موسس انجمن هنرمندان خودآموخته:
ظهور گونه دیگر خیال در خاکهای رنگی و خمیر نان/ چگونه یک عامیِ بیسواد شاهکار خلق میکند؟
این روزها هنرمندان خودآموخته بیش از گذشته به جامعه معرفی شدهاند. هنرمندانی که با سادهترین ابزار از خاکهای رنگی گرفته تا خمیر نان سعی دارند تا گونهای دیگر از خیال را تصویر کنند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، طی سالهای گذشته شاهد انتشار خبرهای متعدد بودیم اما برخی خبرها ماندگار شدند. شاید باغی که درختان آن؛ میوههای سنگی دارد یا خانهای که تمام بخشهای آن با دستان بانویی مسن نقاشی شدهاند و حتا چهرههای خمیری که با خمیر نان درست میشوند ازجمله این خبرهای ماندگار باشند. خبرهایی که رنگی از خیالپردازی در آنها موج میزند چراکه آثاری را معرفی میکنند که توسط افرادی خلق شدهاند که نه تنها سواد دانشگاهی و هنری ندارند بلکه برخی از آنها ناتوانیهای جسمی نیز دارند و البته سن و سالی از آنها گذشته اما آثاری خلق میکنند که با خیال، اسطوره، آرزو و افسانهها گره خورده و هریک از مخاطبان میتواند بخشی از گذشته، حال و آینده خود را در این آثار پیدا کند.
باغ سنگی سیرجان که این روزها تبدیل به یکی از جاذبههای گردشگری کرمان شده است یکی از معروفترین آثاری است که توسط کسی خلق شد که هنرمند نبود و تحصیلات آکادمیک هنری نداشت این باغ سنگی را درویش خان اسفندیارپور خلق کرد و این اثر هنری که به نوعی اعتراضی به اتفاقاتی بود که اسفندیارپور و باغش را تحتالشعاع قرار داده بود، آغازگر فعالیت انجمن هنرمندان خودآموخته شد.
علی عزتی (موسس انجمن هنرمندان خودآموخته) با اشاره به آنکه این انجمن در سال ۱۳۸۵ تاسیس شده است، گفت: این انجمن به نیت و با باور به آنکه میتواند گونهای از تاریخ هنر جهان را که رو به فراموشی و خاموشی قرار گرفته؛ معرفی کند، تاسیس شد. اینگونه از تاریخ هنری، پیشینهای به قدمت تاریخ حضور انسان و هنر آفرینی او دارد.
او ادامه داد: باغ سنگی اسفندیارپور که فردی کر و لال و بیسواد بود توسط فیلمسازان مطرح کشور مورد توجه قرار گرفت و این فیلم جهانی شد. نباید فراموش کرد که فعالیت چنین هنرمندانی مانند اسفندیارپور همواره در طول تاریخ بوده و هست اما مورد توجه قرار نگرفته بود.
در بیانیه این انجمن آمده است: به حکم ضرورتی تاریخی با تجمیع خردی جمعی "انجمن هنرمندان خودآموخته ایران" در سال ۱۳۸۵ تاسیس شد تا با برگزاری بیش از ۵ جشنواره و بیش از چهل نمایشگاه گروهی و انفرادی بدور از کلیشههای رایج در سطحی جهانی ظرفیتی نوین و شورانگیز بر بدنه مدنی جوامع مختلف را دستمایه فعالیت حود قرار دهد. انجمن امروز در آستانه دهمین سال تولد خود با حمایت سازمان میراث فرهنگی، پژوهشگاه میراث فرهنگی، سازمان ایکوم icom و سازمان یونسکو تحت یک دیپلماسی فاخرفرهنگی نوعی دیگر از گفتمان را که در زبان هنراتفاق افتاده را برمیتابد تا با زبان تخیل فرآیندی دیگرپذیر را تولید معنا کند که بخشی بزرگ ازحیات معنوی انسان معاصر را نمایندگی میکند. اعتقاد قاطع داریم که ظهور این سر آغاز طلیعه تحولی نوین و بنیادی در تاریخ هنرخودآموختگان جهان خواهد شد که منبع الهام پایان ناپذیر هر آفرینش است و برتابنده رنگین کمانی از یک فرصت تاریخمند که صرفنظر از نژاد، زبان و فرهنگ در سه حوزه جهانی، منطقهای و ملی طبق یک تقویم هدفمند به تالیف جامعی از جایگاه اینگونه هنری میپردازد.
هنرمندان خودآموخته در نگاشته و نگارههای خودیافتهشان چنان درهم تنیده و گداختهاند که مدام خبر از تغییر فصل میدهند آنهم از میان پویشی به نظر ناممکن معطوف به انسان که برآمده از مرزهای ناآگاهی که به خودآگاهی و در نهایت خودانگیختگی در"حال نو" به سادهترین شکل ممکن که برتابنده موقعیت پیوستهای از جهان معاصرند. آنان خود موزهای به قدمت تاریخ انساناند که در گذرگاه خاطرهها پنجرهای رو به هوایی تازه گشوده تا ترجمانی شورانگیز برای پروانگی بدست آید آنهم در سپهر پویهای خیالانگیز این "همزاد هماره انسان" که فرصت آفریده و جرات ببخشد تا زبان تخیل در فرآیندی دیگرپذیر مشق معنا شود. با علی عزتی (موسس انجمن هنرمندان خودآموخته) در اینباره صحبت کردهایم.
درحال حاضر تعداد هنرمندان خودآموخته کشور چند نفر است و آیا مولفههای خاصی برای شناسایی این هنرمندان و فعالیت در ژانر هنرخود آموخته تعریف شده است؟
در حوزه ملی تبدیل به یک برند ملی شدهایم و بیش از ۳۰۰ هنرمند خودآموخته در سراسر کشور شناسایی شدهاند اما باتوجه به مولفههایی که برای این ژانر از هنر تعریف کردهایم درحال حاضر فقط ۴۵ نفر هنرمند را توانستیم به عنوان هنرمندان خودآموخته معرفی کنیم که آثار و شرایطشان منطبق با مولفههای این ژانر است.
یکی از مولفههای اصلی هنرمند خودآموخته آن است که تحصیلات آکادمیک نداشته باشد و به نوعی باید فاقد درک تاریخ هنر باشد و باید آنچه به عنوان هنر ارائه میدهد از درون او بجوشد.
هنرهای خودآموخته باید فاقد وابستگی به سبک و قالب خاص، پرداختن به هنر خارج از قالبهای رسمی هنر و ارائه آثار هنری، خلق اثر هنری بدون حداقل آموزش هنری و انجام این کار به صورت خودانگیخته و خودجوش، عدم شناخت تکنیکها و سبکهای هنری، فاقد نظم سلسله مراتبی باشند اما در عین حال در یک کل همگن شکل بگیرند، بتوان شخصیت هنرمند را در اثرش تحلیل کرد، دارای خلاقیت در ابداع تکنیک و روشهای اجرایی هنری به صورت کاملا شخصی و تجربی باشند و خالقش با استفاده از مواد گوناگون موجود در اطراف خود کار کند، زبانی ساده برای ارائه اثر هنری خود داشته باشد و... این موارد از جمله مولفههای یک هنرمند خودآموخته است.
بیشتر هنرمندان خودآموخته زندگی پرفراز و نشیبی داشتند و خلق آثار هنریشان با داستانهای متنوعی همراه است و برخی شرایط جذابی برای خلق اثر هنری داشتند، از آنچه در زندگی این هنرمندان خوآموخته گذشته، بگویید.
زندهیاد مشهدی اسماعیل توکلی هنرمند خودآموخته که به مش اسمال معروف شد، دربان و سرایدار دانشگاه هنر بود در سطح جهانی نیز شناخته شد و بارها مورد تحسین قرار گرفته. او هر روز بعد از آنکه دانشجویان از دانشکده خارج میشدند به کارگاههای هنری آنها میرفت و از دورریزهای دانشجویان هنر، مجسمه درست میکرد. درواقع او از فلزات فرسوده و بازیافت آن در تولید آثار هنری استفاه میکرد و در نهایت مجموعه بزهای این هنرمند در سطح جهانی معروف شد.
مکرمه قنبری نیز یکی دیگر از هنرمندان خودآموخته بود که در روستا زندگی میکرد و برای فراموشی غم از دست دادن عزیزانش به نقاشی کردن روی آورده بود و تمام در و دیوار خانه خود را نقاشی کشید. تصاویری که برگرفته از داستانهایی اساطیری و افسانهای و با موضوعاتی درباره شخصیتهای شاهنامه، لیلی و مجنون، پری دریایی، مسیح و مریم، ابراهیم و اسماعیل، یوسف و زلیخا و... بود.
حتا یکی از هنرمندان خودآموخته بیش از ۴۵ سال شاطر نانوایی نان سنگکی و بیسواد بود. اما حدود ۴ سال پیش با حضور در کارگاههای آموزشی از او خواستیم تا در کنار هنرجویان نقاشی کند. با وجود آنکه تاکنون نقاشی نکرده بود به او رنگ، بوم و قلم دادیم و العان به جایی رسیده که روزانه حدود ۴ تابلوی بزرگ خلق میکند که موجب حیرت و شگفتی مخاطبان است. آثار او مورد توجه اهل فن و هنرمندان قرار گرفته.
حتا هنرمند خوآموختهای در جزیره هرمز فعال است که به دلیل نبود تمکین مالی برای خرید بوم و رنگ، با حداقل مواد در دسترس، از خاکهای رنگی جزیره برای رنگ آمیزی نقاشیهای خود استفاده میکند. او تا چندی پیش فکر میکرد بندرعباس پایتخت ایران است و هیچ اطلاعی از آنچه در پیرامونش میگذشت، نداشت.
یکی دیگر از هنرمندان خودآموخته، سالهاست با استفاده از خمیر نان مجسمهسازی میکند و تندیس میسازد. او پرترههای مختلف را بدون داشتن سواد آکادمیک، استاد و مکتب این آثار را میسازد. تلفیقی از چهرهها و بافتهایی است که در ذهن او وجود دارد. او نه تنها با استفاده از خمیر نان، هنر خلق میکند بلکه از دورریز آن نیز جلوگیری میکند و به نوعی حفظ محیط زیست است.
تمام این هنرمندان گونهای دیگر از خیال را از طریق هنر به تصویر میکشند و با مخاطبان به اشتراک میگذارند.
باتوجه به آنکه بیشتر هنرمندان خودآموخته، تحصیلات آکادمیک ندارند و عموما از محل زندگی خود خارج نشدهاند بنابراین آنچه تصویر یا خلق میکنند بر اساس داشتههای ذهنی و آن چیزهایی است که از اطراف خود تاثیر میگیرند. در بیشتر مواقع چه موضوعاتی توسط هنرمندان خودآموخته نقش میشود؟
در بیشتر مواقع عناصر اساطیری در آثار نقاشی و مجسمههای هنرمندان خودآموخته تصویر میشود. نقطه ثقل پیام این هنرمندان جوهره درونی آنهاست و به حوزههایی پا میگذارند که هیچ سواد آکادمیکی از آن ندارند. درواقع میتوان گفت داستانهایی که از کودکی شنیدهاند و در ضمیر ناخودآگاهشان نقش شده را تصویر میکنند.
به طور مثال، برخی سرخوردگیها، حوادث تاریخی، سختیها، غصهها و آنچه در کودکی با آن روبه رو بودند و به دلیل نبود امکان آموزش، سرخورده شده است را اکنون با هنر بروز میدهند. هنر تنها ابزار و وسیله آنها برای بیان خواستههایشان است.
باتوجه به آنکه شناسایی هنرمندان خودآموخته با برگزاری نمایشگاه از آثار آنها همراه است و به تبع حضور آنها در شهر و ارتباط گیری با مخاطب میتوانند تاثیرپذیرتر شوند، آیا معرفی آنها به جامعه آکادمیک سبب نمیشود تا هنرشان تحت تاثیر سواد مخاطبان و نظراتی قرار گیرد که به آنها منتقل میشود؟
تربیت و پرورش تخیل آنها را در نظر داریم اما هیچ آموزشی به آنها داده نمیشود. عوامل خارجی نیز ممکن است در پی برگزاری نمایشگاهها منتقل شود، تاثیر چندانی بر هنرمندان نخواهد داشت چراکه بیشتر هنرمندان خودآموخته بین ۶۰ تا ۹۶ سال سن دارند و آنچه امروز در قالب اثر هنری از این هنرمندان خودآموخته شاهد هستیم، حاصل پروسهای زمانبر است که در طول زندگی آنها شکل گرفته از این رو در آنها نهادینه شده و تاثیرپذیر نیست.
درواقع میتوان گفت، نقشنگارههایی که این هنرمندان خلق میکنند همانند یک برونرفت از تکرار مکرر است تا ناگفتههایشان از تجربیاتشان را از طریق هنر به مرحله ظهور برسانند. این آثار تاریخ انقضا ندارند و نمودی از اسطورهها، افسانهها و آئینهای کهن هستند.
حضور چنین آثاری نوعی گفتمان با صورتبندی آئینی خاص را برمیتابد نوعی امیدافزایی کرانمند را رقم میزند که سویههایی متفاوتند بویژه اینکه فارغ از نژاد، فرهنگ و رنگ، زبان، عقیده، مذهب، قومیت و ملیت هماهنگ با روح خلاق زمانه - ما را به همگرایی در سطحی جهانی به معرفتی پایدار به شیوه سیال ذهن در شرایط معنا رهنمون میسازند.