برنده جایزه موسیقی جهانی در گفتوگو با ایلنا:
مهاجرت مزایا و معایب خودش را دارد/ تحصیلات دانشگاهی اتفاق مهمی برایم رقم نزد/ تلفیق به راه در رو تبدیل شده/ موسیقی ایرانی در آمریکا ناشناخته است
مسعود رضایی درباره تولید آثار تلفیقی در ایران میگوید: متاسفانه تلفیق در موسیقی ما برای بیهنرانی که از عدم شناخت و آگاهی مخاطب و همینطور بستر نامناسب نهایت سوءاستفاده را میکنند، به راه در رو تبدیل شده است. چیدن تار، سهتار، دف یا سنتور در کنار فضاهای موسیقی الکترونیک، «کاخن»، «اودو» و یا «کنترباس» و گاه شاید تحریری از سر نابلدی آن هم به مبتذلترین شکل ممکن امروز موسیقی تلفیقی تلقی میشود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، طی سالهای گذشته برخی از هنرمندان عرصه موسیقی تلاش کردهاند با اجرای آثار مختلف و برگزاری کنسرتهای برونمرزی، موسیقی ایرانی را به مردم دیگر سرزمینها معرفی کنند. در این میان برخی با حضور در جشنوارهها و رویدادهای مهم موسیقیمحور به کسب عناوین مختلف نائل میشوند که این اتفاق نیز در معرفی موسیقی ایرانی و ارتقای سطح کیفی ساخت و اجرای آثار آهنگسازان، نوازندگان و خوانندگان بسیار موثر است. کیهان کلهر، شهرام ناظری و علی پهلوان برخی از هنرمندانی هستند که طی این سالها با حضور در رویدادهای مهم موسیقیمحور، عناوین با ارزشی کسب کردهاند. به تازگی نیز مسعود رضایی (آهنگساز و نوازنده سهتار ایرانی) با آلبوم «تا...» در «global music awards» شرکت کرده و در دو بخش World Music و Album برنده شده است.
مسعود رضایی که آلبوم «عدم» و «تا...» را در کارنامه دارد و طی سالهای فعالیتش در عرصه موسیقی با هنرمندان مطرحی همکاری کرده و در یادگیری سهتار از محضر جلال ذوالفنون بهره برده، درباره رویداد «global music awards» میگوید: «global music awards» در حقیقت خود را ویترینی میداند که هدفش تلاش در معرفی هنرمندان مستقل عرصه موسیقی است. این رویداد با نام اختصاری «GMA» از سال۲۰۱۱ شروع به فعالیت کرده و هر ساله آثاری از کشورهایی چون کانادا، برزیل، سوئد، فرانسه، انگلستان و سوئیس برای شرکت در آن ارسال میشود و آثاری پس از بررسیهای چندلایه هیئت ژوری در بخشهای مختلف ازجمله ژانرهای موسیقایی متفاوت، آهنگسازی، رهبری، گروههای موسیقی، میکس، مستر به عنوان برنده اعلام میشوند.
شما آلبوم «عدم» را در کارنامه دارید که مجموعهای از قطعات متفاوت است و به طور کلی اثری نو به حساب میآید. این آلبوم برای شما چه دستاوردی داشت تا چه حد چقدر مسیر کاری شما را تحت تاثیر قرار داد؟
آلبوم «عدم» محصول حدود ۵ سال کار و تجربه من است که عمده آن در دوران دانشجویی شکل گرفت و قوام یافت. این اثر اولین مجموعهای بود که منتشر میکردم و از این بابت با حجم عظیمی از هیجان مواجه بودم. البته در به ثمر رسیدن این آلبوم، استاد گرانقدر و بزرگوارم، بهداد بابایی نقش بسیاری داشتند و همواره سپاسگزار محبتی هستم که ایشان نسبت به بنده داشتهاند. در این مجموعه افتخار حضور استاد گرانقدر نوید افقه را نیز داشتم که حقیقتا این مهم برای من تحقق آرزویی موسیقایی بود. در این مجموعه کیارش اعتماد سیفی گیتار الکتریک، شهرام غلامی عود، تونی اُوِر واتر کنترباس و خودم نیز سهتار نواختهام. با این مختصر توضیح، باید عرض کنم دستاورد این آلبوم برای من بیشتر جنبه شناخت فضای انتشار موسیقی در ایران را به همراه داشت که با آنچه قبل در ذهن داشتم، به طور جدی متفاوت بود. از سوی دیگر آلبوم «عدم» بعدها به شکلگیری و ایجاد روابطی انجامید که از تحققشان بسیار خوشحالم.
با توجه به بازخوردها، آلبوم «عدم» را اثری موفق میدانید؟
نظر دادن در باره موفقیت کار کمی پیچیده است و از سویی به تعریف ما از موفقیت بستگی دارد، اما به هر روی خاطرم هست چند هفتهای پس از انتشار آلبوم، دوستان تماس گرفتند و از انتشار تیراژ دوم آن خبر دادند. همینطور باخبر شدم آلبوم «عدم» در چند فروشگاه محصولات موسیقایی به مدت چند ماه در لیست پرفروشهای موسیقی بوده که این جریان از استقبال مخاطبان حکایت داشت. از طرفی بازخوردی که از جامعه موسیقی میگرفتم نیز با استقبال مخاطبین همسو بود و بارها نظراتی سرشار از مهر و لطف دریافت کردم. شاید مهمترین تاثیر و درسی که این مجموعه و انتشارش برای من داشت عدم تن دادن به تکرار صِرف تولید و حضور در فضای موسیقی بود.
آثار منتشر شده شما گویای این است که با تلفیق و تولید آثار نو و متفاوت میانه خوبی دارید. چرا به طور معمول آثار تلفیقی در ایران با کاستیهای فاحش مواجه هستند و ماندگار نیستند؟
چنانچه تلفیق در موسیقی را روندی که شاهدش هستیم معنا کنیم (تولید موسیقی با رویکرد تحمیل سازهایی از خانوادههای مختلف بدون در نظر گرفتن دینامیک، تمبر و رنگ آمیزی صوتی و اصولا بدون کمترین تخصص و عمق در نگاه خالق اثر) باید عرض کنم ابدا میانه خوبی با این مقوله ندارم. متاسفانه نه تنها در ایران بلکه با توجه به شناختی که در این چند سال مهاجرت پیدا کردم، در امریکا هم تا حدودی این سطحینگری و فقدان تفکر به هنگام برخورد با موسیقی -تلفیقی- وجود دارد.
تلفیق را چگونه معنا میکنید؟
تلفیق در موسیقی کمابیش مفهومی شناختهشده دارد و آن هم همنشینی و گفتوگوی دو یا چند فرهنگ موسیقایی مختلف است؛ که مثال عیانش «shakti» (همکاری John McLaughlin و گروهی از موسیقیدانهای هندی از جمله zakir hussaim است). تلفیق زمانی رخ میدهد که پیوندی شکل بگیرد و بیانی جدید متولد شود؛ اما متاسفانه تلفیق در موسیقی ما برای بیهنرانی که از عدم شناخت و آگاهی مخاطب و همینطور بستر نامناسب نهایت سوءاستفاده را میکنند (و گویا روز به روز هم حضورشان پررنگتر و مستحکمتر میشود) به راه در رو تبدیل شده است. متاسفانه چیدن تار، سهتار، دف یا سنتور در کنار فضاهای موسیقی الکترونیک، «کاخن»، «اودو» و یا «کنترباس» و گاه شاید تحریری از سر نابلدی آن هم به مبتذلترین شکل ممکن، موسیقی تلفیقی تلقی میشود. این نوع موسیقی، امروز ویترین شیک و بیدردسر عدهای است که مشغول ساخت شهرتاند و غمگنانهتر اینکه عدهای کثیر این هجمه پوشالی را باور میکنند. البته از حق هم نباید گذشت و باید اشاره کنم به تجربیات بسیار موفقی نظیر «سیر» اثر ارزشمند استاد مسعود شعاری که وجودشان آدم را دلگرم میکند.
با این حساب آیا میتوان آثارتان را تلفیقی به حساب آورد؟
حقیقتا عنوان موسیقی تلفیقی را برای آثارم مناسب نمیبینم، زیرا در عمده آنها، تلفیقی که دربارهاش صحبت کردیم به چشم نمیخورد، لذا موسیقی «تجربی» شاید عنوان مناسبتری باشد. البته از عنصر تلفیق به عنوان یکی از ابزارهای موسیقایی نیز بهره بردهام، اما رویکردم شکلگیری تلفیق در موسیقی نبوده است. من همواره به دنبال تجربه کردن در موسیقی بودهام. استفاده از گیتار الکتریک و یا کنترباس در موسیقی من با مناسبات صوتی ارتباط مستقیم دارد. به عنوان مثال، ساز گیتار الکتریک در «پریشانی» نماینده ژانر متفاوتی از موسیقی نیست، بلکه وجودش در رنگآمیزی صوتی برای دست یافتن به بیانی است که پریشانی من را به ملموسترین شکل ممکن تعریف میکند. یا در «اسیر» شما موسیقی جَز نمیشنوید. همیشه زمانی که قطعهای در حال شکل گرفتن بود جای بخشهایی از اصوات به نظرم خالی میآمد و نبودشان مثل سکوتی نابجا بود. این را میشود در «شکست» دقیقه 2:33 روی خط گیتار الکتریک شنید، جایی که شکست از پادرمان میآورد و سقوط میکنیم. این نتهای مخدوش و فضای کدری که گیتار الکتریک میتواند بساز دلیل حضورش در آنجاست.
برای جذب نوجوانان و نسلهای پس از خودتان به شنیدن آثار نو، چه تمهیداتی را پیشنهاد میکنید؟
همیشه یکی از دغدغههای فکریام این است که چرا علیالخصوص نسل جوان از گوهرهای موسیقایی که داریم، غافل هستند. در ابتدا باید عرض کنم جریانات موسیقایی که بانی آنها اساتیدی چون حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی هستند، جریانات نوی موسیقی ایرانیاند و باید معرفی و شنیده شوند. بدون شک مسئولیت و بار این امر بر دوش دولت است و به برنامهریزی و تعامل با اهل فن نیاز دارد. بعید میدانم، چنانچه جوانی«به تماشای آبهای سپید» استاد علیزاده و یا «بیداد» استاد مشکاتیان و همچنین «عشق داند» استاد لطفی را بشنود و شیفته و وابسته به این موسیقی نشود (البته اگر آموخته باشد که چه بشنوند). به طور کلی، درک و دریافت هنر جدی و ارزشمند نیاز به آموزش و معرفی دارد. امروزه در بسیاری از کشورهای دنیا، هنر و هنرمندانی که مشغول به فعالیت جدی هستند از طرف دولتها و همچنین بخش خصوصی حمایت میشوند، معرفی میشوند و برای دیده شدنشان تلاش میشود. از سویی دیگر آموزشهای پایهای موسیقی از سنین پایین در مدارس سبب میشود، افراد از همان ابتدا تا اندازهای نسبت به موسیقی درک بهتری پیدا کند. انتظار دور از واقعیتی است که بخواهیم همه افراد جامعه موسیقی خوب گوش کنند، اما حداقل میتوان کاری کرد که موسیقی با ارزش هم شنیده شود. در همین راستا باید عرض کنم آثاری خلق و منتشر شدهاند که میتوانند ارتباط نسل جدید با موسیقی ایرانی را استحکام بخشند. «جوی نقره مهتاب» اثر بینظیر استاد بهداد بابایی و یا «سفر عسرت» اثر جناب فرخزاد لایق، «ریزدانههای الماس» اثر استاد اردوان کامکار، برخی از آن همه آثار موفقی هستند که تاکنون منتشر شدهاند. در این باب کسب تجربههای نو و استفاده از ابزار و امکانات موسیقایی مختلف چنانچه در مسیر ابتذال نیفتند، نیز نقش بسزایی خواهند داشت.
طی سالها و دهههای گذشته موسیقی ایرانی و سازهای متنوع ایرانی چقدر به مردم و هنرمندان دیگر کشورها معرفی شدهاند و حضور در جشنوارههای بینالمللی تا چه حد در این امر موثر است؟
موسیقی ایرانی حداقل در آمریکا شناخته شده نیست که این اتفاق و عدم شناخت دلایل بسیاری دارد که آن دلایل باید در فرصتی مناسب بررسی و تحلیل شوند. یکی از دلایل موجود، عدم همکاری گسترده و مستمر اساتید موسیقی ایرانی با موسیقیدانهای بزرگ و مطرح غیرایرانی است. در اینباره میتوان به فعالیتهای با ارزش استاد کیهان کلهر و گروه «جاده ابریشم» اشاره کرد که اتفاقات با اهمیتی را رقم زده است. دلیل دیگر عدم پشتیبانیهای دولتی برای ترویج و معرفی موسیقی ایرانی است. میتوان با حمایتهای مالی دولتی و همچنین رایزنیهایی برای ایجاد بستر اجرا و انتشار موسیقی ایرانی در خارج از کشور، به شناساندن این گوهر ناب جامه عمل پوشاند. از سویی دیگر مسائل و مشکلاتی به دلائل غیرموسیقایی برای موسیقیدانهای ایرانی بوجود میآید که کار آنها را برای حضور در جوامع بینالمللی دشوارتر میکند. چگونگی دریافت روادید ازجمله پیچیدگیهایی است که وجود دارد. شرکت در جشنوارههای بینالمللی قطعا نتایج فوقالعادهای برای موسیقی و موسیقیدانهای ما دربرخواهد داشت و به دیده شدن و شناخت این موسیقی نزد مخاطب غیر ایرانی کمک شایانی خواهد کرد.
درباره اهمیت جشنواره «global music awards» که با تازگی در آن حضور یافتهاید، کمی توضیح دهید.
«global music awards» در حقیقت خود را ویترینی میداند که هدفش تلاش در معرفی هنرمندان مستقل عرصه موسیقی است. «global music awards» با نام اختصاری « GMA» از سال۲۰۱۱ شروع به فعالیت کرده و هر ساله آثاری از کشورهایی چون کانادا، برزیل، سوئد، فرانسه، انگلستان، سوئیس برای شرکت در آن ارسال میشود و آثاری پس از بررسیهای چندلایه هیئت ژوری در بخشهای مختلف ازجمله ژانرهای موسیقایی متفاوت، آهنگسازی، رهبری، گروههای موسیقی، میکس، مستر به عنوان برنده اعلام میشوند.
اهمیت این رویداد به این دلیل است که در معرفی هنرمندان به جامعه جهانی (که عمدتا از متصدیان موسیقی هستند) نقش بسزایی ایفا میکند؛ چراکه میدانیم هنرمندان مستقل، مسیری بسیار پیچیده پیش رو خواهند داشت و آن پیچیدگیها بسیاری را از حرکت بازمیدارد.
چه شد که در رویداد «global music awards» حضور پیدا کردید و با کدام اثر این موفقیت حاصل شد؟
ثبت آلبوم جدیدم «تا...» برای شرکت در این رویداد با هدف شناساندن و معرفی موسیقی ایرانی به جامعه جهانی و پتانسیل این فرهنگ موسیقایی در بیان احوالات آدمی رخ داد.
شیوه شرکت در جشنواره «GMA» به چه شکل است و آلبوم «تا...» در چه بخشهایی موفق به کسب عنوان شد؟
شرکت در این رویداد به صورت اینترنتی است و من آلبوم را پس از انتشار در ماه می سال جاری برای شرکت ثبت کردم. آلبوم «تا...» در دو بخش« World Music» و « Album » برنده اعلام شد که البته انتظارش را نداشتم، زیرا به طور معمول یک اثر در یک بخش به عنوان برنده اعلام میشود.
با توجه به حضورتان در رویدادهای مهم برونمرزی، جشنوارههای موسیقیمحور داخلی را تا چه حد به استانداردهای جهانی نزدیک میبینید؟
فاصله زیاد است و جا برای کار در جهت بهبود سطح کیفی بسیار. خاطرم هست سالهای پیش در جشنواره تکنوازی شرکت کردم و با وجود آنکه اجرایی بسیار موفق داشتم از گردونه رقابت حذف شدم؛ زیرا اثری را اجرا کردم که بیشتر نزدیک به حال و هوای سهتارنوازی معاصر بود. به یاد دارم پیش از اجرای فردی که در جشنواره حضور پیدا کرده بود و رتبه دوم نوازندگی سهتار را کسب کرد، سازش را من کوک کردم به این دلیل که نوازنده حتی توانایی کوک کردن سازش را نداشت. این اتفاق برایم بسیار غمانگیز و ناامیدکننده بود. حقیقتا در فستیوالهایی که تاکنون آثارم را شرکت دادهام، برخوردهای سلیقهای و غیرتخصصی اینچنینی ندیدهام. سال گذشته نیز یکی از قطعات آلبوم «عدم» با عنوان «بدرود دنیای بیرحم» در « Hollywood Music in Media Awards» در بخش «World Music» نامزد شد. این اتفاق گویای این بود که قطعا شیوه گزینش آثار به سلیقه هیئت ژوری ارتباطی نداشته و روند نظرسنجی بر اساس ساختاری تخصصی بوده است. البته نمیتوان این موضوع را کتمان کرد که در رویدادهای این چنینی نیز گاه اتفاقات تلخی نظیر زد وبندهای جناحی به چشم میخورد اما کلیت امر از یک روند منطقی تبعیت میکند. این را هم بگویم که اطلاعات من درباره جشنوارههای داخلی مربوط به چهار سال پیش است و پس از آن در ایران حضور نداشتهام تا به صورت دقیقتر به مسائل مربوط به آن بپردازم.
از زمان مهاجرتتان تاکنون با کدام هنرمندان ایرانی داخل و خارج کشور همکاری کردهاید؟
در ایران ضبط مجموعه «تا...» را آغاز کردم که بنا به دلایل بسیاری که اغلب مهاجران تجربهاش کردهاند، تولید آن متوقف شد. سپس زمانی که کار از سر گرفته شد به دنبال خوانندهای بودم تا بشود از صدایش استفاده سازی کرد. موضوع را با آقای نامجو درمیان گذاشتم و پس از آن همکاریمان شکل گرفت. همچنین با نوازنده خوش ذوق «درامز» یحیی الخنسا آشنا شدم و برای میکس و مستر اثر با آقای آرش میتویی همکاری کردم. در ادامه رنگ صوتیای که همواره برای خواننده در ذهن داشتم به درستی ساخته و پرداخته شد و البته باید عرض کنم این از بخت خوش من بود که موجب شد با جمعی کاربلد و متخصص همکاری کنم. در این آلبوم خودم نوازنده سهتارش هستم به جز یحیی الخنسا، امیرحسام زبردست نی بینظیری نواخته و کیارش اعتمادسیفی نوازنده گیتار الکتریک است و مصباح قمصری نیز بمکمان مینوازد. طراحی گرافیک کار را نیز دوست خوب و هنرمندم کوروش بیگپور انجام داده است.
مهاجرت شما بر نحوه همکاریتان با هنرمندان ساکن ایران تاثیر گذاشته است؟
ببینید، مهاجرت مزایایی برای فعالیت هنری دارد. ضمن آنکه بزرگترین عیبش برای یک هنرمند، دسترسی سخت به جمع بسیاری از هنرمندانی است که میتوان از حضورشان بهره جست. در بسیاری از موارد هنرمندانی که داخل ایران مشغول به فعالیت هستند بسیار بسیار جدیتر و متخصصترند.
از فعالیتهای اخیرتان بگویید.
تمایل داشتم اجراهایی برای آلبوم «تا...» در آمریکا داشته باشم که به دلیل مشکلات تازه بوجود آمده برای ایرانیان در اخذ روادید این امر تا امروز میسر نشده است. در حال حاضر درگیر کار روی ایدهها و قطعاتی هستم که بخش عمدهشان حاصل تجربه زیست در این سوی کره زمین است. به زودی ضبط را شروع خواهم کرد، اما روند مشخصی برای انتشار یا عدم انتشارشان در ذهن ندارم. در سال جاری یک یا دو اجرا بصورت دونوازی و سهنوازی خواهم داشت و همچنین مشغول تصمیمگیری در مورد دو پیشنهاد برای ساخت موسیقی فیلم هستم.