خواناسازی گنبد سلطانیه انجام شد/ آسیبهایی که پیمانکاران برای بناهای تاریخی به ارمغان میآورند
یک استاد دانشگاه معتقد است: ضعف مرمت در حوزه میراثفرهنگی پیمانکاری شدن آن است. پیمانکار همانند استادکار دل نمیسوزاند. وقتی استادکار سنگتراش با دست سنگتراشی میکند و روح را به آن میدمد، پیمانکار همین کار را با دستگاه لیزر انجام میدهد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، میرموسی انیران (مدیر سابق پایگاه جهانی گنبد سلطانیه) که حدود دو ماه از عدم حضورش در این پایگاه میراث جهانی به عنوان مدیر پایگاه میگذرد با اشاره به فعالیتهایی که طی سال گذشته و چند ماه نخست سال جاری در این مجموعه انجام شده است، گفت: شورای راهبردی به مجموعه این اختیار را داد و الزام کرد تا دروازه شمالی را احیا کند. از این رو طی زمان مدیریت خود موفق شدم تا دروازه شمالی را به طور کامل احیا کنم. مرمت ایوان شمال غربی نیز به اتمام رسید و این محل برای بازدید گردشگران آماده شد. میتوان گفت عملاً تمام فضاهای ایوان شمالغربی باز شد.
او با اشاره به رواق دوم که در ضلع جنوبی گنبد سلطانیه قرار دارد؛ گفت: این ایوان در گذشته بازگشایی شده بود. خواناسازی ضلع جنوبی در کل مجموعه نیز به پایان رسید. در عینحال سنگهای تزیینی با سبک و سیاق دوره ایلخانی و بر اساس اصول مرمتی تراشیده شدند. با حضور استادکاران این فعالیت انجام و نخالهها از اطراف مجموعه گنبد سلطانیه جمعآوری شد. در واقع میتوان گفت خواناسازی کل مجموعه گنبدسلطانیه انجام و خطوط کلی اطراف این مجموعه مشخص شد. اگر عکس هوایی از این مجموعه گرفته شود خطوط اطراف کاملاً مشخص است.
این استاد دانشگاه با اشاره به آنکه استادکارانی که در حوزه سنگتراشی در گنبد سلطانیه فعال شدند، موفق شدند نسل جدیدی از سنگتراشان را درحوزه میراثفرهنگی آموزش دهند، گفت: افراد مختلف را برای یاد گرفتن سنگتراشی در کنار این استادکاران قرار دادیم تا در عین یادگیری فوت و فن کار با مراحل اجرا نیز آشنا شوند. در حال حاضر میتوان گفت موفق شدیم نسل جدیدی از سنگتراشان را آموزش دهیم و در صورتی که استادکاران بازنشست شوند میتوانیم استادکاران جدیدی در این حوزه داشته باشیم و کارگاه مرمتی گنبد سلطانیه با رفتن استادکاران، تعطیل نخواهد شد.
انیرات باتاکید برآنکه نباید فراموش کرد که بناهای تاریخی همچون دانشگاه میمانند و همیشه میتوان آموزش را در آن احیا کرد، یادآور شد: استادکاران قدیمی در حوزه میراث فرهنگی و معماری سنتی ما نیز همچون دانشگاه میمانند که باید از دانش و تجربه آنها برای آموزش نسل جدید بهره جست. بسیاری از استادکاران سنتی در کشور ما بسیار علاقهمند هستند تا دانش و تجربه خود را به نسل جدید منتقل کنند اما نباید فراموش کرد که آنها نمیتوانند تجربیات چندین ساله خود را به صورت رایگان در اختیار افراد بگذارند. باید افراد علاقهمند بیایند و این تجربه را بیاموزند.
وی با تاکید براینکه در شرایط اقتصادی کنونی تمام فعالیتها باید توجیه داشته باشد، گفت: بهطور مثال در حوزه مقرنسکاری که بسیاری از تزئینات معماریهای کشور را شامل میشود اگر فردی بخواهد به این حوزه ورود کند و آن را بیاموزد به این علم رسیده باشد که یک استاد کار برای هر متر از مقرنسکاری در حدود ۳ و نیم میلیون تومان دریافت میکند و میتواند در یک ماه حدود ۱۰ متر کار کند بنابراین میتواند درآمد ماهانه در حدود ۳۰ میلیون داشته باشد در چنین شرایطی است که نسل جوان جذب معماری سنتی میشوند.
این استاد دانشگاه در پاسخ به سوال ایلنا مبنی بر آنکه تا چه اندازه باند و رانت در حوزه واسپاری معماری سنتی در حوزه میراث فرهنگی به افراد مختلف وجود دارد، گفت: نمیتوانم بگویم باندبازی وجود دارد یا خیر اما میتوانم بگویم به اندازهای استادکار و افراد شاخص در حوزه معماری سنتی و تزیینات کم هستند که عملاً اگر کسی کار بلد باشد همواره کار برای او وجود دارد و جای کسی را تنگ نمیکند. در این میان نیاز است تا میراث فرهنگی این استادکاران را دستچین کند.
انیران گفت: یکی از مشکلات و چالشهایی که در حوزه میراث فرهنگی با آن روبه رو هستیم آن است که مرمت را به حوزه پیمانکاری سپردیم. هر چند ممکن است بگویند در انجام کارهای عمرانی ممکن است تخلف رخ دهد اما قطعا برونسپاری و پیمانکاری کردن این حوزه به معنای فروش آن است. اینگونه به نظر میرسد که افرادی میآیند و آن تخصص را میخرند. به طور مثال با داشتن گرید مرمت وارد این حوزه میشوند و این به معنای آن نیست که حتماً یک مرمت کار در گروه آنها وجود دارد. پیمانکار در این حوزه بیشتر به سود و زیان خود میاندیشد و بر این اساس استادکار انتخاب میکند اینگونه است که حوزه استادکاری از بین رفته است.
او یادآور شد: انجام کارهای تزییناتی در حوزه معماری سنتی و آنکه وابسته به معماری است نیازمند تخصص است و تمام این امور باید در اختیار استادکاران توانمند قرار گیرد. پیمانکار همانند استادکار برای امور دل نمیسوزاند و به طور مثال وقتی استادکار سنگتراش با دست سنگتراشی میکند و روح را به آن میدمد، پیمانکار همین کار را با دستگاه لیزر انجام میدهد و دیگر از روح اثر خبری نیست. عملا حس و حال میراث فرهنگی از بین میرود و به سمت تجاریسازی گرایش پیدا میکند. اینگونه است که میراث را از هنر درمیآوریم و تجاریسازی میکنیم. شاید در روند انجام کار سرعت بخشد اما روح را اثر میگیرد.
این استاد دانشگاه معتقد است: هر چند متولی آموزش در حوزه مرمت، میراث فرهنگی است و علاقهمند است اما باید ادارات میراثفرهنگی استانها را موظف کنیم تا در صدد آموزش و تربیت استادکاران برآیند. هرچند توانمندی در استان وجود دارد اما ممکن است توان مالی یا انرژی کافر در ادارات میراث استانها برای تحقق این مهم نباشد. در این نقطه است که دانشگاهها میتوانند ورود کنند و کنار میراث فرهنگی قرار گیرند و مهارت افزایی استادکاران را انجام دهند و نیروهای آموزش دیده را تحویل میراث دهند.