هنرمند و معمار پرتغالی در گفتوگو با ایلنا:
تمدن در ایران متولد شده/ در ایران که باشی، چیزهای مهمی برای کشف کردن وجود دارد/ مهربانی، نجابت و زیبایی ایرانیان زبانزد است
هنرمند و معمار پرتغالی با تاکید بر آنکه از قبل میدانست که ایران، کشوری خاص با مکانهای جالب و خوبیهای زیادی است، گفت: سخت است که امروزه با این مشکلاتی که مردم با آن روبهرو هستند و چیزهای منفی که میگویند، تصویری واقعی از ایران را نشان داد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کریستین دِرو (Christine De Roo)، هنرمند و معمار، یک گردشگر پرتغالی است که به ایران سفر کرده است. او اگرچه در پرتغال به دنیا آمده و در این کشور زندگی میکند اما اصلیتش فرانسوی و بلژیکی است؛ درواقع پدر او بلژیکی و مادر او فرانسوی است. از این رو با توجه به آنکه در پرتغال به دنیا آمده و در آنجا زندگی میکند با فرهنگهای مختلف آموزش دیده و بزرگ شده و تلفیقی از فرهنگ پرتغالی، فرانسوی و بلژیکی را در خود جای داده است.
او با ابراز خرسندی از سفری که اخیرا به ایران داشته است، میگوید: اولین دیدار من با مردم ایران خیلی جالب بود چراکه به بازار رفتیم که این تجربهای شگفتانگیز برای من بود. وقتی وارد ایران شدم و خود را در میان مردم دیدم، این حجم از مردم و شلوغیها خیلی جالب بود. اینکه توانستم در بازار قدم بزنم و زندگی مردم را ببینم و با طرز زندگی آنها آشنا شوم، مرا تحت تاثیر قرار داد.
در ادامه گفتوگوی ایلنا را با کریستین دِرو میخوانید.
ایران از جمله کشورهایی است که تصویر ذهنی جهانیان و گردشگران بعد از سفر به آن تغییر میکند. قبل از سفر به ایران چه تعریف و تصویری از ایران در ذهن شما وجود داشت؟ آیا شناختی از ایران داشتید؟
درواقع گروهی از دوستانم در سال ۲۰۰۵ سفری به ایران طراحی کرده بودند که قرار بود من هم در آن سفر همراهشان باشم اما این امکان برایم فراهم نشد و نتوانستم در آن سال به ایران سفر کنم. در نتیجه وقتی امسال موقعیت سفر به ایران برایم فراهم شد، از آن استقبال کردم و بالاخره به ایران آمدم. البته باید بگویم که از کودکی درباره ایران شنیده بودم.
معتقد هستم، ایران یکی از نقاطی است که تمدن در آن متولد شده است. همچنین کشوری هزار ساله است. میتوان گفت، خاطرات کودکی من و صحبتهای پدر و مادرم که در ذهنم نقش بسته بود، فرهنگ غنی ایران و ایدهای که همیشه در ذهنم برای سفر به ایران داشتم، سبب شد تا در اولین فرصتی که برایم فراهم شد به ایران سفر کنم.
در کودکی خود چه چیزهایی درباره ایران شنیده بودید؟ آیا در خانواده شما درباره ایران صحبت میشد؟ آیا صحبت درباره ایران در جامعه و میان پرتغالیها مرسوم است؟
پدرم، زمانی که من کودک بودم، دعوت شده بود تا به ایران بیاید. این دعوت از آن جهت بود که پدرم قرار بود با ماشین خود به ایران بیاید اما نیامد چراکه میگفت، ماشینش برای سفر از پرتغال به ایران خوب نیست. این گفتگوها در خانه و صحبتهایی که پدرم درباره ایران و سفر با اتومبیل به ایران انجام میداد، درواقع نخستین شنیدهها و مکالمات زندگی مرا درخصوص ایران رقم میزد. آنجا بود که نام ایران را شنیدم و به دلیل فرهنگ ایران و البته مسافت طولانی که تا پرتغال داشت، برایم کشوری دور و البته خاص جلوه کرد.
البته در مدرسه نیز، در کتابهای درسی خود، درباره تاریخ و تمدن باستانی ایران بسیار خواندیم. ایران مملو از محوطههای باستانی است و این بخش مهمی از تاریخ ایران را دربرمیگیرد. از آنجا که مطالعات باستانشناسی نیز دارم تمام این جذابیتها و البته تاریخ و فرهنگ غنی ایران سبب شد تا برای دیدن مردم ایران و شناخت بیشتر از ایران، به کشور شما سفر کنم. تاریخچه ایران و مردم این کشور برایم جالب است.
هموطنان شما در کشور پرتغال چه شناختی از مرزهای فرهنگی، جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی ایران دارند. شناخت شما از مرزهای جغرافیایی ایران چگونه بود و آیا تحت تاثیر تبلیغات رسانهای و تصویری که از ایران در دنیا درست شده است، این مرزها را میشناختید؟
درباره خودم میتوانم بگویم که من، نقشهای دارم که روی آن ایران و مرزهای جغرافیایی آن مشخص است. درواقع میتوانم بگویم که کم و بیش مکان و جانمایی ایران را روی نقشه میدانم و به مرزهای این کشور آشنا هستم.
البته بیشتر اروپاییها فکر میکنند که ایرانیها هنوز بیاباننشین هستند. درباره دریاها، جنگلها و... ایران چیزی نمیدانند. اما من از قبل میدانستم که ایران، کشوری خاص با مکانهای جالب و خوبیهای زیادی است و این چیزی بود که دوست دارم به آن اشاره داشته باشم؛ چراکه سخت است که امروزه با این مشکلاتی که مردم با آن روبهرو هستند و چیزهای منفی که میگویند، تصویری واقعی از ایران را نشان داد. این اخبار خیلی بد است و نظرها را تغییر میدهد. اما وقتی به ایران سفر میکنیم، چیز دیگری کشف میکنیم.
ایران از منظر باستانشناسی مورد توجه بخش مهمی از پژوهشگران میراث فرهنگی و تاریخ است اما در حوزه گردشگری شناخت کمتری از کشور ما در میان مردم دیگر کشورها وجود دارد به ویژه به دلایل سیاسی و ایرانهراسی شکل گرفته در سالهای اخیر این فرصت از کشور ما بیش از پیش سلب شده است. به اعتقاد شما ایران چگونه کشوری به لحاظ فرهنگ، آداب و رسوم و تاریخ است و مهمترین ظرفیتهای ایران برای حضور در میان کشورهای گردشگرپذیر کدامها هستند؟
از آنجا که من یک هنرمند هستم، خیلی به حالتها و چهرهها علاقهمند و معتقدم، مردم ایران خیلی زیبا هستند. چهره و رفتار خیلی زیبا و دلنشینی دارند. همیشه لبخند میزنند و از همه زیباتر آنکه چشمانشان میخندد.
به نظر من، مردم ایران مهمترین جذابیت این کشور هستند. دوستان من وقتی چند سال پیش به ایران سفر کرده بودند، همواره از مردم و مهربانی آنها و البته نجابت مردم ایران سخن میگفتند که ایرانیها در این مفاهیم زبانزد هستند. تمام اینها مواردی است که من اکنون بعد از سفر به ایران به آن پی بردهام.
هموطنان شما بیشتر طرفدار چه اتفاق یا ماجراجویی در سفر به کشورهای دیگر هستند؟ آیا آنها از تجربه غذاهای بومی دیگر کشورها بیشتر لذت میبرند یا تجربه زیستن در مناطق بکر و دست نخورده را دوست دارند یا عاشق تاریخ قدیم و جدید هستند یا تجربه آب و هوایی برایشان جذاب است؟
در پرتغال، مردم خیلی دوست دارند که به ساحل بروند و آفتاب بگیرند. آنها رفتن به دریا را دوست دارند. البته متعجب میشوم که حتا برای سفر کردنشان بازهم مقاصدی که دریا و ساحل دارند را انتخاب میکنند. به طور مثال وقتی به آمریکای مرکزی میروند به ساحل میروند. این درحالی است که خودشان در پرتغال، ساحل دارند و معتقد هستم وقتی در کشور خودمان ساحل داریم، نیازی نیست باز به مقصدی سفر کنیم که ساحل داشته باشد و تاکید داشته باشیم که به ساحل برویم.
بهتر است سفر کنیم تا چیزهای دیگری را کشف کنیم. فرهنگهای دیگر را ببینیم و با یافتههای جدید آشنا شویم. البته این نظر من است و با نظر اکثریت هموطنان پرتغالی من متفاوت است.
جذابترین چیزی که در ایران دیدید چه بود و اگر بخواهید ایران را در یک جمله به دوستان خود معرفی و توصیف کنید، درباره ایران چه خواهید گفت؟
طی روزهایی که در ایران بودم، پیامها و عکسهای مختلفی از ایران در شبکههای اجتماعی منتشر کردم. معتقد هستم، ایران کشوری خارقالعاده و خیلی خاص است. جالب است که در ایران باشی، چیزهای مهمی برای کشف کردن وجود دارد که شامل کاخها، فرهنگ، مردم، غذاها و ... میشود.