خبرگزاری کار ایران

مختصری در بابِ تشکل‌های کارگری و نمایندگانِ بی‌صدای آن/ اخراج در آستانه‌ی بازنشستگی

مختصری در بابِ تشکل‌های کارگری و نمایندگانِ بی‌صدای آن/ اخراج در آستانه‌ی بازنشستگی
کد خبر : ۱۳۵۳۳۲۷

رضا عزیزپور، کارگرِ ۴۰ ساله‌ی کارخانه‌ی موتورسازان تراکتورسازی تبریز، با ۱۹ سال سابقه‌ی کارِ سخت و زیان‌آور، به همراه دو نفر دیگر از کارگران شرکت، که آن‌ها نیز ۱۸ سال سابقه‌ی کار سخت و زیان‌آور داشتند، به جرمِ (!) نمایندگیِ کارگران از کار بیکار شدند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، برجِ ۱۱ سال ۱۴۰۱ در حالیکه تنها ۱۱ ماه به بازنشستگی‌اش مانده بود از کار بیکار شد. رضا عزیزپور، کارگرِ ۴۰ ساله‌ی کارخانه‌ی موتورسازان تراکتورسازی تبریز، با ۱۹ سال سابقه‌ی کارِ سخت و زیان‌آور، به همراه دو نفر دیگر از کارگران شرکت، که آن‌ها نیز ۱۸ سال سابقه‌ی کار سخت و زیان‌آور داشتند، به دلیل نمایندگیِ کارگران از کار بیکار شدند. 

او ماجرا را خلاصه می‌کند: سال ۱۴۰۰ در اعتراض به‌ عدم بازنگریِ طرح طبقه‌بندی مشاغل، قراردادهای تبعیض‌آمیز پیمانکاران، عدم شفافیت پاداش بهره‌وری و مخالفتِ کارفرما با ایجاد شورای اسلامی کار، دو اعتراض کارگری در شرکت شکل گرفت. این مشکلات از سال ۹۶ آغاز شده بود و در نهایت مسئولان شرکت جلسه‌ای تشکیل دادند و قرار شد نمایندگانی از سوی کارگران به این جلسه فرستاده شوند. ۵ نفر، به اصرار همکاران پیشقدم شدیم تا مطالبات را پیگیری کنیم که‌ای کاش پیشقدم نمی‌شدیم…»

قرار بود بندهای صورتجلسه‌ای که از آن جلسه بیرون آمده ظرف ۴۵ روز اجرایی شود و قرار بود نمایندگانِ کارگران اجرای این بندها را پیگیری کنند. ۴۵ روز، شد ۹ ماه و اقدامات نمایندگان کارگری به جایی نرسید. کارفرمایان تمام وعده‌هایشان را فراموش کرده بودند و کارگران هم به دنبالِ تدارکِ دور جدید اعتراضات بودند. اعتراضات برگزار شد؛ کارگران نمایندگان را مقصر می‌دانستند که نتوانسته بودند مطالباتشان را پیگیری کنند و کارفرمایان هم می‌گفتند نمایندگان کارگری باعث و بانی اعتراضات کارگری هستند… 

رضا می‌گوید: «از اینجا رانده و از آنجا مانده شده بودیم! کارگران، دیگر قبولمان نداشتند و کارفرمایان هم برایمان پرونده‌سازی کردند که شما با رسانه‌های بیگانه در ارتباطید… مدت‌ها درگیرِ این پرونده‌سازی‌ها شدیم. بی‌گناهیمان که ثابت شد، اول از کار تعلیقمان کردند و بعد از پایانِ قرارداد هم اخراجمان کردند.» 

رضا عزیزپور، کارگرِ ۴۰ ساله‌ی کارخانه‌ی موتورسازان تبریز، امسال در حالی که باید کارهای مقدماتی بازنشستگی‌اش را پیگیری می‌کرد، خانه‌نشین شد. او که سال ۸۶ به دلیلِ افتادنِ قطعه روی جفت پایش دچار مشکل شد می‌گوید: «هفت بار جراحی شدم. کمیسیون پزشکی ۴۵درصد کاهش کارایی داد و در گزارش‌هایش نوشت: زانوهای کارگر غیرقابل علاج است.»

اتفاقی که برای سه نماینده کارگریِ موتورسازیِ تبریز افتاده برای نمایندگانِ کارگریِ بسیاری افتاده است. نمایندگانی که از سرِ تعهد به وظیفه‌ی قانونیِ خود عمل می‌کنند غافل از آنکه قانون، پشتِ کارفرمایان را محکم کرده که هر زمان اراده کردند کارگرانِ پُرسروصدا را اخراج کنند و اینگونه مسائل کارگری را حل و صدای کارگران را آرام کنند. 

تشکل‌ها و نمایندگانِ بی‌صدایِ کارگری

حق اعتراض و ایجاد تشکل از مهم‌ترین حقوق کارگران است. این دو عامل همچنین در ارزیابیِ قانون کار یک کشور و میزانِ کارایی آن از اهمیتِ بسیاری برخوردار است، چراکه تشکل‌های کارگری اگر از قدرتِ کافی برخوردار باشند می‌‎توانند به مثابه ناظری قدرتمند مقابلِ استثمارِ نیروی کار بایستند و مانع بی‌اثرشدنِ مفاد حمایتی قانون کار شوند. امکانِ اعتراض نیز به دلیلِ ترسی که بر دل کارفرمایان می‌اندازد، عاملِ بازدارنده‌ای در مقابلِ پایمال شدنِ حقوق کارگران است. با این اوصاف، برای ارزیابی قانون کار باید به سراغِ مفادِ مربوط به تشکل‌های کارگری و آزادیِ اعتراضِ آن‌ها در قانون کار رفت. 

فصل ششم قانون کار ایران به موضوع تشکل‌های کارگری پرداخته است. در تبصره۴ ماده ۱۳۱ این قانون آمده: «کارگران یک واحد فقط می‌توانند یکی از سه مورد شورای اسلامی کار، انجمن صنفی یا نماینده کارگران را داشته باشند». قانون کار حد و حدود مشخصی برای فعالیتِ تشکل‌های کارگری کشیده و این مهم‌ترین انتقادی است که می‌شود به مبحثِ تشکل‌های کارگری در قانون کار داشت. 

در ساحتِ عمل نیز، انتقاداتِ بسیاری وارد است؛ مسئله این است که همین تشکل‎های قانونی نیز با مشکلات بسیاری مواجه هستند. پروسه‌ی ایجادِ این تشکل‌ها معمولا زمان‌بر و البته خیلی اوقات ناموفق است. مهم‌تر آنکه در صورت موافقت با فعالیتِ این تشکل‌ها، باز هم آنچنان که باید کاراییِ لازم را ندارند. توضیح بیشتر اینکه، نمایندگان کارگریِ این تشکل‌های قانونی به دلیلِ آنکه از امنیتِ شغلی برخوردار نیستند در مسیرِ دفاع از حقوق کارگران ناتوان هستند. بنابراین اگر کارفرما عزم را بر عدم پرداخت حق و حقوق کارگران گذاشته باشد، کاری از دستِ نمایندگان کارگری برنمی‌آید. آن‌ها که قراردادِ کارشان موقت است به راحتی و در یک چشم به هم زدن می‌توانند بیکار شوند، حتی اگر تنها ۱۱ ماه به پایانِ دوره‌ی خدمتشان باقی مانده باشد و حتی اگر در این راه، سلامتی و جانشان را گذاشته باشند… 

نبودِ امنیتِ شغلی به طور مستقیم بر ضعف تشکل‌های کارگری تأثیر می‌گذارد و در مقابل، ضعفِ تشکل‌های مستقلِ کارگری، خود مانعی در راه رسیدنِ کارگران به امنیتِ شغلی است. این دو عامل بر هم تأثیر می‌گذارند و از هم تأثیر می‌پذیرند و ضعفِ هر کدام ضعفِ دیگری را تشدید می‌کند. کارفرمایان نیز از این شرایط به خوبی بهره‌بردرای می‌کنند و منویاتِ خود را پیش می‌برند. 

کابوسِ کارگران، حربه‌ی کارفرمایان

تهدید به اخراج مهم‌ترین حربه‌ی کارفرمایان برای خواباندن صدای اعتراض است. جدیدترین و البته رکوددارترین این تهدیدها تعلق می‌گیرد به سخاوت اسدی، مدیرعامل منطقه‌ی ویژه پارس! او تنها راهِ پایان دادن به اعتراضاتِ صنفیِ چندروزه‌ی کارگران پارس جنوبی را اخراجِ کارگران دید، بی‌آنکه خود را ملزم به شنیدنِ صدای واقعیِ آن‌ها و پیدا کردنِ راه‌حلی برای حل مشکلاتشان کند. 

در جریانِ این اعتراضات، چند مرتبه‌ای سعی کردیم نمایندگانِ کمپینِ ۲۰ – ۱۰ را پیدا کنیم و از آن‌ها در مورد مشکلاتِ کارگران بپرسیم. از هر رابطی که پرس و جو کردیم، به جایی نرسیدیم. یکی از فعالان کارگری به ما گفت دنبالِ نماینده‌ی کارگریِ این اعتراضات نگردید؛ آن‌ها حاضر نمی‌شوند خودشان را نشان دهند. نمایندگانِ کارگران به درستی می‌دانستند باید پنهان بمانند تا دست کارفرمایان به قراردادِ کارشان نرسد و امضای‌عدم نیاز پای پرونده‌شان نگذارند. 

گزارش: زهرا معرفت

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز