خبرگزاری کار ایران

دادخواهی کارگر پمپ بنزین در حاشیه راهپیمایی روز کارگر

دادخواهی کارگر پمپ بنزین در حاشیه راهپیمایی روز کارگر
کد خبر : ۲۷۴۵۶۹

یک کارگر بازنشسته پمپ بنزین در قزوین که روز جمعه (۱۱ اردیبهشت) برای شرکت در راهپیمایی روز جهانی کارگر به تهران سفر کرده بود، در حاشیه این اجتماع صنفی به خبرنگار ایلنا گفت که بعد از ۳۰ سال و هفت ماه کار در سال ۸۴ بازنشسته شده است اما مستمری بازنشستگی‌اش کفاف معیشت و نگهداری از فرزند بیمارش را نمی‌دهد.

این کارگر که «یعقوب د» (نام کامل برای اعلام به مراجع رسمی در ایلنا محفوظ است) نام دارد، معتقد است مالک پمپ بنزین حق سنوات بازنشستگی او را به طور کامل پرداخت نکرده و شکایت او به اداره کار نیز نتیجه‌ای در بر نداشته است. 

این کارگر معتقد است مالک پمپ بنزین از بی‌سوادی او سوءاستفاده کرده و با دریافت برگه‌ای به امضای او مدعی تسویه حساب کامل با این کارگر شده و اداره کار نیز بدون انجام تحقیقات میدانی و صرفا با استناد به این برگه، شکایت کارگر را رد کرده است. 

این کارگر که در سال ۸۴ با دریافت ۳ میلیون تومان به عنوان حق سنوات بازنشسته شده، حدود پانصد هزار تومان هم برای ثبت و پی گیری شکایت در مراجع قانونی خرج کرده است و به این ترتیب با بی‌نتیجه ماندن دادخواهی‌اش، تنها ۲ میلیون و پانصد هزار تومان به عنوان حق سنوات خدمت برایش باقی مانده است. 

این کارگر که ده سال پیش با مستمری ماهانه ۱۲۰ هزار تومان بازنشسته شده و اکنون ۸۲۸ هزار تومان دریافت می‌کند، وظیفه پرستاری از پسر معلول‌اش را بر عهده دارد و می‌گوید با هزینه ماهانه ۳۰۰ هزارتومانی درمان فرزندش، باید با پانصد هزار تومان از عهده مخارج زندگی خانواده‌ شش نفره اش برآید. 

او با بیان اینکه قصد دریافت صدقه را ندارد، تاکید کرد من در شیفت‌های ۲۴ ساعته (۲۴ ساعت کار مداوم و ۲۴ ساعت استراحت) کار می‌کردم و حق اضافه کاری نمی‌گرفتم. اگر اداره کار عادلانه به شکایت من از کارفرمایم (که از افراد با نفوذ منطقه آبیک قزوین است) رسیدگی می‌کرد، کارفرما مجبور می‌شد حق اضافه کاری و سختی کار را به من پرداخت کند میزان مستمری ام امروز بیشتر بود. پولی هم که به عنوان سنوات خدمت به من پرداخت شد اگر دقیق و کامل محاسبه می‌شد می‌توانست برای چنین روزهایی پس انداز یا سرمایه گذاری شود. 

این کارگر بازنشسته پمپ بنزین در توصیف بیماری فرزندش که اکنون ۳۸ سال دارد گفت: او از بچگی کر و لال بود و به همین دلیل در بزرگسالی دچار بیماری شدید اعصاب و روان شد به طوری که در هنگام حمله عصبی به خودش و اطرافیان آسیب می‌رساند و ما چندین سال به توصیه پزشکش ناچار شدیم او را در جایی که زیر پله ساخته بودیم و شبیه قفس بود نگهداری کنیم. اما چند سالی است که آرام‌تر شده و رمق جنجال به پا کردن را ندارد و در کنار ما زندگی می‌کند. 

این کارگر گفت سالهاست که به دلیل ترس از حمله‌های عصبی فرزندش او را از خانه خارج نکرده و در خانه نیز امکاناتی برای آسایش او ندارد. 

او در حاشیه مراسم روز جهانی کارگر از مسئولان ادارت کار و تامین اجتماعی شهرستان آبیک قزوین خواست یکبار دیگر پرونده بازنشستگی او را بررسی کنند.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز