مهدی غبرایی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
علت موفقتر بودن داستان کوتاه نسبت به رمان در ایران/صبر و حوصله، مهرگان را سرپا نگاه داشته است
مهدی غبرایی تاکید کرد: چون ما سابقه قصهنویسی کهن و افسانه و داستان فولکوریک داریم زمینه مهیاتری برای نمود و بروز داستان کوتاه داشتهایم که وقتی تکنیکهای غربی وارد شود، میتواند بر آن استعداد قصهگویی سوار شود.
مهدی غبرایی (مترجم و داور جایزه ادبی مهرگان) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره روند داوریها و انتخاب آثار راهیافته به مرحله نهایی هفدهمین و هجدهمین دوره جایزه مهرگان ادب گفت: حدود هشت سالی میشود که خدمت آقای زرگر هستم و چهارمین دوره جایزه مهرگان ادب را برگزار کردیم که معرفی برگزیدگانش به سال آینده موکول شد. پیشتر داوران جایزه مهرگان سه نفر بودند و این حجم کار را واقعا بالا میبرد و همین امسال نزدیک به ۵۴۰ کتاب پس از چندین بار غربال شدن به دست هیئت داروان رسیده است. هیئت داوران هم تقریبا باید هرکدام بین ۵۰ تا ۸۰ جلد کتاب را بخوانند که با مشغلههای امروزی واقعا سخت و سنگینی است. با این حال ما سعی کردیم چندان هم عقب نمانیم و حتما کتابها را برای داوریها مطالعه کنیم.
او ادامه داد: جایزه مهرگان چه برای انتخاب داوران و چه برای انتخاب آثار معیارها و موازینی دارد مشخصتر از تمامی جوایز ادبی دولتی و خصوصی. جایزه مهرگان تنها جایزهای است که نزدیک به ۲۰ دوره دوام آورده و روز به روز هم تمام پروسه داوری و انتخابها اعم از داور یا کتاب آن مدون شده است. در چنین شرایطی ما دور اول جمعخوانی کتابها را آغاز کردیم و پیش از آن هم به واسطه تلفن و ... از نظرات همدیگر آگاه میشدیم. داوران جایزه مهرگان در تهران متمرکز نیستند و ما داورانی هم مشهد و اصفهان و .... هم داریم که جمع کردن این افراد واقعا کار دشواری است. با این حال داوران جایزه مهرگان یکی دوبار دور هم جمع شدند و نتیجهگیریهای خودمان را به شور گذاشتیم و دلایل انتخابهایمان را در حضور همدیگر مطرح کردیم و به بحث گذاشتیم. در این مسیر برخی کتابها بنا بر انتخاب مجموع داوران کنار میروند یا بعضی دیگر از طریق اقناع کنار گذاشته میشوند و نهایتا رسیدیم به ۲۱ رمان و ۱۴ داستان کوتاه برای حضور در مراحله آخر.
غبرایی در توضیح چرایی ماندگاری جایزه ادبی مهرگان به عنوان یک جایزه ادبی خصوصی که با محدودیتهای مالی و اجرایی روبرو است، بیان کرد: در وهله اول بدون هیچ تعارفی شخص آقای زرگر و تلاش ایشان در ماندگاری جایزه مهرگان تاثیرگذار بوده و هست. من این مسئله را به خودشان هم گفتهام. پیگیری و دلسوزی آقای زرگر که تمام بار مسئولیتها را یک تنه و البته با حضور همسرش برعهده گرفته است باعث تداوم جایزه مهرگان شده است. آقای زرگر سالها دوندگی کرد تا سرانجام در دوره پیش مجور رسمی هم برای جایزه مهرگان اخذ کرد یعنی سرانجام جلسات متعدد با ارشاد نتیجه داد و جایزه مهرگان مجوز رسمی هم دریافت کرد. این صبر و حوصله و استقامت بوده که یک جایزه ادبی خصوصی را زنده نگاه داشته است. این جایزه در تمام این چندین دورهای که من حضور داشتهام اسپانسر هم نداشته و هزینهها را هم آقای زرگر از حساب شخصی خودشان متحمل میشدند و میشوند چون واقعا به ادبیات علاقهمند است و تمام مدت دوندگی کرده و میکند.
داور جایزه ادبی مهرگان همچنین در ارزیابیاش از مسیر حرکت ادبیات ایران در این ده سال؛ متذکر شد: من امیدوار هستم. باتوجه به این تجربه ۸ ساله در جایزه مهرگان فکر میکنم که ادبیات ما در حال شکوفایی است. در برخی موارد هرچند تک و توک داستانهای کوتاه بسیار بسیار برجستهای را میبینیم که واقعا در حد ارائه جهانی هستند. با این حال در حوزه رمان ما به نسبت از غربیها عقبتر هستیم و هنوز کار داریم. البته باید توجه داشته باشیم که در ایران دستکم از ۵۰ تا ۶۰ کشور داستان بلند و رمان ترجمه میشود و اگر در نظر بگیریم سابقه داستاننویسی ما از ۱۰۰ سال بیشتر نیست و حداکثر پشت سرمان را که نگاه میکنیم به صادق هدایت و محمدعلی جمالزاده میرسیم و پیش از آنها رمان به معنای امروزی نداشتهایم این موضوع عجیب نیست که در زمینه رمان عقب باشیم و من شخصا امیدوارم این حوزه داستانی هم در ایران به اوج میرسد و ما رمان برجسته ایرانی هم خواهیم داشت. البته به این شرط که موانع فرهنگی ازجمله سانسور از جلوی داستاننویسی و رماننویسی ایران برداشته شود.
این مترجم در پایان درباره علت موفقتر بودن داستان کوتاه نسبت به رمان در ایران نیز گفت: داستان کوتاه چون بالاخره ما سابقه قصهنویسی کهن داریم و افسانه و داستان فولکوریک داریم زمینه مهیاتری برای نمود و بروز داشته و دارد که وقتی تکنیکهای غربی وارد میشود بتواند بر آن استعداد قصهگویی سوار شود. منتها رمان همزمان است با پیشرفت صنعتی و شهریشدن و شهرنشینی که مصائب و چالشهای خودش را هم دارد و باید بستری باشد برای بیان این چالشها و تناقضات مدرن تا پخته شود. عمولا مسائل فرهنگی به نسبت مسائل صنعتی و فنی و علمی بازتاب دیرتری دارند و باید در اذهان جامعه جا بیفتد. به اضافه اینکه سابقه رماننویسی به شکل مدرن امروزی چندان در ایران جایی ندارد ولی سابقه افسانه و قصهگویی داریم و طبیعی است که اینجا داستان کوتاه مجال جولان بیشتری نسبت به رمان داشته باشد.