استاد دانشگاه آکسفورد در گفتوگو با ایلنا عنوان کرد:
قاجارها نسبت به تمایلات تحولخواهانه ایرانیان بسیار بدبین بودند/ مشروطه نقطه اجماع بازاریان و روحانیون و روشنفکران ایرانی بود
استاد تاریخ دانشگاه آکسفورد معتقد است که ایرانیان در دوره قاجار، به رغم آگاهی از روند تحولات جهانی، با مانع شدید دولت قاجار مواجه شدند که نسبت به هرگونه فرآیند و رویکرد تحولخواهانه به شدت بدبین بود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، ایرانیان در دو نوبت از مواجهه آشفته خود با قدرتهای غربی، به نتایج یکسانی در رابطه با چرایی این عقبافتادگی در میان ایرانیان ـ به رغم وجود سابقه کانونی تمدنی ایران ـ دست نیافتند. در واقع بروز آگاهیهای نوآئین در میان اروپاییهایی که دیگر به تعبیر هگل، از شهروند «ملکوت الهی»، به شهروندان دولتهای عرفی بدل شده بودند؛ تصویری یکسره تناقضآمیز برای شرق و به ویژه برای ایرانیان، مخابره میکرد. دلیل نمایش این تصویر سیاه و سفید روی گیرندههای پدیدارشناختی قوه «وجدان عمومی ایرانی»، عبور شهروندان غربی از ساحت شهروندی آسمان بود و حال اینکه، پس از حمله مغولان، که خواجه عطاملک جوینی از آن به «وزش باد بینیازی خداوند» تعبیر کرده بود، به تعبیر برخی از علمای علم تاریخ، سنت در ایران دچار تصلب شده بود و ایرانیان به شهروندی آسمان درآمده بودند. با این حال، «وجدان ایرانی» و قوه فاهمه عمومی، برای یافتن پاسخ در رابطه با چرایی بروز این آگاهیهای نوآئین در مغربزمین، ناحیههایی از سنت را برای ایضاح وضع موجود مورد تکیه قرار داد که خود، به تشدید تصلب سنت دامن میزند و مانع از بروز و شکلگیری پرسش صحیحی از چیستی ایران و چرایی وضع موجود میشد. شاید همین تصلب بود که «باد بینیازی خداوند» را در پی داشت که به تعبیر مولانا جلالالدین محمد بلخی، «قومی را دیدم که کشت کردند و تیمار بر کشتهایشان روا داشتند و چون وقت در رسید، آتش در کشتههایشان زدند!» برای پرسش از چرایی این وضعیت، مطالعه گفتگوی ایلنا با پروفسور استیفن کرونین، استاد تاریخ دانشگاه آکسفورد، که تحقیقات وسیعی در رابطه با ایران را در کارنامه دارد، مفید فایده خواهد بود.
به عنوان پرسش نخست، با توجه به سبقه تحقیقاتی شما، آیا تقابل مفهومی یا مواجهه در سامان اندیشگی با غرب در ایران، حاصل تجارت یا مبادله علمی و گفتمانی بود؟
تقریبا باید بگویم که هیچ کدام! ایرانیها در دوران قدیم و همچنین در دوران مدرن خودشان، رویاروییهای فراوانی با غرب داشتند. از نبردهای مختلف داریوش و خشایارشاه هخامنشی با دولت ـ شهرهای یونانی تا حمله اسکندر مقدونی به ایران و جنگهای طولانی امپراتوری ایران با امپراتوری روم به مدت بیش از یک هزاره!، آشنایی ایرانیان با فلسفه یونانی و تداوم آن توسط افرادی مثل فارابی و ابنسینا، باعث شد که ایرانیها همراه با داد و ستد علمی و تجاری و رویاروییهای نظامی سیاسی، با یونان و روم، به عنوان نمادهای غرب قدیم، مواجهات فراوانی داشته باشد. البته اگر منظور از پرسش شما، دوران جدید تاریخ ایران و غرب باشد، باید بگویم که شاید نشود جنگهای صلیبی را به عنوان نخستین رویارویی در عصر جدید نامید! زیرا این جنگها، مذهبی بودند و اقوام بسیاری از اروپاییها و همچنین مردم سرزمینهای غربی اسلامی را درگیر خود کرده بود.
آیا برآیند روابط نیروها در عصر جدید دچار تحول شده بود؟ چه تفاوتی میان صفویان و قاجارها در فهم این تفاوتها وجود داشت؟
ایرانیها مردمان پیچیدهای هستند و در طول تاریخ، به خوبی توانستهاند که از کشورشان دفاع کنند و هویت خود را حفظ کنند؛ هرچند که در هر یورش تاریخی، چه به لحاظ نظامی و چه از جهت تمدنی، ایران و تمدنش، آسیبهای بسیار زیادی دیدند. در رابطه ایران با غرب در دوران صفویان، تغییراتی اساسی در نوع مواجهه ایران با اروپا صورت پذیرفت. ایرانیها در جنگ معروف چالدران، با شکست دولت مسلمان امپراتوری عثمانی، شکست خود را متوجه بکارگیری تسلیحات مدرن جنگی اروپایی توسط عثمانیها دانستند. پس از آن ایرانیان تلاش بسیار زیادی کردند که با استفاده از فنون سیاست و مذاکره، با کمک انگلیسیها (که دشمن عثمانی و رقیب پرتغال در توسعهطلبیهای استعماری بود)، اقدام به ساخت و خرید تجهیزات جدید نظامی کردند و هم پرتغالیها را از جنوب ایران اخراج کردند و هم توانستند که با شکست دادن امپراتوری عثمانی و همچنین اقوام ازبک ـ که از شرق به ایران هجوم میآوردند ـ به عنوان یک قدرت قابل توجه بینالمللی، در مناسبات جهانی اقتصاد و سیاست حضور داشته باشند. با این حال در دوران امپراتوری صفویان، ایران نتوانست که تکنولوژی مدرن و نظام معرفتی غرب را به استخدام اهداف خود درآورد و ایران به رغم قدرتمند بودن، نتوانست درک مستقیمتری از روند تحولات جهانی داشته باشد. در دوران شکلگیری پادشاهی قاجاری، ایرانیان با بحران آگاهی مواجه بودند چون ایران ابتدای ایران دوران را با شکست از امپراتوری روسیه تزاری آغاز کرد که باعث شد بخشهای زیادی از سرزمینهایش را از دست بدهد.
آگاهی ایرانیان از تحولات جهانی آنقدرها هم محدود نبود و این را میتوان از سفرنامهها و منظومههای اشعار، اقدامات برخی از سیاستمداران تحولخواه و همچنین رسالههای حقوقی روشنفکران و مطبوعات فارسیزبانی که در داخل و خارج از ایران چاپ میشدند، قابل مشاهده بود. پس علت بروز این سیر قهقرایی چه بود؟
این شناخت بعد از آن آغاز شد که ایرانیان در آن جنگها شکست سختی از روسیه خوردند و بعد از آن بود که نایب پادشاه ایران ـ عباس میرزا ـ شروع به اعزام دانشجویان به اروپا برای یادگیری علوم مدرن کرد. همچنین تجربه تلخ عباس میرزا از معاهده معروف فینکنشتاین، باعث شد که ایرانیان نسبت به کلیت واحدی تحت عنوان غرب، تردیدهای جدی پیدا کنند. با این حال، افرادی که از غرب برگشتند با ایجاد روزنامه و مدارس جدید و همینطور نوشتن کتابهای برای آشنایی مردم با روند تحولات جهانی، تلاشهای زیادی کردند اما استبداد حاکم بر دربار قاجاری اجازه هیچ گونه حرکت تحولخواهانه را به نواندیشان میهندوست نمیداد و روند غفلت و بیتوجهی دربار به حدی سیر افزایشی داشت که معاهدات بدتر زیادی را به ملت ایران تحمیل کردند و سرانجام با تبدیل ایران به یک کشور نیمه مستعمره، اجازه هرگونه حرکت تحولخواهانه را به روشنفکران و دگراندیشان ایرانی ندادند. نمونه آشکار آن را میتوانید در به آتش کشیدن مجلس پارلمان ملی توسط شاه وقت (محمدعلیشاه) و با کمک روسها، مشاهده کنید! در واقع در عصر قاجاریه، دولتمردان درباری، نسبت به هرگونه تحول که منجر به تغییر در وضعیت نیروها باشد، تمایل نداشتند و بدبین بودند!
تحولات سیاسی ایران که منجر به بروز حرکات آگاهانه و تجددخواهانه ملت ایران شد، چه تصویری از ایران را در مطالعات غربیها در رابطه با برآیند حرکت نیروها در ایران به دنبال داشت؟
تحولات مرتبط با جنبش مشروطه در ایران، با سرعت بسیار بالایی اتفاق افتاد. تقریبا قدرت پیشبینی این فرآیند، از کنترل نیروهای خارجی متسقر در ایران و به ویژه روسها، خارج بود! هرچند نخستین شعلههای فکری این تحول از حدود بیست قبل از آن آغاز شده بود ولی نقطه آغاز تحول، ایجاد اجماع عمومی میان روشنفکران، روحانیون و تاجران ایرانی بود که بر سر اینکه به چه چیزی برای اداره کشور و روابط با جهان نیاز دارند، به یک نتیجه مشترک رسیده بودند. درواقع فرآیند تحول و نوسازی سیاسی و حقوقی در ایران، همواره با نیروهای مخالفی مواجه میشود که از قدرت بسیار زیادی برخوردارند و همراه کردن آنها با فرآیند تحول، کار بسیار سنگینیست که انرژی فراوانی را نیز به خود مشغول خواهد کرد.