به مناسبت هشتمین سالروز خداحافظی هشت محبوب؛
هشت پرده از زندگی ورزشی جادوگر فوتبال ایران
امروز هشتمین سالروز خداحافظی علی کریمی از دنیای فوتبال است.
به گزارش ایلنا، 29 تیر 1393 علی کریمی تصمیم گرفت با دنیای فوتبال باشگاهی و ملی وداع کند. تراکتورسازی تبریز آخرین باشگاهی بود که کریمی پیراهن آن را بر تن کرد. این بازیکن از راهآهن و یکی دو تیم دیگر پیشنهاد داشت، اما ترجیح داد از فوتبال خداحافظی کند. شماره ۸ تاریخی فوتبال کشورمان بلافاصله متنی منتشر کرد که در بخشی از آن آمده بود: «من علی کریمی هرچه دارم بعد از خدا از فوتبال و محبت این مردم است که البته خود را شایسته این همه محبت و لطف نمیدانم چراکه در حقیقت قهرمانان واقعی این مرز و بوم آنانی هستند که به خاطر آسایش من و امثال من از آسایش و جان خود گذشتند تا آن آسایش و آرامش نصیب ما شود. از همین رو با درود و سپاس به شهدا و جانبازان راه وطن و آزادی این عزیزان را شایسته و لایق بالاترین ستایشها میدانم، اما از اینکه نتوانستم با پیراهن تیم محبوبم پرسپولیس فوتبال را ترک کنم اصلاً ناراحت نیستم زیرا این اتفاق عجیبی نیست. البته هرگز تن به بازی خداحافظی که متأسفانه در فوتبال ما نوعی حرکت تشریفاتی و تبلیغاتی است نخواهم داد. بسیاری از بزرگان فوتبال ما بیسر و صدا خاموش شدند و به گورستان فراموشی رفتند. در خاتمه قلباً اعلام میکنم با خداحافظی از فوتبال تمام حوادث و حاشیههایش را هم در همان زمین خاک کرده و آنچه در این مسیر برایش پیش آمده را تنها چالشها، رقابتها و احساسات مقطعی میدانم و بالاخره کلام آخر باز با هواداران که همواره برایم اهمیت بالایی داشته و خواهند داشت؛ شما همیشه در قلب من خواهید بود. از تمام احترامی که طی این سالها نسبت به من داشتید لذت بردم و سپاسگزارم. سرانجام باید از این خاک رفت. خوشا آن که پاک آمد و پاک رفت. خاک پای تمام ایرانیها هستم.»
به بهانه هشتمین سالروز خداحافظی شماره هشت جاودانه فوتبال ایران به 8 پرده پررنگ زندگی ورزشی او میپردازیم:
پرده اول: از فتح تهران تا فتح ایران
نام فتح تهران شاید همه را به یاد پیروزی شش بر صفر مقابل پرسپولیس بیاندازد ولی فتح چند سال بعد از آن هم با تولد یک نابغه در ترکیب خود مجدداً سر زبانها افتاد. جوان 19 ساله که با تکنیک نابش در ترکیب تیم دلربایی میکرد و خیلی زود چشم سرخابیها را به خود خیره کرد و مشتریان دست به نقد برایش صف کشیدند. کریمی ان روزها شاید پیش زمینهای از استقلال یا پرسپولیس در دلش نداشت و مذاکره با هر دو باشگاه هم احتمالاً از همینجا میآید. ولی یک بازی فوتسال در جام رمضان مقابل استقلال و تحقیر کردن یک تنه ستارگان ملیپوش آن روزهای آبیپوشان پایتخت سکو ها را به خشم آورد و شکافی میان استقلال و کریمی ایجاد کرد به گستردگی تاریخ فوتبال. جایی که کریمی تصمیم خود را گرفت و با ناصر ابراهیمی به دفتر پرسپولیس رفت و قرارداد بست. شاید یکی از مهمترین قراردادهای تاریخ باشگاه پرسپولیس...
پرده دوم: شب شوم
در 1377 کریمی که از سوی «ایوان کوردس» آلمانی به تیم امید دعوت شده بود، بهمن ماه 1377 در تورنمنت تدارکاتی جام «دانهیل» ویتنام که هیچ اهمیتی هم نداشت با دست به سینه داور ژاپنی کوبید و او را نقش زمین کرد.
کریمی که به دلیل نیمکتنشینی مکرر رابطه خوبی با کوردس نداشت، در بازی مقابل ویتنام، پس از آن که اواسط بازی به میدان آمد، باوجود آنکه بازوبند کاپیتانی بر بازو داشت، در اعتراض به اخراج مرحوم علی انصاریان، با کف دست به سینه داور ژاپنی، تورو کامیکاوا زد و باعث سرنگونی او شد.
کریمی از سوی AFC به مدت دو سال از حضور در تمامی مسابقات محروم شد که البته پس از مدتی این محرومیت به یک سال کاهش یافت.
بدین ترتیب کریمی که میتوانست خیلی زود به عنوان یک استعداد در دنیای فوتبال مطرح شود پیشرفتش را چند سالی به تاخیر انداخت.
پرده سوم: مرد سال آسیا
درخشش در ترکیب الاهلی و تیم ملی باعث شد کریمی نگاه AFC را به خود جلب کند و در میان کاندیداهای مرد سال فوتبال آسیا قرار بگیرد. عنوانی که پیش از کریمی به خداداد عزیزی، علی دایی و مهدی مهدوی کیا رسیده بود و پس از او دیگر دست هیچ فوتبالیست ایرانی به آن نخورد. کریمی در سال 2004 مرد سال فوتبال آسیا لقب گرفت و با یدک کشیدن این عنوان راهی مونیخ شد تا شاگرد ماگات در بایرن شود.
پرده چهارم: سفر به آلمان و دیدن برف مونیخ
کریمی زیر نگاههای سنگین منتقدان آلمانی به بایرن رفت و همبازی کان، شوایناشتایگر، بالاک و ماکای شد. خرید او هزینه زیادی از نظر افکار عمومی برای ماگات داشت ولی سرمربی آلمانی پای انتخابش ایستاد و جواب آن را هم گرفت. روزی که سردبیر کیکر پیش بینی کرد علی کریمی برف مونیخ را نخواهد دید و در پنجره زمستانی به عنوان یک خرید شکست خورده به سمت دربهای خروجی راهنمایی میشود، جادوگر فوتبال ایران و آسیا با وجود فرصتهای کمی که برای حضور در ترکیب در اختیارش قرار داده میشد به خوبی توانست از اعتبار خودش و فوتبال ایران در بایرن دفاع کند. او دو فصل تمام در مونیخ ماند.
پرده پنجم: لگد به کلمن به جای توپ
جام جهانی 2006 تنها حضور علی کریمی در بزگترین تورنومنت فوتبال در عرصه ملی بود. جایی که نه تیم ایران حال و روز خوشی داشت نه خود کریمی روی فرم بود. همه جا صحبت از خارج شدن عنان کار از دست برانکو بود و شکل گیری دو قطبی در تیم ملی. حرفهای در گوشی از باند دایی و باند کریمی میداد که تیم ملی را دو جبهه کرده بود و همین موضوع بازی را از ریتم انداخته بود. شایعاتی که هرگز تایید نشد. حتی مصاحبه دایی بعد از جام جهانی که گفت بعضی از هافبکها در چشمهایم نگاه میکردند و به من پاس نمیدادند. کریمی روز خوبی نداشت، مثل سایر بازیکنان تیم ملی. قاب معروفی که کریمی از خودش در جام جهانی ثبت کرد، لگد زدن به کلمن تیم پزشکی بعد از تعویض از روی عصبانیت بود. کاری که از چشم برانکو دور ماند و البته فرصتی برایش فراهم نشد تا به آن واکنش نشان دهد.
پرده ششم: از قعر جدول ایران تا صدر جدول بوندسلیگا
یکی از انتخاب های اشتباه دوران فوتبال کریمی استیل آذین بود که در آن عاقبت به خیر نشد.
اخلاق خاص و یاغیگریهای همیشگی او بازهم کار دستش داد ولی وقتی همای سعادت روی شانههای کسی باشد هر اتفاق بدی میتواند برایت شروع اتفاقی بهتر باشد. کریمی از سوی الاهلی برای یک دیدار دوستانه مقابل ستارگان میلان دعوت شد و بدون اجازه باشگاه اردوی تیم را ترک کرد و به امارات رفت. رفتنی که بازگشتی برای او نداشت و علی پروین به عنوان مدیرفنی وقت باشگاه او را اخراج کرد. چه کسی فکرش را میکند یک بازیکن 33 ساله از تیم قعرنشین جدول لیگ برتر ایران اخراج شود و سر از تیم مطرح بوندسلیگایی شالکه در بیاورد؟ کریمی به شالکه رفت و بازهم شاگرد ماگات شد و این بار همبازی رائول گونزالس افسانهای.
پرده هفتم: خداحافظی با لباس تراکتور
از اتفاقات تلخ فوتبال است که نتوانی در لباس تیم محبوبت از فوتبال خداحافظی کنی. کریمی یک بار هم در بازی خداحافظی مهدوی کیا اعلام خداحافظی کرده بود ولی بعد تصمیمش عوض شد. او در لیگ سیزدهم توانست گل قهرمانی تراکتور در جام حذفی را بزند و خاطره ای خوش از خودش در دل مردم تبریز به جا بگذارد و در لباس سرخ این این کفش هایش را آویخت. اتفاقی که به گفته خودش دوست داشت با لباس پرسپولیس باشد.
پرده هشتم: پا در کفش فدراسیون نشینها
کریمی در دوران بازنشستگی هم عصیانگری را رها نکرد و تبدیل به منتقد جدی و سخت فدراسیون نشینها شد. انتقادات تند و تیز او در فضای مجازی باعث شد به دعوت فردوسیپور مناظرهای با محمدرضا ساکت، دبیرکل فدراسیون فوتبال در برنامه نود داشته باشد و البته به گفته خودش پاسخ هیچکدام از سوالهایش را نگرفت. کار کریمی با فدراسیون نشینها به اینجا ختم نشد و برای انتخابات ریاست فدراسیون هم وارد گود شد تا نشان دهد عزمش برای اصلاح امور جزم است. او تنها چهره ملی - ورزشی بود که در انتخابات ثبت نام کرد و طبق پیش بینی رای بالایی هم نیاورد ولی همین حضورش یک پرده دیگر از خاص بودن او را نشان داد.