در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
ضعف دولت در اجرای سیاستهای بازتوزیعی/ عدهای روز به روز ضعیفتر میشوند و عدهای قدرتمندتر
یک اقتصاددان گفت: یکی از وظایف مهم دولت بازتوزیع درآمد است اما متاسفانه دولتهای مختلف تاکنون به دلایل مختلف که مهمترین آن ساختار سیاسی معیوب کشور است، نتوانستهاند این وظیفه را به درستی انجام دهند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، سیدعزیز آرمن (کارشناس مسائل اقتصادی) در خصوص مجموعهی سیاستهایی که باعث بحران معیشت کنونی شده است، گفت: از آنجا که سؤال خیلی کلی است، اگر بخواهم دو سه دلیل محوری برای وضعیت کنونی بیان کنم در ابتدا باید به شرایط و سیاستهایی اشاره کنم که باعث روابط اقتصادی ضعیف کشور و جایگاه اندک ایران در اقتصاد جهانی شده است. در نتیجهی سیاستهای نادرست کشور در سالها و چند دهه اخیر، ما امروز در اقتصاد بینالملل سهمی اندک داریم و اگر نفت را کنار بگذاریم - هرچند صادرات نفت هم در سالهای اخیر به دلیل تحریمهای تودرهم دچار مشکل شده است - دیگر در صادرات سهم چندانی نداریم و این درصورتی است که ما ظرفیت بالایی داریم.
سهم ما از اقتصاد بینالملل هیچ است
وی با بیان اینکه مواضع کلی سیاسی وضعیت ما را به اینجا رسانده است، ادامه داد: باید توجه داشته باشیم که در عصری که ما در آن هستیم نمیتوانیم با دیوارکشی به جایی برسیم و معنای استقلال هم این نیست. بنابراین ما باید مسیرها را باز کنیم چراکه امروز دیگر اقتصاد از نفس افتاده است.
آرمن ادامه داد: ما وقتی نمیتوانیم در اقتصاد بینالملل سهمی داشته باشیم باید به پتانسیلهای داخل کشور توجه بیشتری داشته باشیم که این مسئله هم تاکنون به دلایل دیگری (هرچند که با دلیل بالا هم بیارتباط نیست) امکانپذیر نبوده است. در واقع کشوری که در بعد سیاسی با نظم جهانی در تنش باشد و بنابراین همواره دچار بیثباتی، نااطمینانی و سردرگمی اقتصادی باشد و در چنین وضعیتی آینده غیرقابل پیشبینی شود. در این شرایط سرمایهگذار - به خصوص سرمایهگذار بخش خصوصی - تمایل به سرمایهگذاری ندارد. وقتی سرمایهگذاری نباشد نباید انتظار رشد اقتصادی داشته باشیم و وقتی رشد اقتصادی نباشد درآمد سرانه هم پایین میآید.
این استاد دانشگاه با اشاره به ضربهی تحریمها به اقتصاد کشور، گفت: زمانی دولت خلاء ناشی از این سرمایهگذاری را با فروش نفت تا حدودی جبران میکرد اما تحریمها باعث شد که این فرصت مُسَکِّنگونه هم از بین برود. مراودات و معاملاتی که ما امروز با کشورهای دیگر داریم هزینههای گزاف و فوق العادهای بر ما تحمیل کرده است و همهی اینها نتیجهی همان سیاستهایی است که عرض کردم.
ضعف دولت در اجرای سیاستهای بازتوزیعی
حذف ارز 4200 تومانی بدون در نظر گرفتن سیاستهای مکمل اشتباه است
آرمن با اشاره به بحث توزیع درآمد، ادامه داد: یکی از وظایف مهم دولت بازتوزیع درآمد است اما متاسفانه دولتهای مختلف تاکنون به دلایل مختلف دیگر که مهمترین آن ساختار سیاسی معیوب کشور است، نتوانستهاند این وظیفه را به درستی انجام دهند؛ در نتیجهی این وضعیت عدهای روز به روز فقیرتر و عدهای هم ثروتمندتر شدهاند.
وی با اشاره به نحوهی توزیع یارانهها گفت: سیاست دولت در نحوهی توزیع یارانه که یکی از سیاستهای بازتوزیعی است، بهگونهایست که نه تنها اهداف سیاست بازتوزیعی را پوشش نمیدهد بلکه از آن اهداف دورتر هم میشود.
آرمن برای مثال در انتقاد به تخصیص ارز ترجیحی گفت: تخصیص ارز دولتی باعث شده عدهای به ارز با نرخ پایین دولتی دسترسی داشته باشند و بعد آن را در بازار آزاد با نرخ بالا بفروشند و یا به جای وارد کردن کالای اساسی کالای دیگری وارد کنند. مورد دیگر مسئولیت بانک مرکزی در نظارت بر عملکرد بانکهاست. بانک مرکزی بر اساس قانون باید بر عملکرد بانکها نظارت کند؛ حال اگر این بانک نتواند به اندازهی کافی به مسئولیت خود عمل نماید، نتیجهی عملکرد سیستم بانکی این میشود که امروز میبینیم؛ عملکردی که عمدتا منجر به افزایش نقدینگی فراتر از نرخ هدف و سپس نرخهای تورم بالا و نهایتا متضرر شدن دهکهای پایین درآمدی جامعه شده است. اینجاست که میگوییم دولتها در سیاستهای بازتوزیعی خود درست عمل نکردهاند.
وی در خصوص حذف ارز 4200 تومانی گفت: بهترین کار، تک نرخی کردن ارز است اما اینکه ارز 4200 تومانی را حذف کنند و سیاست جبرانی برای خنثیسازی تبعات آن بر روی قیمتها در کنار این نباشد، اشتباه است. به هر حال الان بخشی از کالاها با ارز 4200 تومانی وارد میشود و کمابیش با قیمت پایین به دست مردم میرسد هرچند که مقدار آن هم چندان معلوم نیست. حال اگر این سیاست به یکباره تغییر کند، ممکن است باز هم قیمتها افزایش یابد. لذا دولت باید با انتخاب سیاستهای مکمل فشار بر اقشاری که از این سیاست ضربه میبینند را کاهش دهد. اینکه میگویند ارز دولتی فسادآور است و باید آن را حذف کنیم کافی نیست؛ دولت باید مجموعهای از سیاستهای مکمل را تنظیم و اعمال کند.
هرکس قدرت بیشتری داشته باشد بهرهی بیشتری میبرد
عزیز آرمن در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به بحرانی که در خوزستان و سیستان و بلوچستان به وجود آمده، گفت: سیستم حکمرانی ما به گونهای است که حتی منابع کمیاب خود را هم نمیتوانیم درست توزیع و مدیریت کنیم. در این سیستم هر کس که قدرت بیشتری داشته باشد بهرهی بیشتری هم میبرد.
وی بیان کرد: عدهای به طبیعت ضربه میزنند، مردم را در تنگنا قرار میدهند، هزینههای کلانی بر بیت المال تحمیل میکنند تا آب را برای رسیدن به سودی موقت و غیر بهینه منتقل کنند. اینکه آب را با صرف هزینههای گزاف به جایی منتقل کنیم که یک دهم هزینه انتقال آن درآمد ایجاد میکند، نشان از معیوب بودن سیستم تصمیم گیری در سطح کشور دارد.
وی با اشاره به اعمال سیاستهای اشتباه در زمینهی کشاورزی، ادامه داد: بخش قابل توجهی از آب کشور صرف فعالیتهای کشاورزی میشود درصورتی که ما میتوانیم به جای صرف سرمایهی هنگفت برای انتقال آب، با استفاده از تکنیکهای جدید کشاورزی استفاده از آب را بهینه کنیم. همهی اینها اشتباهاتی است که به سیستم مدیریتی برمیگردد.
وی در ادامه در خصوص شکاف و فاصلهی طبقاتی شدید ایجاد شده طی سالهای متمادی گفت: نرخ تورم بالا در سالهای اخیر به تدریج باعث شده آنهایی که درآمدشان نسبتا ثابت است و یا هر سال تغییر اندکی میکند، هر روز ضعیفتر شوند و در مقابل، افرادی که از انواع رانتهای موجود استفاده میکنند هر روز ثروتمندتر شوند.
آرمن در پایان تاکید کرد: همهی اینها در واقع به دلیل عدم شفافیت در سیاستها و وجود رانت و فساد در کشور است؛ که نتیجه آن شرایط موجود معیشتی است که در حال حاضر با آن مواجهیم.