ایلنا گزارش میدهد؛
از بقایای انسان نئاندرتال تا تشریفات تدفینهای گذشتگان در یک نمایشگاه+ عکس
نمایشگاه آخرین دست آوردهای کاوشهای باستانشناسی مملو از اشیای خاص و بینظیری است که از دندان انسان نئاندرتال گرفته تا انواع زیورآلات و حتا پارچههای دوره ساسانیان را دربرمیگیرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، این روزها موزه ملی میزبان نمایشگاهی از آخرین یافتههای کاوشهای باستانشناسان است که در راستای برگزاری هفدهمین سالانه باستانشناسان کشور به نمایش گذاشته شدهاند و درواقع آثار شاخص باستانی که طی کاوشهای سال ۱۳۹۷ و با مجوز پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری بدست آمدهاند را در معرض دید عموم گذاشته است.
به جرات میتوان گفت یکی از شگفتانگیزترین آثار این نمایشگاه دندان انسان نئاندرتال است. در توضیح این بخش آمده است: غار وزمه: نخستین بقایای قطعی انسان نئاندرتال در ایران.
فلات ایران در محدوده پراکنش انسانهای نئاندرتال قرار داشته و بقایای سکونت این انسانها ازجمله دستساختههای سنگی و بقایای جانوران شکار شده در غارها و پناهگاههای صخرهای در نقاط مختلف کشور یافت شده است. اما علارغم اینکه مکانهای نسبتا زیادی از این دوره کاوش شدهاند بقایای احتمالی این انسان تنها از یک غار در بیستون گزارش شده که شامل یک تکه از استخوان زند زبرین است. این استخوان در کاوش غار ییستون توسط کارلتن کوون، انسان شناس آمریکایی همراه با دست ساختههای سنگی و بقایای جانوری این دوره یافت شد. مقایسه اندازههای این استخوان ساعد دست راست با زند پیشین انسان نئاندرتال و دیگر نمونههای موجود نشان داده که این استخوان در گروه نئاندرتال و انسان مدرن دوره پارینه سنگی جدید جای میگیرد. در نتیجه بهطور قطع نمیشود آن را به انسان نئاندرتال نسبت داد. اما بازنگری یک دندان انسان که سالها پیش در غار "وزمه" در جنوب غربی کرمانشاه کشف شده بود منجر به اثبات حضور انسان نئاندرتال در ایران شد. غار تاریک و عمیق وزعه که نزدیک به سی متر طول دارد. طی عصر یخبندان کنام و پناهگاه درندگانی چون کفتار (خالدار و راه راه)، خرس سانان، سگ سانان (گرگ و روباه). گربه سانان (شیره بلنگ، کاراکال و گربه وحشی) بوده که باعث انباشت استخوان علفخوارانی چون بز کوهی، میش، گوزن، گراز و گونههای منقرض شدهای مثل گاو وحشی، اسب وحشی و کرگدن استپی شدهاند. تعدادی از نمونههای دندان این حیوانات در آزمایشگاه علوم اقلیتی و محیطی مرکز پژوهشهای علمی فرانسه سالیابی شدند که تاریخهایی بین ۱۱ تا ۷۰ هزار سال پیش را به دست داد. شمار کمی بقایای استخوان و دندان انسان در غار یافت شد که اغلب مربوط به استفاده گذری دامداران دورههای نوسنگی و متاخرتر از غار است. بررسی این مجموعه از بقایای انسان توسط "اریک ترینکاوس"متخصص برجسته نئاندرتالها روشن ساخت که یکی از دندانها با توجه به ابعاد آن میتواند مربوط به انسانهای دوران پارینه سنگی باشد. این دندان آسیای کوچک مربوط به آرواره بالایی کودکی است که در زمان مرگ بین شش تا ده سال سن داشته است. سالیابی دندان با روشی غیرمخرب به نام طیفسنجی گاما در لابراتوار علوم اقلیمی و محیطی در ژیف سور ایوت فرانسه تاریخی بین ۲۰ تا ۲۵ هزار سال تقویمی ارایه کود. البته به دلیل مشکلات این شیوه سنسنجی و تردید در سالیابی و ابعاد نسبتا بزرگ دندان احتمال قدیمیتر بودن دندان وجود داشت. برای روشن شدن این مسئله "روبرتو ماکیاولی" و کلمان زانولی" در دانشگاه پواتیه دندان را با استفاده از دستگاه تصویربرداری سه بعدی میکروسیتی از طریق پرتو ایکس برشنگاری کردند و از این طریق بخشهای داخلی ازجمله محل اتصال عاج به مینای دندان بررسی و اندازهگیری شد. این تصویربرداری سه بعدی مینا و عاج دندان مشخص کرد که نمونه وزمه دارای ویژگی های دندان انسان نئاندرتال است از جمله شکل و ابعاد مغز دندان به نئاندرتالها نزدیکتر است.
باتوجه به این نتایج دندان کودک غار وزمه نخستین مدرک مستقیم از حضور انسان نئاندرتال در ایران محسوب میشود. این کودک نئاندرتال به احتمال قوی یا طعمه درندگان شده و بقایای لاشهاش به غار حمل شده با جسدش توسط دستهای از نئاندرتالها که در اطراف غار مستقر بودهاند در انتهای غار دفن شده است. با در نظر گرفتن نتایج سالیابیها که نشان میدهد غار بین ۱۱ هزار سال تا ۷۰ هزار سال پیش مورد استفاده بوده و این مسئله که انسانهای نئاندرتال در حدود ۴۰ هزار سال پیش منقرض شدند، کودک نئاندرتال وزمه به احتمال زیاد در مقطع زمانی بین ۶۰ تا ۷۰ هزار سال پیش در این منطقه میزیسته است. انتشار نتایج مطالعات دندان کودک وزمه و اثبات حضور نئاندرتالها در ایران طی دوره پارینه سنگی میانی انعکاس بسیار وسیعی در رسانههای داخل کشور و همچنین در سطح بینالمللی داشت. موزه ملی ایران نیز به پاسداشت این کشف مهم تصبر یادبودی در پاییز ۱۳۹۸ منتشر کرد.
این نمایشگاه با ارائه آثار دیگری نیز همراه است که یافتههای مرتبط با تشریفات آیین چگاسفلی یکی از منحصربه فردترین این آثار هستند.
فصل سوم کاوشهای باستان شناختی پروژه پیش از تاریخی زهره که در زمستان ۱۳۹۷ صورت گرفت و منجر به شناسایی یک مجموعه نیایشگاهی متعلق به نیمه دوم هزاره پنجم پیش از میلاد در پشته شمالی تل چگاسفلی شد. مجموعه نیایشگاهی شناسایی شده شامل یک سکوی خشتی چینهای (سکوی نذورات) و یک بنای یادمانی است. بر روی سکوی خشتی چینهای هدایای متنوعی نهاده شده که شامل ظروف سفالی، سنگهای افراشته و حیوانات قربانی شده میشود.
تمامی بافتههای به دست آمده بازگوکننده جلوه نمادینی از شکل (فرم) و نقش را ارائه کردهاند. در فیچر ۱۳ مجموعهای از سه طرف سفالی به دست آمده است که به صورت برجا و درست بر روی سکوی خشتی چینهای نهاده شده است. تفاوت این فیچر با فیچرهای که عمدتا چالهای هستند، در آن است که درست بر روی سکو قرار گرفته و شاهدی دیگر در زنجیره شواهدی است که یک «رخداد» آیینی را بیان میدارد.
مجموعا بیش از ۷۰ تخته سنگ سالم و شکسته، عمدتا از جنس ماسه سنگ ریزدانه در کادری مستطیل شکل و در جانب جنوب شرقی سکوی خشتی چینهای چیده شده است، ناحیه شمالی کادر مستطیل شکل به دامنه جنوبی سکوی خشتی چینهای تکیه داشته و این دلیلی است بر این ادعا که تمامی سنگهای افراشته به منظور اهداء به «سکوی هدایا» در این نقطه نهاده شده است. عمده سنگهای افراشته صیقلی، پرداخت شده و کله قندی شکل بوده و شمایل انسان ایستاده را در ذهن متبادر میکند. مطالعه اولیه شواهدی دال بر افراشته بودن تخته سنگها، پیش از نهاده شدن در جوار سکوی خشتی چینهای دارد. آن شواهد عبارتند از تغییر فاحش رنگ بین قاعده و راس سنگها به نحوی که نواحی نزدیک به قاعده سنگها پر رنگتر از نواحی راس است؛ عدم ایستایی سنگ به خاطر ناصافی قاعده تخته سنگها؛ فرسودگی بیشتر در نواحی رأس. البته مطالعات آزمایشگاهی دقیق میتواند صحت مطالعات اولیه را تأیید یا رد کند.
همچنین در بخش دیگر نمایشگاه، آثاری از سومین فصل کاوش گورستانهای نویافته عصر آهن دو و سه قره تپه سگزآباد، بوئین زهرا، استان قزوین به نمایش گذاشته شده است.
قره تپه سگزآباد در حدود ۷ کیلومتری شمال شهر کوچک سگزآباد از توابع شهرستان بوئین زهرا قرار دارد. کاوش گورستان به سرپرستی مصطفی دهپهلوان در ترانشههای ده در ده متر انجام شد. در بخش شرقی گورستان، گورهاى صندوقی و چهارچنه خشتی و شواهدی از تدفین ثانویه آشکار شد. در این ترانشه پنج لایه تدفین بر روی هم در جهتهای مختلف دیده شد که تاکنون چنین سنتی در گورستانهای همزمان دیگر مشاهده نشده است. در گورستان غربی (جنوب محوطه قبرستان) با یک گورستان تک لایه، با گورهای چهار چینه خشتی و صندوقی یافت شد که زنان بر پهلوی چپ و مردان بر پهلوی راست دفن شده بودند.
در این گورستان ظروف شاخصی از سنت سفالگری محلی و فرامنطقهای عصر آهن دو و سه به دست آمد. سنت سفالگری از عصر آهن دو با تغییرات اندک به عصر آهن سه انتقال مییابد از دیگر اشیاء برجسته این گورستان مهرهای استوانهای از جنس بدل چینی با لعاب و بدون لعاب هستند. برخی از آنها تابع سبکهای محلی و برخی نمونهها تابع سبکهای مشهورایالتی آشور هستند. مشابه این مهرها از حسنلو، زیویه و گورستان زاگرس سنندج و برخی محوطههای شمال عراق بدست آمده است.
همچنین مخاطبان این نمایشگاه میتوانند شاهد بخشی از گزارش چهارمین فصل پژوهشهای باستان شناسی در لیارسنگ بن، املش، استان گیلان باشند.
مجموعه باستانی لیارسنگ بن در توابع روستای شیرچاک بخش رانکوه شهرستان املش استان گیلان قرار گرفته است. این مجموعه در سال ۱۳۹۳ گمانه زنی و تعیین عرصه و حریم شد که حاصل آن شناسایی یک گورستان با آثاری از دوره اشکانی، ساسانی و یک محوطه استقراری با وسعت ۲۷ هکتار بود. چهارمین فصل کاوش اضطراری این محوزه در تابستان۱۳۹۷ در ۴ کارگاه انجام و منجر به شناسایی ۴۰ گور حاوی ۴۲ اسکلت شد. در نتیجه آن، دادههای فرهنگی متعددی شامل انواع ظروف سفالی، زیورآلات و جنگ افزارها، بقایای بافت پارچه، چرم، شیشه و اشیا دیگر بدست آمد.
اشیای تدفینی؛ مکشوفه از این گورها را میتوان در سه گونه اشیای سفالی، جنگ افزارها، زیورآلات و ملزومات شخصی طبقهبندی نمود.انواع مختلفی از اشیا مفرغی شامل اشیا سنج مانند، آیینه، مدالیون، دگمه، سوزن، مهرهای تزیینی، انواع انگشترها، سگکها و اشیاء کاربردی آهنی مثل قیچی از دیگر یافتههای گورستان لیارسنگ بود.
کاوش در گورستان لیارسنگ بن نشان میدهد که سنت تدفین در داخل گوردخمهها، کموبیش تا دوره ساسانی نیز در منطقه رواج داشت. شواهدی از این شیوه تدفین، در بسیاری از محوطههای داخل و خارج از مرزهای ایران کنونی بدست آمده که به لحاظ بعد مسافت با گیلان، نزدیکترین نمونههای آن از گرمی دشت مغان گزارش شده است.
بخش دیگر نمایشگاه به گچبریهای محوطه تاریخی بازه هور، مشهد، استان خراسان رضوی اختصاص دارد.
بازه هور محوطههای تاریخی به وسعت تقریبی ۲۰ هکتار است که در ۷۵ کیلومتری جنوب غرب مشهد واقع شده است. این محوطه متشکل از سه بخش اصلی چهار طاق سنگی، محوطه استقراری و مجموعه معماری دیگری موسوم به قلعه دختر است که بر فراز کوهی مشرف به دو بخش نخست واقع شده است. کاوش باستان شناسی فصل چهارم و پنجم بازه هور به سرپرستی میم لباف در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ منجر به کشف فضایی مجلل در ناحیه قلعه دختر بازه هورشد که با گچبریهای متنوع تزیین شده بود. این گچبریها که ویژگیهای شاخص نمونههای ساسانی را به نمایش میگذارند در گذر زمان تخریب شده و به صورت قطعات شکسته در میان لایههای فرهنگی پراکنده شدهاند. گچبریهای شناسایی شده مجموعهای غنی از نقش مایههای انسانی، جانوری، هندسی و گیاهی هستند که بر سطح برخی از آنها آثار رنگهای قرمز و لاجوردی قابل مشاهده است.
باتوجه به گچبریهای مشابه که بیشتر در بندیان درگز شناسایی شده، گچبریهای بازه هور متعلق به قرن پنجم میلادی و نمایشگر صحنههایی از شکار، بزم و اعمال مذهبی بوده که دیوارههای یک تالار ستوندار را میآراستهاند. بدنه ستونهای این تالار نیز با گچبریهای متنوع گیاهی و هندسی پوشش مییافته و سرستوی به شکل نخل هشت شاخه بر فراز هر ستون استوار بوده است. کاوشهای فصل اخیر نشان داد که این تالار ستوندار، ورودی به یک چهارطاقی را تشکیل میداده که در مرکز آن یک آتشدان قرار داشته است.