مدیران استقلال و خیانتی که به علیرضا منصوریان کردند
منصوریان به آخر خط رسید و پایان کارش با استعفا در استادیوم آزادی و در دیدار برابر شاگردان امیر قلعه نویی رقم خورد.
به گزارش ایلنا، سرمربی اکنون سابق استقلال در دومین فصل مربیگری او همه کوپنهایش را سوزانده و با ماندنش در استقلال هیچ دورنمای روشنی برای تیم متصور نیست، بخصوص بعد از ماجرای برنامه نود که همه دیدند و به قول گروهی پردهها فرو افتاد.
این یادداشت قبل از بازی استقلال و ذوبآهن نوشته شده و معلوم نیست بعد از بازی چه سرنوشتی در انتظار منصوریان باشد. بهانه این نوشته حمایت هفتههای قبل افتخاری و مدیران باشگاه و برخی تحلیلگران از این مربی است. اشاره به استدلال این گروه که بر پایه قیاسی اشتباه شکل میگرفت. اکثر موافقان ابقای منصوریان اخراج زودهنگام مربیان در کشورهای عربی را مثال میزدند و در مقابل مهلت دادن به مربی را نشانه مدیریت مدرن و روزآمد میدانستند.
سست بودن پایههای این استدلال هفته گذشته مشخص شد، وقتی چند باشگاه معتبر اروپایی مربیانشان را با گذشت تنها چند هفته از شروع فصل جدید برکنار کردند. رنه وایلر، سرمربی اندرلشت تنها بعد از هفت هفته اخراج شد، هرچند فصل گذشته توانسته بود این تیم را به قهرمانی بلژیک برساند. آندریس یونکر تنها چهار هفته روی نیمکت ولفسبورگ دوام آورد؛ مردی که توانسته بود این تیم را فصل گذشته در رقابت بقا از سقوط به دسته دوم نجات دهد. آلاوس هم بعد از چهار شکست متوالی ترجیح داد زوبلدیا را برکنار کند. مشهورتر از همه اینها فرانک دیبوئر بود که بعد از چهار شکست از کریستالپالاس اخراج شد. در لیگی که به مربیان بیش از هر جای دیگری زمان میدهند.
هر باشگاه شرایط منحصر به فردی دارد و عملکرد مربی باید بر اساس داشتهها و انتظارات سنجیده شود، ولی وقتی ملاک قیاس باشد پای استدلال میلنگد، چرا که در لیگهای اروپایی هم اخراج سریع مربی سابقه دارد و در همین روزهای گذشته چهار مورد اتفاق افتاده که به آنها اشاره شد.
رقابت در فوتبال سال به سال فشردهتر میشود و نتایج تیم میتواند اثرات بزرگی روی اقتصاد باشگاه داشته باشد. این شرایط پیچیده ریسک مدیران را به حداقل میرساند و برای خروج از بحران چارهای جز قربانی کردن مربی نمیماند. روند تیم هم عامل مهم دیگری است که معمولا نادیده گرفته میشود و نمیتوان تنها نتایج را ملاک تصمیمگیری دانست. گاهی تیم با وجود ناکامی نمایش خوبی دارد و روند تیم امیدوارکننده است. زمانی هم تیم آنقدر آشفته است که بعد از سه یا چهار بازی میتوان به این نتیجه رسید که آیندهای وجود ندارد و بهتر است به فکر مربی جدید و طرح تازهای گشت.
یادداشت: آرمن ساروخانیان