روایتی دیگر از افسانه زندگی جام زرین
نقش برجستهها یکی از آثار تاریخی هستند که اطلاعات متعددی از عصر باستان و گذشتگان در اختیار ما میگذارند. در این میان ممکن است برخی از داستانهایی که از این نقش برجستهها روایت میشود به مرور زمان و با افزایش اطلاعات از عصر باستان تغییر کند چنانکه اکنون میتوان روایتی دیگر از جام زرین افسانه زندگی ارائه داد.
به گزارش ایلنا، از گذشتگان دور تاکنون نقش برجستهها از جمله عناصری هستند که اطلاعات خاص و منحصر به فردی را در اختیار باستانشناسان و کارشناشان میراث فرهنگی قرار داده و میدهند. در این راستا برخی از نقش برجستههایی که روی ظروفی خاص نقش میبندند در بر دارنده مفاهیم گستردهتر از یک داستان ساده است.
علی اکبر وحدتی (باستانشناس، محقق و استاد دانشگاه) معتقد است: هر نقشی که توسط هنرمند یا شخصی خاص ترسیم میشود در پس خود هزاران داستان نهفته دارد. چراکه اشخاص بر اساس ذهنیات خود است که یک نقش را ترسیم میکنند بنابراین با نگاه کردن به نقشها میتوان بسیاری از زوایای پنهان تاریخ را بازسازی کرد و درباره آنها حرف زد.
اگر به سبکهای مختلف هنری نگاهی داشته باشیم میتوانیم به پس زمینه فکری نقاشان آن پی ببریم. انسانها در دوره باستان نیز بر اساس ذهنیات خود در صدد ترسیم نقوش بر میآمدند. گاهی اوقات تاثیر سیاسی و گاهی اوقات عوامل دینی و مذهبی جامعه در ذهن هنرمند تاثیر میگذاشت.
وحدی یادآور شد: البته این مهم نیز به این بستگی دارد که نقش مایهها در چه ابعادی و به چه منظوری ترسیم شدهاند؛ به طور مثال، نقش اژدها، مار و عقرب در اساطیر شرقی دارای مفاهیم گستردهایست و البته این مفاهیم در شرق و غرب کشور با یکدیگر تفاوت دارند چراکه بر خلاف آنکه مار در تمدن غرب کشور یک موجود مقدس است و در برخی نقوش شاهد تصاویری از شاهها یا شاهخدایان هستیم که روی مارهای چنبره زده نشستهاند، در شرق کشور، مار یک موجود منفور و شر محسوب میشد. چنانکه در آثار جیرفت شاهد انواع تصاویر مار و عقرب در ادوات مختلف هستیم که در قالبی هنری پختهتر و ظریفتر اجرا میشد.
به گفته او، در نقش برجستهها شاهد آن هستیم که گاهی اوقات نقشها در قالب هنر سنگ تراشی کاملا در خدمت سیاست قرار گرفته مانند نقش برجستههای متعددی که توسط پادشاهان ایجاد شده است که بخش بزرگی از آن تبلیغات سیاسی پادشاهان در آن دوران بود. طاق بستان و نقش رستم نیز از این جمله هستند؛ حتی استفاده از نقش برجستهها به منظور ابعاد سیاسی را در دوره قاجار توسط پادشاهان شاهد هستیم.
در دوران ایران باستان نیز آدمها با علایق و اهداف متعددی در صدد ترسیم نقش برجسته بر میآمدند وآنچه که تصویر میکردند زمینه بسیار خوبی برای شناسایی برخی از ابعاد فرهنگی است که در هیچ کجای دیگر نمیتوانیم چنین اسنادی را بیابیم. وحدتی در این خصوص گفت: به طور مثال به عقیده من نقشهایی که روی جام حسنلو وجود دارد، ابعاد زیادی از آن از فرهنگ مذهبی غالب در آن دوران سخن میگوید. حتی معتقد هستم نقوشی که بر روی جام مارلیک وجود دارد در صدد بیان خلق و خوی جنگجویانه انسانهای آن منطقه و احتمالا اعتقاد آنها به خدای جنگ یا همان میترا را بازگو میکند. در واقع میتوان از همین جام و نقوشی که روی آن وجود دارد پیشینه مهر پرستی و آیین مهر را در ایران باستان حداقل به ۱۵۰۰ پیش از میلاد رساند.
از روی نقش مایهها میتوان به ابعاد وسیع فرهنگی و زیر لایههای فرهنگی دوره باستان پی برد. ممکن است بسیاری از این لایههای فرهنگی ردی در آثار تاریخی نداشته باشند. حتی میتوان به کاربرد بسیاری از اشیاء تاریخی از طریق نقاشی که روی آنها وجود دارد پی برد.
این باستانشناس با اشاره به آن که نقش نگارهها میتوانند از چندین جنبه به باستان شناسان کمک کنند تا درک بهتری نسبت به ایران باستان پیدا کنند گفت: در واقع میتوان گفت که نقوش حکاکی شده یا نقاشی شده روی آثار باستانی درعین آنکه میتواند ما را به آیینها، دینها و مذهبهای ایران باستان برساند این امکان را برای ما بوجود میآورد که درک خودرا نسبت به سیاست دنیای گذشته افزایش دهیم. در عین حال ما میتوانیم درک درستی نسبت به استفاده از این وسایل و زندگی روزمره ایرانیان باستان داشته باشیم. حتی ممکن است بسیاری از این ابزارها در عرصه باستانشناسی از بین رفته باشند اما از طریق نقش نگارهها و نقوش میتوانیم به وجود و کاربری آنها پی ببریم.
وحدتی خاطرنشان کرد: در مارلیک و جامهایی که از این منطقه به دست آمده است شاهد نقشهای مختلف هستیم. به لحاظ آماری و ریاضی این نقوش را مورد بررسی قرار دادیم تا متوجه شویم کدام نقوش و کدام حیوانات بیشتر مورد استفاده قرار گرفتند. از روی بسامد و تکرار این نقوش به این نتیجه رسیدم که جامعهای که در شمال ایران زندگی میکرد یک جامعه جنگاور با اعتقاد به آیین مهر بود.
او با اشاره به آن که بخش عظیمی از شاهنامه فردوسی در دوره پیشدادیان و کیانیان و دوره پیش از اسلام نوشته شده است گفت: بیشتر بخشهای شاهنامه فردوسی دوران پهلوانی و دوران ایران باستان را نقل میکند و همیشه شاهد آن هستیم که دیو سپید در شمال ایران است. این گونه به نظر میرسد که منطقه شمال یک منطقه شر بود و رستم همیشه به آن منطقه برای نبرد میرفت از این نوع منطقه شمال را منطقه دیوها میدانستند.
به گفته این پژوهشگر، در آیین مهر رسم بر آن بود که مایعی سکر آور میخوردند و برای برگزاری مراسم از خود بی خود میشدند و به حالت خلسه وارد میشدند. همانگونه که در اشعار ما آمده است؛ پرستش به مستی است در کیش مهر؛ بنابراین میتوان به این نتیجه رسید که تمام جامهایی که از منطقه شمال به دست میآید در واقع به منظور نوشیدن استفاده میشد.
در متون پژوهشی در این خصوص آمده است: آرامگاههای کشف شده در کندوکاو گورستانهای فرمانروایان مارلیک، با وجودی که بنابر قدرت و اهمیت و ثروت صاحبان خود از نظر ساختمان و اشیاء درون آنها، با هم تفاوت داشتند، اما همگی نشاندهنده باورها و اندیشههای قومهای گذشته آنجا درباره زندگی پس از مرگ است. همچنین سندهای ارزندهای در زمینهپیشرفت هنر و صنعت ایران در گذشته است که امروزه بررسی آنها کمک شایانی به روشن شدن گوشههای تاریک تاریخ کشور میکند. جام «افسانه زندگی» یکی از این آثار ارزنده است که نشان میدهد چگونه یک هنرمند باستانی کوشش کرده است داستانی را در چند صحنه از آغاز تا پایان بر دیوارهی یک جام طلایی به نمایش بگذارد.
«جام افسانهزندگی تپه باستانی مارلیک»حدود ۲۰سانتیمتر بلندی و ۱۴سانتیمتر پهنای دهانه دارد و از یکی از آرامگاههای بخش شمالی تپه به دست آمده است. این جام تا اندازهی زیادی از زر ناب درست شده است و نرمی ویژهای دارد. بخش لبهی جام به صورت مفتول درآمده و سختی بیشتری به لبهی جام داده است. نقشهای روی جام که برجسته و از سطح جام بیرون زدهاند، در چهار ردیف سازمانیافتهاند و روی هم یک مفهوم را بیان میکند که در گرداگرد جام چند بار آمده است.
وحدتی افزود: زمانی که عزت الله نگهبان جام زرین افسانه زندگی را پیدا کرد معتقد بود نقوش روی این جام زندگی یک بز کوهی را از زمان تولد تا مرگ نشان میدهد. این جام از چند ردیف نقوش تشکیل شده است که هر کدام یک بخشی از زندگی بز کوهی را تصویر میکند.
روی این جام چهار ردیف نقش دیده میشود که پایینترین ردیف آن تصاویری از یک آهو که به بره خود شیر میدهد نقش شده. در ردیف دوم به نظر میآید بره آهو بزرگتر شده و شاخهایش در میآید و از برگ درخت تغذیه میکند. در ردیف سوم گروهی از گرازها به نمایش درآمده و ردیف آخر نیز شاهد همان آهوی ردیفهای اول هستیم که بزرگتر شده است و میتوان این مهم را از روی گرههای روی شاخهایش متوجه شد، شکار شده و توسط کرکسها خورده میشود.
او یادآور شد: نگهبان فکر میکرد این نقوش از لحظه تولد تا مرگ یک بز کوهی را روایت میکند از این رو نام این جام را افسانه زندگی گذاشت. اما من تحلیلی روی این نقوش داشتم تا به مفهوم آن پی ببرم و تاریخی از آن بدست آورم. چراکه برایم جای سئوال داشت که آیا واقعا کسی که این نقوش را روی این جام ترسم کرده فقط در صدد بیان تولد، زندگی و مرگ یک بز بوده است؟ به نظرم معقول نمیآید که جامی به این پر کاری فقط برای بازگو کردن زندگی روتین یک بز باشد. از این رو تک تک نقوش را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار دادم. متوجه شدم هر یک از این نقوش به صورت مستقل از یکدیگر بارها در هنر خاور نزدیک آمده و هر یک در بافت مشخص و با مفهومی خاص مورد استفاده قرار گرفته است.
این باستانشناس گفت: به طور مثال برهای که از مادر شیر میخورد گاهی اوقات در قالب بره گاو، آهو و حتا کره اسب است. اما نقش مایه جانوری که در حال شیر خوردن است در ادوار و مناطق مختلف خاور نزدیک تکرار شده است. حتا در بافتهای مختلف تدفینی و غیر تدفینی مورد استفاده قرار گرفته است. حتا در ردیف دوم این جام زرین شاهد نقشهایی از بز هستیم که از برگهای یک درخت میخورد. به نوعی میتوان گفت این درخت میتواند تمثیلی از درخت مقدس باشد که بارها در آثار خاور نزدیک مورد استفاده قرار گرفته است. حتا در برخی از نقوش شاهد درخت مقدس در وسط و قرار گرفتن دو موجود افسانهای در دو طرف آن هستیم. این نقش بسیار پرکاربرد است. نقش گراز و کرکس نیز میتواند مورد نقد قرار گیرد چراکه سابقه استفاده از این نقوش به عصر مفرغ میرسد. حتا این نقوش در هنر یونانی نیز تاثیر گذاشته و شاهد تصویری از اسفنکسها هستیم که از گوشت یک موجود دیگر تغذیه میکنند. حتا این طرح در عصر هخامنشی نیز وجود دارد. این نقوش بارها در آثار مختلف تکرار شده است.
او اظهار کرد: در واقع میتوان گفت نقوش روی جام زرین (افسانه زندگی) به صورت جداگانه داستان خاص خود را دارند و مفهوم ویژهای را میتواند روایت کند. حتا برخی از باستانشناسان معتقد هستند تصویر لاشخورها در بالای سر یک حیوان دارای مفاهیم جنگجویانه است. حتا گفته میشود این تصویر میتواند بیانگر خوش اقبالی برای جنگجویان باشد و از فرجامی نیک برای پایان یک جنگ حکایت داشت. وقتی این نقش در قالب تندیس از گردنشان آوزیران میکردند یا در قالب یک مهر از آن استفاده میکردند برایشان خوش یومن بود. گراز در فرهنگ ساسانی نماد خدای جنگ است.
وحدتی افزود: از آنجایی که منطقه مارلیک دارای انسانهایی جنگ آور بود و در عین حال میتوان گفت از این جامها برای نوشیدن استفاده میکردند میتوان گفت این نقوش به منظور انتقال نیروی خوب و آینده خوش یومن این تصاویر استفاده میشدند تا اقبال خوبی در جنگ داشته باشند. به نظر من ساده انگارانه است که بگوییم نقوش روی جام زرین، داستان زندگی یک بز را روایت میکند بلکه این نقوش بیانگر مفاهیم عمیق دینی و مذهبی ایران باستان را بازگو میکند.