فیضاللهی: عباسی حکم ریاست اسکندری را نمیداد/ دبیر جدید به خاطر نزدیکی خانه به فدراسیون مشغول شد/ هرکس به فدراسیون میآید صندلیاش را میچسبد
داور بینالمللی اسنوکر در خصوص تخلفات فدراسیون صحبتهایی مطرح کرد.
به گزارش ایلنا، ماجرای فدراسیون بیلیارد و تخلفاتی که به ادعای برخی از پیشکسوتان و اهالی این رشته ورزشی اخیراً صورت گرفته است چند وقتی میشود حسابی سرو صدا به پا کرده و هر روز یکی از نفرات مرتبط با بیلیارد، بولینگ و بولس دست به افشاگری میزنند. علی فیض اللهی، از داوران اسنوکر در گفتگو با خبرنگار ورزشی ایلنا موارد جالبی در این راستا مطرح کرده است. لازم به توضیح است که مسئولیت صحت و سقم مسائل مطرح شده بر عهده ایشان میباشد و خبرگزاری ایلنا برای مسئولان فدراسیون بیلیارد، بولینگ و بولس حق پاسخگویی قائل است و در صورت تمایل به پاسخگویی آماده بازتاب آن هستیم.
عباسی حکم ریاست اسکندری را نمیداد
علی فیض اللهی هستم داور جهانی درجه گلد و اولین داور ایرانی که فینال مسابقات جهانی تیمی اسنوکر را در کشور ایرلند که مهد اسنوکر بود قضاوت کردم و در حال حاضر هم به مدرسی رسمی فدراسیون بیلیارد مشغولم.
متاسفانه در گذشته نه چندان دور وقتی آقای اسکندری سرپرست فدراسیون شدند و حتی بعد از انتخاب ایشان در مجمع انتخاباتی ما دیدیم که بنا بر دلایلی حکم ریاست ایشان توسط آقای عباسی، وزیر وقت ورزش و مجموعه وزرات ورزش صادر نمیشود حالا دلیل این موضوع حتما در بایگانی وزارت ورزش موجود است که میتوانید رجوع کنید و ببینید حد فاصل سالهای 89 تا 91 آیا هاشم اسکندری حکم رئیس فدراسیونی داشتند یا خیر ؟!!
نامهها در فدراسیون گم میشد
همان زمان شخصی بنام صادق زاده دبیر فدراسیون بود که ایشان فردی تحصیلکرده که فرزند شهید هم بودند. الحق در زمان کوتاه دبیری ایشان فدراسیون ساز و کار خوبی داشت. صادق زاده بدلیل پذیرش تحصیلی همسرشان مجبور به مهاجرت به استرالیا شد و جالب که فدراسیون نزدیک به یکسال دبیر نداشت و تمام نامهها و کارهای اداری به زبان ساده عرض کنم رو هوا و باری به هر جهت بود. آن زمان چیزی بعنوان دفتر اندیکاتور در فدراسیون وجود نداشت به نحوی که شما نامه مینوشتید که باید میرفت به دبیرخانه ولی دبیرخانهای وجود نداشت و پس از شماره شدن هرگاه کسی پیگیر نامه خود میشد به نوعی اصل نامه گم شده بود و کسی اصلاً از وجود آن خبر نداشت.
آن زمان تمام نامهها ارجاع میخورد به آقای بیژن شیری که مشاور فدراسیون بودند و ایشان هم هفتهای یکبار به دفتر فدراسیون در بلوار فردوس میآمد و در حد چند ساعت یک سری جملات کلیشهای مطرح میکرد و میرفت تا هفته بعد.
در فدراسیون مدرس نداشتیم
در آن زمان مدرسی در فدراسیون وجود نداشت و هروقت هیئت استانی درخواست کلاس مربیگری، داوری و کلاس توجیهی میکرد کسی برای تدریس نبود و این مسئله برگزاری کلاس یک بحث داغی بین قدیمیها بود که مثلا چرا فلانی میرود و من را نمیفرستند و همیشه دلخوری وجود داشت. خلاصه هرکسی سیم اتصال قویتری به ارکان فدراسیون داشت مورد لطف بیشتری بود.
من به عنوان رئیس کمیته آموزش و سرپرست ورزشهای بیلیاردی فدراسیون در قالب یک نامه مفصل اداری به آقای صادق زاده، دبیر فدراسیون راهکارهای برگزاری و تدریس کلاسهای آموزشی را نوشتم و یک کارگروهی تشکیل شد.
با خانم اسدالهی نایب رئیس امور بانوان فدراسیون که از بدو ورود هاشم اسکندری در فدراسیون تشریف دارند به اتفاق عدهای از قدیمیها هفتهای دو مرتبه در دفتر خیابان فردوس فدراسیون جلساتی چندین ساعته برگزار میکردیم و شرح تمامی جلسات درقالب صورتجلسه به اطلاع هاشم اسکندی و صادقزاده میرسید.
نزدیک به 6 ماه و بالای 140 ساعت جلسات کارگروهی و سرفصل های آموزش بیلیارد و اسنوکر و روشهای تدریس را از منابع علمی و با تجارب قدیمیهای بیلیارد جمع آوری کردیم، ما درحال جمع بندی کارها و به نتیجه رساندن بودیم که یکباره دیدیم روی وبسایت فدراسیون شرایط شرکت در کلاسهای مدرسی رشته بیلیارد و اسنوکر اعلام شد. بدون اینکه هیچ یک از بچههای کارگروه مطلع باشند، تماسهای تلفنی شروع شد و همه معترض بودند که 6 ماه کارکردن و وقت گذاشتن مجانی ما به کجا رسید؟ نتیجهی اینهمه کار کردن رایگان این است که فدراسیون راساً بدون اطلاع چنین کاری انجام دهد؟
من که رئیس کمیته آموزش بودم و همه دوستان که به احترام دعوت من 6 ماه حضور پیدا کرده بودند به دفتر صادقزاده رفتیم و او گفت که من هم درجریان نیستم و از صبح تا حالا شوکه شدم و فقط پیگیری کردم و فهمیدم کار بیژن شیری است. سرتان را درد نیاورم من همانجا استعفای مکتوب خودم را نوشتم و تقدیم کردم که صادقزاده گفت اگر تو نباشی من هم با این شکل هرج و مرج نمیمانم و میروم. بعداَ طبق معمول و رفتار همیشگی تیم هاشم اسکندری و نزدیکان ایشان زنگ زدند و خلاصه استعفای من را نپیذیرفتند و شرایط به سمت برگزاری کلاس مدرسی پیش رفت. خیلیها ثبت نام کردند و من هم ثبتنام کردم، رفتیم سرکلاس دیدیم همسر آقای اسکندری، آقای بیژن شیری و خانم دکتر لامع مدرس بودند. نهایتاً بعد از سه روز سرکلاس نشستن و شنیدن مباحثی که اصلاً پشتوانه بیلیاردی نداشت، 4 نفر به عنوان مدرس رسمی فدراسیون به جامعه ورزش بیلیارد معرفی شدند که من هم یکی از آنها بودم.
با توجه به اعلام نیاز هیئتها یکی از ما 4 نفر برای تدریس به شهرستانها میرفتیم ولی متاسفانه بعد از تدریس و برگزاری امتحان مدارکی برای شهرستانها ارسال نمیشد، پیگیری کردیم و متوجه شدیم ظاهراً هاشم اسکندری چون حکم ریاست نداشت طبق قانون نمیتواند مدارک را به عنوان رئیس فدراسیون امضا کند و خلاصه که فقط قصد فدراسیون گرفتن شهریه کلاس و از آن طرف ارائه آمار به وزارت ورزش بود، خلاصه اینبار دیگر خودم را از فدراسیون مرخص کردم که بیش از این وقت دوستداران این ورزش توسط من گرفته نشود.
آمدن دبیر جدید به دلیل نزدیکی خانه به دفتر فدراسیون
صادق زاده هم رفت و شخصی بنام اصغر فوادیان که این روزها خیلی مصاحبههای جالب از طرف بچههای بیلیارد درخصوص ایشان دیده میشود شدند دبیر فدراسیون، از من بعنوان مطلع دعوت کردند و خودشان در جلسه حضوری گفتند که منزل من یک کوچه با دفتر خیابان فردوس فدراسیون فاصله دارد و من بدلیل نزدیکی این فاصله باتوجه به عدم داشتن فرصت لازم این سمت را قبول کردم که بعضی از روزها که رادیو نمیروم بیایم اینجا و کارها را سر و سامان بدهم، من هم با دلایل لازم و اینکه همواره این فدراسیون باری به هرجهت است ضمن تشکر از دعوت ایشان برایشان آرزوی موفقیت کردم.
گفتند در کلاس قبولی و فقط شرکت کن
چند وقت بعد فدراسیون مجدداً فراخوان کلاسهای تربیت مدرسی داد که ما شرکت نکردیم. خانم اسدالهی نایب رئیس بانوان که مسئول کمیته آموزش هم شده بودند با من تماس گرفتند جهت شرکت در کلاس و من هم تلفنی و هم مکتوب از ایشان پرسیدم مگر یک نفر از یک کلاس چندبار فارغ التحصیل میشود؟ حتی برایش نوشتم اگر من شرکت کنم و شاگرد سابق من هم شرکت کنند و من برخلاف او قبول نشوم که کلیه مدارک شاگرد میرود زیر سوال. خلاصه پاسخ قانع کنندهای نداشتند و گفتند شما قبولید و فقط بیائید شرکت کنید، ظاهرا قصد تشکیل کلاس فقط جمع آوری پول برای صندوق فدراسیون و ارائه آمار به وزارتخانه بود.
بنظر شما شان افراد انقدر حقیر است که برای داشتن عنوان مدرسی به هر ذلتی تن بدهد و یا عنوان خود را با پرداخت پول بخرد؟
هرکس به فدراسیون میآید صندلیاش را میچسبد
همین فوادیانی که دلیل قبول کردن سمت را نزدیکی منزل به دفتر فدراسیون در خیابان فردوس عنوان کرد، چند ماه بعد نایب رئیس فدراسیون شد و هر روزه از صبح تا دیر وقت در دفتر مجموعه ورزشی انقلاب فدراسیون بود. سوال اینکه باتوجه به گفتههای قبلش آیا منزل ایشان به نزدیکی باشگاه انقلاب آمده بود که پست قبول کرد؟ ظاهراً این فدراسیون بولینگ و بیلیارد جای خیلی خوبی است که هرکسی میآید به شدت صندلی خود را میچسبد.
بعد از فوادیان هم آقای جنت نیا آمد که حدوداً 4 سال دبیر فدراسیون بود، البته من همچنان با فدراسیون همکاری نداشتم ولی ظاهراً فردی آگاه و مطلع ورزشی بود، جالب است که استعفای ایشان هم در 4 صفحه و با همان مواردی که در بالا گفتم فدراسیون را ترک کرد. هر چند که این نوع استعفاً خود نوعی فرار به جلو بود و بهتر بود همان موقع ایشان از حقایق فدراسیون و ریاستش پردهبرداری میکرد.
به من پیشنهاد دبیری فدراسیون دادند
در مجموع در طول 9 سال مدیریت هاشم اسکندری تا این لحظه 4 دبیر عوض شده و حتی در مقطعی از زمان به خود من هم پیشنهاد دبیری فدراسیون را با قبول شرایطی دادند که من به هاشم اسکندری گفتم شما مدیر میخواهید یا مرید؟ من یک مدیر هستم و سابقه و عملکرد من در جاهایی که مسئولیت داشتهام کاملاً واضح و شفاف است و ب ه هیچ عنوان به خواستههای غیرمتعارف تن نمیدهم.
شما صاحب مدالها نیستی
هاشم اسکندری و نزدیکانش همواره به تعداد مدالهای کسب شده این رشته توجه میکنند و ما هم کسب این تعداد مدالها را توسط ورزشکاران عزیزمان ارج مینهیم ولی این ورزشکاران همان ورزشکاران 18 سال قبل هستند که نوجوان بودند، آمدند رده جوانان و الان هم در رده بزرگسالان رقابت میکنند.
آیا هاشم اسکندری توانسته یک بازیکن زیر 18 سال جدید در جایگاه 3 نفر آسیا معرفی کند؟ آیا توانسته یک بازیکن جدید در رده بزرگسالان به جامعه ورزش معرفی کند؟
پاسخ تمام این سوالها منفی است و متاسفانه اسکندری همچنان رئیس فدراسیون است و ظاهراً لابی او خیلی قوی است، ما هم برایش دعا میکنیم و در سال دهم مدیریت خود شاید اتفاقاتی بیفتد که منجر به کسب نتایج خوبی شود.
مخالفان را برکنار میکند
تقریباً نیمی از روسای هیئتها به هاشم اسکندری در انتخابات رای منفی دادند ولی ایشان بدلیل این که عدهای از نفرات رای دهنده را مستقیماً خودشان انتخاب میکردند توانستند پیروز انتخابات باشند. بودند روسای هیئتهایی که بدلیل مخالفت با سیاستهای هاشم اسکندری شرایط عزل و تعویضشان رقم خورد که این نوعی دیکتاتوری است.
امروزه عصر آگاهی و اطلاعات است و این نیست که اگر کسی با مقام مافوق خود در سیاستهای اجرایی اختلاف نظر داشت تنها راه تعویض آن شخص باشد ولی رفتار هاشم اسکندری چنین است و صرفاً مرید میخواهد.
میشود از عملکرد فدراسیون کتاب نوشت
موارد به قدری زیاد است که میشود یک کتاب نوشت و اگر فرصتی دست بدهد و کتابی درخصوص عملکرد غلط هاشم اسکندری توسط بچههای بیلیاردی نوشته شود قطعاً کتابی پر فروش خواهد شد.
خوشبختانه سازمان بازرسی کل کشور آنقدر مدارک مستند از تخلفات بدست آورده که درحال طی کردن رویه اداری است. برای من شخصاً دیگر تفاوتی نمیکند هاشم اسکندری بماند یا برود، همینکه عملکرد ایشان برای جامعه ورزش مشخص و پررنگ شد خودش کافی است.
من صحبتهای خودم را با ذکر روایتی از شهید چیت سازیان که توسط رهبر معظم انقلاب نقل قول شده است به پایان میرسانم، شهید چیت سازیان میفرمایند: اگر میخواهی از سیم خاردار دشمن رد بشی میبایست اول از سیم خاردار نفست عبور کنی.
برای جامعه ورزش بیلیارد آرزوی سعادت در تمامی زمینه ها را دارم.