گفتگوی متفاوت از مشاور وزیر ورزش و جوانان
داورزنی: ناکامی تیم امید به دلیل دخالت برخی از مسئولان است
محمدرضا داورزنی که این روزها به عنوان مشاور وزیر ورزش و جوانان فعالیت میکند گفتگوی جالبی انجام دادن که در آن از والیبال تا فوتبال صحبت کرده است.
به گزارش ایلنا، محمدرضا داورزنی در دوران حضورش در پشت ریاست فدراسیون والیبال به موفقیتهای زیادی دست پیدا کرد و اکنون به عنوان مشاور وزیر ورزش و جوانان فعالیت میکند. او در گفتگوی متفاوتی از ابتدای فعالیتش در دوران جنگ تحمیلی تا وضعیت تیم امید گفتگویی انجام داده مشروح آن را در ادامه میخوانید:
صحبت را با ورود شما به عرصه مدیریت ورزش شروع میکنیم؛ وقتی وارد والیبال شدید کسی فکر نمیکرد بعد از سالها کارنامه پرباری از والیبال به نام محمدرضا داورزنی ثبت شود. تا به امروز به ایدههایی که میخواستید رسیدید؟
من قبل از انقلاب وارد ورزش شدم و با شروع جنگ تحمیلی هم وارد مدیریت ورزشی شدم. ما اوایل جنگ در دفاع مقدس متوجه شدیم، یکسری از جاها مشکل داریم و به همراه تعدادی از دوستان مثل بیابانی که قهرمان کشتی بود و مسئولیت ورزش سپاه را داشت، 5-6 ماه بعداز شروع جنگ احساس کردیم که نیاز به کار در برخی از حوزهها داریم. بهار سال 61 همزمان با درگیریهای متعدد دورههای مختلفی طراحی شد که برنامهریزیاش با بیابانی و من بود. تصمیم بر این شد تا در دورههای آموزشی در جنگ کوهستان و همچنین جنگ شهری شرکت کنیم و هم در این بخش مربی شویم و هم مربی تربیت کنیم. در آن مقطع 1500 مربی در حوزههای مختلف تربیت شد. یکی از اثرات آن فعالیت، تربیت 50-60 هزار نفر شناگر برای عملیات والفجر 8 در فاو بود. بعد از پایان جنگ مرحوم غفوریفرد خواست که به سازمان تربیت بدنی کمک کنم. سال 70-71 من با مدیرکلی استان کردستان کارم را شروع کردم.
خودتان خدمت در استان را انتخاب کردید، نه؟
من سرباز مملکت بودم. در دوره جنگ سرپل ذهاب و قصرشیرین و کرمانشاه بودم و یکی دو عملیات هم به کردستان رفتم، بیشترین زمان را در منطقه کرمانشاه از ریجاب تا سومار درگیر جنگ بودیم. تعداد زیادی از بچههایی که در ورزش بودند آن زمان در رستهای در شهرستانها فعال بودند و به تربیت مربی کمک کردند. آقاجانی در کوهنوردی، حبیبالله ناظریان در کاراته یا کاظم یزدانی در جودو، آن زمان این افراد در کمک به ارتقای توان رزم نیروهای مسلح، بسیج و سپاه نقش داشتند.
یعنی مقوله آموزش مهم بود؟
نیاز آن زمان بود. محمود شائیک رئیس فدراسیون کوهنوردی بود یا خلیلیان که رئیس فدراسیون پزشکی بود یا مرحوم صفارزاده در رشتهای در شهرشان فعال بودند و آمدند هم به مدیریت ورزش نیروی زمینی سپاه در جنگ کمک کردند و هم آموزش میدیدند و هم آموزش میدادند و مسئولیت داشتند. ما سپاه را به عنوان شغل انتخاب نکرده بودیم بلکه آن زمان وظیفه بود. در آن زمان شناسایی میشد که در چه چیزی نیاز به آموزش داریم. تربیت بدنی سپاه سازماندهی میکرد با استفاده از مربیان نیروها را آموزش دهد و خودش مربی تربیت کند.
شما در جنگ دنبال آموزش هم بودید. اما حالا آموزش کمرنگ شده و همه دنبال موفقیت هستند.
حضرت آقا یک نکته کلیدی دارند که اگر قرار نبود هیچ کاری انجام دهم، آدم تربیت میکردم. آن چیزی که ضرورت کشورمان است. جنگ نکتهای را به ما یاد داد که برای برونرفت از مشکلات باید نیرو تربیت کنیم. حالا که نسل پویا و خوشفکری داریم، میتوانیم آنها را تربیت کنیم.
برخلاف چین که ورزشکارانش با استعدادیابی در المپیک مدال میگیرند، در ورزش ایران این حلقه مفقوده وجود دارد. در هر کشور پیشرفتهای ساختار باید سیستماتیک باشد، نه جزیرهای. دانشآموز از 6تا18سالگی در اختیار آموزش و پرورش است و بعد از آن به دانشگاه و سربازی میرود. برای هرکدام وظایفی تعریف شده است. برای آموزش و پرورش در مقطع 6 تا 18سال، وزارت علوم یا نیروهای مسلح که چه وظایفی در تربیت فرد دارند. همه آنها در یک راستا هستند و خروجیاش به هم ربط دارد. اگر کسی قهرمان المپیک میشود یا ژاپن، چین و کشورهای اروپایی در رشتهای موفق میشوند، آنها به صورت حلقه پیوسته با هم کار میکنند. اما در کشور ما آموزش و پرورش برای خودش برنامه دارد، فدراسیونها و نیروهای مسلح هم برای خودشان. البته هر از گاهی که تعاملاتی بین آنها صورت میگیرد برای آنها نتایج موفقیتآمیزی هم داشته است.
چهبسا این مسأله در تربیت مدیر هم یقه ما را گرفته است.
دقیقاً. دستهای اجرایی در مملکت ما، همه آنهایی که کار اجرایی انجام میدهند. برای من قابل هضم نیست کشوری که در حوزه انرژی نفت و گاز حرف اول را در دنیا میزند. ما کشوری هستیم با یکدرصد جمعیت دنیا و یکدرصد سرزمین دنیا. بعضیها میگویند 12درصد منابع دنیا را در اختیار داریم و با این وصف باید مشکل داشته باشیم در تأمین آب و برق و گاز؟
این مسأله به مدیریت برمیگردد.
وقتی میگوییم سیستماتیک یعنی اظهارنظر یک مسئول در نرخ دلار تأثیر میگذارد یا سخن یک مسئول در سایر معادلات کشور تأثیر میگذارد. ما نباید مشکل گندم و سیبزمینی و پیاز داشته باشیم. ما نباید مشکل سوخت داشته باشیم که بگوییم مصرف بنزین بالا رفته و باید وارد کنیم. ایران کشوری است با سابقه 7-8هزار ساله.
مدیریت در ورزش نکتهای طلایی است که اشاره کردید. خریدهای فوتبال مهیج است؛ اما پولهایی که رد وبدل میشود ما را غافلگیر میکند.
افراد وقتی در جای خودشان باشند کارشان را خوب انجام میدهند. مثلاً صفایی فراهانی در فوتبال حضور چشمگیر و خوبی داشت و خوب هم کار کرد، هم پول آورد، هم تأمین منابع کرد و هم مدیریت درستی داشت. زمانی که من به والیبال آمدم والیبال 99درصد وابسته به پول دولت بود. البته مرحوم یزدانیخرم تلاش زیادی کرد تا منابعی را تأمین کند و این عدد به بیش از 80درصد منابع غیردولتی رسید. روز اول که با من صحبت شد بیایم یک بحث طولانی با مهندس علیآبادی داشتیم، در آن مقطع والیبال ششم آسیا بود. سال قبل هم در غرب آسیا به قطر باخته بود و شرایط خوبی نداشت، یعنی از 2002 تا 2006 افت داشتیم. وقتی مطرح کردم که باید قهرمان آسیا شویم و بازیهای آسیایی و به المپیک برویم و به لیگ جهانی برسیم، خیلی از کارشناسان به من خندیدند و گفتند بلوف میزنی و امکانپذیر نیست. من برای شروع کار به دنبال مربیانی رفتم که رویاهای ما مثل حضور درالمپیک و لیگ جهانی را تجربه کرده بودند. ما از پنجم ششم آسیا 2010 به نایبقهرمانی آسیا رسیدیم و حتی در بازیهای آسیایی هم نایبقهرمان شدیم. باز هم راضی نشدیم و قهرمانی آسیا و بازیهای آسیایی را میخواستیم و صعود به المپیک. به همین خاطر تلاش 5-6 ساله دیگری را انجام دادیم که 2012 با ولاسکو به لیگ جهانی رسیدیم. او یکی از تئوریسینهای والیبال دنیا بود وهمین حالا با این سن تیم ملی زنان ایتالیا را قهرمان المپیک 2024 پاریس کرد. او تفکرات و ذهنیت بچههای ما را تغییر داد تا تیمهای بزرگ دنیا را شکست دهیم.
شما در این مدت سراغ گاییچ، ولاسکو، کواچ رفتید که آمدن آنها کار کوچکی نبود. اما در فوتبال نقش ایجنتها، آژانسها و دلالها خیلی ملموس بود اما در والیبال نه.
ما مستقیم با این مربیان صحبت میکردیم. من با گاییچ، ولاسکو، کواچ، لوزانو، کولاکوویچ، الکنو مربیان تراز اول دنیا مستقیم و بدون دخالت هیچ ایجنتی صحبت کردم. هم ما عملکرد آنها را بررسی میکردیم و هم آنها تیم ما را میشناختند. آنها روح تیم ما را عوض کردند.
والیبال شانس هم داشته وگرنه ممکن بود فاجعه بزرگی مثل ویلموتس برایش رقم بخورد.
من این اعتقاد را ندارم، شما اگر درست انتخاب وتصمیمگیری کنید، منجر به این اتفاقات نمیشود. ما با یک مربی قرارداد چهارساله میبندیم و با یک مربی دیگر 2+2 سال قرارداد امضا میکنیم و با یک مربی هم فقط در یک مقطع کوتاه همکاری میکنیم. به همین خاطر رقم قراردادها با هم فرق میکند. زمانی وزارت ورزش و فدراسیون والیبال آرژانتین گفته بودند باید ولاسکو به کشورش برگردد، ولاسکو گفت درخواستم غیرحرفهای است اما من در آرژانتین درس خواندم، دانشگاه رفتم و به این کشور عرق دارم، بعداز 30سال خواستهاند که به آنجا برگردم و به آنها کمک کنم.
دیپلماسی ورزشی اینجا نمود پیدا کرد؟
من به درخواست ولاسکو احترام گذاشتم و او حالا ایران را کشور دوم خودش میداند. ما رابطه خیلی خوبی با هم داریم. کواچ را ما بعد از ولاسکو آوردیم که نتیجه کار او در قهرمانی جهان 2014 خیلی خوب بود و ایتالیا و امریکا را شکست داد. کواچ کارش را انجام داد اما خروجی کار ولاسکو را گرفت و به جمع چهارتیم اول لیگ جهانی هم رسید.
این حساسیتها باعث شد تا والیبال خیلی راحت المپیکی شود اما فوتبال حتی از مرحله مقدماتی هم صعود نکرد.
ما چالش بزرگی در فوتبال داریم و بیشتر از 50 سال است که به المپیک نرسیدیم. ما در رشتههای تیمی میتوانیم جزو 10 تیم اول دنیا باشیم. ظرفیت فوتبالمان خیلی بیشتر از بقیه رشتهها است. چرا که فراگیرتر است و مردم علاقه زیادی به فوتبال و نتایجش دارند. ما در والیبال کاری کردیم که بیننده تلویزیونی بازیهای لیگ جهانی در ایران به 55 میلیون نفر رسید. چون والیبال مهم شد. در فوتبال راحت تر می شود چنین کاری کرد.
با این تفاسیر گردش مالی فوتبال در والیبال نیست.
اما سهم ناکامیهای فوتبال بیشتر از انتظار مردم است. شکی نیست که گردش مالی فوتبال خیلی بالاست. اما بیش از اینکه توجه مسئولان را به فوتبال داشته باشیم، دخالتهای آنها را داریم. بابت این صحبتهای بیپرده عذرخواهی میکنم. اینکه از مقامات بالا بگویند فلان مربی باشد یا نباشد در هیچ جای دنیا این طور نیست. ما باید متوجه باشیم که اولویت همه کشورها تیمهای ملیشان است و بعد از تیم ملی اولویتشان باشگاههاست. موضوعات مالی و پولی باعث میشود که بعضی مواقع در این موارد به اشتباه اولویت را به تیم باشگاهی بدهیم. یکی از دلایلی که این 50 سال باعث شد فوتبال ما به المپیک نرسد، همین قصه است. ما میگوییم تیم امید همانند تیم ملی بزرگسالان فیفا دی ندارد و نمیشود برای این تیم برنامهریزی کرد و بعد میگوییم مسئولیت این تیم با کمیته ملی المپیک است. من دوره معاونتم در وزارت ورزش مخالف این قضیه بودم و حالا هم دنیامالی و خسروی وفا با آن مخالف هستند.
دوستانی که اسم بردید فقط به مجمع میآیند که یا رأی بدهند یا دست بالا ببرند؟
ما راجع به افراد صحبت نمیکنیم، درباره ساختار صحبت میکنیم. دنیامالی این دیدگاه را دارد و او در فدراسیون قایقرانی که 10 سالی رئیس بود، تحولات خوبی ایجاد کرد و خیلی از غیرممکنها را ممکن کرد. همه اینها ممکن می شود فقط با مدیریت. ورزشکاران باید در زمان خودشان شناسایی شوند. فدراسیون جهانی والیبال رده سنی را پایین آورد و زیر 17 سال جهان را راه انداخت که در آسیا زیر 16 سال است. این بازیکنان باید در 13-14 سال شناسایی شوند. تعامل فدراسیون با آموزش و پرورش اهمیت زیادی دارد تا بازیکنان به تیم زیر 16 سال برسند. دختر و پسر در اختیار آموزش و پرورش است و برای برگزاری اردو، تمرین، بازی و مسابقه باید با آموزش و پرورش هماهنگ کرد و این هماهنگی منجر به نتیجه خوب میشود. ما استعداد در مملکت کم نداریم.
پیرو این پاسخ نقش پشتوانهسازی چقدر اهمیت دارد؟
دنیامالی در جلسات تخصصی رشتهها تأکید بر بالا بردن رقابت بین ورزشکاران دارد. ورزشکار نباید خیالش راحت باشد. این راحتی خیال باید برداشته شود و به جایش نگرانی از دست دادن جایگاه پیش بیاید تا تلاش بیشتر شود. وقتی همیشه سعی برای بهتر شدن شرایط شود، ورزشکار برنامه حرفهایتری پیدا میکند. باید ورزشکاران ملیپوش از استعدادهای پشتسرشان احساس خطر داشته باشند که میتوانند جای آنها را بگیرند. بودجه لازمه کار است، به ویژه حالا که با گرانی دلار فدراسیونها معتقدند کار سختتر شده است. ما ملتی هستیم که با شرایط مختلف هماهنگ شدهایم.
با دلار 80 هزارتومانی که نمیشود.
ولاسکو را با دلار هزارتومان آوردیم و حالا شده 80 هزار تومان باز کارمان را انجام میدهیم. مشکل ما در ایران پول نیست. این کشور، کشور سرمایهداری است و پول زیادی در آن هست. بعضی ها مدیر هزینه هستند.
وزیر ورزش نشستهای مختلفی را با فدراسیونها برای بررسی وضعیت رشتههای ورزشی تا ناگویا و المپیک برگزار کرده؛ این ایده را موفق میدانید یا نه؟
وزیر ورزش پاسخگوی هر اتفاقی در ورزش است. وزیر مسئولیتپذیر است و احساس میکند نباید کارها دقیقه 90 انجام شود. ما تا بازیهای آسیایی 2026 ناگویا تقریباً دو سال زمان داریم و تا المپیک 2028 لسآنجلس چهارسال. نتیجهگیری در المپیک و بازیهای آسیایی 6 ماهه اتفاق نمیافتد. موفقیت در المپیک نیاز به برنامه 5 تا 10 ساله دارد و بازیهای آسیایی برنامه 4-5 ساله.
به خاطر همین مسئولیت تیم ملی امید را به فدراسیون فوتبال سپردید؟
صفر تا صد هر رشتهای با فدراسیون است. ما نمیتوانیم بگوییم تیم ملی امید در اختیار کمیته ملی المپیک باشد و مربی و سرپرستش را کمیته انتخاب کند، بعد وسط مسابقه سه بازیکن را برگردانی تا در باشگاهش بازی کند.
پس در مسیر توجیه ناکامی و شکست بلوک گذاشتهاید.
ما معتقدیم همه دوستان زحمت میکشند چه مهدی تاج و چه رؤسای فدراسیونهای دیگر. اما باید متوجه باشیم که اگر نتیجه بخواهیم باید ببینیم مردم چه توقعی دارند. سه تیم از آسیا در المپیک حضور مییابد، چرا تیم فوتبال ما جزو آنها نباشد؟ فوتبال نماد اقتدار کشور است و باید درخشش بیشتری داشته باشد.
فکر می کنید این هدف با آموزش ممکن است؟
در ورزش دانشآموزی باید آموزش و پرورش ما در حوزه کشف و پرورش استعدادها تلاش کند. دانشآموزان دختر و پسر در اختیار 33هزار معلم ورزش در مدارس هستند. 18 میلیون دانش آموز در اختیار آموزش و پرورش هستند. با تعامل می شود جهش داشت.آموزش و پرورش باید در همه رشتهها به تیمهای ملی کمک کند، فرقی نمیکند که چه رشتهای باشد. برای من جای سؤال است که چرا در رقابت های جهانی آموزشگاهی، در رشتههای پرمدال شرکت نمی کنیم.
گفت و گو: سینا حسینی-مهری رنجبر