در نامه سرگشاده به استاندار خوزستان مطرح شد:
چگاسفلی را دریابید/ عملکرد ما آگاهانه یا ناآگاهانه تیشه بر ریشه میراث فرهنگی کشور میزند
سرپرست کاوشهای باستانشناسی چگاسفلی در نامه سرگشاده به استاندار خوزستان خواستار حفاظت و حراست از این محوطه تاریخی شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، محوطه باستانی تل چگاسفلی از وسیعترین محوطههای پیش از تاریخی خوزستان ،در دشت زیدون (زهره) و در حاشیه جنوبی رودخانه زهره قرار گرفته است. اما این روزها با وجود تاکیداتی که درخصوص حفظ و حراست از این محوطه تاریخی می شود، شاهد بروز خسارات جبران ناپذیر به آن هستیم.
عباس مقدم (سرپرست کاوشهای باستانشناسی چگاسفلی) که به واسطه تلاش برای حفاظت از میراث ششهزار ساله خوزستان شهروند افتخاری خوزستان نیز محسوب میشود، در نامهای سرگشاده به غلامرضا شریعتی (استاندار خوزستان) درخواست حفاظت و توجه بیشتر به این محوطه تاریخی را آن هم در شرایطی که هر روز از پایانِ منابع جبرانناپذیر طبیعی اخباری منتشر میشود، دارد.
او در این نامه اینطور نوشته است:
در روزهای اخیر، اخباری مبنی بر تلاش برخی از مسوولان و نماینده شهرستان بهبهان در مجلس شورای اسلامی برای اجرای برخی طرحهای عمرانی در عرصه مصوب محوطه «تلچگاسفلی» شنیده شد. جنابعالی در مقام استاندار خوزستان، اولین شخص در استان هستید که ضوابط مصوب عرصه و حریم تلچگاسفلی به شما ابلاغ شده است. به عنوان کاوشگر محوطه تلچگاسفلی که با افتخار نقش موثری در شناساندن میراث بیبدیل چگاسفلی در بُعد ملی و بینالمللی دارم مایلم تا مسائلی را با شما در میان گذارم. طبعا، نتیجه هر اقدامی که موجب عواقب جبرانناپذیر و بیتوجهی به چنین ثروت عظیم ملی شود متوجه کسانی است که بدون درنظر گرفتن نظرات کارشناسی دست به اقدامات جبران ناپذیر میزنند. قطعا، اگر به وعدههایی که برای استفاده بهینه از چنین ثروت بیبدیل ملی داده شده عمل میشد، هیچگاه چنین نامهای با این مضمون خطاب به جنابعالی نمینوشتم.
حتما میدانید که تُلچگاسفلی یکی از مهمترین و قدیمیترین میراث آئینی این سرزمین است که تصادفا در شهرستان بهبهان که شما نیز اهل آنجا هستید واقع است. میراثی که تا کنون برایش همتایی در بین مواریث شش هزارساله خاورمیانه یافته نشده است. ما به اندازه توان خود توانستیم عملکرد قابل قبولی در معرفی چگاسفلی داشته باشیم. از تابستان ۱۳۹۴ تا کنون، چهار کتاب، چندین مقاله داخلی و خارجی، شش سمینار در سطح ملی و بین المللی، سه نمایشگاه و کارگاههای آموزشی را در معرض دید علاقهمندان به تاریخ و فرهنگ ایران قرار دهیم. بخش مهم کار ما، معرفی میراث چگاسفلی به مردم منطقه بهبهان، سردشت و نواحی اطراف بوده است چون معتقدیم مردم منطقه در اولویتاند و آگاهی بخشی به مردم خود موجب حفظ چنین ثروت بیبدیلی میشود. بنابراین، اگر کسی ادعا کند که ارزش چگاسفلی را به خوبی نمیداند، سهلانگاری از جانب ما نبوده است.
به دلیل اهمیت چگاسفلی پیگیر ثبت جهانی آن شدیم. تلاشهای ما با توصیه موکد معتبرترین باستانشناسان داخلی و خارجی به عالیترین مقامات وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی همراه شد. برپایه مدارک موجود، مطمئنیم که چگاسفلی نمونه شش هزارساله «منظری قدسی» است که امروزه هم نظیر آن را بهخوبی میتوان سراغ گرفت. به احتمال فراوان شما دارالسلام نجف و قبور اقوام متنوع جهان تشیع را از نزدیک دیدهاید. گورستان عظیم چگاسفلی در زمره اولین گورستانهای بشری است که نشان میدهد اجساد اقوام مختلف ساکن در نواحی اطراف در شش هزار سال پیش به این مکان آئینی آورده و دفن شده است. برای اولین بار قبور با معماری دقیقی از آجر ساخته شدهاند که در بعد تاریخی آن اولین نمونه شناخته شده است.
این شاید برای کسانی که آگاهی نداشته باشند امر سادهای باشد. اما اگر خوب به تمامی زوایای بهکار گرفته در ساخت گورها و سنت تدفینی بنگریم، یک نکته اساسی به ذهن خطور میکند و آن اینکه جایگاه مذهبی چگاسفلی برای نیاکان ما در شش هزار سال پیش به حدی بوده که خانه آخرت خود را در جوار آن ساختند و به این وسیله، بهخوبی نشان دادند که به دنیای پس از مرگ ایمان دارند. علاوه بر گورستان، یکی از نیایشگاههای چگاسفلی در سال ۱۳۹۷ کاوش شد. برای اولین بار در تاریخ باستانشناسی ایران، یک نیایشگاه شش هزارساله با انبوهی از هدایای حیوانات قربانی شده، ظروف سفالی و سنگهای افراشته با نقوش نمادین که حکایت از یک تشریفات مفصل مذهبی دارد کشف شده است.
برخی از نمادهای بهکار گرفته شده در این نیایشگاه، سرنخی از یک سنت آئینی کهن را که به نواحی دوردست از کرانههای جنوب شرقی خلیج فارس تا کرانههای شرقی دریای مدیترانه نیز رسوخ کرده بهدست داده است.
پیش از دهه ۱۳۳۰ شمسی، روی عرصه محوطه چگاسفلی هیچ خانهای ساخته نشده بود. در اواخر همان دهه، شرکت نفتی امریکایی ویلیامز برادرز با امکانات مکانیزه به منطقه وارد شد و در بخشهای شرقی و میانی محوطه تاریخی چگاسفلی اقدام به ایجاد کمپ موقت خود کرد. طبعا از اولین عوامل مخرب و ویرانگر در چگاسفلی همان شرکت نفتی امریکایی است. پس از عزیمت شرکت امریکایی در اوایل دهه ۱۳۴۰، برخی که تا آن روز در نواحی اطراف محوطه تاریخی چگاسفلی ساکن بودند به محدوده عرصه محوطه نقل مکان کرده و به مرور اقدام به ساخت خانههای مسکونی کردند. این روند به جایی رسید که امروزه ۳۱ منزل مسکونی که تعدادی از آنها خالی از سکنه است، روی عرصه محوطه با نام روستای تلچگاهسفلی شکل بگیرد.
به خاطر اهمیت والای چگاسفلی، تلاش کردیم تا راهی را برگزینیم که هم از میراث پر اهمیت چگاسفلی صیانت شود و هم ساکنین فعلی روستای تلچگاهسفلی تکریم شده و در آرامش به زندگی خود ادامه دهند. روشن است که ساکنین فعلی روستا، مانند همه آحاد مردم ایران حق دارند از امکانات رفاهی بهرهمند شوند. اما، در عالم واقع، تحت هیچ شرایطی نمیتوان برآوردن نیازهای مردم فعلی روستا را با توجه به وجود ضوابط مصوب عرصه و حریم تلچگاسفلی عملی کرد. یا باید از میراث بیبدیل چگاسفلی چشم پوشید یا در این میان روستاییان شریف را در نهایت محدودیت قرار داد. طبیعی است که از طرفی دهیار روستا درصدد ایجاد زیرساختهای رفاهی برای روستا باشد تا به قول خودش از روستاهای دیگر عقب نماند. از طرف دیگر، عوامل وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، بنا به وظیفه اداری خود مکلفاند تا بر اجرای دقیق ضوابط مصوب عرصه و حریم تلچگاسفلی نظارت داشته باشند. اگر کسی از آن ضوابط تخطی کند، طبق ضوابط ابلاغ شده عرصه و حریم، همکاران ما و حتی شخص دهیار و رئیس شورای روستا وظیفه دارند تا مراتب را به مراجع قضایی گزارش کنند.
برای حل این معادله، طرح واقعبینانهای تهیه شد که در آن به ازای میزان زمین و مستقلاتی که در مالکیت ساکنین فعلی است به آنها زمین و مستغلات در محدودهای خارج از عرصه و در اراضی منابع طبیعی منطقه داده شود. در نتیجه، عرصه محوطه از ساکنین امروزی آزاد شده و از تخریب بیشتر عرصه محوطه جلوگیری بهعمل آید.
این طرح به موقع تحویل مسئولان امر شد اما برخلاف وعدههای داده شده، هیچ اعتنایی به آن نشد. هدف ما در درجه نخست آن بود تا میراث چگاسفلی حفظ شود و در درجه دوم، ساکنین روستا در مکانی مناسب با راحتی و آسایش و در کمال احترام به زندگی خود ادامه دهند.
آقای استاندار
بهرغم تعارض ظاهری در منافع روستاییان و میراث چگاسفلی، اگر نیکاندیش باشیم و درست عمل کنیم، نه تنها تعارضی پیش نخواهد آمد، بلکه ظرفیت چنین ثروت عظیمی میتواند منشاء خیر و برکت برای مناطق محروم شرق خوزستان باشد. ولی اگر غیر از این باشیم و عمل کنیم برای همیشه بازندهایم. اگر سهلانگاری شود، این فقط چگاسفلی نیست که نابود میشود. مهمتر از آن امید است که میمیرد. امید جوانانی که به واسطه وجود چنین ثروتی در زادگاهشان، به آیندهای روشن فکر میکنند، امید هنرمندانی که به واسطه وجود چنین اثر فاخری در زادگاهشان به خلق آثار هنری برای گذران زندگی با الهام از مفاخر هنری بینظیر چگاسفلی چشم دوختهاند، امید کشوری که برای توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی متوازن مناطق محرومش به منابع عظیم حیات بخش میاندیشد.
نابودی چگاسفلی به طور طبیعی ما را وامیدارد تا ضرورتا مانند سیاستهای شکستخورده دهههای پیش دلخوش به منابع جبرانناپذیر باشیم. بدون شک، نفت، گاز، منابع معدنی همه و همه روزی به پایان خواهد رسید. اگر چگاسفلی نابود شود و از ثروت پایدار آن استفاده نشود، ما محکوم به مصرفگرایی خواهیم شد. محکومیم تا برای گذران زندگی خود خلاقیتی نداشته باشیم، محکومیم تا مشارکت اجتماعی را به حداقل برسانیم چون عاملی مهم به نام چگاسفلی را که میتواند کنشهای اجتماعی وسیع و گسترده ایجاد کند باخواهشهای نابخردانه بهدستان خود از بین بردهایم. محکومیم تا از آرامش به دور باشیم چون زندگی ماشینی از ما انسانهایی خشن، عصبی، عجول و بی هویت میسازد.
در مقابل، اگر ارزش چگاسفلی درک و از این ثروت به خوبی استفاده شود، چهره منطقه دگرگون خواهد شد. در صورتی که از ظرفیت چگاسفلی به خوبی استفاده شود، دیگر حرص زایدالوصفی که امروزه برای حمل کالاهای قاچاق وجود دارد حداقل در بین جوانان بیکار منطقه رخت برمیبندد چون ظرفیتهای شغلی آبرومند، مطمئن و بسیار سودمند در منطقه پا گرفته و جا میافتد. بسیاری از صنایع دستی فراموششده مجددا احیا میشود، بسیاری درصدد ایجاد بستری برای میزبانی از سیل عظیم گردشگران برخواهند آمد، ظرفیتهای طبیعی مناطق پیرامون چگاسفلی نیز از حالت بالقوه درآمده و شکوفا میشود. مهمتر از همه، دیگر لازم نیست سالیانه دهها هکتار زمین به زیر کشت محصولات کشاورزی رود که امروزه یکی از عوامل تقلیل توان زیست محیطی منطقه (اعم از آب و خاک) است چون عرضه و تقاضا در جایی که تبدیل به یک نقطه کانونی فرهنگی شود و سالیانه هزاران نفر از نقاط مختلف دنیا به آن سفر کنند کیفیت دیگری مییابد.
برای آنکه نشان دهم سهلانگاری ما در قبال مواریث فرهنگی مساوی با چیست، یک سند تاریخی را شاهد میگیرم. یکی از مدارک بهدستآمده از کاخ آشور در نینوای بینالنهرین، نقشبرجسته معروف به «جنگ رودخانه اوولی (کرخه امروزی)» مربوط به ۶۵۰ تا ۶۶۰ پیش از میلاد است.
این نقشبرجسته صحنههای مختلفی از نبرد بین سپاهیان عیلامی و سپاه آشور را در جوار رودخانه کرخه به نمایش میگذارد. در گوشه بالای سمت چپ این نقشبرجسته، صحنهای است که در آن، سربازان آشوری، نخبگان عیلامی به اسارت گرفتهشده را واداشتهاند تا استخوان پدرانشان را که از آرامگاههایشان بیرون کشیده شده بود در زیر سنگ آسیاب کنند. آشوریانِ دشمن، این صحنه تحقیرامیز را پس از ویرانی معابد و نیایشگاهها و غارت اموال عیلامیان، آگاهانه خلق کردهاند تا نهایت دشمنی و خصومتشان را برای همیشه نشان دهند.
جالب است بدانید که عملکرد بسیاری از ما، آگاهانه ناآگاهانه، تیشه بر ریشه میراث فرهنگی کشور میزند. آنهایی که بی احساس گناه، دست به تخریب محوطههای باستانی که در واقع «شناسنامه» فرهنگی و تمدنی برساخته توسط اجداد ماست میزنند، کسانی که به عرصههای میراث فرهنگی که طبق قانون مدنی ۱۳۰۷ و عتیقات ۱۳۰۹ کشور جزو اموال دولتی و ملی است تعرض کرده و تصرف کنند، مسئولانی که تهدید به تخریب مواریث فرهنگی میکنند، مدیرانی که بدون هیچ آگاهی از ارزشهای میراث فرهنگی، به پشتوانه حمایتهای سیاسی بر کرسی مدیریت میراث فرهنگی تکیه میزنند و... همان کاری را میکنند که مهاجمین آشوری با اجداد عیلامیمان کردند.
بدون شک نسل آینده تاریخ تحقیرهایی را که بر ما روا داشته میشود خواهند خواند و عملکرد ما را به قضاوت خواهند نشست. درست به همان نسبت که امروزه ما حق قضاوت مدیران و مسئولان گذشته را برای خود محفوظ میدانیم.
طبیعی است که ما در شرایط مطلوبی نیستیم. از یکطرف مشکل دیو سرکش بیماری واگیردار و از طرف دیگر مشکلات عدیده اقتصادی. قطعا این وضعیت بحرانی است، اما یقین دارم که این دوره عسرت بهسر خواهد آمد و دوباره شور زندگی و رونق اقتصادی پدیدار خواهد شد.
باز هم برایتان سندی متقن از عمق تاریخ این سرزمین ارائه میکنم تا نشان دهم که به رغم مشکلات، نیاکان ما هیچگاه از ساختن کشور و احترام به ناموس فرهنگ و ثروتهای ملی خود دست نکشیدهاند. دیوار تاریخی گرگان که به واسطه مصالح آجری بهکاررفته در آن به «مار سرخ» معروف است، برای دفاع در برابر اقوام مهاجم ساکن در شمال دریای کاسپی با طول ۲۰۰ کیلومتر و در زمانی ساخته شد که به دلیل جنگهای متنوع و ویرانگر، وضع اقتصادی دولت ساسانی نابسامان بود.
جالب است بدانید که دیوار تاریخی گرگان قدیمیترین دیوار دفاعی جهان است که در یک زمان (قرن ششم میلادی) ساخته شده و نشان از غیرت و پایمردی ما ایرانیان در دوران سختیها دارد. این نمونه به تنهایی میتواند در دوران سخت فعلی درس عبرتی باشد برای مدیران و کارگزاران تا به واسطه مشکلات موجود، ناامید نشده و تلاش کنند تا با تعقل و همت درصدد حفظ ارزشهای ملی خود برآیند.
اغلب مدیران و کارگزاران تلقی درستی از کارکرد میراث فرهنگی در توسعه پایدار مناطق ندارند. اگر اظهار نظری هم دیده یا شنیده میشود، تعارفی بیش نیست. در حالیکه، همان مدیران و کارگزاران هیچگاه اظهار نمیکنند که چه میزان برای بهرهبرداری بهینه از وجود آثار باستانی حاضر شدهاند هزینه کنند. برای احداث یک چاه نفت، صدها میلیارد تومان از مرحله مطالعاتی تا بهرهبرداری هزینه میشود. عرصههای طبیعی به خاطر فعالیت استخراج نفت آلوده میشود، مشارکت مردم در استخراج نفت در حداقل ممکن است، هیچ حسابی ندارد که چاهی با صرف این همه هزینه بتواند سوددهی کافی و مناسب داشته باشد، تازه اگر هم در خوشبینانهترین حالت، وقتی آن چاه نفت به بهرهبرداری مطلوب رسید، ذخیره نفتی آن روزی به پایان رسیده یا حتی ممکن است فشارهای سیاسی در فروش بهینه نفت اخلال ایجاد کرده و به نوعی میلیاردها تومان هزینه حداقل در کوتاه و میانمدت به فنا رود.
در مقابل، اگر متخصصان با اختصاص اعتبار مالی مناسب فرصت یابند تا یک اثر تاریخی را با روشهای کارآمد شناسایی، معرفی و حفاظت کنند، آن اثر تاریخی کانونی میشود برای مشارکت همگانی، از هنرمندان و سرمایهگذاران و صاحبان حرفه و همه و همه گرفته تا مردم عادی در بهرهبرداری بهینه از آن اثر تاریخی شریکند.
بسیاری از سنتهای تولیدی به ظاهر مرده به واسطه معرفی درست و اصولی آن اثر تاریخی توسط صاحبنظران زنده میشود و دوباره صنایع دستی در بین جوامع روستایی رونق میگیرد. آن اثر تاریخی نه تنها منبع آلودهکننده محیط زیست نیست، بلکه باعث آن میشود تا بخشی از نیروی کار به جای بهرهبرداریهای بی حد و حساب از منابع آب و خاک، معطوف آن اثر تاریخی شده و از کنار آن درآمد کسب کنند. یک اثر تاریخی ثروتی است که هیچگاه پایان نمیپذیرد و مهمتر از همه، اثر تاریخی یعنی شناسنامه، یعنی هویت و وجودش باعث غرور و اعتماد به نفس ملی است. نمونههای فراوانی در دنیا هست که ادعای مرا به خوبی اثبات میکند.
در پایان تقاضا دارم در رابطه با ثروت بینظیر چگاسفلی که متعلق به تمام بشریت بوده و آبروی ششهزارساله خوزستان و خلیج فارس است دستور دهید تا اقدامی مسئولانه صورت گیرد تا خدای نکرده، در فردایی که یقینا بهتر از امروز است دست ما خالی نباشد. ما نه حق داریم که از چنین ثروت ملی و شناسنامه ارزشمند فرهنگی و تمدنی خود چشمپوشی کرده و هر بار بخشی از پیکر آنرا به بهانه عمران و آبادانی نابود سازیم و نه حق داریم تا عرصه را بر مردم یک جامعه کوچک روستایی که رفاه و آسایش از حقوق اولیه آنهاست تنگ کنیم.
در نتیجه، امیدوارم دستور فرمایید تا تمام مسئولان ذیربط به طور جدی برای عملی کردن طرح ارائهشده برای جابهجایی روستای فعلی وارد عمل شوند. هیچ راهی جز این برای برونرفت از این مشکل نیست. مطمئنم که این نامه در تاریخ ثبت میشود و بسیار امیدوارم که قضاوت تاریخ از عملکرد شما مثبت باشد.