نویسنده مجموعه «از یادها رفته» مطرح کرد:
اصلا با مثلث عاشقانه طرف نبودیم اما شاید به ذوزنقه عاشقانه برسیم/ به کسانی که میگفتند سریال شبیه شهرزاد است، نقد دارم/ تلویزیون در مقابل ژانرهای جدید مقاومت میکند
حامد افضلی با بیان اینکه داستان سریالهای تلویزیون تقریبا شبیه هم شده است، گفت: نمیدانم چرا تلویزیون در مقابل ژانرهای جدید از خود مقاومت نشان میدهد و اصرار دارد با یک سریال همه گروهها را همراه کند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از سریالهای پربحث تلویزیون در ماه رمضان مجموعه «از یادها رفته» به کارگردانی بهرام بهرامیان بود که در مدت پخش بازخوردهای بسیاری نسبت به آن مطرح شد. داستان این سریال مربوط به دهه سی است و در آن اتفاقات مهمی همچون حادثه مسجد گوهرشاد روایت شده. به بهانه پخش این سریال با حامد افضلی، نویسنده مجموعه به گفتگو پرداختیم که در ادامه آمده است.
قسمتهای پخش شده از سریال از یادها رفته تا چه حد شما را به عنوان نویسنده اثر راضی کرد؟ چند درصد از تفکری که برای این قصه در نظر گرفته بودید، برای مخاطبان به تصویر درآمد؟
به نظر من آقای بهرامیان خیلی زحمت کشیدند و آقای تحویلیان نیز خیلی هزینه کردند. در مقابل ما هم خیلی وقت گذاشتیم و کار کردیم ولی خب دلایل مختلفی وجود دارد که شاید رضایت بالایی را برایم ایجاد نکرده است. نمیخواهم بگویم تقصیر چه کسی بود ولی به هرحال برای هر نویسندهای این اتفاق میافتد که به نوعی اثر ساخته شده ۱۰۰ درصد خواسته او نیست و برای من نیز به همین صورت بوده و درصد رضایت برای این سریال خیلی کمتر از ۱۰۰ درصد است. ولی به هر حال «از یادها رفته» برایم در این مرحله از کار رضایتبخش بود و به نوعی نقطه درخشانی در کارنامه کاری من به شمار میآید.
این موضوع یک اختلاف سنتی بین نویسنده و اثری است که یک نفر دیگر ساخته است. یعنی چیزی که در ذهن من ساخته میشود، یک چیز بوده و اثری که ساخته و پخش میشود، چیز دیگری است. این اتفاق همیشه افتاده بود و در این مدت تنها یک تجربه متفاوت داشتم که مربوط به فیلم سمفونی نهم محمدرضا هنرمند بود که به نوعی اثر نزدیک به فیلمنامه من بود ولی باز هم ۱۰۰ درصد چیزی که من به آن فکر کردم نبود. ایدهآلهای من خیلی بالاتر از این موارد بوده و امیدوارم در کارهای بعدی اتفاقهای بهتری را تجربه کنم.
در قسمتهای ابتدایی پخش سریال، شاهد انتقادهایی مبنی بر شباهت این مجموعه با شهرزاد بودیم، اما با جلو رفتن هرچه بیشتر مجموعه و بعد از مردن کاراکتر مهراد، به گونهای داستان از یادها رفته کاملا تغییر کرد. یعنی فضای عاشقانه سریال حذف شد و ما شاهد قصهای ملی مذهبی شدیم. در این باره توضیح دهید؟
ما ژانر ملی مذهبی نداریم، ژانر ملودرام تاریخی داریم که میتواند تم سیاسی، مذهبی یا هر کدام از این موارد را داشته باشد. مشکل این بود که دوستانی که درباره کار صحبت کردند، خیلی عجله داشتند. این افراد لزوما منتقد هم نبودند. خیلی عجله داشتند و وقتی قصه شروع شد و دیدن دو نفر عاشق یک نفر شده است، گفتن خب مثلث عاشقانه است. درحالیکه ما اصلا با مثلث عاشقانه طرف نبودیم، چون اگر واقعا قصدشان بود که فضای عاشقانه داستان را با رسمالشکل توضیح دهند و کمی صبر میکردند، شاید به ذوزنقه عاشقانه میرسیدند.
این دوستان بلافاصله بعد از شش قسمت گفتند که سریال شبیه شهرزاد است در حالی که اصلا قصه آن نبود و اگر صبر میکردند که داستان از نیمه بگذرد، معلوم میشد که ما داریم داستان دختری را روایت میکنیم که سعی میکند به آدمهای مختلف تکیه کند یا از آنها آویزان شود که اتفاق نمیافتد. در واقع مهربانو این کار را با مهراد شروع میکند و با خسرو ادامه میدهد. در ادامه وقتی خسرو نشد به سراغ اتابک رفته و بعد از آن در تله حشمت میافتد. در نهایت باید بگویم که اگر خیلی مجبور باشیم که برای این اتفاقات شکل ترسیم کنیم، آن شکل در قالب مثلث جا نمیگیرد.
حواشی بیشتر برای سریال از بعد مرگ شخصیت مهراد شروع شد و عدهای میگفتند که شاید با توجه به محدودیتهای تلویزیون در نشان دادن مثلث عاشقانه، شخصیت مهراد حذف شده است. حتی رضا یزدانی نیز در مصاحبههای خود گفته بود که شخصیت مهراد قرار بود در قسمت 23 حذف شود.
به شخصه از صحبتهای آقای یزدانی تعجب کردم. به هیچ عنوان به این صورت نبود و حتی در نسخه اولیه فیلمنامه قرار بود که کاراکتر مهراد خیلی زودتر حذف شود. چون مهراد قرار بود قسمت پنجم بمیرد ولی به خاطر بازی خوب ایشان نقش مهراد را زیاد کردیم و هیچوقت بحث اینکه تا قسمت ۲۳ باشد را نداشتیم ولی بحث اینکه با این کاراکتر در فصل دوم چه کار کنیم، مطرح بود.
اگر طرح اولیه در نظر گرفته میشد و مهراد در قسمت پنجم میمرد؛ اصلا مثلث عاشقانهای شکل نمیگرفت. هرچند که همین الان هم از نظر من مثلث عاشقانهای شکل نگرفته و ما خیلی فوری از مثلث بیرون رفتیم. ولی این موضوع اصرار سازمان نبود.
به هرحال آقای بهرامیان به خاطر بازی خوب رضا یزدانی و اینکه دیدیم شخصیت مهراد درآمده است، آن را تا قسمت ۱۴ ادامه دادیم و مجبور بودیم که به خاطر تم سریال و اینکه داستان چیز دیگری بود، در قسمت ۱۴ کاراکتر مهراد را حذف کنیم که برای خودمان هم سخت بود.
لازم است بگویم که در دوره این فیلمنامه سه رئیس در سازمان عوض شد. حال حساب کنید که چند رئیس شبکه و چند رئیس فیلم و سریال و چند مشاور فیلم عوض شده است. البته این موضوع را پروژههای دیگر هم تجربه میکنند و خیلی اتفاق غریبی نیست. ما با سلیقههای بسیار متنوعی طرف بودیم و بر همان اساس داستان در مرحله نگارش به دلایل متفاوت خیلی تغییر کرد ولی بعد از تولید تغییر محسوسی نداشتیم.
کشتن ضد قهرمان در قسمت ۱۳ ام سریال قدری عجیب و غیرمنتظره است. آیا این کار تصمیم شخصی خودتان بود یا اینکه بخشهایی از اتفاقات بین مهربانو و مهراد در این بین حذف شده و به این ترتیب مرگ مهراد زود اتفاق افتاده است؟
این در صورتی است که ما تصور کنیم، ضدقهرمان داستان مهراد است، در حالی که ضدقهرمان ما مهراد تنها نبود، بلکه خاندان مستوفی بود. خاندان مستوفی هم به نوعی نمادی از آن طبقه اجتماع بود که یک نفر از طبقه اجتماعی دیگر میخواست وارد آن طبقه بشود. در نهایت باید بگویم که ضدقهرمان ما کل آن طبقه بود که گاهی مهراد آن نقش را بازی میکرد، گاهی شکوهالسلطنه و گاهی خواهر مهراد.
برای نوشتن فیلمنامه این سریال با چه محدودیتهایی مواجه بودید و در شرایط کنونی سیاستهای صداوسیما تا چه حد دست نویسنده و بهطور کل سازندگان آثار نمایشی را بازمیگذارد؟
پاسخ این سوال را به طور خاص درباره سریال از یادها رفته نمیدهم. دو مسئله وجود دارد: یکی اینکه تلویزیون در مقابل ژانرهای جدید مقاومت نشان میدهد که من دلیل آن را نمیفهمم. یکی هم اینکه تلویزیون خیلی دوست دارد که سریالهایش تمام مخاطبها را جذب کند. البته کاری به این ندارم که آیا مخاطبان را جذب میکند یا خیر. اما قصدشان این است که تمام گروهها با یک سریال جذب کنند که نباید به این صورت باشد چراکه شما میتوانید سریالهایی برای گروههای فکری و سنی متفاوت بسازید.
ما حتی میبینیم که ژانر کودک و نوجوان هم اکنون خیلی کمرنگ شده، در حالی که ۱۰ تا ۱۵ سال پیش بهترین کارهای ما در ژانر کودک و نوجوان بودند اما الان حتی این ژانر هم دیده نمیشود. متاسفانه ما تنوع ژانری نداریم و من نویسنده فکر میکنم که باید در همان چهارچوب سریالهای دیگر بنویسم. البته منظور من به سریال خاصی نیست و یک پروسه ۱۵ ساله را توضیح میدهم. ممکن است من هم در طرح بعدی در همین ساختار کار کنم.
به این ترتیب موضوع سریالها بیشتر تحت این عنوان بوده که یا کسی ارث کسی را خورده یا یکی سر یکی دیگر را کلاه گذاشته و همه سریالها همین است و ما نیز مجبوریم در همین راستا کار کنیم. البته اصلا منظور من سریال برادر جان نیست. چون من خودم عاشق آقای نعمتالله هستم و تمرین میکنم تا بتوانم شبیه ایشان دیالوگ بنویسم.
ولی واقعا اگر سریالها را مرور کنیم، میبینیم که به همین صورت بوده و حتی سریالهای قبلی خود من هم همین بوده است. تقریبا میتوانم بگویم که ما سه یا چهار الگوی داستانی داریم که همه باهم آنها را تکرار میکنیم. حتی در از یادها رفته نیز این موضوع به شکلی در حال تکرار است و قصدم این نیست که این اثر را تافته جدا بافته بنامم.
البته آقای بهرامیان سعی کرده بود با تصاویر تازه در سریال تنوع ایجاد کند و چیزهای جدیدی را ما ببینیم که حال ممکن است افرادی خوششان بیاید و افرادی نه. ولی به هر حال ایشان کار تازهای را شروع کرده که ممکن است بقیه در ادامه بتوانند آن را ادامه دهند و کارهای بهتری را تولید کنند.
شخصیت مهربانو در این سریال اوج و فرود بسیاری دارد که مورد نقد بسیاری قرار گرفته است. نظر خودتان درباره این شخصیت چیست. آیا چهرهای که از این شخصیت در سریال نشان داده میشود، مورد پذیرش خودتان هست؟ بازی هلیا امامی برای این نقش را چطور ارزیابی میکنید؟
شخصیت مهربانو کاراکتر پیچیدهایست و طراحی آن نیز خیلی کار سختی بود. همچنین اجرای این کاراکتر دشوار بود و به شخصه انتظارم این بود که یک بازیگر مطرحتر و باسابقهتری این نقش را برعهده گیرد ولی آقای بهرامیان به خانم امامی اعتماد کردند. حال اینکه چقدر این جواب داده یا خیر را من قضاوت نمیکنم و به منتقدان و مخاطبان میسپارم ولی آقای بهرامیان کار خطرناکی انجام داد و به کسی اعتماد کرد که آنقدر تجربه برای بازی کردن نقش اصلی سریالی به این بزرگی نداشت.
با این حال من فکر میکنم تا حدودی از عهده این کار برآمده ولی خودم هم نقدهایی به بازی بازیگر دارم و حتی طراحی ما هم باید یک جاهایی بهتر میبود. به هر حال وقتی کاری که انجام دادهام را میبینم، حسرتهایی دارم و میگویم که اگر این کارها را انجام میدادم بهتر میشد. چون سرمایه و پول مردم برای آن هزینه میشود و آدم میگوید که اگر من ۱۰ ساعت وقت گذاشتم، کاش ۱۲ ساعت وقت میگذاشتم تا نتیجه بهتری رقم میخورد.
آیا سریال از یادها رفته فصل دوم دارد؟
اینقدر در پروسه ۴، ۵ ساله نگارش این سریال اذیت شدهایم که برای خود من وقتی صحبت فصل دوم میشود، ترسناک است. به هر حال میدانم طرحی برای فصل دوم سریال وجود دارد ولی کارهای من تا دو سال دیگر معلوم بوده و مسلما در گروهی که قرار است فصل دوم کار را بنویسند، نیستم و فکر میکنم تصمیمگیری آن برعهده آقای تحویلیان، نعمتی و خانم خسرو نجدی باشد.
صحبت پایانی؟
تلویزیون باید به فکر تولید آثار تاریخی کم هزینه باشد. تاریخ پر است از داستانهای شنیدنی و عجیب و البته پرهیجان و چون این تصور وجود دارد که برای چنین پروژههایی باید هزینههای فراوان کرد؛ کسی به سمتشان نمیرود درحالیکه میتوان بسیاری از سوژههای تاریخی را با هزینههای اندک در لوکیشنهای محدود تولید کرد.
به نظرم؛ تلویزیون در ماه رمضان امسال یکی از گرمترین آنتنهای سالهای اخیرش را تجربه کرده است و برای شخص من بسیار ارزشمند بود که اثرمان همراه با مجموع فوقالعاده برادرجان و سریال دلنشین دلدار پخش شده است. امیدوارم تلویزیون این روند رو به جلو را در ایام دیگر و سالهای پیش رو ادامه دهد.