خبرگزاری کار ایران

نصرالله افجه‌ای در گفت‌وگو با ایلنا:

کپی‌کاری در هنر زیاد شده/ قدر داشته‌هایمان را نمی‌دانیم، دچار غربزدگی شده‌ایم

کپی‌کاری در هنر زیاد شده/ قدر داشته‌هایمان را نمی‌دانیم، دچار غربزدگی شده‌ایم
کد خبر : ۸۰۴۹۰۲

افجه‌ای معتقد است: رونق اقتصاد هنر بخصوص در حوزه خوشنویسی آنچنان که باید باشد مانند قدیم نیست. استقبال آنچنانی از خوشنویسی نمی‌شود، چراکه دست زیاد شده. هر کس می‌تواند با جستجو در اینترنت هر آنچه را می‌خواهد استخراج کند و به نوعی کپی‌کاری زیاد شده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، «کاربست حروف همچون عناصری شکلی برای پر کردن یک فضای از پیش مشخص، به حدی بارز است که کفه ترازو به نفع نقش کردن تصویر سنگین‌تر می‌شود. حروف، ریز و ناخوانا هستند و چنان درهم تنیده‌اند که مجالی برای تشخیص جنبه‌های فنی و اجرایی آن‌ها وجود ندارد و این رفتاری عمدی برای عبور از سنت خوشنویسی و ورود به قلمروی نقاشی انتزاعی است. اثر حاضر به اتکای زمینه ظهورش به جایی میانه خوشنویسی و نقاشیخط تعلق دارد؛ حد واسط ترسیم نقوش گیاهی و جانوری به کمک حروف که در تاریخ خوشنویسی ایرانی سابقه‌ای دیرینه دارد. نقاشیخط که ژانری معاصر است، پدید آوردن فرم‌هایی مبتنی بر خط را به یاری ابزارهای نقاشی همچون بافت، سطح و رنگ دنبال می‌کند. حروف ریز و در هم تنیده، نقاشی‌های پوآنتیلیستی را تداعی می‌کند. آثاری که از دور فرم واحدی را القا می‌کنند، ولی از نزدیک مجموعه‌ای از اتم‌های ریزند که با حوصله و مرارت بسیار کنار هم چیده شده‌اند؛ کوششی تحسین‌برانگیز که بیشتر متکی به مهارت فنی و تمرکز ذهنی هنرمند است. حروف، جایگزین نقاط ریز شده و از هویت معنادار نوشتار خود فاصله گرفته‌اند تا حجم، سطح، شکل و یا سایه‌روشن ایجاد کنند. سطرهایی که به کمک چیدمان حروف کوفی پدید آمده‌اند، کارکرد خط در طراحی را پیدا می‌کنند و دست هنرمند را در ترسیم اشکال متنوع بازمی‌گذارد. شاید هم این جادوی مرعوب‌کننده جزییات ماهرانه است که گل خطاطی‌شده را از گلی که به سادگی طراحی شده متمایز می‌کند.»

آنچه در آغاز آمد،‌ توصیف یکی از آثار نصرالله افجه‌ای است. او در زمینه خوشنویسی سنتی ایرانی، استادی تمام عیار است، به دلیل استمرار و پیوستگی در خلق آثار نقاشیخط مدرن در چند دهه اخیر، ازجمله شاخص‌ترین هنرمندان این عرصه به شمار می‌آید. چنانکه آثاری ملهم از فرم‌های ساده و آشنا در طبیعت یا انسان را به نمایش می‌گذارد و روایتی انتزاعی از قالب سیاه‌مشق‌نویسی در خوشنویسی ایرانی است.

کپی‌کاری در هنر زیاد شده/ قدر داشته‌هایمان را نمی‌دانیم، دچار غربزدگی شده‌ایم

در ادامه گفتگوی ایلنا را با نصرالله افجه‌ای درخصوص جایگاه خط و خوشنویسی در جامعه امروزی می‌خوانید.

آنچه امروز در عرصه هنر شاهد هستیم، بروز هنرهای جدید در قالب‌های مختلف است. در این میان اینگونه به نظر می‌رسد که جایگاه هنر کلاسیک ایران از خط و خوشنویسی گرفته تا نگارگری و ... تا حدودی در جامعه کمرنگ شده است. ارزیابی شما از آنچه درحال حاضر در حوزه هنر کلاسیک در جریان است، چیست؟

هنر کلاسیک خوشنویسی زیربنای هنر دیرین ماست. از صدها سال پیش تاکنون راه خود را در پیش گرفته و جلو می‌رود. شاید در عصر حاضردر نظر ما اینگونه نمود یابد که این راه ضعیف شده است اما درخت چناری که تنومند است، وقتی سر به آسمان می‌گذارد به سرشاخه‌هایی تبدیل می‌شود که در آینده تبدیل به شاخه‌های بزرگ می‌شوند.

خط و خوشنویسی را می‌توان به درخت چناری تشبیه کرد که اکنون سرشاخه‌های آن در تمام دنیا پراکنده شده‌اند و به نظر ضعیف می‌آید. درحالی که اگر یک جا جمع شوند، قدرتمند خواهند بود. خوشنویسی کلاسیک ایران ضعیف نشده چراکه از زیربنای بسیار قوی برخوردار است.

بروز هنرهای نوین در دنیا و آنچه که در هنر غرب بروز کرده، به ایران وارد شده. از آنجایی که این هنر وارداتی است، نمی‌تواند هنر کلاسیک را تحت الشعاع قرار دهد. ضمن آنکه جوانان، نوپسند هستند شاید به همین دلیل است که نقاشیخط رنگین شده است.

نقاشیخط درواقع طراحی خط است که با الهام از خط طغرا گرفته شد. این شیوه از خوشنویسی و ترکیب خط مرکب از چند خط عمودی منتهی به قوس گونه‌ای تودرتو و متوازی است که به شکل کمانی و به مانند طره درآمده. درواقع خط طغرا زیربنای نقاشیخط است بنابراین آنچه این حوزه را تا امروز ایستاده نگاه داشته، همان خط طغراست.

نمی‌گویم همه باید طغرا بنویسند اما خط نستعلیق که از دوره قاجار تاکنون باقی مانده و خط شکسته نستعلیق، دخل و تصرف‌هایی در آن شده است. هیچگاه خط شکسته ما حروف را رها نمی‌کرد. اما از آنجایی که این روزها چنین نوشتاری به اشتباه رایج شده از این رو جوانان نیز این روش را در پیش می‌گیرند. آنچه که امروز در انجمن خوشنویسان آموزش داده می‌شود، خوشنویسی کلاسیک محض نیست. بلکه آن چیزی است که به آن اضافه شده. شاید زمان حال ایجاب می‌کند که تحولی به زعم جوانان در خوشنویسی اعمال شود. سلایق مختلف وجود دارد و هریک از اساتید، سلیقه‌های خود را اعمال کرده است و آنچه اکنون شاهد هستیم، فعالیت چند نسل از اساتید خوشنویسی است.

در دوره فعالیت ما در دهه ۵۰ برای آنکه خطوط خود را منظم و کلاسیک بکنم،‌ به سراغ انجمن خوشنویسان رفتم. سپس در وزارت ارشاد درجه یک هنری دریافت کردیم. از آنجایی که در آن زمان نقاشی هم می‌کردم،‌ نقاشی و خط را ادغام و واژه نقاشیخط را مصطلح کردم. نیاز است تا امروز هم به خوشنویسی چنین نگاهی داشته باشیم.

هرچند در آن زمان شما به نقاشیخط توام با یکدیگر تاکید داشتید اما امروزه شاهد ظهور نقاشی خط هستیم. نظرتان در این خصوص چیست؟ نقاشی خط، نقاشی است یا خطاطی و خوشنویسی است؟

سر هم نوشتن نقاشیخط به معنای ادغام طراحی در خوشنویسی است و رنگ به آن وارد نمی‌شد. من با رنگ مخالف هستم و به طراحی و زیربنای آن اعتقاد دارم. در واقع نقاشیخط، ظهور طراحی در خطاطی است. نقاشی که به خطاطی وارد می‌شود، به معنای بزک کردن و رونق دادن با رنگ است. درحالی که نقاشیخط نباید تزیین داشته باشد. خط باید زیربنای کلاسیک داشته باشد. از این رو خط طغرا و ترکیب بندی را در نقاشیخط مد نظر قرار می‌دهیم. باید بتوانیم طراحی حروف ایجاد کنیم. درعین حال هریک از هنرمندان باید سعی کنند امضای خود را پای اثرشان داشته باشند.

کپی‌کاری در هنر زیاد شده/ قدر داشته‌هایمان را نمی‌دانیم، دچار غربزدگی شده‌ایم

اقبال عمومی نسبت به نقاشیخط چگونه است؟ آیا آنچه امروز از نقاشیخط در جامعه ارائه می‌شود، مورد استقبال عموم جامعه قرار می‌گیرد؟

عموم جامعه بسیار استقبال می‌کند. چراکه اکنون زمانی نیست که بیایند یک بیت از شعر را با توجه به قواعد خوشنویسی کلاسیک بنویسند. اما باید این قواعد زیربنای کار آنها باشد. اکنون چون شتابزده کار می‌کنند این نوع  خوشنویسی رواج یافته. شاید از این جهت است که باید خطاطان کلاسیک کار مانند یدالله کابلی، محمدحسین عطارچیان که دست به نقاشی نزده‌اند را مورد احترام قرار داد. آنچه اساتیدی مانند استاد حسین میرخانی انجام می‌داد، ادا و اصول نبود.  

من از خط و خوشنویسی کلاسیک به نوعی جدا شدم و سعی کردم مکتبی خاص خود ابداع کنم. این وظیفه من است که چنین کاری انجام دهم. به کسی هم اجازه نمی‌دهم که از روی من تقلید کند چراکه من سبک و سیاق خود را دارم. هر کس باید سبک و سیاق خود را پیدا کند. در انجمن خوشنویسان، به هنرجویان، آموزش می‌دهند آنها در آنجا کپی می‌کنند و باید تا جایی این کار را ادامه دهند که بتوانند سبک و سیاق خود را بیابند.

یکی از مباحث مهمی که در حوزه هنر مطرح است، اقتصاد هنر است. این روزها نیز شاهد برگزاری حراجی‌های مختلف در حوزه هنرهای تجسمی هستیم. آیا این حراجی‌ها آنچنان که باید به خوشنویسی توجه دارند؟

آنچنان مانند قدیم نیست. اگر بخواهیم راه خود را متکی به آن بخش بگذاریم، باید پایمان را دراز کنیم و از گشنگی آرزوی مردن کنیم. اصلا استقبال آنچنانی از خوشنویسی نمی‌شود چراکه دست زیاد شده. هر کس می‌تواند با جستجو در اینترنت هر آنچه را می‌خواهد استخراج کند و به نوعی کپی کاری زیاد شده است. حتی از بخش‌هایی از آثار اساتید و بزرگان، به طور کامل کپی می‌کنند و در آثار خودشان به کار می‌گیرند و کسی هم نیست به آنها خرده بگیرد.

این تقلید است که هنرمندان را بر باد می‌دهد. جلوی بروز خلاقیت را می‌گیرد و زحمت برای خلاقیت نمی‌کشند. درواقع می‌توان گفت در میان هنرمندان خلاق که اکنون فعال هستند، تعداد آنها به انگشتان یک دست هم نمی‌رسد. جوانان امروز فقط به پول فکر می‌کنند و از قضا کارشان هم خوب و به قول معروف سکه است.

طی سال‌های گذشته شاهد سرمایه‌گذاری کشورهای حاشیه خلیج فارس بر هنر خوشنویسی و نقاشیخط بودیم. این درحالی است که در ایران به این هنر کم‌توجهی شده است. چگونه است که آثار خوشنویسی ایرانی در کشورهای حاشیه خلیج فارس بهتر از داخل کشور به فروش می‌رسند؟

کشورهای حاشیه خلیج فارس در خطوط نسخ و ثلث دستی بر آتش دارند اما ایران در خط نستعلیق حرف اول را می‌زند. با این وجود در ایران نیز شاهد ظهور اساتید بنام در حوزه خط ثلث هستیم. ایران سرزمینی است که مردمان باهوشی دارد و هنری که در این سرزمین خلق شده منحصر به فرد است. شاید یکی از دلایلی که قدر هنرمان را نمی‌دانیم، این است که داشته‌هایمان در این حوزه زیاد است. قدر داشته‌هایمان را نمی‌دانیم. به اندازه‌ای حواشی به خوشنویسی و ثلث نویسی و نسخ ما اضافه شد و به اندازه‌ای غربزده شد که خودمان را فراموش کردیم.

باتوجه به آنکه سالهاست در حوزه خوشنویسی و نقاشیخط فعال هستید،‌‌ آیا می‌توان از این حوزه به عنوان یک شغل یاد کرد و از این راه امرار معاش داشت؟

اگر هنرمند شناسنامه داشته باشد و کپی کار نباشد و ابداع داشته باشد، قطعا بازار خودرا خواهد داشت. از سراسر دنیا مشتریان خاص خود را دارم. هنرمند موظف است برای خود سبک و سیاق داشته باشد و کپی کار نباشد.

آیا سیستم آموزش خوشنویسی حاکم، به نوعی است که هنرجویان را مبتکر و خلاق بار بیاورد؟

بله این کار انجام می‌شود اما به اشتباه. به طور مثال، انجمن خوشنویسان اشتباه‌ترین راه را در پیش گرفته. همه هنرجویان را به نقطه‌ای می‌رساند و رها می‌کند. این درحالی است که هر بخش از خوشنویسی نیازمند گذراندن دوره‌های خاص خود است. برای پرداختن به نقاشیخط باید درعین آموزش خط، نقاشی هم بداند.

هنرجوی خلاق آموزش نمی‌دهیم و کپی کار آموزش می‌دهیم. البته در دانشگاه‌های هنر باید به این مهم پرداخته شود و این مهم نیازمند داشتن اساتید خلاق است. می‌توان زیربنای کار را آموزش داد و راه را برای خلاقیت بازگذاشت. جوانان باید آموزش ببینند و خود را برای خلاق بودن پرورش دهند.

همه چیز به داشتن مدرک لیسانس و فوق لیسانس نیست بلکه هنرمندی، هنرمند است که بتواند خلاق باشد و طراحی خلاقانه ارائه دهد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز