امید برزیلیها پشت سر لیونل مسی و رونالدو
نیمار در 27 سالگی؛ او سوپراستار خواهد شد؟ (گزارش ویژه)
نیمار سهشنبه 27 ساله شد. ماه بعد، 10 سال از نخستین دیدار حرفهای او میگذرد. به این ترتیب او از میانه راه عبور کرده است. نه اینکه به پایان رسیده باشد اما به مرحلهای رسیده که زمانی که برایش باقی مانده، به اندازه زمانی که گذشته، نیست و او در سراشیبی دوران ورزشیاش قرار دارد.
به گزارش ایلنا، سالها پیش، نیمار امید مردم برزیل بود. او در هنگامی که پدیده شد، جدیدترین فردی بود که قرار بود بیاید، فوتبال برزیل را متحول کند، تیم این کشور را فاتح جام جهانی کند و در کنار پله قرار بگیرد که هنوز از دید بسیاری، بهترین بازیکن تاریخ است. نام او کنار نام زیکو، روماریو، رونالدو، رونالدینیو و روبینیو قرار گرفته بود. همه این بازیکنان پیش از آنکه تولد 20 سالگیشان را جشن بگیرند، چهرههای مشهوری شده بودند و مردم این بازیکنان را تا آسمان بالا برده بودند.
اما از بسیاری جهات، امید به نیمار فراتر از اینها بود. او پاسخ برزیلیها به لیونل مسی و کریستیانو رونالدو بود. در این باره صحبت زیادی مطرح است که مسی و رونالدو بهترین بازیکنان تاریخ هستند یا نه و به این ترتیب بحث بهترین بازیکن تاریخ دیگر حول چرخه بیپایان پله و مارادونا نیست. یکی از این دو بازیکن از پرتغال، کشور استعمارگری میآید که تا سال 1889 برزیل را در اختیار داشت. روز تولد او و نیمار یکی است و هر دو هم عاشق شبکههای اجتماعی هستند. بازیکن دیگر هم اهل کشور رقیب ابدی برزیل، یعنی آرژانتین است و چهار فصل در بارسلونا همتیمی نیمار بود.
حالا که رونالدو و مسی از 30 سال عبور کردهاند و به گلزنی و درخشش ادامه میدهند، نکته طعنهآمیز این است که پدیده بعدی فوتبال کسی است که نیمار هر روز در تمرینات پیاسجی میبیند: کیلیان امباپه که تازه 20 ساله شده و مدال قهرمانی جام جهانی را در خانه دارد.
همه اینها منجر به این پرسش میشود: آیا نیمار توانسته در حد تواناییهایش ظاهر شود؟
سریعترین راه برای اینکه در فوتبال جاودان شوید این است که با تیم ملی کشورتان موفق شوید اما آمار نیمار با تیم ملی عجیب است و پرفراز و نشیب. نخستین کوپا آمهریکای او در سال 2011 بود، زمانی که برزیل در یکچهارم نهایی در ضربات پنالتی حذف شد. او در دومین کوپا آمهریکا تنها 180 دقیقه بازی کرد چون اخراج شد و پس از بازی با داور دعوا کرد و به همین دلیل محروم شد.
جام جهانی؟ او در سال 2014 آمادگی کامل نداشت و با این حال بار انتظارات 180 میلیون برزیلی را به دوش میکشید و شبح ماراکانازو (شکست برزیل مقابل اروگوئه در جام جهانی 1950 که جام جهانی را از آنها گرفت) هم روی شانههای او سنگینی میکرد. او تیم نهچندان درخشان برزیل را تا نیمهنهایی برد، ولی همین دیدار را از دست داد و در شکست تحقیرآمیز هفت بر یک مقابل آلمان غایب بود، چرا که یک مهره کمر او در بازی با کلمبیا شکست.
چهار سال بعد، او به جام جهانی روسیه رفت. او دوباره از یک مصدومیت رهایی یافته بود و دوباره بار انتظارات روی شانههای او بود. او در دیدارهای اول بیش از حد برای درخشش تلاش کرد که این از دید تماشاگران آزاردهنده بود، ولی هر چه تورنمنت به پیش میرفت، او پختهتر میشد اما برزیل در نهایت در یکچهارم نهایی برابر بلژیک شکست خورد و حذف شد.
به این ترتیب نیمار نتوانسته به یک قهرمانی بزرگ با تیم ملی برسد، مگر آنکه قهرمانی در المپیک یا جام کنفدراسیونها را حساب کنید که قاعدتا آنها حساب نیستند اما آیا واقعا مهم است؟ مگر او در میان 10 بازیکنی نیست که بیشترین بازی ملی برای برزیل را در کارنامه دارند و سومین گلزن برتر تاریخ برزیل نیست؟ او به احتمال فراوان زمانی که فوتبال را کنار بگذارد، در هر دو آمار نفر اول خواهد بود.
او در جام جهانی 2022، 30 ساله خواهد بود. تا آن هنگام دو کوپا آمهریکا هم برگزار میشود که یکی از آنها در تابستان پیش رو و به میزبانی برزیل است. چیزی که جالب است، این است که آمار باشگاهی نیمار نشان میدهد که او میخواهد تاریخساز شود.
نیمار در 18سالگی میتوانست بهراحتی برزیل را ترک کند و به اروپا برود، بهویژه که نخستین قهرمانی داخلیاش را هم با سانتوس کسب کرده بود اما او پیشنهادها را رد کرد، و در سانتوس ماند تا با این تیم قهرمان کوپا لیبرتادورس شود. این نخستین قهرمانی سانتوس در این مسابقات پس از حدود نیمقرن بود و آنها آخرین بار در دوران پله فاتح این رقابتها شده بودند. این چیزی است که اغلب در اروپا به آن توجه نمیشود. در دوران حضور نیمار در برزیل، یک تکل بیموقع ممکن بود باعث شود او دهها میلیون یورو درآمد در آینده را از دست بدهد، ولی او حاضر شد این ریسک را بپذیرد و در فوتبال باشگاهی کشورش اثرگذار باشد.
او سالها بعد، در تابستان 2017 بارسلونا را ترک کرد و پاریسنژرمن با پرداخت 222 میلیون یورو، او را گرانترین بازیکن دنیا ساخت. او از نوکمپ به پارک دپرنس رفت. منتقدانش تنها به طمع او (دستمزد او به 40 میلیون دلار در سال رسید)، غرورش (او میخواست از زیر سایه مسی خارج شود) و ظاهربینیاش پرداختند. خط حمله بارسلونا، متشکل از مسی، لوییس سوارس و نیمار که به MSN معروف شده بود، در چهار سال حضور نیمار تنها دو بار لیگ و یک بار لیگ قهرمانان را برای تیم به همراه آورد اما نیمار میخواست مسیر خودش را ایجاد کند.
البته بسیاری نسبت به او نظر مثبتی ندارند و او را فردی میدانند که پول برایش بسیار مهم است، بهویژه که او بیش از صد میلیون فالوئر در اینستاگرام دارد که میتواند درآمد فوقالعادهای برایش به همراه داشته باشد، ظاهرش مرتبا تغییر میکند و قطریها هم در برنامههای بازاریابی خود از او استفاده میکنند اما اگر به چند سال قبل نگاه کنید، زمانی که او به پیشنهادهای اروپایی «نه» گفت، شاید، شاید او را فردی پولپرست ندانید.
همچنین این موضوع مطرح است که او در بازی برگشت مقابل رئال مادرید در لیگ قهرمانان مصدوم بود و نتوانست بازی کند. مصدومیت او در این فصل هم ممکن است باعث شود که او نتواند به بزرگترین قهرمانی باشگاهی فوتبال برسد، چرا که دو دیدار مهم با منچستریونایتد در مرحله یکهشتم نهایی لیگ قهرمانان را از دست میدهد. این سوال هم مطرح میشود که آیا او بدشانس است؟
به این ترتیب ممکن است با او همدردی کنید. ممکن است به این فکر کنید که چطور انتقالهای او منجر به پروندههای حقوقی شد (انتقال او به بارسلونا باعث شد ساندرو روسل، رییس باشگاه به زندان برود و این اتهام به باشگاه زده شود که آنها مبلغ انتقال نیمار را بسیار کمتر اعلام کردهاند؛ و سپس هم ماجرای دعوای او با بارسلونا بر سر پاداش وفاداری پیش آمد) و ممکن است به این فکر کنید که او فردی است که بیش از حد بزرگش کردهاند، تا جایی که در نظرسنجی شبکه رادیویی فرانسوی RTL، 84 درصد گفتند که او مدافعان حریف را تحریک میکند و به همین دلیل مدافعان رفتار بدی با او دارند.
اما این تناقض جدیدتر اوست.
او فردی است که توانسته قطار پرسروصدا و پرزرقوبرق خود را به ثروتی انبوه برساند و در همین حین برایش مهم نباشد که رقیبان یا مردم چه نگاهی به او دارند؛ فردی که بدون چشم به هم زدن مسوولیت تیم ملی را میپذیرد، حتی اگر همبازیهایش فرد، جو و هالک باشند. فردی که از او چهرهای حریص و خودخواه ترسیم میکنند و در همین حین در محله زادگاهش، ویلا ژاردیم در پرایا گرانده، در نزدیکی سائوپائولو، یک مجتمع چندمنظوره بسیار بزرگ میسازد که هدفش ارائه غذا، امکانات پزشکی، آموزش زبان، و فعالیتهای فوق برنامه مدرسهای به کودکان فقیر است. بیتردید بسیاری از فوتبالیستها انسانهای خیری هستند اما موسسه نیمار هر روز به 2500 کودک خدمترسانی میکند و بودجه آن را خود او و اسپانسرهایش میپردازند.
آیا نیمار توانسته در حد سروصدایی که برایش به پا شد ظاهر شود؟ اگر منظور رسیدن به سطح پله باشد، نه اما اگر معنیاش این باشد که او بهترین نمایش ممکن را با وجود مصدومیتها داشته باشد و رکوردها را بشکند و روی زندگی مردم اثرگذار باشد، او بسیار به این سطح نزدیک شده است. او البته این کار را به شیوه خودش انجام میدهد.