر پارادایم اقتصادی

به سبب وجود چنین نگرشی، چندی است که دولت‌مردان و نظریه‌پردازان اقتصاد ایران در پرتو تبدیل شدن شهرک‌های صنعتی به گورستان ماشین آلات و بیکاری گروهی کارگران، از ضرورت رونق گرفتن اشتغال در بخش خدمات و به صورت کلی تغییر پارادایم در حوزه سیاست‌گذاری اشتغال سخن می‌گویند.

مطابق بررسی‌های صورت گرفته توسط مراجع بین‌المللی در سال ۲۱۰۷،  ۵۴.۳ درصد اقتصاد ایران در بخش خدمات، ۳۵.۹ درصد در بخش صنعت و ۹.۸ درصد از آن در بخش در بخش کشاورزی قرار دارند که این امر بیشتر به عدم سرمایه‌‌گذاری یا فرار سرمایه‌ها از حوزه صنعت و میل کردن جریان سرمایه‌گذاری‌ها به بخش خدمات بازمی‌گردد. لذا رونق گرفتن بخش خدمات الزما ربطی به رشد افسارگسیخته قیمت ارز به ویژه از فروردین ماه امسال ندارد. با این حال وزیر بهداشت چنین استدلال می‌کند که باید از فضای ایجاد شده به مثابه یک «فرصت» برای بخش درمان استفاده کرد؛ چراکه سایرین نیز همین کرده‌اند.

اما فراتر از بحث رکود تورمی که پایه‌های اقتصاد کشور را می‌لرزاند، توجه به نکته‌ای دیگر ضروری می‌نماید. هم اکنون پزشکانی وجود دارند که با چند ده میلیون و چند صد میلیون تومان درآمد در هر ماه، از پرداخت مالیات فرار می‌کنند.

حال در نظر بگیرید که از فردا انبوه توریست‌ها به مراکز درمانی این پزشکان مراجعه کنند و ساعت‌ها در صف بایستند تا آقا یا خانم دکتر پس از معاینه برای آنها وقت عمل بگذارد. پرسش این است که پزشکی که تا امروز از پرداخت مالیات با شیوه‌های مختلف نظیر عدم نصب کارت‌خوان، فرار می‌کرد را با چه تدبیری می‌توان تحت فشار گذاشت تا از روی ویزیت دلاری خود، مالیات بدهد؟ مگر نه این است که امروز هر دستفروشی حتی آنها که در مترو کار می‌‌کنند و مثلا آدامس یا بادکنک می‌فروشند با خود کارت خوان حمل می‌کنند.

گردشگری پزشکی بدون شفافیت فایده‌ای ندارد

این پرسش را با «اکبر قربانی» عضو کمیته بیمه و درمان اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری در میان می‌گذاریم. او در پاسخ می‌گوید: گردشگری پزشکی زمانی برای کشور و نه پزشک ارزش می‌یابد که دولت در بحث «مالیات بر درآمد پزشکان» هم ورود کند. پزشکی که با این همه درآمد از زیر تعهدات خود شانه خالی می‌کند با افزایش درآمد از محل توریست درمانی چه چیزی می‌تواند عاید کشور کند؟! به هر حال قرار است که این مالیات که رقم آنهم چشمگیر است در جایی هزینه شود؛ مثلا با آن بیمارستانی در یک شهرستان محروم ساخته شود یا پلی برای اتصال دو روستای دور افتاده ساخته شود. پس باید پرسید که سهم محرومانی که به نان شب خود محتاج هستند، از گردشگری پزشکی چه می‌شود؟

وی می‌افزاید: زمانی که شفافیت وجود ندارد، وزیر بهداشت نباید از من شهروند، از من کارگر، از من روستایی انتظار داشته باشد تا با وی همراه شویم. اصلا این ارز آوری که نظارتی روی آن نیست، به چه دردی می‌خورد، الا پرکردن جیب پزشکان؟ آنهم زمانی که خدمات درمانی یا یک عمل جراحی برای یک ایرانی تا این اندازه گران تمام می‌شود. حکایت آن خودروی معروف ایرانی است که برای همه کشورها ارزان است، الا خود ایرانی‌ها! من مخالف گردشگری پزشکی نیستم اما نه در این شرایط که بالارفتن قیمت ارز خواب و خیال را از کارگران و بازنشستگان گرفته است.

قربانی البته تاکید دارد که وزیر بهداشت اگر جامعه خود را می‌شناخت چنین حرف‌هایی را در مقام یک اقتصاددان و نه پزشک بر زبان نمی‌آورد: وزیر بهداشت باید توجه داشته باشد که چه چیزی از دهانش جاری می‌شود. متاسفانه ایشان در جایگاهی قرار گرفته که نمی‌بایست قرار می‌گرفت. یک پزشک یک اقتصاددان نیست. با این حال ایشان خود را اقتصاددان فرض گرفته است و می‌گوید چون ارزش ریال پایین آمده برویم سراغ درآمد ارزی.

آقای قاضی‌زاده هاشمی نمی‌گوید که پایین آمدن ارزش ریال چگونه مردم را از از خود بی‌خود کرده است؛ آقای قاضی زاده هاشمی نمی‌گوید که خانواده‌های ایرانی با گرانی دلار داروهایی را که برای زندن ماندن احتیاج دارند را از کجا پیدا می‌کنند. او می‌گوید: دارو به اندازه کافی داریم. نگران نباشید!

دبیر خانه کارگر غرب تهران؛ منش و گفتمان وزیر بهداشت را در تعارض با واقعیت‌های زیستی کارگران توصیف می‌کند: اشکال آقای قاضی‌زاده هاشمی تنها این نیست که چیزی از اصول اقتصادی نمی‌داند؛ اشکال اساسی‌تری وی که او را در تعارض با منافع جمعی ایرانیان قرار می‌دهد، این است که از جامعه مزد و حقوق‌بگیر نیست.

عضو کمیته بیمه و درمان اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری می‌افزاید: اشکالی ندارد، لااقل می‌توانست برای درک آن تلاش کند؛ حتی می‌توانست مانند خیلی‌ها در کلام خود را همراه با منافع اکثریت نشان دهد اما آن را هم انجام نمی‌دهد؛ بنابراین اگر برای وی آثار اجتماعی پایین آمدن ارزش ریال مهم بود؛ اگر کارگری که در تامین حداقل‌های زندگی خود وامانده؛ مهم بود می‌گفت: پزشکان هم باید مانند مردم عادی مالیات دهند و شفاف عمل کنند. می‌گفت: دارو کمیاب شده است و مردم داروهای خود را به چند برابر قیمت می‌خرند. آن وقت ماهم می گفتیم یکی از راه‌های درآمدزایی ارزی پرداختن به گردشگری پزشکی است.

دبیر خانه کارگر غرب تهران با اشاره به کاهش درآمدهای طبقه متوسط و پیوستن آنها به دهک‌های پایین درآمدی، گفت: پرسش این است که پزشکان قرار است خدمات گران قیمت خود را به چه کسانی ارائه کنند؟ طبقه متوسط؟! تا پیش از شوک تورمی اخیر طبقه متوسط بزرگ‌تر از دو طبقه دیگر جامعه بود اما پس از آن  ۵ درصد از طبقه متوسط به به مرفهین جامعه پیوسته‌اند و بخش اعظمی از آنها (حدود ۶۰ درصد) به فقرای جامعه. بار دیگر می‌پرسم آقای قاضی زاده هاشمی، درمان این کشور برای مردم است یا گردشگران خارجی است؟ درمان این کشور برای آنهاست که درآمد ریالی دارند یا آنها که دلار با خود می‌آورند؟ کدام یک؟ کمی بیشتر فکر کنید!

فریادرسی نمی‌بینم

نگرانی‌هایی که قربانی و در کل کارشناسان حوزه سلامت و اقتصاددانان چپ‌گرا و جامعه‌گرا از وضعیت خدمات درمانی کشور دارند، این پرسش را در ذهن ایجاد می‌کند که چرا سازمان درمان کشور تا این اندازه در درک شرایط اقتصادی مردم ناتوان است؟ این وضعیت مبهم آینده‌ای مبهم می‌آفریند؛ آینده‌ای که متولیان درمان کشور از آن به درستی سردرنمی‌آورند؛ از این رو گاهی در مقام اقتصاددان و گاهی در مقام پزشک اظهارنظر می‌کنند.

در این جدال نقش (گاهی در لباس پزشک و گاهی اقتصاددان) یک نکته بیش از اندازه حیاتی جلوه می‌‌کند: درمان حد آخر تحمل مردم است. اگر آنها درمان باکیفیت را تنها برای توریست‌ها ببینند و درمان بی‌کیفیت و گران را برای خود، آستانه تحمل را از سر می‌گذارنند و فریاد می‌زنند: فریادرسی نمی‌بینم.

گزارش: پیام عابدی

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز