خلبان رمضانی در گفتوگو با ایلنا:
نیروی هوایی ارتش خط شکن بیعت با امام بود
تا جایی که امکان داشته امکانات را به روز کردهایم٬ پرواز میکنیم و در منطقه مطرح هستیم. نباید فراموش کنیم که در جنگ کارهایی کردیم که تاکنون کسی نتوانسته است انجام دهد.
ایلنا: جانشین اسبق فرماندهی آموزشها هوایی شهید خضرایی میگوید: با شروع جدی جریان نهضت٬ همه ایران با امام خمینی و نهضت امام بودند و نیروی هوایی هم جزء ایران محسوب میشد، هرچند همه نیروهای مسلح این آمادگی را داشتند به جریان ملت و امام را بپونند ولی نیروی هوایی ارتش به عوامل گوناگون پیش قدم و خط شکن شد.
خلبان عباس رمضانی معتقد است: در جریان انقلاب دسیسههای گوناگونی علیه ارتش از جمله طرحهای ارتش آری یا نه، جابهجاییهای بیمورد، فروش هواپیماهای اف ۱۴، لغو قراردادهای اف ۱۶، تسویه کارکنان، کودتاهای نافرجام و… شد که برخی به نتیجه رسید و برخی به نتیحه نرسیدند ولی در کل در جهت تضعیف ارتش و نیروی هوایی حرکت میکردند.
این کارشناس عملیات هوایی با بیان اینکه ارتش به دلیل این دسیسهها زمانی که جنگ آغاز شد نه با رده اول دوم بلکه با رده چهارم و پنجم وارد جنگ شد، تصریح میکند: همه این موراد دسیسهای چراغی سبز به صدام بود که به خود جرات حمله به ایران را بدهد.
این خلبان بازنشسته ارتش تاکید میکند اگر صدام شش ما دیرتر حمله میکرد٬ به هدف خود بیشتر میرسید چون روند تسویه و اعدام در ارتش به سرعت پیگیری میشد خیلی از این شهدا که امروز از نظر علم، اعتقاد، شجاعت و… شهدای یک ما هستند، افرادی بودند که در لیست ماههای بعد قرار داشتند.
کارشناس عالی عملیات هوایی اسبق پایگاه درباره انتقال تاریخ جنگ به مردم و نسل امروز میگوید: به نظر من برخی از موضوعات در این باره خوب تفهیمم نشده است و گاهی تحریفاتی رخ داده است.
مصاحبه سرتیپ دوم خلبان بازنشسته عباس رمضانی را با خبرنگار ایلنا را میخوانیم:
خودتان را معرفی کنید و از نحو ورودتان به نیروی هوایی بگوید:
من سرتیب دوم خلبان جانباز عباس رمضانی در سال ۱۳۵۲ به نیروی هوایی ارتش پیوستم در مرکز آموزشهای هوایی «شهید خضرایی فعلی» مشغول به خدمت شدم در سال دوم پرواز را در قلعه مرغی آغاز و با اتمام دوره در ایران در سال ۱۳۵۴ برای دوره تکمیلی به آمریکا اعزام شدیم. تقریبال دو سال در آمریکا بودم که بعد از گذراندن دورههای پروازی به ایران برگشتم و به عنوان خلبان هواپیمای اف ۵ انتخاب شدم.
جوی و فضای که در آمریکا نسبت به دانشجویان خبلبان ایرانی در آموزش و برخورد وجود داشت چگونه بود؟
کشوری آمریکا مانند امروز منافعی سرتاسر دنیا و مسائلی را با شوروی و بلوک شرق داشت و ایران هم همسایه شوروی بود، بنابراین آمریکا در راستای اهدف خود از ایران به عنوان یک ابزار استفاده میکرد در این جهت آنها سعی میکردند بهترین آموزش را به خلبان ایرانی داده شود و هیچ تفاوتی از نظر آموزش و سطح رفاه و مسائل زندگی بین خلبان ایرانی و آمریکایی وجود نداشت؛ بیشتر دغدغه ما در آن سالها مسئله درس بود٬ چون ممکن بود دورهای را رد شویم و به ایران بازگردیم ولی اکثر افرادی که در آنجا حضورداشتند هم نماز میخوانند و روزه میگرفتند و مانعی برای این موضوعات وجود نداشت.
بدنه نیروی هوایی نسبت به رژیم چه دیدگاهی داشتند و برخورد آن نسبت به انقلاب چطور بود؟
آن روزها برای من مثل رویا است، اما پاسخی که به این سوال میتوانم خلاصه و ساده بگویم این است که با شروع جدی جریان نهضت همه ایران با امام خمینی و نهضت امام بودند و نیروی هوایی هم جزء این ایران محسوب میشد.
هرچند ممکن بود کسانی که با رژیم نزدیکتر بودند مقاومت بیشتری نسبت به جریان انقلاب داشتند و در مقابل کسانی که دورتر، یا به هر نحو آسیبی از رژیم دیده بود مسلما بیشتر با جریان انقلاب موافق بود؛ اما در کل همانطور که گفتم همه ایران با امام و انقلاب بود زیرا ایشان رهبری قوی، توانسته بود ملت را باخود و نهضت پیوند بزند.
هرچند همه نیروهای مسلح آمادگی پیوستن به جریان ملت و امام را داشتند اما در این مسیر نیروی هوایی ارتش به عوامل گوناگون پیش قدم و خط شکن شد و اولین نیرویی بود که با امام و انقلاب بیعت کرد اما این مسایل امروز پز ندارد٬ مردم ایران همه با امام بودند و همه با ایشان پیوند یافته بودند.
جایگاه نیروی هوایی ارتش را ازنظر قدرت نظامی در آن دوره را منطقه چطور ارزیابی میکنید؟
در آن دوره زمانی به علت اهمیت نیروی هوایی توجه بیشتری نسبت به آن وجود داشت٬ ایران نیروی هوایی داشت که بسیار نسبت به همسایگانش برتر بود؛ مانورهای مختلفی را با کشورهای گوناگون انجام میدادیم. تیمسار خاتم فرمانده وقت نیروی هوایی که شخصی پرقدرت و پرنفودی بود٬ توانسته بود با نفوذ و قدرت خود نیروی هوایی قوی از نظر تجهیزات و نیروی انسانی تشکیل دهد.
تحولات انقلابی چه تاثیری در وضعیت این نیروی هوایی داشت؟
در آن روزها در تمام نهادها و ارگانها تسویههای صورت گرفته بود، ارتش و نیروی هوایی نیز از این قضیه مستثا نبودند حتی موضوع این بحثدر نیروهای مسلح و ارتش شکلهای گوناگونی به خود گرفته بود که در آن روزها صحبت از «ارتش اری یا نه» بود و افرادی بودند که قصد داشتند در افکار عمومی این مسئله را مطرح کنند که با وجود انقلاب دیگر ارتش معنی ندارد و باید منحل شود؛ پلاکاردهایی که به دیوار زده شده بود دیده میشد.
این فکر ایجاد شده بود که ما انقلاب کردهایم و قرار نیست با کسی بجنگیم؛ در آن دوره این افراد عمدی و غیرعمدی این حرف را میزدند و برخی ازمسئولان نمیدانستند که اگر ما بخواهیم در خانهمان را ببندیم و در خانهمان زندگی کنیم همسایه و دشمنان نمیگذارند٬ بنابراین در این وضعیت احساسی و انقلابی ما به جایی رسیده بودیم که نه تنها از نبود نیروی هوایی و هواپیما در تنگنا بودیم بلکه کسانی صحبت از «ارتش اری یا نه» میکردند.
بالاخره حکومت نوپایی شکل گرفته بود٬ همه مسئولان جدید بودند و در جریان این انقلاب گروههای زیادی حضور داشتند که به هدف اصلی خود یعنی رفتن شاه و تغییر حکومت رسیده بودند، در وضعیتی که انقلاب نوپا داشت راه خودش را پیدا میکرد کسانی برای بهبود موقعیت خود٬ حرفهایی از جمله «ارتش اری یا نه» میزدند و قصد داشتند چوب لای چرخ انقلاب بگذارند.
در این بین چون خط امام قویتر بود ایشان به این مسئله ورود پیدا کرد و ۲۹ فرودین روز نیروی زمینی ارتش و ارتش نامگذاری شد، امام با بینشی که داشت متوجه شدند اگر ارتش نداشته باشیم نخواهیم توانست در مقابل حرکات و تحرکات ضد انقلاب ایستادگی کنیم.
در مقابل این دیدگاهای نادرست٬ امام گفتند هم ارتش را نگه دارید٬ هم ارتشیها را٬ چراکه جزء این مردم هستند، بعضیها کاسه داغتر از آش، در ظاهر هماهنگ و در باطن منافق بودند، «منافقین بدتر از کفار هستند» ٬ اینجا معنی پیدا میکرد آنها میخواستند ارتش نماند و در این بین کسانی میخواستند هواپیماهای اف ۱۴ را بفروشند با پولش تراکتور بخرند، همین دست افراد بودند که قرار دادهای هواپیماهای اف ۱۶ را لغو کردند. اگر در جنگ تحمیلی ما اف ۱۶ در اختیار داشتیم نیروی هوایی عراق را مانند نیروی دریایی عراق که در ۷ آذر نابود کردیم٬ در همان اوایل جنگ از بین میبردیم.
بنابراین این ارتش در بین این همه هجمه ماند و چه فداکاریها و حماسههایی که آفرید؛ قبل از جنگ این ارتش توانست ضدانقلاب را سرکوب کند٬ نیروی هوایی در غائله غرب کشور و ضد انقلاب پای کار آمد و توانست آن غائله را ختم به خیر کند.
هرچند دسیسههای «ارتش و آری یا نه» با ورود امام شکست خورد ولی دسیسههای دیگر در اولیل انقلاب علیه این ارتش صورت گرفت، مانند کاهش مدت سربازی، نقل و انتقالات نابجا با پوشش انقلابی مثلا کسی را که در اهواز در نیروی زرهی خدمت میکرد را به تبریز برای کار در کادر اداری فرستادند. در این بین یک سری پاکسازی و اعدام هم رخ داد.
وضعیت ورود ارتش و نیروی هوایی در جنگ چگونه بود؟
ما لشکر ۹۲ زرهی را داشتیم که هنگامی که در اهواز مانور میداد ارتش عراق آماده باش میشد یعنی یک لشکر ما اینقدر قوی بود؛ ارتش به دلیل گوناگون زمانی که جنگ آغاز شد نه با رده اول دوم، بلکه با رده چهارم و پنجم وارد جنگ شد و بسیار مظلوم بود. یعنی یک سرگرد باید کار یک سرلشکر را انجام میداد، کسی این مسائل را امروز حساب و کتاب نمیکند.
در نیروی هوایی دسیسههای بسیاری شده بود تا آن را ضعیف شود تا صدام حاضر یا جرائت کند به ایران حمله کند که لازم است به آنهابیشتر توجه شود و بهتر گفته شود. توطئههایی علیه نیروی هوایی شکل گرفت که باعثدلگرمی و چراغ سبز به صدام شد دسیسههای مانند کودتا؛ این کودتاها آنقدر قدرت نداشتند که موفق شوند؛ در سال ۱۳۵۷ قویتر ازاین آدمها و بهتر از این آدمها بودند و نخواستند کاری بکنند٬ چون به امام و رهبری آن و به ملت پیوسته بودند. برداشتم این است که کودتاها طرحهای توطئه برای تضعیت نیروی هوایی ارتش بود.
کلاه سبزها، تفنگدارن دریایی، خلبانهای هواپیماهای شکاری همیشه نیروی نوک پیکان جنگ هستند٬ پس ما این نیرو را داشتم و قبل از جنگ به هر دلیلی و ابزاری آنها را ضعیف کردند بسیاری از آنها اعدام و پاکسازی شدند.
اگر صدام شش ماه دیرتر حمله میکرد به هدف خود بیشتر میرسید٬ چون روند تسویه و اعدام در ارتش به سرعت پیگیری میشد. خیلی از این شهدا که امروز از نظر علم، اعتقاد، شجاعت و… شهدای یک ما هستند، افرادی بودند که در لیست ماههای بعد قرار داشتند وقتی جنگ رخ داد جلو این حرکات گرفته شد٬ حتی یک سری از افراد و خلبانها بودند که بعد از اخراج و تسویه با شروع جنگ با اصرار با نیروی هوایی برگشتند.
ارتش و نیروی هوایی جنگ را به علت یک سری تحرکات پیشبینی کرده بود و مرزدارن و ارتشیان گزارشهایی را به مرکز ارسال کرده بودند ولی استانداران که دیدگاه نظامی نداشتند میگفتند بعید چنین حملهای صورت بگیرد. بالاخر این موضوعات و رخدادها صدام را تا حدودی راضی کرد که حماقت کند و به ایران حمله کند.
با شروع جنگ نیروی هوایی ارتش چگونه عمل کرد؟
در بعد از ظهر همان روز حمله، صدام توسط نیروی هوایی سیلی محکم خورد ولی دیگر دیر شده بود؛ صدام اعلام کرده بود سه روز خوزستان٬ و یک هفتهای تهران را میگیرد. آیا صدام با آن همه تجهیزات و نیروی خبره اشتباه کرده بود؟ یا اشتباه حساب کتاب کرده بود؟ حتما حساب کتابی کرده بود. فکر میکنید در روزهای آغازین جنگ به اهدافشان نرسیدند؛ آنقدر سریع رسیدند که ترسیدند، کسی نبود جلو آنها را بگیرد، ۱۲ لشکر پیاده مکانیزه هزار کیلومتر مرز را باز کرده بود.
در مقابل آنها فقط نیروی هوایی بود که موثر ایستاده بود، نیرویهای مردمی هم وجود داشتند که فداکاری بسیاری کردند ولی آن جنگ تانکها را نیروی هوایی انجام میداد؛ بالاخره کسانی امروز این موضوعات و واقعیتها میدانند به هرحال نیروی هوایی وظیفه خودش را به نحو احسن انجام داده و امروز به این دلیل آرامش دارد.
خلبانی که در جنگ شرکت داشتهاند٬ واقعا ایثار کردهاند گاهی آنها با صندلیهای اکسپایر پرواز میکردند، صندلی که آخرین آخرین امید یک خلبان است تا بکشد و برود. چه بسیار خبلبانهایی که کشیدن ولی نرفتند. ما خلبان اف ۱۴ داریم که ۱۴ ساعت مداوم پرواز کرده است٬ ۱۴ ساعت پرواز میدانی یعنی چه!!! شما اگر ۲ ساعت روی مبل بنشینی خسته میشوی.
اما به مرور زمان وضعیت نیروی هوایی به علت عدم جاگیزنی نیرو و تجهیزات بدتر شد هرچند تا سال ۱۳۶۴ برتری هوایی ایران کاملا محسوس بود٬ و بعد از آن هم برای مقابله با مجهز شدن نیروی هوایی دشمن به ابتکاراتی دست زدیم و تعمیراتی را شروع کردیم که این خود خیلی مهم بود در اینجاست که جنگ شاید برای ما نعمت بود.
نقش ویژه نیروی هوایی در کدام عملیاتها بسیار وپژه و موثر بوده است؟
برای ما همه عملیات مهم و حیاتی بوده است، نیروی هوایی از اول انقلاب تا کنون همیشه در آماده باش و آمادگی مقابله با نیروی متخاصم قرار داشته است، در جنگ تحمیلی هم با تمام توان در راستای ماموریتهای خود عمل کرد و در انواع پشیبابی نیروها، حمل نقل، ماموریتهای تعریف شده در نیرو… فعال و موفق بوده است.
از جمله عملیاتهای بسیار وپژه نیروی هوایی ارتش میتوان به، کمان ۹۹، لغو کنفراس غیر متعهدها و عملیات اچ ۳ که یک عملیات استثنایی در تمام دنیا است که فرج الله براتپور لیدر آن را به عهد داشت٬ اشاره کرد.
من در آن روز بخصوص عملیات اچ اس توفیق داشتم که همراه ابراهیم قربانی در یک هواپیمای اف ۵ به ماموریت ویدر چک بروم دادن با سوالهای که پرسیده شده و وسعت منطقه ما فهمیدم که عملیات بزرگی در حال آغاز است.
نیروی هوای ارتش در راستای ماموریتهای خود تمام تلمبهخانهها عراق را زد حتی در دورهای صادرات نفت عراق صفر شد.
نحو مواجه نیروی هوایی ایران با تجهیز عراق توسط دیگر کشورها چطور بود؟
در این مسیر ایران هم دستبسته نبود و بالاخر ممکن بود کمکهایی هم به ما بشود٬ قطعاتی را هم میگرفتیم، همانطور که گفتم نیروی هوایی درتا سال ۱۳۶۴ تسلط هوایی را حفظ کرد و بعد از آن هم با توجه با وضعیت به وجود آمده به ابتکارات دست زد و تعمیراتی را شروع کرد. در مقابل این کمک و تجهیز دشمن باید بگویم اگر بهتر وسایل هم در اختیار کسی قرار دهیم ولی نیروی انسانی با مهارت نداشته باشد نمیتواند کارایی به خصوصی داشته باشد٬ بنابراین مهم نفرات و نیروی انسانی است که از وسیله استفاده میکند با این وجود به نظر من عراق با این کمکها هم نتوانست در مقابل نیروی هوایی که پدافند قوی هم داشت مقاومت و برابری کند.
شما تا سال ۱۳۹۰ در نیروی هوایی بودید، ارزیابی شما از وضعیت کنونی نیروی هوایی چگونه است؟
امروز ما تحرکاتی داریم و در دنیا حرفی برای گفتن داریم، وقتی رهبر ما پیغامی میفرستد و حرف میزند روی همین نیرویهای مسلح حساب میکند نیروی هوایی ما هنوز هم پا برجاست. امروز در منطقه مطرح هستیم هرچند ممکن است تجیهزات ما مدرن نباشد٬ ولی تا جایی که امکان داشته آنها به روز کردهایم٬ پرواز میکنیم و در منطقه مطرح هستیم. نباید فراموش کنیم که در جنگ کارهایی کردیم که تاکنون کسی نتوانسته است انجام دهد.
نظر شما درباره چرایی و ضروت معرفی جنگ و اقدامات صورت گرفته به نسل جوان و مردم چیست؟
این نیاز امروز است تا همه بدانند در جنگ چه گذشته است و جنگ چگونه اداره شده است و مردم هم جوانان بداند چه فداکاریهایی صورت گرفته و قدر آن را بدانند٬ اگر گفته نشود غافل میشوند.
برخی از موضوعات خوب تفهیمم نشده است و گاهی تحریفاتی اتفاق افتاده است، در انتقال حوادثجنگ ما همیشه میگوییم حق نیروی هوایی را ندهید ولی آن را بگوید، اشکالی دارد چه چیز کم میشود که بگوییم در سه ماه اول جنگ٬ این نیروی هوایی بود که بخاطر وسایلی که داشت به منطقه رسید و منطقه را نگه داشت و دشمن را داخل سنگرها کرد.
امروز اگر به نقش نیروی هوایی اشاره کنیم چه میشود؟ حالا این موضوعات را بگوییم چه میشود اگر کسی نگوید اعتبار خودش پایین میآورد. من حرفی که باید بزنم را میزنم و همیشه میگویم حرفی که میزنیم را باید اثبات کنیم٬ بعضی وقت انسان روی حرف غلط خودش میایستد چون فکر میکند درست است. یکی باید شما را پیدا کند و بگوید اشتباه شما این است. این کار سختی است خب پس بیاید ثابت کند. من که نسبت به نقش نیروی هوایی تعصبی صحبت نمیکنم من به همه نیروهای مسلح تعصبت دارم ما انجام وظیفه کردیم. خیلیها در آن روزها حزبالهی بودند، خیلی ها هم حزبالهی نبودند ولی به هرحال آن وظیفهای که به آنها داده شده بود را به نحو احسن انجام دادند.
ما خلبانهایی داشتیم که پاکسازی شده بودند مثل شهید دل حامد، که مطمئنم اگر جنگ یک ماه دیرتر شروع میشد ۳۰ دل حامد دیگر اضافه میشد٬ ولی نشد اگر ۶ ماه دیگر بود ۱۸۰ دل حامد داشتیم؛ این دل حامد، حسینپور، سپهر و… از کسانی بودند که تسویه شده بودند فردی مثلآ آقای غفور جدی٬ خلبان اف۴ وسایلاش در کامیون بود و داشت از پایگاه بیرون میرفت که جنگ آغاز شد و نرفت و گفت باید انجام وظیفه کنم و شهید شد. اگر آن غیرت و تعصب نبود میگفت اینها که مرا بیرون و تسویه کردند٬ پس چرا باید برگردم و بجنگم. دل حامدها آمدند و و بدون هیچ چشمداشتی جنگیدند و شهید شدند٬ میتوانستد نباشند ما خیلیها را داشتیم که باید در جنگ بودند٬ ولی به عناوین مختلف نجنگیدند بنابراین این موضوعات امروز باید گفته شود و ضرورت دارد همه مردم و جوانان این موضوعات را بدانند.
گفتوگو: مصطفی لطفی