به پایان آمد سال و حکایت محرومیت ها در مازندران باقیست؛
دغدغه بهار داریم و سالی که شاید نکو نباشد
مازندران قطعه ای از زیبایی های ایران است؛ این استان روزگاری نه چندان دور قطب کشاورزی و قطب صنعت بود و درسال های اخیر می توانست به یکی از قطب های صنعت گردشگری تبدیل شود اما نشد.
مازندران قطعه ای از زیبایی های ایران است؛ این استان روزگاری نه چندان دور قطب کشاورزی و قطب صنعت بود و درسال های اخیر می توانست به یکی از قطب های صنعت گردشگری تبدیل شود اما نشد!!
بخش کشاورزی را قربانی پدیده صنعتی شدن کردند و اینک نه آنیم و نه این! گردشگری هم در کماست!
کوه و دشت و جنگل در کنار هم هستند و هیچ یک نمی توانند بار توسعه را به دوش بکشند؛ دریا وثروتش هایش هم که ...!!
می گویند: سالی که نکوست از بهارش پیداست!
بهار97 آغازگرانی های سرسام آور وتورم بود؛ سالی که نکوست ....
هیچ کس باور نمی کرد! بهار این چنین آغاز خزان و ناامیدی ها باشد!
اسفند 97 است وآخرین روزهای سال 96 را پشت سرمی گذاریم! تورم و گرانی امان اقشارحقوق بگیررا بریده وکارگران که جای خود دارد! خوشبختانه همه قبول دارند؛ هیچ کس منکرنیست وروزنامه ها ورسانه ها را به بزرگ نمایی وسیاه نمایی متهم نمی کنند!
قراربود همه بسیج شوند تا منویات رهبرمعظم انقلاب درسال 97 محقق گردد؛ اشتغال و رونق تولید و رفاه مردم؛ الان کجاییم؟
مازندران درسال 1397 به دورازحاشیه بود؛ استاندارش به حکم رئیس جمهور در مسند وزارت راه و شهرسازی نشست و استانداری بومی به عمارت نمایندگی عالی دولت رفت!
همه تلاش کردند تا استان رنگ آرامش ببیند و از حاشیه ها به دور باشد؛ دیگر از چالش های گذشته خبری نبود! اما در مقاله ای گفتم که این آرامش گره از مشکلات مردم استان و مازندران نگشود!
ظاهرا هر مسئولی به وظایف خودش عمل می کند؛ در بخش کشاورزی؛ شیلات و دریا؛ صنعت و بازرگانی؛ و...
نمایندگان محترم مردم استان در مجلس پی گیری های خود را انجام می دهند و استاندار معزز هم وظایف محوله را به نحو احسن انجام می دهند؛ اینجا همه خوب هستند ولیکن حال استان ما خوش نیست!
ای کاش دراین روزهای پایانی سال 97 مسئولان استان دقایقی را با خود خلوت کنند و مروری بر عملکردشان داشته باشند!
ما به عنوان رسانه اگرچه دل مشغولی هایمان زیاد است لیکن اعتقاد داریم مسئولان محترم و مردم شریف حق به گردن ما دارند و هیچگاه نتوانسته ایم به آنچه گفته ایم به طورکامل عمل کنیم؛ مسئولان محترم چه؟ آیا این بزرگواران نیز چنین نظری دارند؟
استان ما به غایت ثروتمند است ومواهب الهی درآن بسیار! اینجا نباید غرق درمشکلات ومعضلات باشد! مازندران قطعه ای از بهشت زیبایی هاست؛ سهم مردم از این مواهب چیست؟
اینجا صنعت نباید لنگ بزند؛ حق بخش کشاورزی غرق شدن در مشکلات نیست؛ صنعت گردشگری نباید قربانی بی برنامه گی ها باشد؛ شایسته نیست جوانان خوب استان با معضل بیکاری دست و پنجه نرم کنند!
مشکلات به حدی فراوانند که نمی دانیم از کجا شروع کنیم و چگونه به پایان برسانیم؛ دغدغه توسعه استان داریم درحالی که نمی دانیم آیا بسترهای این مهم آماده هستند یا خیر!
اینجا جنگل داریم و امید که این ثروت الهی و لطف حق بماند؛ اینجا دریا داریم و بنادرمختلف! اما چه بهره ای به استان رسانده اند؛ نمی دانیم!
اینجا مناطق آزاد وتجاری داریم لیکن نمی دانیم چه سهمی در توسعه مازندران دارند؟
راستی سهم مازندران ازتوسعه ملی چیست؟
سهم کارگران و بازنشستگان وهمه آنانی که این روزها زندگی را به دشواری می گذرانند؛ از توسعه و مزایای آن چیست؟
خدایا چنان کن سرانجام کار/تو خشنود باشی و ما رستگار
محمد درخشنده