خبرگزاری کار ایران

روایت رنج‌های کارگران شهرداری زابل؛

از «هامونِ خشک» تا لقمه نانِ قسطی!

از «هامونِ خشک» تا لقمه نانِ قسطی!
کد خبر : ۱۲۴۵۱۶۱

کارگری که سال‌هاست هرچند ماه یکبار حقوق می‌گیرد و همه چیز را قسطی می‌خرد، بدیهی است از تمام «بایدها» محروم است؛ و این محرومیت ابتدا از سرفه‌های مدام روزانه و خس خس شبانه‌ی سینه آغاز می‌شود و بعد به تنگی نفس و انسداد ریه‌ها و بالاتر می‌رسد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، هامون خشک شد، «توتَک‌ها» پهلو گرفتند و فراموش شدند و مردم رفتند.... خیلی‌ها عطای زندگی در خاک آبا و اجدادی را به لقای طوفان‌های ۱۲۰ روزه و خشکسالی‌های پایدار بخشیدند و سیستان را برای همیشه ترک کردند.

«این منزل دربست به فروش می‌رسد»؛ هنوز هم این پلاکارد قدیمی را بر سر درِ بسیاری از خانه‌ها در شهر زابل پیدا می‌کنیم؛ کوچه‌ها را که زیر پا می‌گذاریم؛ گویا دیار‌البشری اینجا نیست و سکوت همه جا را در آغوش گرفته است.

خشکسالی‌ها از چند دهه پیش‌تر شروع شد؛ روزگاری نه چندان دور در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ شمسی، گندم به وفور در منطقه بود؛ سیستان به نوعی انبار سیلوی شرق ایران حساب می‌شد و ماهی‌گیران ماهی‌های درشت از دریاچه‌ی هامون می‌گرفتند؛ شهر زنده بود و نفس می‌کشید؛ بعدها خشکسالی که آمد، ابتدا کشاورزان رفتند، به گرگان و مازندران و مشهد و بعد گروه‌های دیگر مردم؛ آن‌ها که رفتند، کوه خواجه و شهر سوخته و توتک‌های پهلوگرفته را پشت سر گذاشتنند و آن‌ها که ماندند، مجبور شدند با طوفان‌های شن، بی‌آبی و گرمای سخت بسازند....

کار سخت با دستمزد معوق!

سخت‌ترین شرایط بدون تردید از آنِ آن‌هایی‌ست که باید در طوفان‌های با سرعت نور، هر روز و هر شب در خیابان باشند؛ در زابل زیر سقف بودن دشوار است چراکه مجال نفس کشیدن نیست چه برسد که در زیر آسمان خدا، بدون هیچ حفاظ و سرپناهی، مجبور به ماندن باشی؛ آنطور که یک کارگر شهرداری زابل می‌گوید «فقط به خاطر یک لقمه نانِ قسطی!»

«کارگران شهرداری زابل» سخت‌ترین و جانکاه‌ترین شرایط شغلی ممکن را دارند؛ پاکبانی و رفت و روب خیابان‌ها در شرایطی که ۲۰۰ متر مقابلت را نمی‌بینی و تمام هوا پر از ذرات گرد و غبار معلق است، جسم را می‌کاهد و روح را به همان اندازه تحلیل می‌برد. تصور کنید مجبور باشید در گرمای بالای ۴۰ درجه تابستان، وقتی طوفان‌های موسمی شروع شده و یک لایه‌ی ضخیم خاک روی همه چیز را پوشانده، به خیابان بیایی و زباله‌ها را جمع کنی؛ تصور کنید یک ماه بدون وقفه، در همین شرایط کار کنی، اما دستمزدت را هم سر وقت نگیری؛ ماه‌ها با همین شرایط سخت کار کنی تا در نهایت دستمزدها با چند ماه تاخیر پرداخت شود.

دوازدهم اردیبهشت سال جاری، شهردار زابل از پرداخت چهار ماه دستمزد معوق ۳۰۰ کارگر شهرداری این شهر خبر داد؛ محمد پودینه گفت: زمانی که بنده شهرداری را تحویل گرفتم ۴ ماه حقوق و عیدی سال گذشته کارگران به تعویق افتاده بود که با پیگیری‌های انجام شده چهار ماه حقوق معوقه پرداخت شد و حقوق کارگران به روز شد.

شهردار زابل با بیان اینکه عیدی سال قبل کارگران نیز پرداخت شد و بیمه هم به روز شده است، گفت:  برای ارج نهادن به مقام شامخ این بزرگواران و تجلیل از این قشر زحمتکش مراسمی با حضور اعضای شورای اسلامی شهر و مدیران شهرداری تشکیل که ضمن تجلیل از این بزرگواران در پایان هم نسبت به اهدای لوح تقدیر و هدایای نقدی اقدام شد و همچنین از کارگران نمونه شهرداری هم تجلیل به عمل آمد‌.

اما کارگران شهرداری زابل می‌گویند هیچ تجلیلی نمی‌تواند جای دستمزد به موقع را پر کند؛ سال‌هاست که در این شرایط بد آب و هوایی، دستمزدها را با سه یا چهارماه تاخیر می پردازند و هر شهرداری که می‌آید گناه را گردن خاصه‌خرجی‌ها و مشکلات آن قبلی می‌اندازد.

یکی از این کارگران که مستاجر است و بارها با صاحبخانه به علت تاخیر در پرداخت اجاره خانه به مشکل برخورده، می‌گوید: ما در این آب و هوای سخت، برای یک زندگیِ قسطی و نسیه کار می‌کنیم؛ نان را قسطی می‌خریم و خاک می‌خوریم؛ سر کرایه خانه چانه می‌زنیم و مهلت می‌گیریم و خاک می‌خوریم؛ ریه‌هایمان پر از خاک است و فکر نمی‌کنند کارگری که در چنین شرایطی از جان مایه می‌گذارد، نه تنها باید دستمزدش را به موقع بگیرد بلکه مستحق پاداش است؛ کار کردن در زابلِ امروز مثل جانفشانی است؛ شک نکنید!

کار در رکورد طوفان!

اول خرداد ماه رسانه‌ها تیتر زدند «رکورد ۳۸ ساله بیشینه سرعت وزش باد در سیستان شکسته شد»؛ همان روز، مدیر‌کل هواشناسی سیستان و بلوچستان گفت: بیشینه سرعت وزش بادهای ۱۲۰روزه در زابل دیشب به ۱۲۶ کیلومتر بر ساعت رسید و گردوغبار حاصل از آن شعاع دید افقی را هم‌اکنون به ۳۰۰متر کاهش داده است.

کارگران می‌گویند در این رکورد بی‌سابقه‌ی طوفان‌های موسمی، کار تعطیل نشده، حتی ساعات کار روزانه را کم نکرده‌اند؛ کارگران می‌گویند حالا که در این شرایط، از کار جانکاه ما کم نکرده‌اند، لااقل شهردار جدید هر ماه حقوق را به موقع بدهد؛ حقوق خرداد را به موقع بگیریم و حقوق تیر را و مرداد را.

تاخیر در واریز حقوق، یک درد مشترکِ تمام کارگران شهرداری‌هاست؛ پیمانکاری و قراردادی، فرقی ندارد؛ حقوق هیچ زمان سر وقت و با برنامه پرداخت نمی‌شود؛ حتی در این شرایط اقتصادی که به گفته‌ی کارگران، تمام حقوق را باید یکجا خرجِ سفره کنیم: «حتی اگر سر وقت حقوق بگیریم، بازهم نیمه‌ی ماه پول کم می‌آوریم، چه برسد به چهار یا پنج ماه تاخیر....»

و تابستان‌ها که طوفان شن سیستان اوج می‌گیرد، همیشه سخت‌تر است؛ در این بازه‌ی زمانی سخت، بازهم دستمزدها به موقع واریز نمی‌شود؛ سال قبل تیرماه، کارگران شهرداری زابل، چهار ماه دستمزد معوق داشتند که بعد از تامین اعتبار، فقط بخشی از این معوقات واریز شد؛ و سال‌های قبل هم به همین ترتیب.

یکی از کارگران می‌گوید: لااقل تابستان‌ها به موقع حقوق بدهند؛ آیا خود مدیران می‌توانند نیم ساعت در این هوا در خیابان بمانند و گرد و خاک را به همراه بوی زباله به ریه‌ها بفرستند؛ تمام اندام‌هایمان آلوده به ذرات خاک است؛ غذایی که می‌خوریم طعم خاک می‌دهد؛ دیگر چرا باید نگران حقوق باشیم؟

چطور بیماری‌ها مزمن می‌شوند؟

وظایف کارفرما

قرار گرفتن مدام در معرض طوفان شن، بیماری‌زاست؛ اما چطور این بیماری‌ها مزمن می‌شوند؛ چطور جسم و جان کارگر را تراش می‌دهند و از سلامتی چیزی برای دوران پیری باقی نمی‌گذارند؛ شهرام غریب (مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد ایمنی) در این رابطه به ایلنا می‌گوید: گردوغبار آسیب‌های جدی به سلامتی انسان می‌زند؛ گردوغبار دو دسته است، درشت و ریز؛ غبار درشت، غیرقابل تنفس است؛ یکسری ذرات ریز اما متاسفانه قابل تنفس هستند، درون حلق و بینی می‌روند و به کیسه‌های هوایی راه پیدا می‌کنند. استنشاق زیاد و مدام این گرد و خاک، می‌تواند نقش مهمی در مشکلات تنفسی و قلبی داشته باشد؛ حتی روی بینایی و حساسیت‌های پوستی اثر دارد. شخصی که در معرض قرار می‌گیرد، دچار بیماری‌های مزمن خطرناک می‌شود؛ از مباحث آلرژی گرفته تا انسداد ریه‌ها. سرفه‌های مکرر و برونشیت از تبعات این شرایط است؛ اما قضیه‌ی جدی‌‌تر این است که وقتی کارگران ده یا ۱۵ سال در معرض گردوغبار کار می‌کنند، به تدریج درگیر آسیب‌های مزمن می‌شود که COPD  یا بیماری انسداد مزمن ریوی، مهم‌ترین عارضه است.

اما چه باید کرد تا از این آسیب‌های مزمن اجتناب شود؛ غریب پاسخ می‌دهد: کارفرما –شهردار یا پیمانکار- موظف است به دادن عینک و ماسک به کارگران؛ باید کارگران دسته بندی شوند و پرونده پزشکی‌شان به طور ادواری رویت و بررسی شود. کارگر پیمانکاری یا قراردادی خودش می‌ترسد بگوید مشکل دارد چون ممکن است اخراج شود بنابراین بررسی پیشینه بیماری کارگر بسیار مهم است، معاینات ادواری مهم است؛ مخصوصاً وقتی که سینه‌ی کارگر خس خس می‌کند یا تُن صدایش عوض شده است؛ مساله بعدی، عدم در معرض قرار گرفتن برای مدت طولانی است؛ مواجهه‌ی طولانی خطرناک است؛ بنابراین باید در شرایط گرد و خاک، ساعات کار کارگران کاهش یابد. کارگران زمان کمتری باید در معرض هوای آلوده قرار بگیرند. توجه به سلامتی و تغذیه‌ی کارگر نیز اهمیت دارد؛ کارفرما باید ملزم باشد روزی یک وعده به کارگران شیر و میوه بدهد؛ پیمانکاران اینهمه پول به جیب می‌زنند، دادن روزی یک وعده میوه و شیر به کارگران، هیچ آسیبی به درآمد سرشارشان نمی‌زند! مساله بعد اینکه، در گرما طبیعتاً انسان بیشتر نفس می‌کشد و خودبخود گردو غبار بیشتری تنفس می‌کند پس در تابستان حتماً باید ساعت کار کاهش یابد.

کارگری که سال‌هاست هرچند ماه یکبار حقوق می‌گیرد و همه چیز را قسطی می‌خرد، بدیهی است از تمام این «بایدها» محروم است؛ و این محرومیت ابتدا از سرفه‌های مدام روزانه و خس خس شبانه‌ی سینه آغاز می‌شود و بعد به تنگی نفس و انسداد ریه‌ها و بالاتر می‌رسد.

 یک کارگر شهرداری که با وجود همه ‌ ناملایمات جوی و محیطی، هنوز در زابل، در مجاورت کوه خواجه و هامونِ به گل نشسته، مانده؛ مانده و به مردم این شهر خدمت می‌کند، هر روز در معرض تمام این خطرها قرار دارد؛ که اگر به دادش نرسند، چیزی از او برای دوران پیری و بازنشستگی باقی نمی‌ماند....

گزارش: نسرین هزاره مقدم

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز