خبرگزاری کار ایران

فاضل جمشیدی در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد:

سبد فرهنگی جامعه صرف کنسرت‌ مهران مدیری و محمدرضا گلزار می‌شود/ برای حذف قانون ده درصدی کنسرت‌ها تلاش می‌کنیم/ چه کسی بر درآمدهای چند ده میلیونی سالن‌های موسیقی نظارت می‌کند

سبد فرهنگی جامعه صرف کنسرت‌ مهران مدیری و محمدرضا گلزار می‌شود/ برای حذف قانون ده درصدی کنسرت‌ها تلاش می‌کنیم/ چه کسی بر درآمدهای چند ده میلیونی سالن‌های موسیقی نظارت می‌کند
کد خبر : ۸۳۰۹۵۵

فاضل جمشیدی درباره تاثیر رادیو و تلویزیون در بهبود وضعیت فعلی موسیقی می‌گوید: اگر تلویزیون و رادیو می‌خواهند به موسیقی خدمت کنند، برنامه‌ای مانند «گلها» تولید کنند. این دو رسانه می‌توانند در روز دو تا سی دقیقه از وقت خود را به چنین برنام‌های اختصاص دهند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، فاضل جمشیدی می‌گوید: خانه موسیقی به شخص خاصی اختصاص ندارد و خانه موسیقی‌دانان است بنابراین آنها که قصد کمک به حل مسایل موسیقی در کشور را دارند باید انتقادهای خود را به خانه اعلام کنند. او همچنین از تصمیم جدید خانه در همکاری با کانون‌های فرهنگی آموزش و پرورش که 1128 شعبه در سراسر کشور دارد، خبر می‌دهد. این حمایت شامل آموزش موسیقی به دانش‌آموزان است.

این خواننده و موسیقیدان که در زمینه موسیقی سنتی فعالیت می‌کند  در گفتگوی پیش‌رو درباره وضعیت فعلی موسیقی ایران به ارائه توضیحاتی پرداخت.

شما طی سال‌های گذشته پرکارتر از الان بودید. در حال حاضر فعالیت کمی در زمینه موسیقی دارید. دلیل این کم‌کاری یا گزیده‌کاری‌تان چیست؟

فرهنگ و هنر بخشی از زندگی ماست. بی‌شک هنرمند نمی‌تواند بدون وجهه موثر و تاثیرگذاری بر مردم و بدون دریافت بازتاب‌ها و واکنش‌های آنها زندگی کند. موضوع مهم دیگر این است که متاسفانه مردم ما دچار نوعی زندگی «پارادوکسیکال» شده‌اند. سبد مصرف خانواده‌ها پول اندکی دارد و به هرحال مخاطبان مردم هستند و آنها هستند که باید برای موسیقی هزینه‌ای بپردازند و در نهایت طبق این رویه است که گردش مالی خواهیم داشت و باید پول چرخش داشته باشد تا موسیقی به حیات خود ادامه دهد. این در حالی است که قیمت آلبوم‌ها در قالب سی‌دی یا هر فرمت دیگر بالاست. سبد مصرف مردم به سختی هزینه‌ی خورد و خوراکشان را تامین می‌کند، در این میان اگر مبلغی حداقلی توسط بخشی از جامعه هزینه موسیقی شود، صرف کنسرت‌ افرادی چون مهران مدیری و محمدرضا گلزار خواهد شد.

متاسفانه بخشی از مردم بدون توجه به کیفیت آثار منابع مالی خود را هزینه کنسرت‌هایی با هیاهوی بسیار می‌کنند. در این میان مثلا اگر شخصی چون من به فعالیت نپردازد مشکلی پیش نخواهد آمد و کمبودی هم احساس نخواهد شد. به هرحال جایگاه محدودی برای من ایجاد شده که بابت همان خدا را شکر می‌کنم. البته بگویم که این مشکلات و گرفتاری‌ها در تمام بخش‌های جدی فرهنگ و هنر وجود دارد و موسیقی تنها یکی از این بخش‌هاست. همه این موارد دلایل کم‌کاری ماست.

طی سال‌های گذشته تولید آثار افزایش بسیاری یافته و برگزاری کنسرت‌ها هم شدت زیادی گرفته. آیا این رویه باعث تنزل کیفی آثار شده است؟

ببینید مخاطبان موسیقی، صرفا افرادی نیستند که نسبت به آثار شناخت داشته باشند و درباره کیفیت و ارزش‌های موسیقی و هنر نظر درست دهند. بسیاری از مردم موسیقی را فارغ از انواع آن؛ موسیقی می‌دانند. بنابراین وقتی بیشترین تسامح و تعامل و بخشش و گذشت نسبت به تخلفات موسیقی پاپ از سوی نظام وجود دارد و از تولید و انتشار موسیقی جدی تحت هر عنوانی در تهران و شهرستان‌ها ممانعت می‌شود و باعث آزار و محدودیت فعالان موسیقی جدی می‌شوند، اتفاقات خوبی رخ نخواهد داد. به هرحال عدم اقبال نسبت به موسیقی خوب باعث می‌شود بخشی از نیازهای جامعه توسط موسیقی‌های سخیف و کم ارزش و البته با ارزش پاپ مرتفع شود. این روند دقیقا بر اساس فرمول عرضه و تقاضا است. زمانی که تقاضا بیشتر می‌شود عرضه کم خواهد شد.

در حال حاضر میانگین قیمت بلیت‌ها 70 تا 185‌ هزارتومان و گاه بالاتر است. این درآمد آیا صرف موسیقی می‌شود یا فقط به جیب چند نفر معدود می‌رود؟

چطور این اتفاق رخ ندهد زمانی که پای واسطه‌ها در میان است؟ تصور این است که سود اصلی نصیب فلان خوانندگان پاپ می‌شود زیرا آنها برند هستند اما سود اصلی نصیب موسسه‌ها می‌شود. در این میان به هرحال خوانندگان دستمزدشان را می‌گیرند و البته دستمزد نوازندگان بسیار ناچیز و کم است. سود این بخش نیز به جیب شرکت‌های سرمایه‌گذار می‌رود. گرچه سالن‌ها نیز در این سود سهیم هستند. واقعا باید دید چه معنی دارد که سازمان‌ها و سالن‌های بزرگ مبالغ  چند ده میلیونی برای سالن‌هایی که در اختیارشان قرار داده شده، می‌گیرند. چند ماهی است که قانون ده درصدی کنسرت‌ها نیز تصویب شده تا در نهایت فشار این مسائل را  مصرف‌کننده و مخاطب تحمل کند.

برخی از سایت‌ها نیز از این کلاه نمدی برای خود دوخته‌اند و سودهای کلان دریافت می‌کنند.

ببینید سایت‌ها مثلا دو تا پنج درصد از سود را دریافت می‌کنند. چرا باید اجاره یک سالن مثلا شبی چهل میلیون باشد؟ یعنی واقعا هیچ‌کس نیست که بر این اوضاع نظارت کند؟ زمانی که قیمت اقلامی مانند شیر و ماست را می‌توانیم کنترل کنیم آیا این امکان میسر نیست که بر قیمت کنسرت‌ها حتی کنسرت‌های موسیقی پاپ کنترل داشته باشیم؟ دولت و نهادهای ذیربط کجا هستند و چه می‌کنند؟ آنها باید پاسخگو باشند و رسانه‌ها باید از نهادهای مربوطه مطالبه کنند.

از قرار معلوم از سال آینده قانون دریافت ده درصد مالیات از لایحه مربوطه برداشته شده و حذف خواهد شد.

من شخصا در جلسه‌ای که با اعضای کمیسیون فرهنگی برگزار شد، حضور داشتم. طی آن جلسه قرار بر این شد که وزارت ارشاد نامه‌ای برای آقای محمدباقر نوبخت رییس سازمان برنامه و بودجه و معاون رییس‌جمهور بنویسد و ایشان نیز در بودجه اصلاحی شهریورماه بردارند و ظاهرا این کار را خانه موسیقی و آقای حمیدرضا نوربخش انجام داده‌اند. نامه به آقای نوبخت ارائه شده و ایشان نیز نامه‌ای به مجلس نوشته‌اند و ماهم امیدواریم اتفاقی در این زمینه رخ دهد. جایگاه و موقعیت موسیقی خوب و با ارزش در کشور ما توسط موسیقی کم‌ارزش بلعیده شده است. ما اصلا می‌گویم برخی دوستان کاربلد و فرشته هستند اما یک خانواده چهار نفره برای دیدن کنسرت آنها مجبورند فلافل بخورند تا بتوانند برای دو ساعت یک میلیون تومان هزینه کنند. آیا همان خانواده می‌تواند سی‌دی اورجینال بخرد؟ آیا آن خانواده می‌تواند به دیدن کنسرت من بیاید؟ بعد شما می‌گویید چرا کم‌کار شده‌ام.

شما در مقطعی به عنوان مجری و کارشناس در برنامه‌های موسیقی‌محور در تلویزیون و رادیو حضور داشتید. به نظرتان این دو رسانه تا چه حد به بهبود وضعیت کیفی آثار موسیقایی کمک کرده‌اند و چقدر در ارتقای سطح سلیقه مخاطبان کوشیده‌اند؟

زمانی که متخصص کافی در امر سیاست‌گذاری‌های موسیقی وجود ندارد و زمانی که جامعه‌شناسان به کمک آنها نمی‌آیند اوضاع همین خواهد شد که هست. مثلا شما تصور می‌کنید آن زمان که مرکز موسیقی صداوسیما فعال بود، مسئولان و مدیران مربوطه چقدر به موسیقی کشور خدمت کرده‌اند؟ مرکز موسیقی سازمان صداوسیمای ایران اولین تشکلی بود که در دهه هفتاد از خوانندگان مشابه لس‌آنجلسی حمایت می‌کرد. اگر در آن مقطع خوانندگانی مانند ابی و داریوش اقبالی و دیگران آن طرف آب‌ها مورد توجه بودند، در ایران هم بدل همان‌ها مورد حمایت قرار گرفتند.

پیشنهاد شما برای بهبود وضعیت فعلی چیست؟

اگر تلویزیون و رادیو می‌خواهند واقعا به موسیقی خدمت کنند برنامه‌ای مانند «گلها» تولید کنند. این دو رسانه می‌توانند در روز دو تا سی دقیقه از وقت خود را به چنین برنامه‌هایی اختصاص دهند. یکی از این برنامه صبح روی آنتن برود و سی دقیقه بعدی عصر پخش شود. این برنامه می‌تواند «گلهای ایران» نام گیرد. شخصا حاضرم برای تولید و به نتیجه رسیدن این کار عوامل پروژه مذکور را همراهی کنم. اگر رادیو و تلویزیون واقعا می‌خواهند از موسیقی حمایت کنند به تولید این برنامه بپردازند و هیچ کار دیگری انجام ندهند.

با با ساز در سیما چه کنند؟

به نظرم نشان دادن ساز از نشان دادن خیلی چیزهای دیگر مانند صحنه‌های خشونت قشنگ‌تر و مفیدتر است لااقل ترویج بی‌اخلاقی و خشونت نمی‌کند.

 همنسلان شما برای آموختن ریف از محضر بزرگان استفاده می‌کردند و شما نیز برای یادگیری آن نزد اساتیدی چون نصرالله ناصح پور، کریم صالح عظیمی و شهرام ناظری رفته‌اید. در حال حاضر نسل‌‌های پس از شما به یادگیری این مولفه مهم تمایلی ندارند. چه باید کرد؟

ببینید ردیف اساس، استارکچر و فوندانیسون ساختمان موسیقی است و همین موضوع گواهی بر اهمیت آن است. یادگیری ردیف اهمیت بسیاری دارد. هنرجویان، دانشجویان و نوازندگان و خوانندگان موسیقی ایرانی لااقل باید  دستگاهی موسیقی ایرانی، گوشه‌ها و گوشه‌های مشترک را بشناسد. کسی که ردیف را می‌شناسد، مثلا می‌تواند بیات راجع را در چهار دستگاه بخواند. افراد مذکور علاوه بر داشتن قدرت ارائه کار باید نسبت به برخی از گوشه‌های خاص نیز شناخت داشته باشند. به طور کلی مقوله ردیف یکی از الزامات است و اما ضرورتا با توجه به گسترش سرعت حاکم بر جامعه و وجود تکنولوژی، همچنین عدم تمرکز عموم مردم، انتظاری بیهوده‌ای است اگر بخواهیم مقوله ردیف در اثر خواننده به طور کامل نمود داشته باشد. بی‌شک این توقع دافعه ایجاد خواهد کرد. پس بهتر آن است که فعالان موسیقی ایرانی با پشتوانه ردیف اما با نوآوری و تلفیق‌های درست مردم و مخاطبان را به موسیقی با ارزش جذب کنند.

در میان خوانندگان فعلی کدام‌ها برای این مهم تلاش کرده‌اند؟

باید از آقای سعید جعفرزاده نام ببرم که مخاطبان او را با نام پرواز همای می‌شناسند. ایشان علاوه بر آنکه هنرمند خوبی است و اغلب آثارش قابل شنیدن است در حفظ مخاطبان موسیقی ایرانی کوشیده و مهمترین کار او همین است.

شما در دهه هشتاد معاون اجرایی خانه موسیقی بودید. این تشکل طی سال‌های گذشته در زمینه حمایت از هنرمندان موسیقی و امور آنها چگونه عمل کرده است؟

سیاست‌های حمایتی خانه موسیقی در زمان دولت اصلاحات شروع شد. عمده‌ترین و تنهاترین امتیاز این اتفاق برای هنرمندان رشته‌های مختلف، بیمه پدیدآورندگان کتاب و آثار هنری بود که بر اساس قانون حرفه‌ها و مشاغل آزاد تعریف شد. ما نیز از آن زمان بیمه کردن هنرمندان را آغاز کردیم. البته اغلب نهادها این رویه را آغاز کردند. علاوه بر خانه تئاتر، خانه سینما، خانه گرافیک، خانه مجسمه‌سازی، خانه خوشنویسی و دیگر تشکل‌های مشابه بیمه فعالان هر عرصه را پیگیری کردند و به این ترتیب هنرمندان عرصه‌های مختلف بیمه شدند. اما گرفتاری عمده این است که طی این سال‌ها بدهی دولت به تامین اجتماعی آنقدر زیاد شد که باعث بروز دو اتفاق شد. طی این روند امکان آن میسر نشد که کف بیمه هنرمندان را از کارگر ساده ارتقا دهیم.

اتفاق دیگر اینکه رسیدگی به امور مربوطه برخی مواقع با تاخیر انجام می‌شد. گاه پیش می‌آمد که لیست بیمه هنرمندان ماه‌ها می‌ماند و رد نمی‌شد. تامین اجتماعی هم می‌گفت من سهم دولت را نگرفته‌ام. بنابراین به اتفاق آقای روشن‌روان به مجلس رفتیم. اخیرا آقای روشن‌روان لطف کردند و آیین‌نامه نظام صنفی هنرمندان را که در وزارت ارشاد و مجلس خانه موسیقی مورد بحث بود و تا بند هفت آن مورد بازنگری قرار گرفته بود را کامل و آماده کرده‌اند. حال نیز بر حسب شنیده‌های ما از مجلس شورای اسلامی برای پرداختن به موضوع نظام صنفی هنرمندان اخذ نوبت شده است که تا پایان دوره فعلی مجلس،‌ در صحن علنی مطرح شود. طی این روند به زودی از سوی مجلس دعوت خواهیم شد. اگر این اتفاق رخ دهد و به اتفاق مسئولان خانه موسیقی و اعضای نهادهای مدنی به مجلس برویم و در کمیسیون فرهنگی، آیین‌نامه نظام صنفی هنرمندان را به طور جامع آماده کنیم و به صحن علنی مجلس بدهیم، عمده مشکلات حل خواهد شد. ضمن اینکه دیگر برایمان مهم نخواهد بود که متولی موسیقی‌‌دان‌ها و هنرمندان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد یا وزارت کار. مهم این است که ما نیز نظام صنفی داشته باشیم. مانند پزشک‌ها که نظام پزشکی دارند.

ببیند نظام صنفی منافع بسیاری دارد. نظام صنفی تشخیص می‌دهد که هنرمندان عرصه‌های مختلف بر اساس رده‌شان پول بگیرند. در خانه موسیقی اعضای پیوسته و وابسته یک و دو و دوستدار موسیقی داریم. بنابراین زمانی که نظام صنفی درست تعریف شود و یک سازمان صنفی همه هنرها را تحت پوشش قرار دهد، بر کم و کیف دستمزدها، سفارشات، ماموریت‌ها، سفرها و چگونگی انتخاب‌ها نظارت خواهد داشت. اگر این اتفاق بیفتند کارها به صورت قانونی انجام می‌شود.  در حال حاضر مبنای حقوقی و قانونی موسیقی هنوز تثبیت نشده است. طی این روند خیلی‌ها محافظه‌کاری می‌کنند و هنوز جرات این را پیدا نکرده‌اند که امور مذکور را قانونی کنند. متاسفانه هنوز مبنای قانونی و شرعی موسیقی بلاتکلیف است.

برای مخاطبان موسیقی اثری را آماده ارائه دارید؟

امیدوارم به زودی آلبومی با نام «نگاه کن» را به مرحله انتشار برسانم. این اثر بر اساس شعری از فروغ فرخ‌زاد تولید خواهد شد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز