در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
ایران وارد عصر پساتلویزیون شده/ عزل و نصبها جنبه شعاری دارد/ با ضرب و زور فیلترینگ است که مردم با تلویزیون ارتباط دارند
ما در عصری به نام عصر "پساتلویزیون" قرار گرفتهایم. به این معنا که مردم نیازهای ارتباطی خودشان را حتی از لحاظ تصویری و آن چیزی که در تلویزیون شکل میگرفت، در بستر وب دنبال میکنند. اگر واقعبینانه نگاه کنیم، در ایران چنین اتفاقی رخ داده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مدیریت علی فروغی در شبکه سه با حواشی بسیاری همراه بوده است. او در نزدیک به دو سال مدیریت خود، هیچگاه از مواضع تند و تیزش پایین نیامد و البته بسیاری برنامههای پرطرفدار را قربانی تصمیماتش کرد.
در دوران فروغی، بعد از اینکه برنامه "نود" از دید مخاطبان و کارشناسان رسانه به عنوان بهترین برنامه تلویزیونی انتخاب شد، با دستور مستقیم او از کنداکتور شبکه سه کنار گذاشته شد. اتفاقی که سبب شد شبکه سه یکی از محبوبترین مجریان خود را از دست بدهد. عادل فردوسیپور بعد از تعطیلی "نود" به شبکه ورزش کوچ کرد و تا امروز حتی گزارشگری بازیهای فوتبال را نیز برای شبکه سه انجام نداده است. مزدک میرزایی نیز در همین دوران، ایران را به مقصد لندن ترک کرد. بسیاری؛ علت مهاجرت این مجری_گزارشگر ورزشی را کنار گذاشتن او از فعالیت در برنامههای ورزشی عنوان میکنند چراکه پس از حذف برنامه نود، محمدحسین میثاقی؛ مجری برنامه فوتبال برتر شد. برنامهای که تا قبل از آن تنها جایی بود که مزدک میرزایی در آن با مردم درباره فوتبال صحبت میکرد.
حال در روزگاری که "نود" دیگر دوشنبهها پخش نمیشود، برنامه "فوتبال برتر" با اجرای محمدحسین میثاقی روی آنتن میرود، اما دیگر رونق دوشنبههای سال گذشتهی شبکه سه را ندارد.
و حال درست بعد از اینکه برنامه "الکلاسیکو"ی عادل فردوسیپور رکورد بازدید مخاطب در شبکه نمایش خانگی را جابهجا کرده، خبر میرسد که علی فروغی با حفظ سمت به عنوان رئیس شورای تخصصی ورزش صداوسیما نیز انتخاب شده است. سمتی که به نوعی درگیری بین عادل فردوسیپور و فروغی را به مرحله جدیدی میبرد چراکه از این پس برنامه فوتبال 120 را نیز با خطر تغییر یا شاید تعطیلی مواجه میکند.
تلویزیون فرصتسوزی کرده/ برنامههای ورزشی جذابیت خود را از دست دادند
علیرضا دباغ (کارشناس رسانه) درباره آینده برنامههای ورزشی تلویزیون بعد از انتخاب علی فروغی به عنوان رئیس شورای تخصصی ورزش صداوسیما به ایلنا گفت: از نظر من، این انتصاب اهمیت چندانی در مسئله ورزش کشور ندارد و نمیتواند سبب جریانسازی خاص مثبت یا منفی در ورزش باشد. چون اعتقاد دارم که صداوسیما آن جذابیتی که برای مخاطبان در حوزه کارهای ورزشی داشت را از دست داده است. اگر آن اتوریتهای که درلایههای بالایی رسانه در زمینه ورزش هست، وجود نداشته باشد، عملاً صداوسیما حرفی برای گفتن در این زمینه ندارد. این به معنای آن نیست که تلویزیون نمیتواند در جذب مخاطب و کارکردهای سرگرمی و تفریحی و ورزشی موفق باشد، بلکه در حقیقت به این معناست که فرصتسوزیهایی را که صداوسیما در تعامل با مخاطبانش در سالهای گذشته تجربه کرده، سبب شده که دیگر مخاطب با شور و شعف به تلویزیون نگاه نکند.
ایران وارد عصر پساتلویزیون شده/ عزل و نصبها صرفاً جنبه شعاری و دکوراسیونی دارد
دباغ با بیان اینکه ما در عصری به نام عصر "پساتلویزیون" قرار گرفتهایم، اظهار داشت: عصر پساتلویزیون به این معناست که مردم نیازهای ارتباطی خودشان را حتی از لحاظ تصویری و آن چیزی که در تلویزیون شکل میگرفت، در بستر وب دنبال میکنند. اگر واقعبینانه نگاه کنیم، در ایران چنین اتفاقی رخ داده است. یعنی حتی اگر مردم هم بخواهند تلویزیون نگاه کنند، آن را در بستر وب میبینند. بنابراین ایران وارد عصر پساتلویزیون شده است. حال در این عصر و در این نوع تعاملی که مخاطب با رسانهها پیدا کرده است، طبیعتا اینگونه عزل و نصبها صرفاً جنبه شعاری و دکوراسیونی دارد.
وی افزود: اگر هرکس دیگری را هم به عنوان رئیس شورای سیاستگذاری صداوسیما منصوب کنند، چون یک نگرش سنتی و از بالا به پایین نسبت به مخاطب وجود دارد، تأثیر چندانی در رویه موجود صداوسیما نخواهد داشت؛ بنابراین مخاطب هم کار خودش را خواهد کرد. این اتفاق در چند روز گذشته به خوبی خودش را نشان داد. همگی دیدیم برنامه الکلاسیکویی که عادل فردوسیپور آماده و در اینترنت منتشر کرد، تحول بزرگی در مشاهده یک برنامه اینترنتی در کشور به وجود آورد، به نحوی که ظرف کمتر از ۲۴ ساعت، بیش از دو میلیون بیننده را جذب خود کرد که قطعاً این عدد در ادامه بیشتر هم خواهد شد. چراکه هر لحظه تعداد بینندههای آن در حال افزایش است. آیا این اتفاق به معنای آن نیست که ما وارد عصر پساتلویزیون شدهایم؟ حال هرکسی را میخواهند به عنوان رئیس شورای سیاستگذاری برنامههای ورزشی انتخاب کنند.
این کارشناس رسانه در ادامه بیان کرد: بدترین اتفاقی که در صداوسیما رخ داده، این بود که با سوءمدیریت و در لوای تغییر نسلها، فرار مغزهای رسانهای رقم خورد و مدیران جدید بهجای استفاده از نسل فهیم و با تجربه، با غرور بیسابقه و بیپشتوانه خود، آنها را با بیمهری به عقب راندند. متاسفانه مدیریت کلان رسانه ملی هم فرار نیروهای کیفی خودش را دستکم گرفت و نسبت به این بیمهری به طور کلی بیتوجهی نشان داد.
صداوسیما چرخه غلطی را آغاز کرده/ ای کاش یک برنامهریزی وجود داشت ولو غلط
دباغ ادامه داد: دوستان فکر میکنند که پرورش نیروهای کیفی کار بسیار راحتی است، درحالیکه من با توجه به اینکه در صداوسیما کار کردهام و بخشی از عمر حرفهایام را در حوزه آموزش رسانه ملی در مرکز آموزش سازمان گذراندهام، میدانم که چقدر باید تلاش کرد تا نیرویی به وجود آید که بتواند مخاطب را بشناسد و مخاطب هم به او اعتماد کند و از برنامههای آن لذت ببرد و به خاطرش پای تلویزیون بنشیند. متاسفانه بحث نیروی انسانی دستکم گرفته شده و به انتصاباتی که اصلاً پشتوانه علمی و مبنای حرفهای ندارد، بسنده شده است. این موضوع به یک روال ملالآور عادی برای فرزندان رسانه ملی تبدیل شده است. به همین دلیل خیلی نباید به این موارد اهمیت داد. چراکه اگر هزار انتصاب دیگر هم صورت گیرد، مخاطب در جای دیگری نیاز خودش را دنبال میکند.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش درباره همزمانی موفقیت برنامه "الکلاسیکو"ی عادل فردوسیپور و انتصاب فروغی به سمت رئیس شورای تخصصی ورزش صداوسیما توضیح داد: این موارد را نباید به هم ربط داد. صداوسیما چرخه غلطی را آغاز کرده و در حال ادامه دادن آن است و البته به افکار عمومی در این زمینه بیتوجه است. اما این انتصاب را مخالفت از پیش تعیینشده با مخاطب ندانسته بلکه این همزمانی را امری اتفاقی میدانم. ای کاش یک برنامهریزی وجود داشت، ولو یک برنامهریزی غلط. من میگویم اصلاً این برنامهریزی وجود ندارد. از یک جایی ابلاغ میشود که آقای ایکس باید رئیس فلان قسمت شود و آقای ایگرگ هم از فلان برنامه برداشته شود. بنابراین حتی اگر بهترین برنامهریزها هم حضور داشته باشند، نمیتوانند در مقابل این دستورات مقاومت کنند، پس برنامهریزی وجود ندارد. در واقع سالهاست که بیبرنامگی اتفاق افتاده، بنابراین نباید چنین تصمیماتی را جدی تلقی کرد.
با ضرب و زور فیلترینگ است که مردم تا این حد با تلویزیون ارتباط دارند
این کارشناس رسانه باتوجه به تعطیلی برنامه نود در دوران مدیریت فروغی در شبکه سه، درباره احتمال تعطیلی برنامههای ورزشی دیگر نیز گفت: در این شرایط هر اتفاقی ممکن است چراکه قطار از ریل خودش خارج شده و احتمالاً میخواهد روی ریل دیگری بیفتد، ما به عنوان شاهدانی که از دور و با حسرت و افسوس در حال دیدن اقدامات غلط مدیریتی هستیم، هر آن بیم آن را داریم که رسانهای که برایش زحمت کشیدهایم، در هنگام این پوستاندازی به کلی از مسیر خارج شود، مانند قطاری که در هنگام تعویض ریل میخواهد مسیر را عوض کند، اما با بیتوجهی لوکوموتیو ران ناگهان قطار چپ کند. البته ممکن است در ریل دیگری بیفتد و به مسیر خودش ادامه دهد اما این به آن معنا نیست که حتما در این قطار مسافر بنشیند و مخاطب با آن همراه شود.
دباغ در پایان گفت: بنابراین همه این اتفاقات در حال رخ دادن بوده و همه مسائل ممکن است واقع شود اما شما اصلاً نباید به آن اهمیت دهید. چون موضوع تغییر کرده و مردم دیگر نیازشان را تنها از تلویزیون کسب نمیکنند. اگر محدودیتهایی که در حوزههای رسانهای نوین هست، برداشته شود، مطمئن باشید که تلویزیون دیگر برای شما هم جذابیتی ندارد. اکنون با ضرب و زور فیلترینگ و مسائل حاشیهای دیگر است که مردم تا این حد هم با تلویزیون ارتباط دارند. اگر چنین مسائلی نباشد، همین مخاطب هم وجود ندارد. نمونه بارز این موضوع برنامه الکلاسیکوی عادل فردوسیپور است. مخاطب برنامه خوب را تشخیص میدهد و اکنون دنبال کیفیت است و با این سیستمی که صداوسیما چیده، کیفیتی در آثار آن دیده نمیشود.