در بزرگداشت بانوی داستاننویسی ایران مطرح شد:
سیمین میگفت: من؛ مادر ملّت ایران هستم
دانشور سعی کرده از حقوق زنان دفاع کند ولی نه از نگاه فمینیستی / در رمانهای او دوهزار و ششصد و هفتاد و نه بار از رنگهای گوناگون نام برده شده / برخی میگویند رمان گمشدهی دانشور در تخیل سیمین وجود دارد. اینطور نیست. او کتابش را برای من خوانده است / ویژگی مشترک رمانهای دانشور؛ عشق است.
حسینیهی ارشاد روز گذشته(۱۰ اردیبهشت) میزبان مراسمی برای بزرگداشت بانوی داستاننویسی بود. این مراسم " با سیمین " نام داشت که ازسوی کتابخانهی حسینیهی ارشاد و با حضور برخی اساتید؛ دختر خواندهی سیمین و جمعی از دوستان سیمین برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ باقر رجبعلی؛ از اساتید حاضر در این مراسم بود که به بررسی و نقد داستانهای کوتاه دانشور پرداخت. او گفت: همانطور که میدانید تابه حال کمتر کسی به داستانهای کوتاه سیمین دانشور توجه جّدی کرده است. اغلب؛ این نویسنده نامآور را با رمانهایش بخصوص " سو و شون " میشناسند. این رمانها آنقدر شهرت دارند که داستانهای کوتاه وی را به حاشیه راندهاند.
این منتقد ادبی گفت: سیمین دانشور؛ ۴ مجموعه داستان دارد به نامهای آتش خاموش، شهری چون بهشت، به کی سلام کنم و انتخاب. که در این بخش، به نحوهی شروع و سپس تحول و تکامل دانشور در داستاننویسی میپردازم.
به گفتهی رجبعلی؛ اولین مجموعه داستان دانشور؛ آتش خاموش نام دارد که خودش؛ بعدها آنها را رد کرده و قبولشان نداشته است.
این نویسنده گفت: خانم دانشور سعی کرده ضمن رعایت اعجاز و چارچوبهای مشخص؛ دفاع از حقوق زنان را داشته باشد ولی نه از نگاه فمینیستی. البته در این داستانها گاه سطحینگری و سانتیمانتالیسم و سوز و گدازهای عاشقانه هم ممکن است وجود داشته باشد.
او سپس در نقد دومین مجموعه دانشور؛ شهری چون بهشت؛ گفت: این مجموعه در سال ۱۳۴۰(۱۳ سال) بعداز اولین مجموعه؛ چاپ شد که اغلب داستانها؛ ماجراهای زنانی است که گرفتار فقربینش و و سواد هستند و در دنیای خاص خودشان با خرافات و عوامزدگی مدارا میکنند. این داستانها؛ سوگنامههایی هستند درباره وضعیت اسفبار زنان آن زمان که گرفتار عبور از خط قرمزهای خانوادگی یا ماندن در منجلاب کوتهبینی و ندامتکاری هستند.
رجبعلی در نقد مجموعه سوم دانشور با عنوان " به کی سلام کنم " کنم نیز گفت: در این مجموعه؛ شاخصهایی میتوان یافت که گسترش آنها در رمان سو و شون به عینه احساس میشود.
وی در بررسی چهارمین مجموعه داستان دانشور با نام " انتخاب " هم گفت: این مجموعه دارای نوعی غریبنمایی یا همان آشناییزدایی است که اکنون میتوان آن را شاخصهی کار دانشور در داستانهای کوتاهش دانست. از این مجموعه میتوان به داستان میزگرد اشاره کرد که ماجرای آن درباره رستم؛ سعدی؛ حافظ و مهدی اخوان ثالثدر آن دنیاست و صحبت از بعضی وقایع و شایعاتی که پیرامون آنها وجود دارد.
این منتقد ادبی؛ بررسی داستانهای کوتاه دانشور را چنین به پایان برد: دانشور داستانهای کوتاهش را با تمام وجود و استعداد نوشته اما کاملا از قواعد و دستورالعملهای داستانهای کوتاه بهره نگرفته و از این نظر هم ادعایی ندارد زیرا او در قلهای ایستاده که رمان سو و شون؛ این اهمیت را برایش فراهم کرد.
در بخش دیگر این مراسم؛ غلامرضا امامی با گرامیداشت یاد و خاطرهی دانشور گفت: سلام میکنم به سیمین آل قلم. مادران چرا ارزش دارند؟ چون به جهان میافزایند اما دانشور؛ مادری بود که فرزند نداشت. بچهها را بسیار دوست داشت و مادرانه زندگی کرد. دو روز قبل از مرگش به من گفت: من؛ مادر ملّت ایران هستم.
این نویسنده و پژوهشگر ادبی درباره دیدگاههای دانشور گفت: اگر فیلسوفان تاریخ را تفسیر میکنند، سیاستمداران؛ تاریخ را تغییر میدهند و هنرمندان؛ هرکدام با چشم خود جهان را تعبیر میکنند اما دانشور در چشم خود؛ جهان را با دید مهربانی دید. نگاه مهربان او هنری بود. کلام او در هنر میدرخشد و نگرشی زیبا در آثارش وجود دارد.
امامی درخصوص رمانهای دانشور گفت: رمانهای سیمین دانشور به زیبایی طرح فرش ایرانی میماند. دایره مرکزی کوچکی که گسترش پیدا میکند. وحدتی در کثرت. کثرتی در وحدت. جملات در رمانهای او کوتاه هستند ولی وقتی بیان میشوند دنیایی از معانی دارند. اگر او برای دل خود مینوشت؛ میتوانست نویسندگی را کنار بگذارد ولی از دل خود پرواز کرد و به جامعه رسید.
او در ادامه اظهار داشت: سیمین به رنگها حساس بود. رمانهای او سیاه نبودند. در آنها دوهزار و ششصد و هفتاد و نه بار از رنگهای گوناگون نام برده شده که در بین آنها؛ سیاه ۱۴ درصد و دیگر رنگها ۸۶ درصد سهم دارند و یک چیز مشترک که در همهی رمانهای دانشور موج میزند؛ عشق است.
غلامرضا امامی در پایان با اشاره به رمان گمشدهی دانشور گفت: برخی میگویند این کتاب در تخیل سیمین وجود داشته اما اینطور نیست. او خودش کتابش را برای من خوانده بود. من نوشتههای پراکندهی سیمین دانشور را جمعآوری کردهام و به زودی به چاپ میرسانم. سیمین دانشور تمام نشده است. او هر سال با شکوفههای اردیبهشت قصرالدشت شیراز شکفته میشود.