خبرگزاری کار ایران

یک آهنگساز و مدرس موسیقی مطرح کرد:

جدایی شعر و موسیقی در موسیقی غربی شدنی‌ست اما در موسیقی مقامی؛ خیر

جدایی شعر و موسیقی در موسیقی غربی شدنی‌ست اما در موسیقی مقامی؛ خیر
کد خبر : ۹۳۴۵۱۴

منصور بهرام‌بیگی می‌گوید: موسیقی مقامی در کل خاورمیانه ارتباط تنگاتنگی با شعر و ادبیات دارد. حتی موسیقی آذری و عرب و ترکمن نیز ازاین موضوع مستثنی نیستند. به طور کلی موسیقی مقامی مانند موسیقی غربی نیست. در موسیقی غربی شعر و ادبیات از موسیقی جدا می‌شوند و در دو رشته جداگانه بررسی و تحلیل می‌شوند، اما در موسیقی مقامی اینگونه نیست.

به گزارش خبرنگار ایلنا، موسیقی نواحی مختلف ایران با وجود تنوع بسیار دچار کاستی‌های بسیار است. یکی از مشکلات مهمی که در این زمینه وجود دارد مهجور ماندن سازهایی‌ست که در استان‌ها و شهرهای مختلف ایران کاربرد داشته‌اند و بخشی از موسیقی هر منطقه به حساب می‌آمده‌اند. درحال حاضر برخی از سازها که اتفاقا قدمت بسیار دارند به دلیل هجوم انواع سبک‌ها و ایجاد المان‌ها و ظواهر پرزرق و برق توسط نسل‌های جدید مورد بی‌اعتنایی قرار گرفته‌اند و مورد توجه نیستند.

علاوه بر برگزاری جشنواره‌های معدود در استان‌ها و شهرهای مختلف که برخی به دلیل عدم حمایت‌های مادی و معنوی تعطیل می‌شوند، یکی دیگر از مسائلی که به فراموشی موسیقی مناطق مختلف و سازهای مرتبط با آنها منجر می‌شود، عدم شناخت علاقمندان موسیقی نسبت به آنهاست. دلیل این عدم شناخت کمبود منابع مکتوب است. از طرفی نحوه آموزش سینه به سینه عامل دیگری است که نگارش و تالیف کتب آموزشی را با چالش مواجه کرده است. استادان و پیشکسوتان موسیقی نواحی همچنان به شیوه سینه به سینه هنرجویان و علاقمندان پس از خود را آموزش می‌دهند و بسیاری از آنها به آموزش‌های آکادمیک اعتقادی ندارند و شاید همین موضوع دلیلی بر آن است که موسیقی نواحی مختلف در دیگر مناطق غیربومی مورد توجه نباشد. در این میان برخی فعالان موسیقی نواحی تلاش دارند با ضبط و ثبت آثار گذشتگان و نگارش و تالیف کتاب‌های مختلف درباره سازها و مقام‌‌‌ها، مشکلات مذکور را مرتفع کنند.

منصور بهرام‌بیگی (نوازنده، آهنگساز و سرپرست گروه موسیقی هاوار) علاوه بر فعالیت‌های اجرایی دغدغه آموزش نیز دارد. او در گفتگوی پیش‌رو درباره آموزش موسیقی مقامی و مولفه‌ها و مقولات مهم آن توضیح داد و از تالیف و نشر کتابی گفت که به یکی از سازهای قدیمی و پرقدمت مناطق کردنشین اختصاص دارد.

باتوجه به اینکه اهل و ساکن بوکان هستید چرا این شهر که برخی آن را پایتخت فرهنگی منطقه کردستان می‌دانند، جشنواره‌ای با محوریت موسیقی برگزار نمی‌کند؟

تقریبا ده سال پیش که من در فرهنگ و ارشاد عراق در اربیل بودم و پس از بازگشت طی همکاری با سازمان جوانان و اداره فرهنگ و ارشاد و بچه‌های موسیقی برنامه‌ای را پایه‌ریزی کردیم که طی آن قصد داشتیم صرفا به موسیقی پاپ که هدفش بیشتر آن مصرف‌گرایی و سرگرمی دارد نپردازیم، بلکه با آن حرکت کنیم تا به این ترتیب علاقمندان پس از شناخت انتخاب کنند و سپس به هر سبکی که دوست دارند، بپردازند در همین راستا دو دوره فستیوال سازهای بادی مقامی و کوبه‌ای به میزبانی بوکان برگزار کردیم. یک دوره از این رویداد به شمال غرب و غرب و جنوب غرب کشور اختصاص داشت و دوره دیگر به صورت کشوری برگزار شد. طی این اتفاق هر دوره از جشنواره سه روز بود و ما کل اساتید و پیشکسوتان و نوازندگان موسیقی نواحی را از تمام استان‌ها دعوت کردیم و در خدمتشان بودیم. حال از آن رویداد آرشیوی بزرگ در اختیار داریم. این رویداد در سال‌های 1391 و 1392 برگزار شد و البته متاسفانه به دلیل مسائل مالی دوره‌های بعدی آن برگزار نشد.

با توجه به تنوع موسیقی منطقه کردستان، این استان در حوزه جشنواره‌ها چه وضعیتی دارد و ارشاد تا چه حد از آنها حمایت می‌کند؟

متاسفانه ارشاد به لحاظ مالی از جشنواره‌ها و گروه‌ها حمایت نمی‌کند. وزارت ارشاد در مناطق ما حتی در گذشته که ادارات دیگر بودجه داشتند و کمک می‌کردند، نیز از موسیقی و جشنواره‌ها حمایت نمی‌کرد و متاسفانه حداقل بودجه را در اختیار داشته‌اند.

جشنواره پس از منحل شدن چه بازخوردهایی داشت و آرشیو به جامانده از آن چه سرنوشتی پیدا کرد؟

پس از جشنواره آثار کل نوازنده‌های کوبه‌ای جمع‌آوری و به صورت نت درآمد و سال گذشته کتاب آن توسط انتشارات عارف در تهران منتشر شد. این اثر مکتوب «آموزش ضرب به شیوه مقامی کردستان» نام دارد.

در زمینه تالیف و نگارش آثار مکتوب چه فعالیت‌هایی داشته‌اید؟‌ زیرا در این بخش با کاستی‌های بسیار مواجه بود‌ایم.

اتفاقا در این زمینه نیز فعال هستم و دو کتاب در زمینه آموزش ساز نرمه‌نای به رشته تحریر درآورده‌ام که یکی از آنها به دوره ابتدایی و دیگری به دوره مقدماتی اختصاص دارد. نگارش و تالیف جلد سوم این مجموعه نیز انشالله در فصل پاییز امسال به پایان خواهد رسید. این کتاب درباره موسیقی کردی همراه با معرفی مقام‌ها و نت‌هاست اما هنوز درباره اینکه تویط کدام ناشر منتشر شود را تصمیم نگرفته‌ایم. این کتاب فعلا در حال ویراستاری است و این مرحله نیز تا یک ماه دیگر به پایان خواهد رسید.

چرا در زمینه آموزش موسیقی مقامی در شق آکادمیک با مشکل مواجه بوده‌ایم؟

موسیقی مقامی نه فقط در کردستان بلکه در کل خاورمیانه ارتباط تنگاتنگی با شعر و ادبیات دارد. حتی موسیقی آذری و عرب و ترکمن نیز ازاین موضوع مستثنی نیستند. به طور کلی موسیقی مقامی مانند موسیقی غربی نیست. در موسیقی غربی شعر و ادبیات از موسیقی جدا می‌شوند و در دو رشته جداگانه بررسی و تحلیل می‌شوند. در موسیقی مقامی همیشه اوزان، قالب شعری و متون به اضافه ملودی‌گردانی و کوک و فاصله و پرده‌بندی موسیقی باهم بررسی می‌شوند. اتفاقا یکی از دلایلی که نسل جدید آنطور که باید با موسیقی مقامی ارتباط نمی‌گیرد همین مبحث دانش شعر و موسیقی است. حال ما تنوع‌های موجود را نیز مدنظر داشته باشید. به طور مثال ما با اینکه کرد هستیم اما لهجه‌های بسیاری داریم. یادگیری گویش اورامان برای من مانند این است که بروم و انگلیسی یاد بگیرم. در زبان آذری نیز این تفاوت‌ها وجود دارد. مثلا آن زبان ترکی که در شهر زنجان مرسوم است در باکو و جلفا به شکل دیگری است.

خودتان در زمینه آموزش نسل‌های پس از خود چه فعالیت‌هایی دارید؟

پس از برگزاری دو دوره جشنواره و چاپ کتاب‌ «آموزش ضرب به شیوه مقامی کردستان» و کتاب‌های آموزشی نرمه‌نای حدودا در چهار شهر بوکان، سقز، سنندج و کامیاران شروع به تدریس در آموزشگاه موسیقی کردیم. طی این روند شاگردانی داشته‌ام که نسل اول آنها توسط خودم آموزش دیده‌اند و حال نسل دوم هنرجویانم نیز در زمینه تدریس فعال هستند. پس از آموزش نسل اول به فعالیت‌های آکادمیک و دانشگاهی و کارهای تحقیقاتی و پژوهشی مشغولم. حال نسل سوم ما در آموزشگاه فعال است و در زمینه آموزش مقدماتی و آموزش نت و چاپ کتاب فعالیت می‌کند. علاوه بر اینها اقدام به تاسیس کارگاه سازسازی کرده‌ام که آن نیز هم اسم گروه‌مان است و «هاوار» نام دارد. «هاوار» در زبان کردی معنی فریاد است.

متد آموزش شما در زمینه موسیقی مقامی چیست؟

می‌توان گفت شیوه آموزش ما تاحدودی با شیوه‌های مرسوم دیگر آموزشگاه‌ها متفاوت است. ما در نحوه آموزش موسیقی مقامی به هنرجویان شعر و موسیقی را به عنوان دو مقوله وابسته به هم مدنظر داریم زیرا این دو مبحث به نوعی در هم تنیده شده‌اند. لذا نام‌گذاری فرم‌های موسیقی  بر اساس اشعار است و آن قالب‌های ادبی در موسیقی مقامی فقط قالب‌های اوزان شعر عروضی در موسیقی دستگاهی کشورمان نیست. موسیقی دستگاهی بر اساس قالب عروضی تنظیم و تدوین شده است. یعنی شاعران ایران حدود از قرن سوم، چهارم به بعد از آن نوع شعر هجایی برای بیان موضوعات جدی پرهیز کرده‌اند. حال دلیل این اتفاق هرچه بوده در حوزه تخصص من نیست، اما به هرحال بر اساس اسناد موجود می‌توان گفت شاعران فارسی زبان از قرن چهارم به بعد از شعر عروضی بیشتر برای بیان مسائل جدی و موضوعات تعلیمی و توصیفی، همچین مضامین عارفانه استفاده کرده‌اند. اما به طور کلی در موسیقی مقامی منطقه زاگرس اشعارهجایی، شش، هفت، هشت و ده هجایی مورد توجه است. این ویژگی در حوزه ادبیات گوران که آن را به منطقه هورامان می‌شناسند اهمیت بیشتری دارد. اگر از شرق به غرب یعنی از هورامان (استان کرمانشاه) به سمت عراق کروک برویم و از سمت سنندج به سوی سلیمانیه برویم، متوجه خواهیم شد شاعران منطقه بیشتر با وزن ده هجایی به سرایش شعر پرداخته‌اند. شاعران منطقه آذربایجان غربی و قسمتی از ترکیه تا جنوب ارمنستان نیز از اوزان هجایی ِ شش هجایی، هفت هجایی و هشت هجایی استفاده می‌کنند که در میان کردها و آذری‌ها نیز کاربرد داشته است. البته در مناطق مذکور اشعاری با اوزان عروضی نیز سروده شده اما شاعران این مناطق خیلیی دیرتر از شاعران فارسی زبان به آن روی آورده‌اند. به طور کلی ادبیات در موسیقی مقامی دارای اهمیت بسیار است و ما نیز در آموزشگاه جزییات این مقولات را به هنرجویان آموزش می‌دهیم. برخی از ریتم‌ها در موسیقی مقامی با متن و شعر ارتباط دارند و برخی دیگر با رقص مرتبطند که البته آن رقصی که در موسیقی مقامی هست جنبه طرب ندارد و کاملا جدی است.

یعنی جنبه آیینی دارد؟

به‌طور کلی کل موسیقی مقامی ما آیینی است. البته آیین نه صرفا به معنای مذهب و دین، بلکه معنای آداب و رسوم، که البته مقوله عرفان نیز بخشی از آن است.

و رقص‌هایی که گفتید در کجای این مبحث قرار دارند؟

آن رقص‌ها تحت عنوان «هله‌په‌رکی» به عنوان رقص‌های رزمی و بزمی و آیینی شناخته می‌شوند و همانطور که گفتم جدی هستند. بخش دیگر آموزش ما در آموزشگاه به استانداردهای موسیقی اختصاص دارد که در همه دنیا مرسوم است و تدریس می‌شود. مثلا اینکه هنرجو باید برای یادگیری فواصل را بشناسد و نت‌خوانی بلد باشند تا در ادامه با درک شعر و موسیقی مقام‌ها را روایت کنند.  در نهایت اگر آن شخص نتواند به این نقطه برسد کار مثبتی انجام نداده است. البته رسیدن به این درجه پس از درک و انجام مسائل فنی و تمرینات بسیار امکان‌پذیر خواهد بود و پس از طی این مراحل شخص می‌تواند یکی از راویان خوب موسیقی مقامی باشد که با شیوه و نگاه و منظر خودش به مقام مورد نظرش می‌پردازد.

یعنی نوازنده و مقام‌خوان باید مقام را مال خود کند؟

 آن شخص در نهایت باید روایت خودش را داشته باشد. به عنوان مثال در ساز تنبور زنده‌یاد سیدخلیل عالی‌نژاد و آقای علی‌اکبر مرادی را داریم که مقام‌های موجود را به شیوه و حس و حال خودشان روایت کرده‌‌اند.

 یکی از دلایل جذابیت موسیقی مقامی همین نحوه روایت‌هاست؛ زیرا هر نوازنده مقام‌ها را از فیلتر ذهنی و احساس و اعتقادی خود عبور می‌دهد و روایتی جدید را رقم می‌زند.

دقیقا همینطور است. این اتفاق دلیل دیگری نیز دارد. مردمانی که در مقاطع مختلف تاریخی روایت‌های ایجاد شده توسط حاکمیت‌ها را نپذیرفته‌اند و نخواسته‌اند در آن روند حضور داشته باشند و خودشان با متد و روش خودشان به راویت پرداخته‌اند. مثلا اگر صد سال گذشته موسیقی ایران را مرور کنیم، خواهیم دید که اگر موسیقی دستگاهی ایران نتوانسته روایتی از موسیقی بلوچستان یا کردستان  داشته باشد، مردم این مناطق خودشان فرم‌های دیگری ساخته‌اند و آن را بر اساس فرهنگ و آداب قوم خود تکمیل کرده‌اند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز