نگاهی به سریال صفر بیست و یک؛
داستان مقدم بر کاراکتر است
انتظار طنز کلامی یا رفتاری در سریال صفر بیست و یک کم است و به نوعی کمدی موقعیت در این سریال شکل گرفته است.
سریال صفر بیست و یک را باید محصول دو دهه تجربه طنزپردازی و بازیگری کمدی جواد رضویان و سیامک انصاری دانست که حالا در مقام کارگردان-بازیگر دست به یک تجربه تازه و متفاوت زدهاند. تجربهای در بستر یک سریال داستانی و غیرآتیمی که قراراست به نقد اجتماعی به ویژه در ارتباط با معضلات و چالشهای اقتصادی دست بزند و در این میان به آسیبشناسی رفتار و منش خانوادگی هم بپردازد. همینکه شهرداری به عنوان محل کار دو شخصیت اصلی انتخاب شدهاند درون مایه نقد در ذات اثر را نشان میدهد. رضویان و انصاری به عنوان دو باجناق میچرخد که روابط دوستانهای با هم ندارند. آنها برای زمین زدن همدیگر تلاش میکنند که همین مساله به دستمایه اتفاقات بانمک هم ختم میشود. اختلافی که منطق عرفی باجناق فامیل نمیشود را هم پشت خود دارد تا کشمکشها و تنشهای شکل گرفته فارغ از منطق دراماتیک از منطق عرفی و فرامتنی هم برخوردار شود. اینکه موقعیت کمیک یا بانمکی که در ذهن مخاطب است یا از این مجموعه انتظار دارد به آن معنا شکل نمیگیرد را باید دو مساله ردیابی کرد. یکی در شکل داستان و شیوه روایت آن و دیگری در شخصیتپردازی برساخته از همین الگوی روایی. در مولفه اول باید به این توجه داشت که ما با طنز آیتمی یا فانتزی مواجه نیستم لذا سویههای رئالیستی و جدی قصه برجسته میشود و برای درک ماهیت طنازانه درام باید با قصه همراه شد و به لایههای نقادانه درون او همراه شد. شخصیتپردازی هم دقیقا بر مبنای همین ساختار صورت گرفته لذا با تیپسازیهای مرسوم در مجموعههای کمدی که خود این دو بازیگر هم در آن بازی کردهاند مواجه نیستیم و فضا کاملا متفاوت است. به همین دلیل برای تماشای این مجموعه و لذت بردن آن ابتدا مخاطب باید یک نوع آشناییزدایی را تجربه کرد و بدون تصویر قبلی و سبقهای که از دو بازیگر اصلی آنها دارد به تماشای اثر بنشیند و دوم اینکه به تدریج رضویان و انصاری را در شمایل و پرسوناژ جدید بپذیرد. از سوی دیگر در این سریال داستان مقدم بر کاراکترهاست. به این معنا که آنچه محور است داستان است نه طنازیهای فردی و تیپیکال بازیگران. در این مجموعه شاهد نقد طنازانه و گاه شوخی با برخی از جلوههای مدیریتی هستیم که مثلا یکبار در نسبت با نیروی انتظامی رخ میدهد و بار دیگر درباره عملکرد شهرداریها و بار بعد درباره فلان نهاد. لذا انتظار شکل گیری طنز کلامی یا رفتاری در آن کم است و شکلی از کمدی موقعیت است که مبنای کمیک این مجموعه قرار میگیرد. شوخیهای صفر بیست و یک حتی تا برنامههای تلویزیونی و گزارشهای بخشهای خبری هم گسترده شده که کمتر نمونه آن را در یک مجموعه داستانی طنز شاهد بودیم. صفر بیست و یک را باید با زاویه دید انتقادی به رخدادهای پیرامونی و اجتماعی دید نه الگوهای کمدیسازیهای فانتزی و آیتمی که در دو دهه گذشته شاهد بودیم.
یادداشت: علی زادمهر