گردشگر و بلاگر اهل کانادا:
حاضرم پاسپورتم با مُهر ایران را به همه نشان دهم/ مطبوعات در حال تفرقهافکنی بین مردم دنیا هستند/ ایرانیان از ظرفیت گردشگری غذا استفاده نمیکنند
"تروور جیمز" با بیان این مطلب که تاثیرپذیری توریسم و افراد از طریق مطبوعات شکل میگیرد، میگوید: تبلیغات منفی درباره ایران در سطح جهان بسیار زیاد است اما قاعدتا گردشگران بعد از سفر به ایران به این نتیجه میرسند تمام تبلیغات منفی که پیش از این دیده و شنیدهاند، غلط بوده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، Trevor James که در YouTube با عنوان Food Ranger شناخته میشود، یک بلاگر غذا و گردشگری است که در کانادا متولد شده. او به دلیل تورهای غذاهای خیابانی خود در YouTube مشهور است و گاه فیلمهای او بیش از ۴۱۰ میلیون بار مشاهده شده است.
جیمز، فیلمبرداری از غذاها و سفرهایی که به واسطه آشنایی با غذاهای محلی و خیابانی کشورهای مختلف انجام میدهد را از مارس ۲۰۱۳ آغاز کرد و در سپتامبر ۲۰۱۴ بهطور رسمی به چنگدو در چین رفت و کانال یوتیوب خود با نام «The Food Ranger» را راه انداخت. از آن زمان کانال او بیش از ۳.۲ میلیون دنبالکننده دارد. او حدود ۵ سال است که در چین زندگی میکند و The Food Ranger در ژوئن سال ۲۰۱۷ در فهرست ۵ فعال برتر یوتیوب مستقر در چین قرار گرفت.
"تروور جیمز" تاکنون در حوزه غذاهای خیابانی و محلی فیلمهای متعددی در صفحات اجتماعی خود منتشر کرده است، او چندی پیش به ایران سفر کرد تا درباره تاریخ غذا در ایران و غذاهای محلی ایران فیلمهایی تهیه کند. جیمز در سفر خود به ایران به شهرهای گرگان، مشهد و چابهار رفت و با تنوع غذایی این مناطق آشنا شد.
این بلاگر غذا و گردشگر اهل کانادا میگوید: بهطور معمول بیش از ۲۵۰ روز از سال را برای تهیه گزارشهایی درباره غذاهای محلی به کشورهای مختلف سفر میکنم. بسیار علاقمند بودم تا درباره غذاهای ایران بیشتر بدانم و درباره فرهنگ غذایی کشور ایران برای یوتیوب فیلم بسازم. علاوه بر اینکه قصد دارم غذا را نشان دهم، میخواهم فرهنگ مردم ایران و روابط دوستانهای که دارند را به تصویر بکشم تا مردم دنیا بدانند که مردم ایران تا چه اندازه مهماننواز هستند. از این رو به همراه همسرم تینگ به ایران سفر کردم تا با فرهنگ غذایی ایران از نزدیک آشنا شوم.
در ادامه گفتگوی خبرنگار ایلنا را با Trevor James میخوانید:
اولین فیلمهای YouTube خود را در اوایل سال ۲۰۱۳ و در سفر از سنگاپور به پکن آغاز کردید. از آن زمان فیلمهایی از گردشگری غذا در مالزی، هند، ترکیه، ویتنام، اندونزی، تایلند، سنگاپور و مکزیک منتشر کردید. در سال ۲۰۱۵ به استانبول و ترکیه سفر کردید و در طول سفر خود غذاهای غیرمعمول زیادی از جمله کرمهای نارگیل، سر خرگوش، خرچنگ رنگین کمانی و... را خوردهاید. با توجه به فعالیتهای مختلفی که طی این سالها در یوتیوب داشتید و به کشورهایی مختلف سفر کردید. از تجربیات سفرهای خود به این کشورها و ایران برایمان بگویید. سفر به ایران چه تفاوتهایی با سفر به سایر کشورهای دنیا دارد؟
درباره ایران چیزهای زیادی شنیده بودم. حتی میتوان گفت توضیحاتی درباره تاریخ قبل و بعد از اسلام به من داده شده بود و فردوسی و شاهنامه را میشناختم. قطعا وقتی کشوری چنین پیشینه تاریخی دارد دارای پیشینه غذایی بسیار قوی نیز خواهد بود. در سفر به ایران با روش طبخ غذاها به طور کامل آشنا شدم و حتی درباره مواد خامی که در آن به کار برده شده توضیح میدادند. برایم بسیار اهمیت داشت که این مواد وارداتی هستند یا در کشور تولید میشوند. هرچند غذا برای من بسیار اهمیت دارد اما وقتی به چابهار رسیدیم طبیعت زیبای آنجا مرا جذب کرد چنانکه دیگر نتوانستم از آن چشم بردارم. ایران کشوری چهار فصل است و من در سفر دو هفتهای که به ایران داشتم این چهار فصل را دیدم.
در تهران با قرمهسبزی، دیزی و کلهپاچه آشنا شدم و در بازار تجریش طعم کباب کوبیده را چشیدم. معتقد هستم که کوبیده غذای بسیار خاصی است و طعم آن هیچگاه از ذهن من پاک نمیشود. زعفران و زرشک از ویژگیهای خاص غذاهای ایرانی است که سبب میشود نگاه گردشگر جذب زیبایی آن شود و به سمت آن بیاید.
این بلاگر غذا و گردشگری اهل کانادا در اینستاگرام خود آورده است: من و تینگ به تهران پرواز کردیم و بلافاصله برای خوردن سر گوسفند (کله پاچه) رفتیم. سپس برای امتحان طعم کبابی رفتیم که در گوجه فرنگی و روغن درست میشد. راستش این یکی از غذاهای مورد علاقه من در سفر بود، کره و روغن بیشتر همیشه بهتر است!
در طول سفر با نقش زنها در ایران بیشتر آشنا شدم. زنها در شمال کشور به صورت کاملا دوستانه در تمام امور اجتماعی شرکت دارند. همین برخورد را به گونهای دیگر در جنوب کشور در چابهار شاهد بودم چنانکه زنها در چابهار بسیار مهربان و دوستداشتنی بودند اما از عکس گرفتن امتناع میکردند. این اختلاف فرهنگی از شمال به جنوب ایران بسیار جالب است. دوست دارم بار دیگر به ایران سفر کنم و این بار با دیدی دیگر به ایران بیایم.
در سفر به مشهد از حرم حضرت امام رضا(ع) دیدن کردم که تاثیر بسیار خوبی در من داشت. هرچند ممکن است سفر من فقط برای آشنایی با غذاهای ایران باشد اما دیدن جاذبههای فرهنگی و مذهبی ایران نیز برایم بسیار جالب توجه بود.
غذا یکی از ارکان اصلی سفر به شمار میرود و این روزها به اندازهای مهم شده که بخشی از گردشگری به گردشگری غذا معروف است و حتی گفته میشود هماکنون گردشگری غذا در دنیا ۲۰۰ میلیارد دلار درآمد دارد. به نظر شما غذا چه جذابیتهایی برای گردشگران دارد و چرا تا این حد در میان گردشگران دنیا محبوب است؟
غذا در عین آنکه طعم و عطر و لذت خوردن را به ما میدهد، این امکان را ایجاد میکند تا بتوانیم با آداب و رسوم سنتی اقوام مختلف نیز آشنا شویم. همیشه تلفیق این دو تجربه برای گردشگران جذاب است. در کنار غذا میتوان در جمع خانوادههای محلی حاضر شد. حتی میتوان گفت نخستین سفرهای اکتشافی به دلیل تجارت ادویه و درست کردن غذاهای خوشمزه بوده است.
تمام این ظرفیتها در ایران چند برابر است. روستاها، کوهها و سایر جذابیتهای طبیعی ایران در کنار غذاهای رنگارنگی که دارد میتواند میلیونها گردشگر را جذب کند. برخورد دوستانه مردم ایران با گردشگران بسیار تاثیرگذار است.
در ایران انواع گوشتها از گاو و گوسفند گرفته تا بز و شتر برای طبخ غذا استفاده میشود. روش پخت گوسفند شکمپر که در شمال کشور طبخ میشود را تاکنون هیچ جای دنیا ندیده بودم. هواری و تنورچه که در جنوب کشور درست میشود نیز بسیار خاص هستند. ایران کشوری است که در تنوع نانهای محلی سرآمد است و این حوزه میتواند تبدیل به یکی از ظرفیتهای بصری برای جذب گردشگران شود. وقتی گردشگران با عطر نان تازه و روشی که با آن نان را در تنور قرار میدهند، آشنا شوند، دیگر جذب آن خواهند شد هرچند ممکن است نان برای هر ایرانی یک چیز عادی به حساب بیاید اما برای گردشگران خارجی، تنوعی که نانهای ایرانی دارد، بسیار جذاب است.
این بلاگر غذا و گردشگری اهل کانادا در شبکه اجتماعی خود آورده است: ایران برخی از بهترین غذاهای جهان را دارد و در اینجا در چابهار غذاهای خوشمزهای یافتیم که شباهتهایی به غذاهای کشور همسایهاش پاکستان دارد. بهترین تنورچه را در چابهار خوردم و مراحل پخت و پز را به طور کامل دیدم. این غذا پر از برنج، سیب زمینی، تخم مرغ و غیره و کاملا چرب است. در این روش گوسفند در یک گودال که در دل زمین کنده شده به مدت ۲ ساعت پخته و در مهمانیها سرو میشود. اگر به چابهار، ایران سفر کردید، طعم بره شکم پر را بچشید.
در مشهد با مهماننوازی مردمش روبهرو شدم و در رستوران، طعم لوبیا پلو را چشیدم. یک غذای معروف که با برنج ایرانی، زعفران و لوبیای سبز به همراه گوشتهای تکه شده درست میشود. شما غذای ایران را دوست خواهید داشت.
این روزها پرداختن به غذاهای خیابانی بیش از گذشته در میان ملتهای مختلف مرسوم شده است. حتی برخی از مهیجترین فیلمهای شما درخصوص غذاهای خیابانی کشورهای مختلف بوده. با توجه به تجربهای که از سفر به کشورهای مختلف دارید، به نظر شما سیاستهای کشورهای مختلف در قبال توسعه گردشگری غذا و توجه به رونق غذاهای خیابانی چگونه است؟
میتوان گفت در همه جای دنیا غذاهای خوب وجود دارد. حتی میتوان ۸ منطقه غذایی را در چین نام برد که هریک از این مناطق منوی غذایی خاص خود را دارند که در منطقه دیگر وجود ندارد. غذاهای خیابانی کشورهای چین، هند و مالزی را بسیار دوست دارم. میتوان گفت غذاهای خیابانی ایران در حاشیه قرار دارند. چیزی که ایران باید به آن توجه کند آن است که کشوری مانند مالزی به صورت کاملا هدفمند در حوزه غذاهای خیابانی ورود کرده و درصدد جذب گردشگران برآمده و در این حوزه بسیار موفق عمل کرده است. مالزی میتواند سرمشقی برای ایران در این حوزه باشد. مالزی و ترکیه اهمیت زیادی به بخش غذاهای خیابانی میدهند و ترکیه توانسته در این حوزه پیشرفتهای چشمگیری داشته باشد.
مشکلی که ایران در حوزه غذاهای خیابانی دارد این است که فعالان این حوزه غذاهایی که ارائه میدهند هیچ ارتباطی به غذاهای بومی و محلی ندارند و بیشتر به سمت فستفود رفتهاند. در برخی از مواقع نیز غذاهای بیکیفیت ارائه میشود. این در حالی است که غذاهای خیابانی ظرفیت بسیار زیادی برای جذب گردشگر دارند.
هرچند غذاهای محلی ایران بسیار زیاد است اما جایی که بتوان به این غذاها در کنار هم دسترسی داشت، وجود ندارد. کشورهای آفریقای جنوبی با توجه به تنوع قبایلی که دارند، یک مکان را به ارائه غذاهای محلی این قبایل اختصاص دادهاند تا گردشگران بتوانند با فرهنگ و آداب و رسوم این قبایل به صورت یکجا آشنا شوند اما در کشور ایران به چنین موضوعی اهمیت داده نشده است.
باوجود آنکه در نقشه جهان، ایران در نقطهای قرار گرفته که میتواند گردشگران ماجراجو را جذب کند اما در بیشتر مواقع گردشگران میانسال و کهنسال به ایران میآیند. تصویر ذهنی شما درباره ایران قبل و بعد از سفر چگونه بود؟ واقعیت ایران را با آنچه که رسانهها در ذهن جهانیان تصویر کردهاند چگونه ارزیابی میکنید؟ قبل از سفر به ایران با چه دغدغههایی درباره این سفر روبهرو بودید و چه شد که ایران را برای سفر انتخاب کردید؟
متاسفانه تبلیغات منفی درباره ایران در سطح جهان بسیار زیاد است و تاثیرپذیری توریسم و افراد از طریق مطبوعات شکل میگیرد و این امر را نمیتوان انکار کرد. قاعدتا گردشگران بعد از سفر به ایران به این نتیجه میرسند که تمام تبلیغات منفی که تا آن زمان دیده و شنیده بودند، غلط بود.
از آنجا که من به مطبوعات اعتماد ندارم معتقد بودم حتما خلاف آنچه که رسانهها درباره ایران میگویند، تصویری واقعی و متفاوت وجود دارد. هرچند در سفر به ایران اشتیاق و دلهره داشتم که نکند آن حرفها درست باشد اما به محض ورود، متوجه شدم که ایران صدها برابر جالبتر از آنیست که بتوان تصورش را کرد. آنچه که در ایران تجربه کردم کاملا خلاف آن چیزی است که رسانههای دنیا درباره ایران میگویند. اگر گردشگران به ایران بیایند، میتوانند خیلی سریع خلاف آنچه که رسانهها میگویند را به دنیا مخابره کنند.
یکی از دغدغههای من برای سفر به ایران زمان صدور ویزا بود. معتقد هستم که فرایند صدور ویزا و زمانی که این فرایند طول میکشد یک سوال بزرگ در ذهن همه گردشگران است چراکه این فرایند زمانبر و پرمشقت است. هرچند ممکن است پروسه صدور ویزا برای گردشگران در همه کشورهای جهان کم و بیش با چالش روبهرو باشد اما بالاخره ویزای من برای سفر به ایران صادر شد و بدون کوچکترین ناراحتی، این پروسه را ادامه دادم. تاکنون هیچ پیشداوری درباره هیچ کشوری نداشتهام چراکه غیرمنصفانه خواهد بود اما اکنون که به ایران سفر کردهام از تمام تجربیاتی که طی این سفر کسب کردم، خوشحالم و میتوانم سفر به ایران را به تمام دوستان و دنبالکنندگانم پیشنهاد کنم.
بارها درباره غذاهای ایران شنیده بودم و عکسهای متنوع و زیبایی از آن دیده بودم، همین دیدهها و شنیدهها انگیزه سفر من به ایران شدند. همچنین از گردشگرانی که به ایران سفر کرده بودند تعریفهای بسیاری شنیده بودم همه اینها موجب شد علاقهام برای سفر به ایران بیشتر شود تا بتوانم از فرهنگ غذایی، مردم ایران و جذابیتهای آن فیلمبرداری کنم. باید بگویم مطبوعات خارجی در تمام دنیا در حال تفرقهافکنی بین مردم دنیا هستند اما من سعی میکنم با پخش ویدئوهایی که از ایران تهیه کردم، این روند را معکوس کنم و به ایجاد دوستی بین مردم دنیا و ایران کمک کنم.
پیشنهاد شما برای تغییر تصویر منفی که رسانهها از ایران در ذهن جهانیان به وجود آوردهاند، چیست؟ در این راستا بهتر است از چه نوع رسانهای، از شبکههای اجتماعی گرفته تا شبکههای ماهوارهای دیداری و شنیداری یا منابع مکتوب، استفاده شود؟
ایران میتواند با دعوت از افراد تاثیرگذار؛ تا حدودی تصویر واقعی خود را به جهانیان نشان دهد. در عین حال حضور هرچه بیشتر گردشگران در ایران و دیدن چهرههای خندان مردم ایران میتواند بزرگترین تبلیغات برای ایران باشد. در عین حال مردم ایران بسیار مهماننواز هستند و آنچه که میتوان به صورت مستند جلوی دوربین نشان داد همین مهر و محبت ایرانیهاست. من میتوانم با فیلمهایی که میسازم تاکید بیشتری بر این مهماننوازی مردم ایران داشته باشم. هرچند مطبوعات نیز میتوانند در تغییر تصویر ایران در ذهن جهانیان موثر عمل کنند اما نباید فراموش کرد که تجربه حضور گردشگران در ایران فراموشنشدنیتر از مطالبی است که در مطبوعات منتشر میشود. گردشگران میتوانند آنچه را که در ایران دیده و شنیدهاند با زبان خود به سایر دنیا منتقل کنند. آنها میتوانند مبلغان گردشگری ایران باشند. دولت میتواند در این حوزه وارد عمل شود و راههای سفر گردشگران خارجی به ایران را تسهیل کند.
به نظر شما قوانینی که از سوی آمریکا برای سفر گردشگران دنیا به ایران و چند کشور دیگر وضع شده و محدودیتهایی برای صدور ویزا برای این گردشگران در نظر گرفته، چه تاثیری میتواند در کاهش علاقه گردشگران برای سفر به ایران داشته باشد؟
من چیزی درباره این قانون آمریکا نمیدانم. تاکنون اصلا به این موضوع فکر نکردهام و نمیدانم که این قانون چیست و شامل چه مواردی میشود یا چه اثراتی خواهد داشت. اکنون از شنیدن این موضوع شوکه شدهام این در حالی است که خودم با پاسپورت کانادایی به ایران سفر کردم و اکنون مُهر ایران در ویزای من ثبت شده است.
در گذشته نیز چنین تجربهای داشتم. در سفر به پاکستان وقتی به مرز رسیدم با دیدن پاسپورتم از من پرسیدند برای چه سفر کردهام و من به آنها توضیح دادم که برای یوتیوب فیلم تهیه میکنم و تولید محتوا دارم از این رو به کشورهای مختلف سفر میکنم. آنها هم با این موضوع مشکلی نداشتند.
هرچند از قانون آمریکا بیاطلاع بودید اما اکنون که متوجه وجود چنین قانونی شدید چه احساسی دارید؟
ممکن است این احساس را داشته باشم که تمام دنیا بر سر من آوار شده است اما حاضر هستم پاسپورت خود که مُهر ایران در آن زده شده را به همه نشان دهم. از سفر به ایران بسیار خوشحال هستم. آمریکا فکر میکند میتواند همه چیز را کنترل کند این در حالی است که چنین تفکری با ذائقه من جور درنمیآید. حتی میتوانم بگویم بعد از سفر به ایران و به اشتراک گذاشتن تجربیاتم، بیش از ۲۲ هزار نفر به دنبالکنندگانم اضافه شدند.
اگر بخواهید تعریفی از ایران و مردم ایران به جهانیان ارائه دهید، چه خواهید گفت؟
مهماننوازی مردم ایران به اندازهای خارقالعاده است که با آغوش گشاده و روی خندانشان میتوانند دل هر گردشگری را به دست بیاورند. در جمع ایرانیها هر کس سعی میکند به نوبه خود محبتش را نشان دهد چنانکه در مشهد یکی از ایرانیها شاهنامهای بزرگ و بسیار نفیس به من هدیه داد. این هدایا در سراسر ایران در قالب معنوی و مادی به من اهدا میشد حتی یک تخته نرد دریافت کردم ضمن آنکه به بازی تخته نرد علاقمندم. هدایای دیگری از تابلوفرش دستبافت گرفته تا انواع ظروف صنایع دستی مانند میناکاری نیز دریافت کردم. رفتار دوستانه مردم ایران را بسیار میپسندم و هیچگاه از ذهنم خارج نمیشود. میتوانم به هر توریستی در دنیا پیشنهاد بدهم که به ایران سفر کند بدون آنکه دغدغه و نگرانی از سفر به ایران داشته باشد. فرهنگ و آداب و رسوم ایران فراموش نشدنی است.
این بلاگر غذا و گردشگری اهل کانادا در اینستاگرام خود نوشته است: فرش دستباف شگفتانگیزی را هدیه گرفتم که در آن جزییات بسیار زیادی رعایت شده بود. دریافت این هدیه واقعاً لحظهای غافلگیرکننده و هیجانانگیز بود. خیلی زیباست!
ما هرگز مردم ایران را فراموش نخواهیم کرد و این هدیه گرانبها همیشه ما را به یاد تجربههایمان در ایران و مردم شگفتانگیز آن میاندازد. نه تنها هدایای بسیار شگفتانگیزی مانند این را دریافت کردیم، بلکه فقط در دو هفته عاشق ایران شدیم. مردم بسیار دوستانه رفتار میکنند و من میدانم که ما برمیگردیم. میهماننوازی در اینجا به میهمانان و مسافران بینظیر است. من با اطمینان میدانم که ما برای چشیدن طعمها و غذاهای بیشتر بازهم به ایران بازخواهیم گشت. ایران یک مقصد شگفتانگیز است.
بیش از ۲ هفته در ایران و در شهرهای مختلف از شمال گرفته تا شرق و جنوب شرقی ایران سفر کردید. با فرهنگها و مردمان مختلف آشنا شدید و سر سفره آنها نشستید. جذابترین تجربهای که در سفر به ایران کسب کردید چه بود؟
تقریبا میتوان گفت تمام آنچه که در ایران تجربه کردم برایم جذاب بود. شاید چیزی که در ذهنم برای همیشه باقی خواهد ماند صورت شاد و لب خندان و همبستگی افرادی باشد که در طول سفر با آنها روبهرو شدم. مهماننوازی مردم ایران فراموش نشدنی است. تاکنون در هیچ جای دنیا چنین چیزی را تجربه نکرده بودم و هیچگاه از خاطرم نخواهد رفت. حتا توانستم زیر کرسی بنشینم و غذا بخورم.
این بلاگر غذا و گردشگری اهل کانادا در شبکه اجتماعی خود آورده است: کرسی یکی از روشهای سنتی ایرانیها برای گرم کردن است. من توانستم این تجربه را در یک روز فوقالعاده در اعماق کوههای استان مازندران در شمال ایران کسب کنم. کرسی اینگونه است که شما میتوانید پای خود را زیر میز قرار دهید تا در هنگام زمستان و در زمان سرو شام گرم شوید و غذا نیز گرمای خود را حفظ کند. حتی میتوانید دراز بکشید تا بعد از میل کردن غذا به خواب بروید.
با توجه به اینکه تخصص شما در حوزه غذاست، ایران چه طعمی است؟ آیا سایر گردشگران هم میتوانند آنچه شما در سفر به ایران تجربه کردهاید را تجربه کنند و طعم تمام آن غذاها را بچشند؟
ایران غذاهای خوشمزهای از ترش و شیرین گرفته تا طعمهای دیگر دارد، دسرهای شیرینی دارد. غذاهای ایران بسیار رنگارنگ هستند. طعم تهچین، آلبالوپلو و کوبیده را فراموش نمیکنم. ایران رنگارنگ است. دمنوشهای گیاهی، زعفران، غذاهای ایران بسیار خوشعطر و بو هستند. تمام غذاها و فرهنگ مردم در ذهنم موج میزنند. عطر و بوی خوش غذاهای ایران میتواند زبانزد باشد.
با توجه به آنکه مسیری که در ایران طی کردم و طعم غذاهایی که چشیدم بیشتر در واحدهای بومگردی شهرهای مختلف اتفاق افتاد، میتوانم بگویم این تجربیات برای تمام گردشگرانی که به ایران سفر میکنند، امکانپذیر خواهد بود. حضور در یک رستوران ۵ ستاره در هر کشوری برای هر گردشگری امکانپذیر خواهد بود اما این تفاوت فرهنگها و طعم غذاهای محلی است که میتواند جذابیتی فراموشنشدنی به وجود بیاورد. گردشگر برای آن سفر میکند که بتواند طعم غذاهای خیابانی را بچشد یا از جذابیتهای فرهنگی لذت ببرد. چنین تجربیاتی به راهنمایانی بستگی دارد که گردشگران را هدایت میکنند. ایران بهتر است در حوزه آموزش راهنمایان گردشگری بیشتر تامل کند.