علی قمصری در گفتوگو با ایلنا:
احضار و بازخواست شدم اما به کارم ادامه میدهم/کمتر خواننده مردی را میشناسم که نتخوانی بلد باشد
آهنگساز «شطرنج» میگوید: بعضی از خوانندگان مَرد در غیاب خوانندگان زن اعتماد به نفسی کاذب دارند که جلوی پیشرفت خودشان را میگیرد. من کمتر خواننده مردی را میشناسم که نتخوانی بلد باشد و این بسیار دردناک است، چه در خوانندگان حرفهای و چه در خوانندگان نیمهحرفهای.
به گزارش خبرنگار ایلنا، این بخش بسیار کوتاهی از اشعاری است که از زبان اسب سفید و سرباز سیاه، در «شطرنج» میشنویم؛ «زن: نزدیکتر نیا، ما در غیاب فاصله نابود میشویم، ما آب و آتشیم./ مرد: خوشبخت ما که در تن هم دود میشویم، ای مادیان سرزده از خوابهای من، اکنون تویی خدای من و ناخدای من...»، کنسرت- تئاتری که اشعارش را احسان افشاری سروده و موسیقیاش را علی قمصری ساخته است. خوانندگان «شطرنج» هاله سیفیزاده، مارال قمی، بهادر صحت و حسین پیرحیاتی هستند، بازیگرانش سارا رسولزاده و حامد شفیعخواه و کارگردانیاش به صورت مشترک برعهده شفیعخواه است و علی ساسانینژاد.
علی قمصری، آهنگساز و نوازنده تار، در «شطرنج» تار مینوازد و دیوان، شفیعخواه میگوید، ایده اصلی که عشق یک سرباز سیاه به یک اسب سفید (مهرههای شطرنج) است را خود قمصری مطرح کرده و در تعامل با احسان افشاری، او قطعات را سروده و زن و شوهرِی که بعد از چند سال زندگی مشترک به تکرار رسیدهاند و هر کدام در خواب و رؤیای خود یک اسب سفید و یک سرباز سیاه را میبینند در قالب بخش نمایشی اضافه شدهاند.
قمصری جدا از آهنگسازی و نواختن تار و دیوان، کار دیگری هم در «شطرنج» کرده است که انگیزه اصلی تماس گرفتن با او شد، او از حضور و صدای هاله سیفیزاده و مارال قمی تا حد امکان استفاده کرده است.
قمصری از تغییرات مثبتی گفت که با حضور علی ترابی در دفتر موسیقی شکل گرفته است و همچنین از تکلیف اساسنامه جشنواره موسیقی فجر.
تجربه حضور در کنسرت- نمایش؛ از شورای اروپا تا تالار حافظ
علی قمصری در مورد سابقه حضورش در کنسرت- نمایش یا چیزی مشابه آن گفت: من دو سال پیش، یعنی در سال 95 هم تجربهای را از سر گذراندم که به کنسرت- نمایش نزدیک بود. آن زمان شورای اروپا (Europe Council) برای اجرای یک پرفورمنس، از من و لوسین خاچاتریان، نوازنده پیانو دعوت کرد و همان اجرا باعث شد که به تجربه کردن کنسرت- نمایش علاقهمند شوم.
او در مورد همکاری با حامد شفیعخواه و علی ساسانینژاد نیز گفت: اگر به کارنامه کاریام نگاه کنید متوجه میشوید که نه چهره بودن آدمها که کیفیت کارشان در شکلگیری یک همکاری برایم حرف اول را میزند. حامد شفیعخواه و علی ساسانینژاد نیز که کارگردانی کار را برعهده دارند هم باهوشند و هم بااستعداد و هرچند من از طریق دوستان دیگری با آنها آشنا شدم اما برایم مهم بود که تمام زندگیشان در طول مدت تمرین و اکنون که در حال اجرا هستیم «شطرنج» است.
خالق آلبوم «درصط» در مورد آبشخور «شطرنج» گفت: بدهبستانهای زیادی با احسان افشاری به عنوان نویسنده و شاعر کار داشتم. ما نزدیک یک سال مرتب در مورد این کار صحبت کردیم و با یکدیگر در تعامل بودیم. احسان نمیدانست که من مشغول کار کردن روی متن هستم و ترانهها را میسرود و به من میداد اما وقتی با یک کارِ ساختهشده مواجه شد برایش شگفتآور بود. البته تاکیدی ندارم که ایده اولیه از چه کسی بود، چون ممکن است از روی فراموشی چیزی را از قلم بیاندازم. کلیت ماجرا این بود که درام عاشقانه، تراژدی، فلسفه، حماسه، سمبول و... دست به دست هم دادند تا به وسیله «شطرنج» مفهومی را به مخاطب منتقل کنند و در جایی هم مخاطب خود معنا بیافریند. حرف جالبی که احسان میزد این بود که این کار بیش از آن که پاسخگوی سوالات ذهنی مخاطب باشد، برایش سوال ایجاد میکند.
سیفىزاده و قمی؛ همخوانی یا تکخوان؟
قمصری در مورد نزدیک شدن آنچه هاله سیفیزاده و مارال قمی در «شطرنج» انجام میدهند به تکخوانی، توضیح داد: من سعی میکنم وقتی در کشور خودم هستم، تا جایی که ممکن است قانونمدار باشم و از آن سو چون سفر زیاد میروم، وقتی در خارج از کشور به سر میبرم تصویر دلنشینی از آنچه در داخل می گذرد، ارائه دهم آنهم بهرغم قوانین بعضا غیردلنشینی که اعمال میشود. ماجرای محدودیت صدای خانمها یکی از این قوانین است. وقتی در فستیوالهای خارج از کشور میخواهم از ایران حرف بزنم نمیدانم چطور میشود این موضوع در مورد صدای زن و مرد را برای دیگران توضیح داد. در نتیجه همیشه سعی کردهام برای حل و فصل شدنش تلاش کنم و این تلاش در درجه اول به خاطر خودم است، به خاطر اینکه بتوانم کشورم را بیشتر دوست داشته باشم و به خاطر این که بتوانم پشتش بایستم.
قمصری در مورد اینکه در فضای مجازی از خواندن سیفیزاده و قمی در «شطرنج» به عنوان حرکتی جسورانه یاد شده گفت: بله، حتما اتفاق جسورانه و شجاعانهای است. اینجا دارم از خودم تعریف میکنم، چون کاری بود که بعد از انجام دادنش با مشکلات زیادی روبهرو شدم. مرا خواستند و بازخواست کردند. البته چند شب کنار صدای سیفیزاده و قمی از همخوان استفاده کردم ولی باور کنید احساس میکردم یک جای کار غلط است.
آهنگساز آلبوم «سمت دور، سوی آه» ادامه داد: بودهاند گروههایی و کنسرت- نمایشهایی که قبلا این کار، استفاده از صدای زن، را انجام دادهاند، ولی مجوز آنها از طرف دفتر موسیقی صادر نمیشده و پشتشان به شدت گرم بوده است. یعنی همه مدل نهادی پشتشان بوده و کارهای بزرگ هم برگزار کردهاند و حتی یک خواننده خانم هم، برایشان تکخوانی کرده است ولی من هر مجوزی که میگیرم از دفتر موسیقی است و فرضا برای گرفتن یک مجوز آلبوم، هشت ماه منتظر میمانم. یعنی در مقابل من موانع بیشتری نسبت به دیگران وجود دارد چون همیشه با مسئولین زاویه داشتهام.
قمصری در مورد مشکلات قانونی تکخوانی زنان گفت: الان بعضی از خوانندگان مَرد در غیاب خوانندگان زن اعتماد به نفسی کاذب دارند که جلوی پیشرفت خودشان را میگیرد. من کمتر خواننده مردی را میشناسم که نتخوانی بلد باشد و این بسیار دردناک است، چه در خوانندگان حرفهای و چه در خوانندگان نیمهحرفهای، یعنی الفبای موسیقی را بلد نیستند و نمیخواهند بلد شوند چون با خودشان فکر میکنند؛ چه نیازی است؟! ما که داریم تلویزیونمان را میرویم، کنسرتمان را میدهیم، تکآهنگمان را منتشر میکنیم و همیشه هم که پادشاهیم!
قسمت نمایشی میتوانست نباشد؟
قمصری در جواب منتقدانی که معتقدند بخش موسیقایی «شطرنج» خود به قدر کافی گویا هست و میتواند در غیاب بخش نمایشی هم کارکرد خود را داشته باشد، گفت: قسمت موسیقی به تنهایی میتواند جذابیت کامل داشته باشد اما گویاییاش کامل نیست. هر جایی که موسیقی و نمایش با هم اجرا شود، موسیقی سریعتر جذب میکند اما این سرعت به این معنی نیست که جذابتر هم هست. نمایش، بعدتر مورد تفکر قرار میگیرد و تبدیل به رساننده محتوای اثر و پیام آن میشود. ما در «شطرنج» دو داستان موازی داریم. در انتهای نمایش مشخص میشود که این دو زوج تجلی یکدیگرند؛ یعنی سرباز سیاه و اسب سفیدِ فضای سورئالیستی و زن و شوهرِ فضای رئالیستی. کثرتِ در عینِ وحدتی که بدون حضور بخش نمایشی نمیتوانستیم نشانش دهیم و آنچه میخواستیم بگوییم ابتر میماند.
ادامه اجراها
آهنگساز آلبوم «برفخوانی» در مورد احتمال ادامه اجراهای «شطرنج» گفت: این کار برای من یک اثر گروهی کامل است و به شدت به آن حس دارم. ما جدا از اجراهای تهران که به دلیل استقبال مخاطبان در حال تمدید است به شیراز خواهیم رفت و همین طور امیدواریم که بتوانیم در خراسان روی صحنه برویم که در نوع خود اتفاق عجیبی خواهد بود. همچنین دوست داریم به شهرهایی اجرا برویم که ساکنینش کمتر نمایش دیدهاند یا اساسا کنسرت- نمایش ندیدهاند.
اتفاقاتی مثبت در دفتر موسیقی
از «شطرنج» میگذریم و به این میرسیم که روز 29 اردیبهشت خبر آمد؛ برداشته شدن محدودیت افراد حقیقی در ارائه تقاضای صدور مجوز تکآهنگ، افزایش اعتماد به اهالی موسیقی بیکلام اصیل و دستگاهی ایران، موسیقی بیکلام نواحی و موسیقی بیکلام کلاسیک و ایجاد تسهیلاتی برای متقاضیان پروانه استودیوهای صدابرداری ازجمله تغییرات تازه در دفتر موسیقی است.
قمصری در مورد این تغییرات گفت: به نظرم در دفتر موسیقی اتفاقات خوبی در حال شکلگیری است. هر اصلاحی و هر قدم رو به جلویی باید با نگاهی مشفقانه، تشویق شود. من نیز بابت این تغییرات به دفتر موسیقی تبریک میگویم و فکر میکنم حاصل تاثیر حضور علی ترابی است. من در زندگیام از هیچ مدیری تعریف نکردهام ولی با علی ترابی که حرف میزنم احساس میکنم در حال صحبت کردن با یک انسان محترم هستم، هر چند از زمانی که به دفتر موسیقی آمده است هیچ صحبتی با هم نداشتهایم و لذتی که از معاشرت کردن با او بردهام مربوط به ایام پیش از حضورش در دفتر موسیقی است.
او تصریح کرد: به نظرم نکته آزاردهنده در حوزه موسیقی برای هنرمندان این است که بعضی نورچشمیها از یکسری تسهیلات عجیب و غریب برخوردار میشوند و به گونهای است که اگر تصمیم بگیرند در ورزشگاه 100 هزار نفری آزادی اجرا بروند میتوانند به در دسترس بودن آنچه در تخیلشان هست امیدوار باشند. ولی امثال ما وقتی میخواهیم در یک سالن 200 نفری هم اجرا بگذاریم باید در ذهنمان به این فکر کنیم که اگر نشود چه؟! این اگر نشودها و ای کاشها همیشه در ذهن امثال ما هست. این تبعیض اولین چیزی است که باعث ایجاد دشمنی بین موزیسینها میشود و همین نفاق میآورد و این عدم اتحاد موجب میشود موزیسینها هنگام مطرح کردن مطالباتشان نتوانند به حرفی مشترک برسند. یعنی همه چیز به شکلی زنجیروار به یکدیگر متصل است.
او افزود: امیدورام قوانینی در جهت آزادی بیشتر موسیقی و هنر وضع شود تا ما بتوانیم در عرصه هنر چیزهایی ببینیم که به واسطهاش جهان، ایران را به گونهای دیگر بشناسد. چون هر کشوری تلاش میکند با هنرش چهره لطیفی از جامعهاش را به نمایش بگذارد. ما با یکدیگر تعارف نداریم و میدانیم که با ورزشمان نمیتوانیم فرهنگمان را به نمایش بگذاریم. چرا دنیا با یک تصویر ناقص از ایران مواجه است؟! چون هنرش را فقط یک استاد علیزاده، یک استاد کلهر و یک استاد شجریان به جهان شناسانده و ما جوانهایی که میرویم در فستیوالی شرکت میکنیم و جز اینها چیز سازماندهیشدهای وجود ندارد.
گفتگو: نرگس کیانی