در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
برخی کارفرمایان، ایمنی را ترمز تولید میدانند/ کنترل هزینه؛ عاملی برای بروز حوادث/ اطلاعرسانی درباره وضعیت کارگاهها ضروری است
عدم اطلاعرسانی به سازمانهای نظارتی، بزرگترین خیانت در حوزه ایمنی قلمداد میشود. نمیتوان توقع داشت که یک سازمان از وضعیت تمامی کارگاهها اطلاع داشته باشد. به طور مثال، شاید یک کارگاه زیرزمینی وجود داشته باشد و کسی از آن بیخبر باشد، حدود چند ماه پیش، حادثهای در یک کارگاه زیرزمینی اتفاق افتاد و چند کار به دلیل سوختگی جانشان را از دست دادند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، حوادث مرگبار کار به دلیل فقر امکانات و تجهیزات ایمنی به پدیدهای روتین در بازار کار ایران تبدیل شده است. به نظر میرسد، بیاطلاعی نهادهای نظارتی از وضعیت کارگاهها و در دسترس نبودن آموزشهای کافی برای مواجهه و مدیریت بحران از دلای اصلی بروز حوادث کار مرگبار هستتد.
شهرام غریب (کارشناس ارشد ایمنی و بهداشت) معتقد است، برخی تصور میکنند که اگر درباره وضعیت یک کارگاه اطلاعرسانی کنند دست به اقدامی متملقانه زدهاند، به همین دلیل، سکوت میکنند. یک سازمان نظارتی باید از وضعیت کارگاه اطلاع کسب کند؛ همچنین موظف است که به وضعیت آن رسیدگی کند. وقتی درباره وضعیت نامناسب یک کارگاه اطلاعرسانی نشود، نباید انتظار داشت تا حوادث کار کنترل شوند. کارفرمایان باید به سختی کنترل و متخلفان باید به سختی جریمه شوند. جریمه کارفرمایان متخلف، یکی از اصول اصلی کنترل حوادث است.
متن کامل این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
اغلب کارگاههای ایران به دلیل نبود امکانات ایمنی دچار حادثه میشوند که به تبع آن نیروی کار آسیب میبیند. بسیاری از کارشناسان ایمنی و بهداشت باور دارند، زمان رسیدگی به شخص آسیبدیده اهمیت فراوانی دارد و از آن به عنوان «زمان طلایی» یاد میکنند. توجه به این زمان طلایی تا چه میزانی اهمیت دارد؟
هنگامی که نیروی کار دچار آسیب میشود؛ کنترل زمان، مهمترین مولفه به حساب میآید یعنی حفظ زمان رسیدگی به وضعیت یک مصدوم اهمیت دارد و نباید از دست برود. به طور قطع، اصول ایمنی باید رعایت شود تا حادثهای اتفاق نیفتد. من بازهم تکرار میکنم، کنترل زمان در صورت وقوع یک حادثه بسیار حائز اهمیت است زیرا ثانیهها در این شرایط برای وضعیت یک فرد تصمیم میگیرند.
باید تمامی تلاشها در جهت جلوگیری از وقوع یک حادثه باشد. حادثه جزوی از فرآیند کار است و در هر لحظه میتواند حادث شود. به دلیل اینکه خطر هیچگاه به صفر نخواهد رسید، حوادث کار از بین نخواهد رفت.
همانطور که گفتم، موضوع حفظ زمان برای نجات مصدوم حائز اهمیت است که تحت عنوان «زمان طلایی» شناخته میشود که به پیشبینی فراوان و دقیق نیاز دارد. کنترل زمان طلایی به سه بخش «درون محیطی»، «انتقال بالادستی یا مدیریتی»، «بخش برون محیطی» تقسیم میشود.
منظور از این تقسیمبندی چیست؟ آیا عملکرد هر بخش متفاوت است؟
بخش درون محیطی به یک کارگاه یا سازمانی اختصاص دارد که فعالیت در آن بخش انجام میشود. منظور از بخش بالادستی این است، مدیران یک سازمان از وقوع یک حادثه مطلع شوند و در جهت رفع آن اقدام کنند. همچنین بخش برون محیطی به گروههای خارج از یک کارگاه گفته میشود که برای رسیدگی به مصدومان وارد یک کارگاه میشوند.
کارفرمایان و کارگران در بخش درون سازمانی باید دست به چعه اقداماتی بزنند تا احتمال وقوع یک حادثه کمتر شود؟
تمامی شاغلان یک کارگاه باید از خطرات محیط کار خود به طرق مختلف مطلع شوند. همچنین نیروی کار باید از نحوه اطلاعرسانی شرایط اضطراری مطلع باشد یعنی باید بداند در زمان وقوع حادثه چگونه یک موضوع را اطلاعرسانی کند و چه اقدماتی انجام دهد. هیچ کارگری در صنعت نباید به صورت انفرادی مشغول به کار باشد تا در صورت بروز یک پیشآمد، یکی از کارگران وقوع حادثه را گزارش کند؛ زیرا شخص آسیب دیده نمیتواند از وضعیت خود اطلاعرسانی کند. تمامی این موارد، حاکی از اهمیت حفظ زمان است. امکانات اطلاعرسانی مثل تلفن، بیسیم یا حتی یک بلندگوی ساده باید در اختیار نیروی کار قرارگیرد تا در مواقع ضروری از آن استفاده کنند. راه خروج اضطراری و دسترسی به راه درروبرای نیروهای کار در زمان وقوع حادثه اهمیت دارد اما چندان مورد توجه قرار نمیگیرد.
نحوه اطلاعرسانی به گروههای امدادی از دیگر نکات مهم است یعنی باید محل دقیق وقوع حادثه، شرایط محیطی، وضعیت مصدوم با جزئیات در اختیار گروهها قرارگیرد تا بدانند با چه شرایطی روبرو خواهند شد. در صورتی که یک پزشک در کارگاه حضور داشته باشد، او باید درباره وضعیت مصدوم مثل انتقال به مراکز درمانی یا چگونگی حمل مصدوم تصمیمگیری کند. بنابراین باید امکاناتی مثل آمبولانس در دسترس باشد تا امکان انتقال شخص آسیبدیده فراهم باشد. ابعاد یک حادثه به تبع بزرگتر بودن محیط کارگاه افزایش مییابد؛ هرچه محیط کارگاه بزرگتتر باشد نیاز به تجهیزات ایمنی بیشتری دارد. اگر امکانات لازم در دسترس نباشد، نباید انتظار داشت که کارگر آسیب دیده، نجات یابد. به طور قطع، تجهیزات مناسب باید در دسترس باشد تا وظیفه امداد و نجات کارگاهی به درستی انجام شود.
وضعیت بخش برونمحیطی چگونه است؟
پس از دریافت خبر وقوع یک حادثه، گروههای امدادی، خدمات خود را ارائه میدهند. از زمان اطلاعرسانی تا رسیدن به محل حادثه، حفظ زمان اهمیت دارد. رسیدن سریع گروههای امدادی بخشی از زمان طلایی است یعنی این زمان باید بسیار کم باشد. تجربه ثابت کرده که این گروهها وقت را از دست نمیدهند. مساله مهم و این است که به زیرساخت در حوزه ایمنی نیاز داریم.
شما به ضرورت ایجاد زیرساخت در حوزه ایمنی و بهداشت اشاره کردید، منظور از این زیرساختها چیست؟
فرهنگ کمکرسانی در شرایط اضطراری باید به وسیله آموزش در جامعه نهادینه شود. وقتی صدای آژیر یک آمبولانس شنیده میشود از شرایطی حکایت میکند که جان یک انسان در خطر است و ثانیهها در حفظ جان وی نقش دارند. این احتمال وجود دارد، که یک پدر از بین برود یا همسری کشته شود یا فرزندی دیگر نزد پدر و مادرش بازنگردد.
هماهنگی بین جامعه برای سرعت بخشیدن به گروههای امدادی اهمیت دارد. همه افراد جامعه با چشم خود دیدهاند که یک خودرو امدادی آژیر میکشد اما برخی از خودروها به آن توجه نمیکنند. ترافیک سنگین شهری، زمان رسیدن خودروهای امدادی به محل حادثه را به شدت افزایش میدهد.
براساس نوع، فرم، فرآیند کار، خطرات موجود و نوع حادثه باید یک راه دسترسی در اختیار نزدیکترین ایستگاه امدادی به یک کارگاه وجود داشته باشد. باید یک برنامهای تبیین شود تا زمان حضور در محل به کمترین میزان خود برسد. مدیریت حادثه در ایران به نحوی است که اوجبواجبات را از دست میدهیم. متاسفانه همواره برای پس از وقوع حادثه برنامهریزی میکنیم در حالی که برنامهریزیها باید پیش از وقوع یک حادثه باشد. مدیریت حوادث مثل مدیریت یک تیم فوتبال است یعنی تمام امید خود را به بازی آخر داریم؛ منظور از بازی آخر در مدیریت حادثه این است که تمام تلاش را بر زمان وقوع حادثه میگذارند که گذر از آن بسیار سخت میشود.
مراحل وقوع حادثه به چند دسته قابل تقسیمبندی است؟ مهمترین مرحله کدام است؟
مراحل بحران به سه دسته قبل، شروع و حین بحران تقسیم میشود. دو مرحله حین و پس از وقوع یک بحران بسیار مورد توجه قرار میگیرد اما به مرحله مهم «شروع بحران» چندان توجهی نمیشود. از دست ندادن زمان طلایی در مرحله شروع بحران نمایان یعنی زمانی که یک حادثه اتفاق میافتد، شروع میشود. با اطلاعرسانی درست و ارزیابی مقدماتی میتوان یک حادثه را به درستی کنترل کرد.
به طور مثال، یک خانه دچار حریق میشود و شروع به سوختن میکند، غیرمنطقی است که صاحبخانه به سراغ کپسول آتشنشانی نرود. اگر تعداد افراد حاضر در خانه از یک نفر بیشتر باشد؛ یک نفر برای اطفاء حریق و یک نفر برای اطلاعرسانی به مراکز امدادی اقدام خواهد کرد.
اگر وقوع حادثه پیشبینی نشده باشد تا زمان رسیدن خودرو آتشنشانی، ازهم آسیبی به خانه آسیب وارد میشود. باید حتما ساختارهایی پیش از وقوع حادثه آماده شده باشد، وجود یک کپسول آتشنشانی صرفا ملاک جلوگیری از خسارات بیشتر نیست بلکه نحوه استفاده از آن اهمیت فراوانی دارد. بنابراین آموزش در حوزه ایمنی اهمیت دارد.
میزان پاسخگویی یک سازمان به حوادث، اهمیت فراوانی دارد. میزان غافلگیری، میزان ریسکی که یک کارگاه را تهدید میکند، بسیار اهمیت دارد. همچنین زمان تصمیمگیری برای مدیریت بحران و تعداد نفرات آسیبدیده بسیار اهمیت دارد. هرکدام از این موارد، اضلاع «مکعب بحران» را تشکیل میدهند. هرکدام از این موارد در دستهبندیهای حداقلی و حداکثری قرار میگیرند. باید بررسی کرد که یک کارگاه با حداکثر امکانانت خود میتواند یک بحران حداقلی را کنترل کند تا میزان آن به حداکثر نرسد تا گروههای امدادی برای کمک به صحنه وارد شوند. اگر این امکانات پیشبینی نشده باشد، نباید انتظار داشت که یک اتفاق قابل کنترل باشد.
حفظ ایمنی در یک کارگاه چقدر اهمیت دارد و چه تاثیری بر محیط کار میگذارد؟
هزینههای یک حادثه را نمیتوان همواره در قالب آمار و ارقام بیان کرد. وقتی یک شخص آسیب میبیند، تمامی اعضای خانواده، دوستان، همکاران، مدیران و سازمان محل اشتغال او تحت تاثیر قرار میگیرند. هرچه یک حادثه بزرگتر باشد، تبعات بزرگتری به بار میآورد. هزینه خرید تجهیزات ایمنی نسبت به تعمیرات و پرداخت خسارت بیشتر است. وقتی ایمنی در کانون توجه کارفرما قرارگیرد، هزینه کمتری بر کارگاه تحمیل خواهد شد. به جز از دست دادن نیروی انسانی، اعتبار کارفرما در صورت وقوع یک حادثه زیر سوال میرود.
ایمنی بحث بشردوستانه است، وقتی یک کارگر در محیط کار به دلیل حفظ مسائل ایمنی مورد توجه قرار میگیرد، به کار خود بیشتر اهمیت میدهد و عرق بیشتری نسبت به سازمان دارد. هنگامی که کارفرمایان به راحتی از هزینههای کلاه و لباس ایمنی نمیگذرند و تحت عنوان «کنترل هزینه» خساست به خرج میدهند باید انتظار داشته باشند که کارگر هم در حس وظیفشناسی خود خساست به خرج دهد.
وقتی دهها کارگر بدون رعایت مسائل ایمنی در یک کارگاه اشتغال دارند و کارفرما به مسائل ایمنی اهمیت نمیدهد؛ عامل خطای انسانی که نقش مهمی در بروز حوادث دارد، چهره خود را نمایان خواهد کرد. وقتی ایمنی در اولویت نباشد و افراد کمتجربه و بیسواد از آن به عنوان ترمز تولید یاد میکنند باید انتظار حوادث تلخ را کشید. در وهله نخست، کارفرمایان خود پاسخگوی تبعات یک حادثه هستند.
برخی معتقدند شعار «اول ایمنی، بعد کار» منسوخ شده است. نظر شما درباره این ادعا چیست؟
«اول ایمنی، بعد کار» یک شعار اشتباه است که همیشه بیان میشود. ایمنی باید توامان با کار باشد. اگر ایمنی در اولویت قرار نگیرد، بدیهی است که حادثه بروز میکند. کارفرمایان باید در تمامی جلسات فنی پیرامون مسائل فنی صحبت کنند اگر ایمنی را اولین مولفه جلسات خود قرار ندهند باید در جلسات بعد درباره یک حادثه و آثار آن صحبت کنند.
به نظر میرسد الزامات قانونی برای ملزم کردن کارفرمایان به اجرای قوانین در حوزه ایمنی رعایت نمیشود. برای بهبود این وضعیت باید چه اقداماتی انجام داد؟
عدم اطلاعرسانی به سازمانهای نظارتی، بزرگترین خیانت در حوزه ایمنی قلمداد میشود. نمیتوان توقع داشت که یک سازمان از وضعیت تمامی کارگاهها اطلاع داشته باشد. به طور مثال، شاید یک کارگاه زیرزمینی وجود داشته باشد و کسی از آن بیخبر باشد، حدود چند ماه پیش، حادثهای در یک کارگاه زیرزمینی اتفاق افتاد و چند کار به دلیل سوختگی جانشان را از دست دادند.
برخی تصور میکنند که اگر درباره وضعیت یک کارگاه اطلاعرسانی کنند دست به اقدامی متملقانه زدهاند، به همین دلیل، سکوت میکنند. یک سازمان نظارتی باید از وضعیت کارگاه اطلاع کسب کند؛ همچنین موظف است که به وضعیت آن رسیدگی کند. وقتی درباره وضعیت نامناسب یک کارگاه اطلاعرسانی نشود، نباید انتظار داشت تا حوادث کار کنترل شوند. کارفرمایان باید به سختی کنترل و متخلفان باید به سختی جریمه شوند. جریمه کارفرمایان متخلف، یکی از اصول اصلی کنترل حوادث است.