خبرگزاری کار ایران

احمد ابوالقاسمی در گفت‌و‌گو با ایلنا مطرح کرد؛

اغلب قاریان از چهل سالگی به بعد خانه‌نشین می‌شوند!/ "موسیقی قرآنی" اصطلاح درستی نیست/ قرار نیست از مصطفی اسماعیل بالاتر برویم/ مصریان به دلیل وجود عبدالباسط جایگاه ویژه‌ای در جهان پیدا کرده‌اند

اغلب قاریان از چهل سالگی به بعد خانه‌نشین می‌شوند!/ "موسیقی قرآنی" اصطلاح درستی نیست/ قرار نیست از مصطفی اسماعیل بالاتر برویم/ مصریان به دلیل وجود عبدالباسط جایگاه ویژه‌ای در جهان پیدا کرده‌اند
کد خبر : ۷۶۶۷۸۹

ابولقاسمی می‌گوید: یکی از موضوعاتی که به آسیب‌های حجره منتهی می‌شود، ‌بداهه‌خوانی در مجالسی است که سیستم صوتی آنها غالبأ از استانداردهای لازم برخوردار نیست و قاری نمی‌تواند با صوت دلخواهش به تلاوت بپردازد و مجبور است طی حضور در محافل مختلف تابع جمع باشد و با استفاده از سیستم‌های صوتی غیراستاندارد و غیرحرفه‌‌ای به فعالیت ادامه دهد و این رویه در درازمدت آسیب‌‌زننده خواهد بود و حتی قاریان حرفه‌ای نیز از آن آسیب‌ها مصون نخواهند بود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، قرآن کریم جدا از  بار معنایی و حال و هوایی ملکوتی دارای باری آهنگین است که همواره برای مخاطب لذت‌بخش و دل‌انگیز است. این بار آهنگین و ریتم موسیقایی در تلاوت سوره‌ها و آیات نمود پیدا می‌کند و همین مولفه است که شیوه و سبک و سیاق قاریان را تحت تاثیر قرار می‌دهد اما موسیقی در شیوه تلاوت چه نقشی دارد و دارای چه دستگا‌ه‌ها و نغمه‌های مرتبطی است و آن دستگاه‌ه‌ها و نغمه‌ها چه وجوه اشتراکی با موسیقی ایرانی و عربی دارند؟ از سویی دیگر قاری قرآن تا چه حد باید بر موسیقی و دستگاه‌ها و گوشه‌ها اشراف داشته باشد تا مورد توجه قرار گیرد و حرفه‌ای محسوب شود؟ احمد ابولقاسمی که بیش از سه دهه در زمینه تلاوت و آموزش فعال است، در گفتگوی پیش‌رو به تشریح این موضوع پرداخته است.

موسیقی در تلاوت قرآن چه نقشی دارد و قاری باید تا چه حد با دستگاه‌ها و مقام‌های موسیقی آشنایی داشته باشد؟

اگر فرض کنیم که کسی می‌خواهد تلاوت قرآن داشته باشد در درجه اول پیش ازآنکه بخواهد نگاهی عالمانه به قرآن داشته باشد، می‌تواند از تقلید آغاز کند. یعنی ضرورت دانستن موسیقی برای کسی که بخواهد تلاوتی خوب داشته باشد در ابتدا چندان احساس نمی‌شود و هر شخص می‌تواند با توجه به تلاوت‌هایی که از بزرگان این حوزه می‌شنود طی مسیر کند. البته می‌توان گفت تقریبا هرکسی نمی‌تواند خلقی جدید داشته باشد یا کاری ویژه انجام دهد که مثلا برتر از آثار مصطفی اسماعیل، عبدالباسط و منشاوی باشد؛ زیرا به هرحال این اشخاص قهرمانان این حوزه هستند. حال اگر کسی بتواند در تقلید به حدی مطلوب برسد و کاملا مسلط و بدون نقص تلاوتی خوب ارائه کند، اگر به آموزش موسیقی بپردازد و برخی از فنون موسیقی را فرا بگیرد، می‌تواند به آگاهی نسبی برسد تا بتواند درونیاتش را به ظهور برساند.

اما تقلید صرف در طولانی مدت شیوه قرائت قاریان قرآن را تحت تاثیر چند مقلد معدود قرار نمی‌دهد و از ارزش کار آنها نمی‌کاهد؟

به هرحال تقلید هزار و یک حسن دارد و تنها یک قبح دارد. قبحش این است که ما دیگر نمی‌توانیم خودمان باشیم، یعنی هرچه را بخوانیم می‌شود روش و نظر دیگران. اما به هرحال ظرافت‌ها و لطافت‌هایی در درون هر فرد هست که در اشخاص دیگر یافت نمی‌شود. مثلأ شما روحیات خودتان را دارید و من و دیگران نیز هرکدام روحیات خود را داریم و یعنی عبدالباسط و مصطفی اسماعیل  و منشاوی نیز هرکدام روحیات خاص خود دارند.

یعنی در این میان تکلیف شخص مقلد چیست؟

ببینید اگر من مقلد باشم به محض آنکه بخواهم آهنگی را بخوانم، خود به خود در کانال یکی از آقایان قرار خواهم گرفت. مگر اینکه خودم اقدام کنم و کم کم به کسب اطلاعات جامع‌تری درباره موسیقی بپردازم و مقام‌ها و دستگاه‌ها را آنگونه که شایسته است بیاموزم و در واقع مغز و اصل آنها را یاد بگیرم و بتوانم ارادی از آنها استفاده کنم. آن زمان است که می‌توانم خواسته‌های درونی و احساسات درونی خودم را در نت‌ها پیاده کنم و دیگر در مسیر یکی از بزرگان قرار نگیرم و آن زمان است که در عالم تلاوت به فردی جدید تبدیل خواهم شد. شخصی با تجربه جدید و برداشت جدید و ارائه جدید. در این مقطع است که می‌توانم برای شنونده شخصی جدید باشم و پس از طی این مراحل است که یک رنگ به رنگ‌های مختلف قاریان بزرگ اضافه خواهد شد.

طی این سال‌ها چنین شخصی را در جامعه قرآنی ایران داشته‌ایم؟ یعنی در میان قاریان شخصی را داشته‌ایم که از حد و حدود تقلید فراتر رود و مراحل بعدی را طی کند؟

خیر کسی را نداریم که از آن حد مشخص فراتر رفته باشد. قرار هم نیست مثلا در شیوه تلات از مصطفی اسماعیل بالاتر برویم، قرار است متفاوت باشیم و حال این تفاوت بسیار حائز اهمیت است. به هرحال شما دارای سلایقی شخصی هستید و در حوزه تقلید هرکاری کنید، نمی‌توانید آن را انجام دهید. یعنی می‌توان گفت سلیقه شما اصطلاحأ منکوب می‌شود، به این معنا که تحت تاثیر فردی قرار می‌گیرد که از آن تقلید می‌کنید. حال آن شخص می‌تواند منشاوی، مصطفی اسماعیلی یا هر قاری دیگر باشد. اما اگر قاری بتواند به سلیقه شخصی خود برسد و آن را به کار بگیرد ممکن است خیلی‌ها در دنیا حتی سلیقه او را بیش از سلیقه مصطفی اسماعیل بپسندند. درست است که مصطفی اسماعیل در حسن اجرا و قدرت صوتی برتر است، اما  شاید در آهنگسازی به همان اندازه موفق نباشد که این نکته بسیار مهمی است. برخی‌ها در عین آنکه معروف و مطرح نیستند، اما دارای سلایق شخصی خوبی هستند و لطافت‌های کار‌آمدی را به خرج می‌دهند در نتیجه کارشان مورد اقبال عموم قرار می‌گیرد و رضایت شنونده را جلب می‌کنند.

موسیقی عرب در شیوه‌های تلاوت قرآن چه جایگاهی دارد و موسیقی ایرانی طی این سال‌ها چقدر بر تحریرها و حتی شیوه تلاوت قاریان تاثیر داشته است؟

موسیقی زبان عمومی جهانی است که هر کس با توجه به فرهنگ، قومیت و با نوع کاربری و پتانسیل صدای خودش و با توجه به شیوه اجرا در منطقه‌اش، با تاکید بر بعضی قسمت‌ها و چشم‌پوشی از بخش‌های دیگر همان آثار را اجرا می‌کند. در این میان فرم تلاوت قرآن فرمی است که به لحاظ موسیقایی تفاوتی با موسیقی ما ندارد. بسیاری از گوشه‌ها و دستگاه‌های ایرانی وسعت بسیاری دارند. اما از آنجایی که مصری‌ها در مقاطع مختلف از آنها استفاده نکرده‌اند، مرسوم نیستند. یک ایرانی می‌تواند از گوشه‌ها و دستگاه‌ها استفاده کند و اتفاقا جذاب هم باشد. پس به این ترتیب می‌توان گفت اصل موسیقی یکسان است. هر دستگاه و مقام هشت نت دارد و این اصل در همه کشورها و مناطق یکی است، یعنی در همه دنیا هر اثر بر اساس همین هشت نت نواخته می‌شود. مسئله بر سر نوع کاربری صداست. همانطور که حرف ‌زدن و نوع گویش مصری‌ها  با ما متفاوت است، نوع کاربرد صدایشان نیز با شیوه کاربرد صدای قاریان ما تفاوت دارد، برای همین است که مصری‌ها چهچه ایرانی ندارند و کلا چهچه زدن در نوع تلاوت یک قاری خارجی مرسوم نیست، اما به نوعی مدل هنری قاریان ایرانی ماست. آنچه مهم است مدلی است که قاریان مصری از آن استفاده می‌کنند؛ یعنی شیوه کاربری صدا و نکته مهم دیگر مبحث آواهاست. آواهای عربی با آواهای ایرانی تفاوت‌های مختصری دارند. مثلأ «آ ایی او» در عربی با «آ ایی او» ایرانی تفاوت‌هایی دارد. این موارد لهجه را ایجاد می‌کنند.

پس دلیل اینکه در دنیا قاریان مصری حرف اول را می‌زنند چیست؟

بله در دنیا و جهان اسلام مصریان به لحاظ تلاوت از بقیه جلوتر هستند و دلیلش این است که آنها خیلی خوب اجرا می‌کنند و در این زمینه بسیار قوی عمل کرد‌ه‌اند. بخصوص اینکه سبک آنها به دلیل وجود عبدالباسط، در جهان جایگاه ویژ‌ه‌ای پیدا کرده تا آنجا که عده‌ای تلاوت قرآن را با صدا و شیوه عبدالباسط می‌شناسند. این در حالی است که در شیوه تلاوت، سبک‌های دیگری نیز وجود دارد که آنها نیز بسیار زیبا هستند و به لحاظ موسیقایی بسیار غنی‌اند. به طور مثال قاریان ترکیه  و عراقی‌ها بسیار زیبا تلاوت می‌کنند. حتی مداحان ما نیز زمانی که ایرانی می‌خوانند و تجوید را کنار می‌گذارند به لحاظ موسیقایی و تاثیرگذاری بسیار موفق هستند. اما فرم و مدل خوانش آنها عربی نیست و نکته آخر اینکه خواندن قاریان مصری به دلیل نفس‌های بلند و طولانی در شنونده هیجان ایجاد می‌کنند. در شیوه قاریان مصر قدرت حنجره، قدرت نفس، و قدرت کاربری صوتی که بر اثر مهارت به دست‌ می‌آید، بر آهنگ غلبه کرده و هیجان ایجاد شده به نوعی زودرس است و زود نیز فراموش خواهد شد. شما اگر تلاوت قاری عراقی را بشنوید به این نکته پی خواهید برد که به لحاظ موسیقایی بسیار زیباست، اما هیجانش تا آن حد نیست که طی تلاوت تشویق و الله الله گفتن شنونده را در پی داشته باشد. یا تلاوت قاریان ترکیه‌ای با وجود اجرای تمیز و دقیق لذت‌بخش است، اما هیجانی نیست.

ایجاد این هیجان ویژگی‌ محسوب می‌شود یا حواس شنونده را نسبت به موارد و نکات مهم‌تر پرت می‌کند؟

اشکال کار اینجاست که خیلی‌ها وجود هیجان در تلاوت قاریان مصری را به حساب برتری می‌گذارند و این اشتباه است. در صورتی‌که شما با شنیدن تلاوت قاری غیرمصری آیات را به خوبی می‌شنوید و مفاهیم نیز به شما انتقال پیدا می‌کند؛ و هم اینکه از شنیدن آن تلاوت لذت می‌برید و دقایقی خودتان را به قرآن و سوره‌ها و آیات و مفاهیم آن می‌سپارید، اما خب فعلا غلبه با مصری‌ها و شیوه تلاوت و سبک آنهاست.

بسیاری از گوشه‌های موسیقی ایرانی دارای اکسان و کشش‌هایی در ساختار اصلی نغمات هستند و از طرفی نوع زبان و لحن و لهجه اقوام مختلف نیز کشش‌های خاص خود را دارد. کشش در تلاوت چه جایگاهایی دارد و رعایت آنها توسط قاری تا حد لازم و ضروری است؟

قاریان مصری پس از آنکه از تلاوت فارغ می‌شوند، ‌در خوانش هر شعر یا متن دیگر از کشش‌ها استفاده بسیاری می‌کنند و حتی در روش «ورش» که در تلاوت قرآن مصطلح و معمول است کشش‌هایی مجاز دانسته شده‌اند. به طور کلی کشش‌ها محل ابراز حس قاری در موسیقی ذهنی خودش است؛ یعنی اگر آن کشش‌ها نباشند، ممکن است قاری نتواند برخی حس و حال‌های موسیقایی کلمات پیوسته و پشت سر هم را به درستی بیان کند و ارائه دهد، با وجود کشش‌هاست که چنین اتفاقی می‌افتد. مثلأ در دعاخوانی خودمان، آخر هر کلمه را می‌کشیم و طی آن احساساتمان را تخلیه می‌کنیم. با وجود شناخت محل کشش‌هاست که فرد می‌تواند احساسات موسیقیایی و درونی خودش را بیان کند. این کشش‌ها را در تلاوت قرآن نداریم و به همین دلیل اگر قاری کشش‌های درونی خودش را در تلاوت به‌کار گیرد به او ایراد می‌گیرند و همین موضوع، کار را سخت‌تر می‌کند.

به‌طور کلی دستگاه‌ها و نغمه‌هایی که در تلاوت مورد توجهند چگونه و بر چه مبنایی پدید آمده‌ و تکامل یافته‌اند؟

این دستگاه‌ها و نغمه‌ها در تلاوت و طی آن به وجود نیامده‌اند و از چندهزارسال قبل وجود داشته‌اند و همیشه خوانده می‌شده‌اند و مورد استفاده قرار می‌گرفته‌اند، اما همانطور که گفتم در تلاوت به دلیل آن فرم و مدل، عده‌ای تصور می‌کنند موسیقی تلاوت موسیقی جدید است که اینطور نیست. شما اگر به کشورهای عربی و مناطق و محله‌های مربوط به آنها بروید خواهید دید که آنها نیز از همین موسیقی و آهنگ‌ها استفاده می‌کنند.

آیا سوره‌ها و آیات قرآنی نیز بار موسیقایی دارند؟ واضح‌تر اینکه به جز دستگاه‌ها و نغمه‌های مشخص موجود که آن لحن و ریتم آهنگین را ایجاد می‌کنند، سوره‌ها و آیات دارای چه ویژگی‌هایی هستند که به بار موسیقیایی تلاوت می‌افزایند و آنها را نزد شنونده دلنشین می‌کنند؟

این وجود تجوید در نوع تلاوت است که باعث می‌شود شنونده احساس خاصی داشته باشد. دلیل مهم‌تر این اتفاق وجود عباراتی است که در قرآن وجود دارد. عبارات قرآنی عبارات خاصی هستند. یعنی اگر چند متن عربی را با عبارات قرآنی درهم بیامیزید یا اصطلاحأ قاطی کنید و آن را بخوانید تقریبا همه شنوندگان متوجه خواهند شد که آنچه تلاوت می‌کنید قرآن نیست. می‌توان گفت چنین متنی را اصلأ نمی‌توان خواند، حتی اگر آن متن دعا و مناجات عربی یا بخش‌های از نهج‌البلاغه باشد. شما نهج‌ابلاغه را به هزار قاری بدهید، هیچ‌کدام نمی‌‌توانند آن را به شیوه قرآن تلاوت کنند. همه قاریان به نوعی این رویه را تجربه کرده‌اند و تا کسی قاری نباشد نمی‌تواند این را به طور دقیق درک کند.

به طور قطع یکی از دلایلی که باعث می‌شود قرآن را معجزه الهی بدانیم، همین عدم شباهت‌‌ها و تلفیق‌هاست.

همین‌طوراست. می‌توان گفت کلمات و عبارات قرآنی هستند که به موسیقی هویت می‌دهند. آن موسیقی به خودی خود استقلال و ماهیتی ندارد و مولفه‌ای است که در همه جا کاربرد دارد؛ اما زمانی که آن موسیقی با کلمات و عبارات قرآنی همراه می‌شود احساس جدیدی در شنونده ایجاد می‌کند. به همین دلیل است که خیلی‌ها نام این نوع موسیقی را موسیقی قرآنی گذاشته‌اند و مصطلح شده است.

آیا اصطلاح موسیقی قرآنی به لحاظ معنی و تعریف درست است؟

اصطلاح درستی نیست، زیرا ذهن مردم را به این سمت و سو می‌برد که تفاوت‌ها در آهنگ‌هاست. در صورتی که آهنگ‌ها یکی است و تفاوت در جملات و عبارات است.

شما بیش از سی دهه است که در زمینه تلاوت قرآن فعال هستید. طی این سال‌ها خیلی‌ها آمده‌اند و رفته‌اند اما شما همچنان حضور دارید. رمز این ماندگاری چیست؟

بخشی از این موفقیت مربوط به موضوعی است که آن را توفیق می‌دانند. ما به قدرت‌های ماورایی اعتقاد داریم که معنی آن توفیق است. چیدمانی که خدا در دنیا انجام می‌دهد و معاملاتی که شما با او انجام می‌دهید و اجری که او می‌دهد یک طرف قضیه است و بعد دیگر این است که من خودم شخصأ هیچگاه برای مدت طولانی بر موضوعی متمرکز نمی‌شوم و همیشه دوست دارم راهکارهای جدید را کشف کنم. این رویه و آن راهکارها و تجارب جدید باعث می‌شود که من نسبتأ به روز باشم.

 آنچه که باعث می‌شود بسیاری از قاریان از مقطعی به بعد کمرنگ شوند و در نهایت از میدان حرفه‌ای خارج شوند، چیست؟

یکی ازدلایل مهم این اتفاق فشارهای صوتی است و من نیز در مقطعی دچار چنین مشکلی شدم، اما زیرکی به خرج دادم و از آن رهایی یافتم.

منظورتان از فشارهای صوتی چیست؟

 ببینید با فعالیت و تلاش بیشتر متوجه شدم اساسأ در تلاوت‌های قرآن است که نفس‌های بلند مورد استفاده قرار می‌گیرد و اگر کسی بتواند این بخش را مدیریت کند، امکان آن را خواهد یافت که صدایش تازه پس از چهل یا چهل و پنج سالگی به بلوغ و پختگی خاصی برسد.

اما این محافظت و مراقبت  فیزیکی از حنجره و صوت برای قاریان امری تخصصی و مهم به حساب نمی‌آید. درست است؟

متاسفانه در حوزه تلاوت قرآن این تخصص را نداشته‌ایم و به تازگی عده‌ای در این بخش ورود کرده‌اند که اتفاق خوبی است و ثمره آن به نسل‌های آینده خواهد رسید تا به این ترتیب قاریان ما بلافاصله پس از چهل‌سالگی خانه‌نشین نشوند. موضوعی دیگر که به آسیب‌های حجره منتهی می‌شود، ‌بداهه‌خوانی در مجالسی است که سیستم صوتی آنها غالبأ از استانداردهای لازم برخوردار نیست و قاری نمی‌تواند با صوت دلخواهش به تلاوت بپردازد و مجبور است طی حضور در محافل مختلف تابع جمع باشد و با استفاده از سیستم‌های صوتی غیراستاندارد و غیرحرفه‌‌ای به فعالیت ادامه دهد و این رویه در درازمدت آسیب‌‌زننده خواهد بود و حتی قاریان حرفه‌ای نیز از آن آسیب‌ها مصون نخواهند بود.

در بخش آموزش چه فعالیت‌هایی دارید؟

می‌توان گفت یکی از فعال‌ترین‌های افراد این حوزه هستم و تعداد زیادی از علاقمندان برای یادگیری نزد من آمده‌اند و همچنان این روند ادامه دارد. نزدیک به هفده سال است که روزهای سه‌شنبه در فرهنگسرای قرآن کلاس برگزار می‌کنم و این رویه همچنان ادامه دارد. گاه نیز برای برگزاری کلاس‌های تخصصی طی سفرهای دو یا سه روزه به شهرستان‌ها می‌روم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز