جاده یک طرفه علاقه هواداران استقلال به مجیدی
پذیرش جدایی سرمربی آبیهای پایتخت از این تیم پس از کسب قهرمانی، کماکان برای هواداران استقلال دشوار است.
به گزارش ایلنا، خداحافظی بخش جدانشدنی رابطه فرهاد مجیدی و هواداران استقلال نیست، بلکه این باشگاه استقلال است که فرهاد هربار به نوعی با آن وداع میکند و محبوبتر از قبل نزد هواداران استقلال به این تیم باز میگردد.
شاید بهتر باشد در ابتدا مروری اجمالی داشته باشیم بر اینکه رفتنهای فرهاد گاهی تقدیر بوده و گاهی تصمیم؛ او بعد از هدایت تیم شفر، مشخصا علاقه داشت به کارش در باشگاه ادامه دهد اما مدیریت وقت گزینه جذابی چون استراماچونی را برای نیمکت استقلال در نظر گرفته بود و مجیدی چارهای جز پذیرش این تصمیم نداشت. در مقطع بعدی هم سعادتمند آنچنان خواب برگرداندن استرا را تعبیرشده جلوه میداد که فرهاد با وجود آگاهی از رویافروشی مدیریت استقلال، گزک به دست مخالفان ندهد و روی محبوبیتش ریسک نکند.
بنابراین این اولین باری است که فرهادِ مربی به اختیار خودش تصمیم به ترک استقلال میگیرد. وقتی لیدرهای باشگاه قبل از بازی با مس رفسنجان از جدایی فرهاد باخبر بودند، سادهلوحانه است که تصور کنیم باشگاه از جدایی مجیدی بیخبر بوده. به همین دلیل این بار نمیتوان به فرهاد از این جهت خرده گرفت که با جدایی بدموقع دست تیم را در پوست گردو میگذارد!
حالا راحتتر میتوانیم به نقد و بررسی تصمیمات دو طرف قرارداد یعنی باشگاه استقلال و فرهاد مجیدی بپردازیم؛
* باشگاه استقلال؟
تصور کنید مدیریت باشگاه استقلال به عهده شماست. سرمربی تیمتان تمام وظایف خودش به را به بهترین شکل ممکن انجام داده. از نظر فنی و انضباطی کوچکترین دغدغهای برای شما ایجاد نکرده و در پایان یک همکاری مسالمتآمیز همراه با موفقیت از شما میخواهد تا با اتمام این همکاری موافقت کنید. مسلما بعد از برانداز کردن شرایط به این نتیجه میرسید که وقتی سرمربی از نظر انگیزشی در باشگاهتان به سقف رسیده و دیگر اشتیاقی برای همکاری ندارد، بهتر است در پاسخ به عملکرد خوبش شما هم اجازه جدایی او را صادر کنید، مخصوصا وقتی که قرارداد محکمی نبستهاید، حتما ترجیح میدهید اگر همکار نمیمانید، لااقل دوستان خوبی باشید!
اما آنچه اصطلاحاً توی ذوق هوادار میزند، دیدن دوبارهی عکسهای ابتدای فصل آجرلو و مجیدی با دستان در هم گرهخورده است. این چه تمدید سهسالهای بود که هنوز یک سومش تمام شده، سرمربی به همین راحتی از تیمش جدا شود؟ این درست که در یک سو فرهاد مجیدی قرار دارد با کوهی از محبوبیت و حالا افتخار، اما در طرف دیگر باشگاهی قرار دارد که خود فرهاد هم اعتبارش را مدیون درخشش در آن است. حالا که مجیدی به عنوان یک مربی لژیونر قرار است در امارات مشغول به کار شود و افتخار خانواده استقلال شود، کاش باشگاه هم کمی به شخصیت خودش فکر میکرد و سرمربی موفق تحت قراردادش را با یک درخواست جدایی ساده بدون دریافت رضایتنامه آزاد نمیکرد.
* فرهاد مجیدی
کافی است خودتان را جای فرهاد مجیدی بگذارید؛ بعد از یک قهرمانی رویایی همراه با انواع و اقسام رکوردشکنیها و وا داشتن جامعهی فوتبال به تعریف و تمجید، حتی استراحت را به ماموریت دشوار تکرار قهرمانی ترجیح میدهید، چه برسد به این که پیشنهاد سرمربیگری در بالاترین سطح فوتبال یک کشور خارجی که اتفاقا محل زندگی فرزندانتان هم هست را در جیبتان داشته باشید. احتمالاً در ذهن شما هم با خواندن سطر بالا این مقایسه پیش میآید که اگر شخصیت دیگری از مجموعه آبیها در این موقعیت قرار میگرفت استقلال را ترک نمیکرد که توصیه میکنم همزمان با این قیاس، به این موضوع هم فکر کنید که آیا آنها به این حد از محبوبیت فرهاد و دستاورد بینظیرش در این فصل حتی نزدیک هم شدهاند یا خیر!؟
با این وجود با احترام به مجیدی و هوادارانش، رفتار فرهاد تا حدودی آدم را به یاد افرادی میاندازد که بعد از یک دور بازی کردن و بردن، از انجام بازی بعدی سر باز میزنند و میز را ترک میکنند. مسلماً نمیتوان به چنین افرادی ایرادی وارد کرد اما لااقل میتوان از چنین رفتاری حس ناخوشایندی گرفت! مجیدی حق دارد آینده شخصیاش را اولویت قرار بدهد و تخت پادشاهیاش به عنوان سرمربی استقلال را با کاوری از موفقیت و صدالبته محبوبیت بپوشاند تا در مقطعی دیگر روی آن جلوس کند، چه اینکه نگارنده هم به فرض محالِ قرار گرفتن در چنین موقعیتی، آسایش و آرامش شخصی را به چالش دشوار تکرار قهرمانی ترجیح میداد.
فرهاد در زمان بدی استقلال را ترک نکرده، مربی بعدی هم فرصت شناخت بازیکنان را خواهد داشت، هم فرصت پیادهسازی تاکتیکهایش در تیم جدید، اما خود فرهاد بهتر از هرکسی میداند که نتیجه گرفتن با این استقلال در فصل بعد، لااقل از عهدهی خودش راحتتر برمیآمد تا یک مربی جدید و این همان موضوعی است که باعث میشود هوادار توقع داشته باشد در ازای هزاربار گذشتن از سلامت حنجرهاش برای فریاد زدن غروبنداشتنِ خورشیدِ فرهاد مجیدی، او هم یکبار دیگر بعد از فداکاریاش در پذیرش استقلالِ بعد از استراماچونی، از آرامشش به نفع هوادار بگذرد.
فرهاد بهتر از هرکسی میداند که اگر جاده منفعترسانی بین او و استقلال دوطرفه باشد، راه ارتباطش با هوادار استقلال حسابی یکطرفه بوده که اگر نمیدانست هربار با دستانش جای هواداران را روی سرش نشان نمیداد.
در پایان بهتر از هر زمان دیگری یاد این نکته میافتیم که هر عشقی تاوانی دارد و تاوان عشقورزیدن هوادار استقلال به فرهاد مجیدی هم چشیدن طعم تلخ جدایی است و مرور با دور کند روزهایی که قدمزدنش از پلههای تونل تا نیمکت ضلع غربی آزادی از خود بیخودش میکرد!