یک کارشناس رفاه در گفتوگو با ایلنا:
مشکلات بیمه و بازرسی/ قالیبافان صدایی ندارند
به اعتقاد اورنگ، مشکل از بیصدایی قالیبافان است چراکه نه آنها تشکلهای مدنی قدرتمند دارند و نه سیاستگذاران و کاربدستان، نگاه درستی به شرایط دشوار شغلی و زیستی این کارگران دارند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در فروردین ماه سال جاری، مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای فرش دستباف کشور با اشاره به جزئیات بیمه اجتماعی قالیبافان از وجود ۵۰۰ هزار بافنده در صف انتظار بیمه خبر داد. به گفته عبدالله بهرامی، «در حال حاضر ۲۵۰ هزار نفر بیمه شده تامین اجتماعی داریم و حداقل دوبرابر این رقم یعنی ۵۰۰ هزار نفر در صف انتظار بیمه تامین اجتماعی قرار دارند که متاسفانه به دلیل عدم حمایت و عدم تامین منابع برای پوشش قالیبافان نتوانستند از مزایای بیمه تامین اجتماعی برخوردار شوند».
حداقل ۵۰۰ هزار بافندهی قالی در استانهای مختلف کشور و غالباً در مناطق روستایی، حاشیهای و محروم در انتظار بیمه تامین اجتماعی هستند و سازمان تامین اجتماعی میگوید منابع لازم برای پوشش بیمه این کارگران را ندارد بنابراین در شرایط فعلی افزودن به خیل بیمهشدگان اصلاً امکانپذیر نیست.
قالیبافان سرمایهی ملی هستند
دولت اعتبار بدهد
براساس قانون، پرداختِ فقط ۷ درصد حق بیمه برعهدهی خود قالیبافان است و پرداخت بقیهی مبلغِ حق بیمه وظیفهی دولت است، وظیفهای که دولت هیچ زمان به آن متعهد نمانده است. عباس اورنگ (کارشناس رفاه و تامین اجتماعی) با تاکید بر اینکه قالیبافان جزو سرمایههای ملی و فرهنگی کشور هستند و با زحمتِ جانفرسای خود از هنر تاریخی ایران با جان و دل صیانت میکنند، در این رابطه میگوید: ده سال است که روند بیمه قالیبافان در سراسر کشور متوقف شده است؛ چندین سال است قالیبافان بنا بر محدودیتهای بودجهای، شامل گسترش پوشش بیمهای نشدهاند و امروز بخش قابل توجهی از آنها فاقد بیمه هستند و این جای تاسف بسیار دارد.
او اضافه میکند: قالیبافی یکی از صنایع تمدنی ماست و دولتها مکلف هستند این هنر و این حرفه را به عنوان یکی از نمادهای فرهنگ ایرانی و ملی حمایت کنند و در این راستا تلاش نمایند؛ طبیعتاً یکی از مشوقهای زنده ماندنِ این هنر تاریخی در شرایط فعلی، دادن یکسری امتیازات به بافندگان از جمله بیمه تامین اجتماعیست که شامل مستمری و درمان باشد.
به گفته اورنگ، دولت باید منابع مورد نیاز برای بیمه قالیبافان را در بودجههای سالانه تامین کند و این حمایت، وظیفهی ذاتی حاکمیتیست. او تاکید میکند: همانطور که در صنایع نظامی و زیرساختی هزینه میکنیم باید برای صنایع تاریخی و ملی نیز هزینه کنیم چراکه این صنایع بدون تردید، نماد هویت ملی ما هستند.
او با ابراز تاسف از اینکه هنر فرش ایرانی در سالها و دهههای اخیر تنزل یافته؛ عدم حمایت دولتها را یکی از اصلیترین دلایل این تنزل میداند و میگوید: در گذشتههای نه چندان دور، قالی و فرش را با نام ایران میشناختند اما همین عدم حمایتها و عدم اختصاص بودجهها موجب شده امروز بازار فرش جهان را به طور مطلق از دست بدهیم و حتی در کشورمان بازار برای فرشهای چینی ایجاد کردهایم!
این کارشناس رفاه و تامین اجتماعی با بیان اینکه هیچ توجیهی پذیرفتی نیست که بگوییم ما نمیتوانیم بیمه قالیبافان را تامین اعتبار کنیم؛ میافزاید: اگر دولت این قشر را حمایت کند، قالیبافی به بالندگی میرسد و ارزآوریِ بالای این صنعت میتواند به دولت و اقتصاد کمک کند.
مشکلات بازرسی بیمهی قالیبافان
نحوهی برخورد با قالیبافان و سیستم بازرسی بیمهای آنها نیز دچار مشکلات بسیار است؛ اورنگ با تاکید بر این مطلب میگوید: به زعم مدیران اجرایی سازمان تامین اجتماعی، شغل قالیبافی شغلیست که امکان سوءاستفاده از بیمه آن وجود دارد مثلاً فرد یک کارت مهارت قالیبافی میگیرد و با توسل به آن، از بیمهی معافیتدار قالیبافی بهره میبرد؛ منتها ایراد بزرگی که در کشور ما وجود دارد این است که فرض را بر تخلف میگیریم مگر اینکه خلاف آن ثابت شود! در حالیکه اصل باید بر برائت و صحت عمل باشد.
او اضافه میکند: بدیهیست که باید مکانیسمهای کنترلی بیمه را تقویت کنیم ولی برای تقویت کنترلها، نیاز نیست تا توی خانههای مردم برویم و مزاحمت برای زندگی شخصی آنها به وجود بیاوریم؛ یک انتقاد جدی در سالهای گذشته، همیشه نحوهی بازرسی بیمه و ارزیابیِ صحت اشتغال قالیبافان بوده است؛ ما زیاده از حد به نگاه منفی دامن میزنیم و فرض میگیریم همه سوءاستفاده میکنند مگر خلافش ثابت شود. باید یادمان باشد اکثر قالیبافان زنان خانهدار هستند که در کنار شغل خانهداری، قالی هم میبافند و بنابراین این شغل، ساعت مشخص و منظمی ندارد.
این کارشناس رفاه با بیان اینکه مقتضیات این شغل را در بازرسیها در نظر نمیگیرند؛ میگوید: زن خانهدار میرود مغازه خرید و وقتی برمیگردد میبینند در همین حین، بازرس بیمه آمده و برای او عدم اشتغال زده! باید بپذیریم هر مولفهای در جغرافیای خودش قابل تعبیر و تفسیر است؛ موقعی که ماهیت یک شغل «کار در خانه» است، بازرس باید مطلع باشد که فرد هر ساعت از شبانهروز نمیتواند در خانه باشد و پاسخگو هم باشد؛ در برخی از ساعتها شاید اصلاً امکان وارد شدن به خانهی فرد و مشاهدهی دار قالی در حریم خصوصیِ او نباشد؛ در برخی خانههای کوچک روستایی و حاشیهای، دار قالی در فضای اتاق خواب خانه برپا میشود و ورود به این مکان توسط بازرسان چندان پسندیده و درست نیست.
به گفته اورنگ، خانوادههایی که از طریق قالیبافی تامین معاش میکنند، عموماً خانوادههای کمدرآمد و ضعیف هستند و درخانههای ۴۰ یا ۵۰ متری زندگی می کنند؛ آیا بازرسی دار قالی این خانوادهها در حریم شخصی آنها، تجاوز به حریم خصوصی افراد نیست، آیا از نظر شرعی درست است؟
قالیبافان صدایی ندارند
او تاکید میکند: باید بپذیریم این حرفه خصوصیات ویژهی خاصِ خودش را دارد بنابراین در دادن کارت مهارت و مجوزها یا تایید بیمه، بایستی این خصوصیات مدنظر قرار بگیرد؛ نمیگویم سختگیری نباید باشد، سختگیری بکنیم اما شرایط خاص زندگی مردم را هم در نظر بگیریم. یک قالیباف مسن، نمیتواند روزی هشت ساعت پای دار قالی باشد و کار کند؛ نباید انتظار داشته باشیم هر ساعتی از روز برای سرکشی برویم، او را در حال قالیبافی ببنیم!
به اعتقاد اورنگ، مشکل از بیصدایی قالیبافان است چراکه نه آنها تشکلهای مدنی قدرتمند دارند و نه سیاستگذاران و کاربدستان، نگاه درستی به شرایط دشوار شغلی و زیستی این کارگران دارند.
او در پایان میگوید: دنبال این نباشیم که مچ قالیبافان را بگیریم یا به بهانههای مختلف بیمهی این کارگرانِ بیصدا و زحمتکش را قطع کنیم؛ متاسفانه همین نارساییها و کاستیها موجب شده صنعت قالیبافی ما در مسیر سقوط قرار بگیرد و هر روز از روز قبل ضعیفتر شود.