عیس بلوچ به ایلنا گفت:
پدرم هنرمندی بینالمللی بود که مسافرکشی میکرد/ نوازندهام اما کارگری میکنم/ شیرمحمد افتخار بلوچستان است/ تنها دریافتی من و خانوادهام یارانه است
عیسی بلوچ فرزند زندهیاد موسی بلوچ (نوازنده برجسته دونلی) درباره پدرش میگوید: متاسفانه پدرم که عمر خودش را صرف هنر کرده بود و شیوه نوازندگی اصیل و منحصر به فردی داشت، به دلیل مشکلات اقتصادی و نداشتن شغل، مسافرکشی میکرد تا اینکه در حادثه رانندگی جانش را از دست داد بدون اینکه بیمهای داشته باشد. در آن زمان ما مشکلات مالی بسیاری داشتیم و امروز هم درآمدمان تنها همان یارانهای است که به حسابمان واریز میشود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «دونلی» یا «دونی» یکی از سازهای محلی بلوچستان و از خانواده نی است. این ساز به لحاظ ساختاری شامل دو نی مونث و مذکر است و نوازنده هنگام نواختن هر دوی آنها را در دهان خود قرار میدهد. نی مونث (با سه سوراخ) به عنوان واخوان مورد استفاده قرار میگیرد و نی مذکر که دارای شش سوراخ است وظیفه نواختن مقام یا آهنگ را به عهده دارد. از نوازندگان مطرح این ساز میتوان به شیرمحمد اسپندار و زندهیاد موسی بلوچ اشاره کرد. شیرمحمد اسپندار؛ حال پیرمردی کهنسال است و موسی بلوچ در سال 91 دارفانی را وداع گفت و حال فرزندش عیسی بلوچ ادامه دهنده راه اوست و با وجود دشواریهای بسیار ساز دونلی را زنده نگه داشته است.
عیسی بلوچ در کنار پدرش
عیسی بلوچ که در جشنوارههای مختلف موفق به کسب مقامهایی شده، درباره وضعیت زندگی خودش و دیگر هنرمندان موسیقی استان سیستان و بلوچستان میگوید: استان ما منطقهای محروم است و آمار بیکاری بالایی دارد. تنها دریافتی بیشتر مردم این منطقه همان یارانهای است که دولت به حسابمان واریز میکند.
دونلینوازی را چگونه و از چه کسی آموختهاید.
دونلی سازی بسیار قدیمی و اصیل است و در منطقه ما روش آموزش آن به صورت سینه به سینه است. پدر بزرگم تک نی مینواخت و پدرم موسی بلوچ دونلینواز بود من نیز راه پدرم موسی بلوچ را ادامه دادهام و فعالیتهایم در زمینه موسیقی همچنان ادامه دارد. برادرانم هم نوازنده هستند، یکی از آنها تنبورک و دیگری دهلک مینوازد. سومی هم دونلی نواز است که خودم آموزشش دادهام.
پدرتان در زمان حیات تا چه حد مورد حمایت بود؟
پدرم که از کودکی دونلی نوازی را آغاز کرده بود و خیلی زود به مرحله استادی رسید در زمان حیاتش در ایران و کشورهایی چون فرانسه، ایتالیا، آلمان، سوئد و نروژ به اجرای برنامه پرداخته بود و با حضور جشنوارههای مختلف مقامها و عنوانهایی کسب کرده بود با این هیچگاه مورد حمایت مسئولان قرار نگرفت.
او از چه راهی ارتزاق میکرد و شغلش چه بود؟
متاسفانه پدرم که عمر خودش را صرف هنر کرده بود و شیوه نوازندگی اصیل و منحصر به فردی داشت، به دلیل مشکلات اقتصادی و نداشتن شغل و عدم حمایت از سوی مسئولان فرهنگی مسافرکشی میکرد. حدود هشت سال پیش درحالیکه دو مسافر در ماشین داشت، بر اثر سانحه تصادف درگذشت. آن زمان که پدرم زنده بود، مشکلات مالی زیادی داشتیم امروز هم که هشت سال از فوت او میگذرد، همچنان با مشکلات عدیده مالی مواجهیم و حمایتی از ما نمیشود و کسی به فکرمان نیست.
زندهیاد موسی بلوچ در زمان حیاتش در کنسرتهای مختلف داخلی و برون مرزی شرکت کرد و در چند جشنواره عنوانهایی کسب نمود. آن برنامهها و اجراها برایش عایدی مالی نداشت؟
بله او در جشنوارههای مختلف شرکت کرد و در کنسرت های متعددی حضور یافت اما برای هر کدام از آن اتفاقات سودی بسیار ناچیز نصیبش شد. مبالغی حدود 200 هزار تومان و 500 هزارتومان و یک میلیون تومان در مقابل هنر والا و با ارزش او بسیار ناچیز بود، که آنها را نیز با تاخیر بسیار دریافت میکرد. با همه اینها پدرم با عشق به موسیقی میپرداخت و عاشقانه دونلی را دوست میداشت و آن را مینواخت. درخواستش این بود که کسی راهش را ادامه دهد تا هنرش زنده باشد و ساز دونلی فراموش نشود و اینگونه بود که نوازندگی را به من یاد داد. دی ماه سال 91 بود، اگر اشتباه نکنم روز پنجشنبه، قرار بود در خانه بماند و استراحت کند اما پشیمان شد و گفت بهتر است بروم و پولی برای خانواده بیاورم. از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. او حتی بیمه نبود.
پس از فوت استاد موسی بلوچ، ارشاد یا دیگر نهادهای فرهنگی سراغی از شما نگرفتند؟
با اینکه پدرم بنا به گفته خیلیها هنرمندی بینالمللی بود اما چه پیش از مرگ و چه پس از آن هیچکس سراغی از او نگرفت. در حالی که 38 سال از عمر 45 سالهاش را وقف موسیقی کرد و به مدت سی سال با اداره ارشاد تعامل داشت اما این فعالیت و همکاری سیو هشت ساله برایش هیچ سود و منفعتی نداشت. نه بیمهای نه حمایتی. هرچند همچنان از پدرم یاد میشود اما زمانی که حمایتی نیست، آن تعریف و تمجیدها به چه کار میآید؟!
خودتان به چه کاری مشغول هستید و آیا از راه موسیقی کسب درآمد میکنید؟
استان ما منطقهای محروم است و آمار بیکاری بالایی دارد. من نیز با آنکه متاهل هستم، شغلی ندارم، گاه اگر کاری باشد، کارگری میکنم. نه خانهای دارم، نه ماشین یا حتی موتوری. واقعا به سختی روزگار میگذرانیم. پیش از این هم وضعیت همین بود تا آنجا که نتوانستم پس از دیپلم به دانشگاه بروم زیرا درآمدی نداشتیم. در حال حاضر نیز به همراه خانواده خودم و پنج برادر و دو خواهر و مادرم در خانهای زندگی میکنیم که پدرم در زمان حیاتش ساخته بود. اما هنرم را با عشق ادامه خواهم داد گرچه حمایتی وجود ندارد و تنها دریافتی ما همان یارانهای است که دولت ماهانه به حسابمان واریز میکند.
آیا امکان برگزاری برنامههایی با محوریت موسیقی در بلوچستان وجود ندارد تا فعالانی چون شما مبلغی هرچند ناچیز بابت هنرشان دریافت کنند؟
خیر چنین برنامههایی اصلا وجود ندارد. البته اداره ارشاد گاه برنامههایی را برگزار میکند و برای به سر انجام رسیدن کار خودشان ما را نیز دعوت میکنند و در ازای اجرایمان مبالغی حدود 50 هزار تومان و 100 هزارتومان به ما میدهند. در واقع مسئولان مربوطه بیش از آنکه نگران هنرمندان و وضعیت آنها باشند، به فکر آبروی خودشان و برنامهشان هستند.
آیا برای حضور در برنامهها و جشنوارههای پایتخت دعوت نمیشود؟
دوستانی در تهران دارم که گاه برایم برنامه و اجرایی را هماهنگ میکنند، اما این اتفاق نیز چند ماه یکبار و حتی سالی یکبار است. میانگین مبلغی که برای این برنامههای چندماه یکبار یا سالی یک بار دریافت میکنم چیزی حدود یک تا یک و نیم میلیون تومان است. سال گذشته نیز در جشنواره موسیقی جوان شرکت کردم که در دونلی نوازی مقام اول را کسب کردم و در اعضای آن حضور یک میلیون و پانصد هزارتومان به من دادند.
در زاهدان و دیگر شهرهای سیستان بلوچستان جشنواره موسیقی برگزار نمیشود؟
خیر جشنوارهای نیست. البته حدود چهار سال پیش برای اولین بار در زاهدان جشنوارهای برگزار شد که «آواها و نواهای وحدت» نام داشت و داوران آن از تهران آمده بودند. من به همراه چهار دونلی نواز دیگر در آن جشنواره شرکت کردم و آنجا نیز مقام اول را کسب نمودم و دیپلم افتخار گرفتم و سیصدهزارتومان به من دادند. باور کنید گاه آنقدر دلسرد میشویم که حد و حساب ندارد،با این حال برای زنده نگهداشتن موسیقی و ادامه دادن راه پدران و نیاکانمان باز ادامه میدهیم درحالیکه خانوادهمان همچنان در رنج هستند.
شیرمحمد اسپندار یکی از بزرگان موسیقی سیستان و بلوچستان و یکی از معدود نوازندگان دونلی متعلق به نسلهای قبل است. به جز ایشان و زندهیاد پدرتان، اساتید دیگری در استان فعال هستند؟
بله. اساتید و نوازندگان کاربلدی داریم که همچنان به فعالیت مشغولند اما هنرشان دیده نشده و شناخته شده نیستند. این دسته از هنرمندان گاه در مراسم و برنامهها حضور مییابند و به نوازندگی میپردازند و به صورت حرفهای فعال نیستند و گروه ندارند.
از آقای شیرمحمد اسپندار خبر دارید؟
وجود شیرمحمد برای ما بلوچها مایه افتخار است. ایشان و سن و سالشان بالاست و خانهنشین هستند.
خودتان گروه دارید؟
بله من گروه کاملی از نوازندگان دارم. گروهمان خواننده نیز دارد و به همراه اعضای آن در جشنوارهها و جشنها و دیگر مراسم حضور مییابیم.
نوجوانان و جوانان هم نسل شما تا چه حد به ساز دونلی علاقه دارند و به یادگیری و نوازندگی آن میپردازند؟
به طور کلی اغلب نوازندگان دونلی متعلق به نسلهای قبل از من هستند و سنشان بالا است. جوانان نیز بیشتر به سبکهایی چون پاپ و سازهایی چون ارگ و دیگر ابزارالات غیربومی گرایش دارند. برخی نیز میگویند نوازندگی دونلی کار دشواری است و یادگیری آن سخت است.
چرا نوازنده دونلی حین نواختن این ساز در حالی که نشسته است لنگ یا دستمالی را به زانوهایش میبندد و سپس دستها را به پاهایش تکیه میدهد؟
بستن لنگ اتفاقی سنتی است. زمانی که نوازنده پاهایش را با لنگ میبندند حین نواختن خسته نمیشود و میتواند تا چند ساعت یکجا بنشیند و بدون خستگی دستها و پاها به نوازندگی ادامه دهد. البته استفاده از لنگ ر منطقه ما نوعی رسم است و محدود به دونلی نوازان نیست. حتی برخی بزرگان و ریش سفیدان زمانی که در جمع مینشینند حین گفتگو لنگ را به پاهایشان میبندند که دلیل این کار نیز برای جلوگیری از خستگی است. کلا استفاده از لنگ رسم بلوچهاست و اغلبمان از آن در اموری مانند نماز خواندن و موتورسواری و حضور در بیابان استفاده میکنیم.
ساز تنبورک تا چه حد در بلوچستان مورد توجه است؟
تعداد تنبورکنوازان بیش از دونلینوازان است زیرا یادگیری و نواختن آن تا حدودی راحتتر است. علاوه بر اینکه بهترین ساز برای همراهی دونلی تنبورک است.
دشواری دونلی در نفسگیریها و تکنیکهای مربوط به آن است؟
معمولا اغلب هنرجویان و نوازندگان تکنیکهای نفس کشیدن یا نفس برگردان را یاد میگیرند اما آنچه دشوار است نوع انگشتگذاریهاست که مهمترین مقوله است زیرا نوازنده باید بر اساس آهنگها و شعرها آن را انجام دهد و موفقیت در آن احتیاج به تمرین بسیار دارد.
این روزها هم بیکارید؟
بله و همانطور که گفتم گاه کارگری میکنم. واقعیت این است که کارگری شغل دشواری است با این حال هرگاه مجبور باشم انجامش میدهم. پدرم نیز کارگری کرده بود و ماشینش را با وام و درآمد کارگری خریده بود.
گفتگو: وحید خانهساز