استاد دانشگاه وین در گفتوگو با ایلنا:
ما در مسائل دیپلماتیک همواره کنار ملت شما بودهایم/ حافظ اثر بسیار زیادی بر روکرت و گوته داشت/ سالهاست به دانشجویانم میگویم حتما ایران را ببینند
پروفسور «فلورین شوراتز» معتقد است؛ روابط علمی ایران و اتریش در شرایط خوبی است و باید متناسب با ظرفیتهای تاریخی، اقتصادی و فرهنگی دو کشور باشد. در حال حاضر هم دانشجویان مختلفی از ایران در اتریش، در حال تحصیل هستند و این باعث نشده که اتریشیها مطالعات مرتبط با ایران را کنار بگذارند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، روابط دیپلماتیک ایران و اتریش به عنوان دو حوزه تمدنی آسیا و اروپا، از قدمت فراوانی برخوردار است. این کشور در بسیاری از زمینهها، همواره یکی از شرکای اصلی اروپایی ایران بوده و سطح روابط میان دو کشور، هرگز به فراز و نشیبهای رایج در ارتباط میان ایران و سایر کشورهای غربی، دچار نشده است. پروفسور «فلورین شوراتز» استاد مطالعات ایرانی دانشگاه وین و رئیس دپارتمان ایرانشناسی فرهنگستان ملی علوم اتریش، در گفتگوی پیش رو، به بازخوانی روابط میان دو کشور پرداخته و زوایای تاریخی این روابط پانصد ساله را مورد بررسی قرار داده است:
روابط ایران و اتریش از قدمتی به درازای نیم هزاره برخوردار است و به نامهنگاری شاه طهماسب اول صفوی به خاندان هاپسبورگ بازمیگردد. این در حالیست که در ادوار گوناگون روابط ایران و غرب به تنش گراییده اما اتریش همواره یکی از کشورهاییست که همواره با ایران از در دوستی درآمده است. علت این تداوم چیست؟
همانطور که میدانید، روابط میان ایران و اتریش از ابعاد گوناگونی برخوردار بوده و هست و آغاز این روابط به سال 1551 میلادی بازمیگردد. در آن زمان، ایران و امپراتوری اتریش ـ مجارستان یک دشمن مشترک به نام امپراتوری عثمانی داشتند که به عنوان تهدیدی دوجانبه، در آغاز روابط میان دو کشور، به عاملی برای دوستی بیشتر میان دو ملت بدل شد و در واقع این خاندان هاپسبورگ و سلسله صفوی بودند که آغازگر روابط مستقیم میان دو ملت شدند، اما روابط دو کشور در این دو خاندان متوقف نماند و میبینید که تا امروز هم با دوستی و همکاری خوب ادامه دارد.
بله ما در دوران قاجار هم شاهد نامهنگاری میان عباس میرزا ولیعهد ایران و مترنیخ، صدراعظم اتریش هستیم. بهنظر میرسد که روابط میان ایران و اتریش، سالها ماهیت نظامی داشت...
خوب در آن زمان هم امپراتوری روسیه تزاری دشمن شما بود که البته ما هم در آن زمان روابط خوبی با این دولت نداشتیم و شاید به همین دلیل بود که جانشین پادشاه ایران (ولیعهد عباس میرزا)، با آگاهی به رقابتهای میان اتریش و روسیه، مکاتبات خود را با صدراعظم وقت اتریش آغاز کرد و از اتریش درخواست اعزام هیئت مستشاری و ارسال تسلیحات نظامی داشت.
البته مترنیخ با درخواست ارسال تسلیحات سنگین و توپخانهای به ایران مخالفت کرد...
من سیاستمدار نیستم و به عنوان یک فرد آکادمیک علم سیاست و یا یک دیپلمات و افسر ارشد نظامی نمیتوانم به این پرسش شما پاسخ دهم، من به عنوان یک پژوهشگر که با برخی از مسائل آشنایی دارد، میتوانم به شما بگویم که ایران در آن دوران کشور بسیار مهمی در آسیا بود و اتریش نیز یک کشور قدرتمند و مهم اروپایی بود و البته این جدای از بازیهای دیپلماتیک بود! اتریش در آن زمان در آسیا نقش بسیار کم و کوچکی داشت و معمولا سیاست اصولی کشور اتریش بیطرفی و یا میانجیگری میان کشورهاست و میتوانم بگویم که اتریش همواره در شرایط سخت در کنار ایران بوده است.
این روابط در عصر امیرکبیر به سمت مسائل آموزشی میرود و با حضور متخصصین اتریشی در دارالفنون، رنگ دیگری میگیرد. آیا امروز هم این روابط در شئون غیرسیاسی جریان دارد؟
در زمان امیرکبیر، 9 مهندس و متخصص اتریشی به دارالفنون آمدند و این خودش یک نشانه مهم در حسن نیت اتریش بود؛ به این دلیل که شما میدانید پیش از اتریشیها؛ هیئتهایی از فرانسه، بریتانیا و روسیه آمدند و میرزا تقی خان احساس کردد که آنها به دنبال مسائل سیاسی هستند و اتریشیها را آورد اما پیش از رسیدن اتریشیها ترور شد. در همان قرن 19 هم هیئتهای مختلفی از اتریش به ایران آمدند و برای ایجاد پلیس، شرکت پست، بیمارستان و اموزش موسیقی و مدرسه کشاورزی تلاش کردند. شما حتما میدانید که ما در مسائل دیپلماتیک هم همواره کنار ملت شما بودهایم.
بله نمونههای آن را در سفر وزیر خارجه اتریش _ اولین وزیر خارجه اروپایی که بعد از انقلاب به ایران آمد _ در سال 71 به تهران شاهدیم و همچنین میزبانی مذاکرات هستهای در هتل کوبورگ توسط اتریش در حافظه ایرانیان وجود دارد...
شما میدانید که اتریش ملت صلحدوستی است و همان هتل پله کوبورگ نیز میزبان بسیاری از کنوانسیونها مختلف جهانی بوده و همچنین بسیاری از هیئتهای مذاکرات جنگ در کشورهای مختلف، در این هتل برای رسیدن به صلح و تفاهم پایدار به مذاکره پرداختهاند. این یک رویکرد مهم تاریخی است که از صلح درونی ملی به تلاش دائم برای صلح بینالمللی منجر شده است.
روابط فرهنگی و علمی ایران و اتریش در حال حاضر به چه شکل است؟ آیا سطح کنونی روابط تناسبی با قدمت پانصد ساله ارتباط میان دو کشور دارد؟
ببینید، روابط علمی ایران و اتریش در شرایط خوبی است و باید متناسب با ظرفیتهای تاریخی، اقتصادی و فرهنگی دو کشور باشد که در حال حاضر هم دانشجویان مختلفی از ایران در اتریش، در حال تحصیل هستند و این باعث نشده که اتریشیها هم مطالعات مرتبط با ایران را کنار بگذارند! در آکادمی و انستیتویی که خود من در وین، در آن مشغول به کار هستم، دانشمندان ایرانی بسیاری حضور دارند و به تحقیقات علمی مشغول هستند. مطالعات ایرانشناسی هم در اتریش همچنان پابرجاست و در اتریش، افراد زیادی هستند که خواهان مطالعه در رابطه با شرق و به ویژه ایران هستند. این اتفاق از زمانی که فرهنگستان خاورشناسی در اتریش ایجاد شده تاکنون به مدت بیش از دو قرن تداوم داشته است و به نظر من، این اتفاق حاصل باور عمومی دو کشور به یکدیگر است که به ظرفیتهای بسیار بزرگ فرهنگی و تمدنی یکدیگر باور دارند.
اگرچه ترجمه فریدریش روکرت مشهورترین ترجمه از دیوان حافظ به زبان آلمانیست اما ون هامر پورگشتال که اتریشی بود، نخستین کسی بود که دیوان حافظ را به زبان آلمانی برگرداند و پس از آن نیز گوته با استناد به این نسخه برای شناخت حافظ، دیوان شرقی، غربی معروف خود را سرود. آیا فرهنگ کشورهای آلمانیزبان از فرهنگ و تمدن ایرانی اثرپذیری داشته است؟
امسال دویستمین سالگرد سرایش دیوان شرقی، غربی گوته است که البته آکادمی ما هم نقش کوچکی در راستای برگزاری کنگره بزرگداشت این شاعر خواهد داشت و البته این اثر بزرگ جهانی، به خاطر اثرپذیری از تلاش ارزشمند پورگشتال برای شناساندن حافظ به مردمان آلمانیزبان و حتی سایر اروپاییهاست. فریدریش روکرت هم نخستین کسی بود که سرودن غزل به زبان آلمانی را آغاز کرد و او که خودش هم مترجم دیوان حافظ بود، این شیوه را در زبان آلمانی آغاز کرد. به نظر من ادبیات ایرانی، بر شعر، موسیقی و ادبیات کشورهای آلمانیزبان اثر زیادی برجای گذاشته است و بهطور کلی هر فرهنگ و تمدن غنی، به بشریت تعلق دارد و باید همه مردم جهان از آن بهرهمند شوند و این در رابطه، ایران نیز یک گنجینه بزرگ از فرهنگ و دستاوردهای تاریخی بشریست که من همیشه به دانشجویانم توصیه میکنم که دستکم یکبار در طول عمرشان، با چشم خود از ایران دیدن کنند.