میلاد عمرانلو در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد:
سبک فعلی را شخصا وارد ایران کردهام/ کمبود معلم داریم/ به آموزش رهبران کُر توجهی نشده است
سرپرست گروه آوازی تهران «وکاپلا» درباره سبک و سیاق و شیوه پرداختنش به موسیقی ایرانی با الهام از موسیقی اروپایی گفت: تفاوت عمدهای که گروه ما با دیگر گروههای آمریکایی و اروپایی دارد این است که ما این سبک را به حوزه موسیقی ایرانی آوردهایم و آثاری را بر اساس موسیقی دستگاهی ایرانی ساختیم. همه این اتفاقها سبک و سیاق ما را از سایر گروههای مشابه متمایز میکرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، گروه آوازی تهران «وکاپلا» یکی از گروههای موفقی است که در اواخر سال ۸۵ با الهام از گروههای اروپایی سبک جدید خود را رقم زده و با حضور مستمر در جشنوارههای خارجی و اجرای کنسرت در کشورهای دیگر وجه دیگری از موسیقی ایرانی را به نمایش گذاشته و به نوعی فصلی نو را در موسیقی آکاپلای ایران ایجاد کرده است. سرپرستی این گروه برعهده میلاد عمرانلو است. عمرانلو فارغالتحصیل رشته آهنگسازی از دانشگاه هنر است و از محضر استادانی چون علیرضا قوامی، آیدین نیامیر، مصطفی پورتراب، شریف لطفی، سیاوش بیضایی و حسین دهلوی بهره برده و در فعالیتهای ارکستریاش با رهبرانی چون علی رهبری، لوریس چکناوریان، شهرداد روحانی، منوچهر صهبایی و نادر مشایخی همکاری کرده است.
میلاد عمرانلو که طی سالهای فعالیتش در ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر موسیقی ملی، گروه کر نوری، ارکستر موسیقی نو و ارکستر سمفونیک ازنابروک آلمان حضور داشته، در گفتگوی پیشرو از وضعیت فعلی موسیقی کُرال و آوازی در ایران سخن گفت و درباره سبک و سیاق گروه آوازی تهران توضیح داد.
درباره تاریخچه و پیشینه آوازخوانی دسته جمعی چه منابعی وجود دارد؟
آوازخوانی دسته جمعی تا جایی که ثبت شده و درباره آن منبع وجود دارد، قبل از اختراع ساز یعنی در دوران بدوی وجود داشته است. در آن زمان که انسانها ساز نداشتند آن چیزی که باعث میشد بتوانند احساساتشان را بیان کنند و آن حسها را به یکدیگر انتقال دهند صدای خودشان بود. به این ترتیب میتوان گفت آوازخوانی قدیمیترین گونه موسیقایی است که وجود داشته و پیشینه بسیار کهنی دارد.
از منظرعلمی و تاریخی چه منابع مکتوبی درباره آوازخوانی دسته جمعی وجود دارد؟
اگر بخواهیم از لحاظ علمی و بر اساس منابع مکتوب به بررسی قدمت آوازخوانی بپردازیم، میتوان گفت تقریبأ از قرن پنجم، ششم میلادی به این سو درباره آن منابع مکتوب وجود دارد.
قدمت موسیقی کُرال و فعالیتهای آوازی گروهی در ایران چقدر است و پیشینه آن به چه دورهای میرسد؟
اگر بخواهیم موسیقی آوازی ایران را از لحاظ قدمت با کشورهای اروپایی و آمریکایی مقایسه کنیم باید بگویم این سبک موسیقی در کشور ما بسیار نوپاست. بیش از 1600 سال است که اروپاییان به صورت مکتوب به موسیقی آوازی پرداختهاند و این درحالی است که قدمت این گونه از موسیقی در ایران، هشتاد - نود سال است. یعنی این شاخه از موسیقی، هشتاد - نود سال پیش در ایران ایجاد شده است. اتفاقا در جمعهای دوستانه و در کنفرانسها و نشستهایی که خارج از ایران برگزار میشود همیشه میگویم که آوازخوانی جمعی مقولهای وارداتی است و ما نمیتوانیم بگوییم که خاستگاه این گونه از موسیقی؛ کشور ماست. لااقل به شیوه حال حاضر که در دنیا مرسوم است ما پیشرو نبودهایم. البته فعالیتهای ارکستری در ایران نیز به گونهای نوپاست و میتوان گفت موسیقی کُرال و موسیقی ارکستریک و شاخههای مختلف آن تقریبا هم زمان و با چند سال اختلاف به ایران وارد شدهاند. به طور دقیقتر میتوان گفت موسیقی کُرال نسبت به موسیقی ارکستریک سابقه کمتری دارد.
پس چرا طی این سالها موسیقی کُرال ما نسبت به موسیقی ارکستریک پیشرفت کمتری داشته است؟
آواز ایرانی قدمت زیادی دارد و به نوعی در فرهنگ ما وجود داشته و شیوه آموزش مشخصی داشته است. در این میان شیوه آواز ایرانی با آن نوع خوانندگی که به آن کلاسیک میگویند، متفاوت است؛ یعنی شیوه خوانندگی کلاسیک با توجه به همان تفاوتها، معلم خاص خودش را میخواهد که در این بخش ضعفهای متعددی داریم. اگر بخواهم به صورت تیتروار به روشهای تدریس در شیوه آواز کلاسیک و آوازخوانی جمعی اشاره کنم باید بگویم نخستین مشکلی که در این زمینه وجود دارد کمبود معلم است. متاسفانه تعداد معلمهای خوب آواز ما بسیار کم هستند و اگر خوشبینانه به این موضوع بنگریم باید بگویم تعداد آنها بیش از ده نفر نیست، آنهم در حالی که این گونه از موسیقی علاقمندان زیادی دارد و افراد بسیاری تمایل دارند وارد این حوزه شوند. قاعدتا کمبود معلم خوب باعث میشود در بخش تربیت خوانندگان نیز دچار ضعف باشیم. بخش دیگری که در آن ضعف بسیاری داریم، مبحث آهنگسازی این سبک از موسیقی است. متاسفانه حتی بزرگترین آهنگسازان ما نیز آثار زیادی را برای کُر نساختهاند.
به نظر میرسد آن آهنگسازان، آثارشان را به صورت مکتوب ثبت نکردهاند.
اینطور نیست. آن آثار به طور معمول توسط آهنگسازان مکتوب شدهاند، اما انتشار نیافتهاند یا حتی اجرا نشدهاند. شاید گروههای کُر خوبی نداشتهایم که بتوانند آن آثار را اجرا کنند، یا حتی شاید رهبرانی نداشتهایم که گروههای کُر را برای اجرای آن آثار رهبری کنند. البته، رهبری کُر نیز در ایران نوپاست. میتوان گفت پس از انقلاب اسلامی تا سالها رهبر کُر نداشتهایم. در سالهای پیش از انقلاب نیز رهبران کُر به طور معمول از خارج به ایران میآمدند. نمیدانم چرا در آن مقطع به آموزش رهبران کُر توجهی نشده است که اگر غیر از این بود شاید الان در این زمینه وضعیت بهتری داشتیم. شاید بتوان گفت به جز آقای گورگن موسسیان که سالهای سال زحمت کشیدند و رهبری ارکستر سمفونیک تهران را به عهده داشتند، رهبر دیگری نداشتهایم. آقای موسسیان اوائل دهه هشتاد از ایران رفتند و پس از آن عملا خلایی جدی در زمینه فعالیتهای ارکستریک ایجاد شد و حتی میتوان گفت پس از رفتن ایشان طی پانزده، شانزده سال گذشته، کُر ارکستر سمفونیک، رهبر خوبی به چشم ندیده است.
موسیقی محلی ایران چقدر پتانسیل آن را دارد تا توسط گروههای کُر مورد استفاده قرار گیرد؟ و اینکه شیوه پرداختن اروپاییها به موسیقی محلیشان به چه شکل است؟
موسیقیهای محلی در زمان خودش جذابیتهایی داشته، اما آن تنظیمهای قدیمی در حال حاضر خیلی مورد توجه نیستند و جایگاه علمی ندارند؛ به این دلیل که تا حد زیادی بر اساس هارمونی غرب تنظیم شدهاند و طی آن تنظیمها آنچنان توجهی به قابلیتها و ویژگیهای موسیقی محلی خودمان نشده است. در صورتی که رویه تنظیم آثار اروپایی چنین نیست. اگر موسیقی محلی اروپایی را به صورت چند صدایی و همخوانی بشنوید، متوجه خواهید شد که آن آثار از درون فرهنگ و پیشینه خودشان بیرون آمده است. یعنی اینگونه نبوده است که آن آثار به وسیله ایجاد چند آکورد تنظیم کرده باشند. البته آن آثار قدیمی ایرانی با وجود ضعفهایی که گفتم در زمان خودشان به پیشرفت موسیقی آوازی کمک کردهاند؛ لذا نمیتوان آنها را مردود اعلام کرد. حال که در قرن بیستویکم به سر میبریم، نیاز داریم که آهنگسازان ایرانی در شیوه تنظیم موسیقی محلی برای اجراهای چند صدایی، تجدیدنظر کنند و در این زمینه نوآوری و خلاقیت به خرج دهند.
خودتان نیز برای ایجاد چنین نوآوریهایی تلاش میکنید؟
بله. اما این روند به مطالعه و تحقیق و زمان کافی نیاز دارد. به طور مثال اگر موسیقی آوازی اروپا در شرایط خوبی به سر میبرد دلیلش فعالیت، پژوهش و تلاش چند نسل است و نمیتوان این تحول را به یک نفر نسبت داد. تلاشمان این است که این روند را ایجاد کنیم و آن را ادامه دهیم و همکاران دیگرم نیز در این زمینه فعال هستند و اگر چنین رویهای طی شود، میتوان امیدوار بود که در سالهای آینده بتوانیم آن قابلیتها و ویژگیهای موسیقی محلی ایران را به صورت آواز جمعی اجرا کنیم. شاید این روند صد سال، پنجاه سال یا سی سال طول بکشد، اما خب میتوان به این روند خوشبینتر بود؛ زیرا در دنیای فعلی ارتباطها نزدیکتر شده است. یعنی به محض آنکه قطعهای تنظیم میشود، گروهها میتوانند فردای آن روز به اجرای آن بپردازند. به هرحال اتفاقات این چنینی ایجاد انگیزه میکند و کمک میکند به اینکه اشخاص دیگر نیز با علاقه به آوازهای دسته جمعی وارد این حوزه شوند.
شما با الهام از گروههای اروپایی به تولید و ساخت اثر و در نهایت اجرا میپردازید. این الهامات از چه منابعی است و مبنای شما برای بهرهگیری از موسیقی اروپایی چیست؟ به طور واضح وجه اشتراک موسیقی کلاسیک اروپایی با موسیقی ایرانی چیست؟
شاید اولین تجربهای که از نزدیک با آن مواجه شدم اثری از استاد حسین علیزاده در آلبوم «راز نو» بود که بر مبنای موسیقی آوازی و توسط گروه همآوایان اجرا و ضبط شده است. در آن اثر ما میتوانستیم خطهای مستقل و در عین حال کاملا بر اساس فاکتورهای آواز ایرانی را بشنویم. اما نمیدانم چرا استاد علیزاده، شاگردانشان و آنهایی که چنین سبکهایی را شنیدهاند و دنبال میکنند، آن شیوه را ادامه ندادند و به این گونه علاقه نشان ندادند، کما اینکه در اروپا بسیار میبینیم که پنج یا هشت خواننده مرد به همراه همان تعداد خواننده زن، آثاری را اجرا میکنند که اغلب آنها اصلا نت ندارند و بر اساس موسیقیهای محلی و آثار خودشان که اغلب آنها «مُدال» هستند اجرا میشوند و به این ترتیب نوعی چند صدایی آوازی را ارائه میدهند.
چرا در ایران چنین رویهای ایجاد نشده است؟
شاید به این دلیل که در ایران روحیه همکاریهای جمعی ضعیف است. به همین دلیل برای بسیاری تعجببرانگیز است که گروه آوازی تهران دوازده سال به فعالیت خود ادامه داده است و همچنان پابرجاست. البته گروههای کُر دیگری نیز هستند که توسط دوستان من اداره میشوند و چهارده - پانزده سال سابقه فعالیت دارند. طی این سالها بسیاری از اساتید، دوستان و دیگر هنرمندان عرصه موسیقی پس از آنکه شاهد موفقیتهای گروه ما در داخل و خارج کشور بودهاند، با توجه به جوایزی که از جشنوارهها و مسابقات گرفتهایم، به من گفتهاند علاقمند هستند وارد این حوزه شوند و گروه تشکیل دادهاند. اگر به تعداد گروههای کُر در اواخر دهه هشتاد توجه کنید و پس از آن آمار سالهای اخیر را مورد بررسی قرار دهید، خواهید دید که چقدر نسبت به دهه قبل در زمینه تشکیل و فعالیت گروههای آوازی جمعی، رشد داشتهایم. طبق این روند اگر هنرمندان و خوانندگان در حوزه موسیقی ایرانی به چنین فعالیتهایی بپردازند قطعا در دهه بعد شاهد رشد چشمگیری در این زمینه خواهیم بود.
البته بخش اقتصادی و شیوه تامین مالی گروههای کُر و ارکسترها نیز مشکل بزرگی است که بر سر راه فعالان این عرصه وجود دارد.
بله در این زمینه حمایتی وجود ندارد. در سال 1386 با سختیهای بسیار و مشکلات عدیده اولین کنسرتمان را در تالار رودکی برگزار کردیم. حال شما حساب کنید در آن مقطع وضعیت اقتصادی تا این حد بغرنج نبود و وضعیت اجاره سالنها و قیمتها به این شکل نبود. به طور مثال در آن سالها اجاره سالن رودکی ششصد هزار تومان بود و در حال حاضر سه و نیم میلیون تومان است. میخواهم بگویم هستند گروههایی که تشکیل شدهاند و فعالیت خود را آغاز کردهاند اما به دلیل شریط سخت از ادامه فعالیت باز ماندهاند و از آنها بیخبریم.
سبکی که شما و اعضای گروه کُر آوازی تهران به آن میپردازید چقدر قدمت دارد و چگونه وارد ایران شده است؟
سبک فعلی را شخصا وارد ایران کردهام، البته اگر افراد دیگری نیز چنین کاری کردهاند به نتیجه نرسیدهاند. میخواهم بگویم منظورم این نیست که من در این زمینه اولین نفر هستم. اما گروه آوازای تهران اولین گروهی بود که این سبک را به نتیجه رساند. این سبک و سیاق حدود هشتاد سال پیش در اروپا شکل گرفته است. البته این سبک در اروپا نیز از زمان شکلگیری تاکنون تغییرات بسیاری کرده است. شاید آنها نیز در ابتدا کیفیت و سبک دیگری داشتهاند و آثار اجرا شده آنها در شاخههای دیگری بوده است اما در حال حاضر این سبک به گونهای کامل در آمریکا و اروپا تبدیل شده است.
چه شد که به این سبک نوین پی بردید و چطور به آن پرداختید؟
علاقمند بودم که در ایران به این سبک بپردازم و میدانستم کار سختی است. در همین راستا از طریق یکی از دوستان و با کمک او توانستم بسیاری از نتها و آلبومهای مرتبط با این سبک را خریداری کنم. در آن مقطع یعنی در اوائل دهه هشتاد دسترسی به آثار و آرشیوها به راحتی الان نبود و فضای مجازی تا این حد گستردگی نداشت و یوتیوب نیز هنوز تا این حد عمومیت نداشت. به هرحال با خرید آثار مکتوب و شنیداری، و بر اساس مطالعاتی که داشتم، تلاش کردم آثار سادهتر را انتخاب کنم و شروع کنم. اتفاقا یک بار با گروهی هشت نفره فعالیتمان را آغاز کردیم، اما به نتیجه مثبتی نرسیدیم و در سال 1385 فعالیت جدیمان را آغاز کردیم. تفاوت عمدهای که گروه ما با دیگر گروههای آمریکایی و اروپایی و نحوه فعالیتشان دارد این است که ما این سبک را به حوزه موسیقی ایرانی آوردهایم؛ یعنی آثار آهنگسازان ایرانی را در این سبک اجرا کردیم و طبق همان شیوه به اجرای موسیقی محلی ایرانی پرداختیم و اینکه آثاری را بر اساس موسیقی دستگاهی ایرانی ساختیم و تنظیم کردیم. همه این اتفاقها سبک و سیاق ما را از سایر گروههای مشابه متمایز میکرد.
قرار است گروه آوازی تهران، روند فعلی را ادامه خواهید داد؟
گروه آوازی تهران همیشه به موسیقی ایرانی، موسیقی محلی ایرانی و به آهنگسازان ایرانی توجه کرده است. تاکنون نیز چندین اثر از آهنگسازان ایرانی را اجرا و ضبط کردهایم. در این میان برخی از آهنگسازان نیز انگیزه این را پیدا کردهاند که برای ما کار بنویسند و این کار را کردهاند. خوشبختانه نسل فعلی آهنگسازان و آنهایی که در شاخه کُر فعالیت میکنند انگیزه فعالیت در عرصه کُرال را دارند که اتفاق خوبی است.
شما دو آلبوم نیز منتشر کردهاید. قرار نیست آلبوم سوم را نیز تولید و منتشر کنید؟
بله آلبوم «وکاپلا» و «وکاپلا2» را منتشر کردهایم که آلبوم اول به موسیقی محلی میپرداخت و دومی موسیقی فیلم بود که آقای همایون شجریان یک قطعه در آن خواندند. اما در حال حاضر متاسفانه ناشران راغب به تولید آلبوم نیستند زیرا به محض بیرون آمدن، در فضای اینترنت منتشر میشود بیآنکه سودی نصیب هنرمند و ناشر شود. اما با وجود شرایط نامساعد فعلی به فکر انتشار آلبوم سوم هستیم، منتها باید ببینیم شرایط چگونه خواهد شد و امیدوارم این امکان میسر شود.
از فعالیتهای برون مرزیتان چه خبر؟
راستش از ما برای حضور در جشنوارهها و اجراهای برون مرزی دعوت به عمل میآورند، اما مشکل وضعیت اقتصادی فعلی است. بسیاری از فستیوالها مبلغ کمی را به عنوان تنخواه به مدعوین میدهند. اما با یوروی پانزده هزار تومانی سفر اروپایی برای هر شخص هزینه زیادی دربرخواهد داشت و اگر قرار باشد گروهی به یکی از کشورهای اروپایی برود، هزینه بسیار زیادی دربرخواهد داشت. امیدوارم شرایطی پیش بیاید تا گروههای مختلف بتوانند این هنر را به مخاطبان داخل و خارج کشور ارائه کنند و بتوانیم فرهنگ غنی و هنر والای ایرانی را به کشورهای دیگر نشان دهیم.