پژمان لشکری پور مطرح کرد؛
بولتنسازان، سینما را وجهالمصالحه تسویهحسابهای سیاسی قرار دادند
لشگری پور معتقد است بولتنسازان جشنواره را وجهالمصالحه یا دستاویزی برای اهداف و تسویهحسابهای سیاسی و اغراض شخصی قرار میدهند.
به گزارش ایلنا، پژمان لشکری پور در واکنش به برخی پژوهشها درباره فیلمهای جشنواره فیلم فجر گفت: همواره یکی از مشکلات پس از برگزاری جشنواره فیلم فجر که مانع از شکلگیری گفتمان تحلیلی و نقد صحیح و مثمرثمر پیرامون فیلمها میشود و راه را برای اصلاح و پیشرفت در سالهای آینده میبندد بولتنسازیهایی است که فارغ از وجود نگاه فرهنگی همانند بولتنهای سیاسی درست شبیه اینکه میخواهند کسی را استیضاح و یا سرنگون کنند و به چالش بکشند عاری از نگاه مصلحانه به موضوع، تنها جشنواره را وجهالمصالحه و یا دستاویزی برای اهداف و تسویه حسابهای سیاسی و یا اغراض شخصی قرار میدهند.
وی ادامه داد: این موضوع همواره و در دورههای مختلف وجود داشته است و به همین دلیل هم جشنواره مدام با مشکلاتی مواجه میشود و از مسیر تعالی باز میماند چراکه مدیران به دلیل وجود همین مشکلات و سنگاندازیها به خودسانسوری روی میآورند.
مجری طرح فیلم سینمایی «بادیگارد» همچنین گفت: جای تأسف است بولتنهایی که باید جای تحلیل، نقد و گفتمان علمی و فرهنگی با نگاهی تخصصی باشد، محل یکجانبه نگریهای فردی است به طور مثال در یک گزارش از سوی مجلس پیرامون جشنواره امسال صحبتهایی درباره فیلمهای جشنواره مطرح شده بود که برای اهل فن آشکار مینمود که فرد گزارشدهنده اصلاً حتی فیلمها را ندیده و هیچ جمعبندی و اشرافی نسبت به ماوقع و محتوای فیلمهای جشنواره ندارد.
لشکریپور ادامه داد: مهمتر از همه اینکه وقتی بولتننویسی یک جانبه باشد فرآیند بررسی موضوع هرگز به آسیبشناسی نقاط ضعف نمیرسد و اساساً مباحث اصلی هرگز مطرح نمیشود و سطح مطالب در پرسش و پاسخهای حاشیهای باقی میماند و به این ترتیب اصل مطلب از دست میرود و فراموش میشود؛ تا سال آینده و احتمالاً بحث حاشیهای دیگر... و باز قربانی شدن اصل موضوع!
وی با بیان اینکه باید نوع نگاهمان به سینما را درست کنیم، افزود: زمانی نه چندان دور میگفتند فیلمهای جشنواره پر از خیانت است و طوری صحبت میشد که انگار فیلمها را دبیر جشنواره ساخته است!!!! باید توجه داشته باشیم که سازمان سینمایی مستقیم فیلمها را نمیسازد. جشنواره محملی است تا سینماگران نگاهشان به جامعه را نشان دهند و اگر نگاه ما صادقانه و بدون شعار این است که کلید برج دیدهبانی جامعه دست سینماگر است پس باید از همین زاویه بولتننویسی کنیم و نگاهی از منظر کارشناسی ارشد و بالاتر به موضوع داشته باشیم و در ابتدا باید بپرسیم که چرا برآیند نگاه سینماگران به اینجا رسیده است؟! و سرمنشأ اشکال کجاست؟!
لشکریپور معتقد است که این پژوهشها به نیت اصلاح سینما نیست و بیشتر برای تسویهحسابهای شخصی با برخی مدیران است.
وی با بیان اینکه نگاه استراتژیک باید نگاهی همهجانبهنگر باشد، گفت: خاطرم هست زمانیکه فیلم "بادیگارد" را ساخته بودیم، در خرداد ماه (یعنی پنجماه پس از جشنواره و سه ماه پس از اکران عمومی) به واسطه یکی از همکاران سینمایی از دفتر ریاست جمهوری با من تماس گرفتند و گفتند فیلم را کمی زودتر بدهید تا پس از انجام تشریفات امنیتی در صحن شورای امنیت ملی فیلم برای اعضا نمایش داده شود. بعداً متوجه شدیم رهبری دو فیلم "بادیگارد" و "ابد و یک روز" را دیده بودند و از منظر آسیبشناسی سیر تحول انقلاب و آسیبهای اجتماعی به شورای عالی امنیت ملی توصیه کرده بودند تا این دو فیلم را ببینند. ابتدا خیلی خوشحال شدم که حضرت آقا این دید پراهمیت، جدی و موشکافانه را نسبت به سینما دارند اما نکته غمانگیز این بود که به نظرم روال منطقی این است که شورای عالی امنیت ملی ابتدا این فیلمها را ببینند و بعد این موارد و نکات را برای رهبری ارسال نماید اما متأسفانه در حالی که رهبر معظم انقلاب در همان زمان جشنواره فیلم را دیده بودند مقامات عالیرتبه کشور با چندماه تأخیر تازه میخواهند این فیلمها را که حتی موعد اکرانشان رو به پایان است ببینند. به نظرم مقصر اصلی و یا دستکم یکی از مقصرین اصلی چنین سهلانگاریهایی همین بولتنها هستند که گزارش درستی ارائه نمیکنند و همانطور که در گزارش اخیر هم مشاهده میشود بیشتر به سرفصلهایی که در سخنرانیهای تبلیغاتی کاندیداهای ریاست جمهوری در سفرهای پرتراکم شهر به شهرشان ایراد میشود شباهت دارد. نگارندگان این بولتنها مجموعه سینما را به همین راحتی که در گزارش اخیر مشاهده میشود نقد میکنند و سؤال مهم و حلقه مفقوده و آنچه که از یاد رفته این است که به راستی برای سینما، برای سینماگران، برای فرهنگ این کشور و در مجموع برای تجلی بخشیدن به این واژههایی که این دوستان در بولتنشان پشت سر هم ردیف کردهاند طی این سالها چقدر سرمایهگذاری مادی و معنوی و معرفتی کردهایم که چنین از آنها طلبکاریم؟ به دلیل همین سؤالهای بیپاسخ و فرافکنیها و کلیگوییهاست که این بولتنها از واقعنمایی و راستگویی درباره فیلمها و به طور کل وظیفهای که بر دوش آنها نهاده میشود عاجزند.
معاون فرهنگی سابق بنیاد سینمایی فارابی ادامه داد: یکی از اتفاقات تأثربرانگیز جشنواره فیلم فجر امسال، عدم حضور دبیر جشنواره روی سن مراسم اختتامیه هنگام اهدای جایزه بهترین فیلم بود. این امر نشان میدهد که ساختار جشنواره ما هنوز پس از گذشت سی و شش دوره از برگزاری مشکل دارد و هنوز تبیین نشده که دبیر جشنواره مدیر تدارکات نیست.
لشکری پور با بیان اینکه باید به سینما عمقی نگاه کرد، افزود: در این که یک مدیر فرهنگی میتواند و البته باید جریانساز و بسترساز باشد تردیدی نیست اما جشنواره هم محلی برای توبیخ و محاکمه دبیر نیست چرا که فیلمها را دبیر نمیسازد که بخواهد پاسخگوی نگاه فیلمسازان در فیلمهایشان باشد. اگر نگاه فیلمساز ما تلخ است باید دید این تلخی از کجا میآید؟ آیا این تلخی از بدجنسی و یا خدای ناکرده خباثت فیلمساز است یا نشأت گرفته از جریان و هجمه فضای حاکم بر جامعه است که ناگزیر به فیلمساز و به تبع فیلم او هم تحمیل شده است؟
وی یادآور شد: اتفاقاً یکی از ویژگیهای جشنواره امسال به نظرم این بود که فیلمسازها کوشیدند تا از پیله سینمای شبهروشنفکری آپارتمانی خارج شده و به بطن مسائل اجتماعی نزدیک شوند. من از سال 1373 در سینمای رسانهها بودهام و همه فیلمهای سینمای ایران را در دو دهه و نیم گذشته به خوبی رصد کردهام. سینمای اجتماعی ما اغلب یک سینمای آپارتمانی خنثی و به عبارتی بیبخار و بیخاصیت بوده که متأسفانه در سالهای اخیر جریان سینمای هنر و تجربه هم با قهرمانهای سرخوردهی منفعل با نهایت کنش سیگار کشیدن در اتمسفر چرک و فلاکتزده موقعیتهای قهقرایی و بدون امید به رستگاری و رهایی به آن اضافه شده و شما به ندرت قهرمانهای مؤثر و کنشمند و پویا پیدا میکنید... و این تلاش فیلمسازان در جشنواره امسال برای خارج شدن از این فضا را باید به فال نیک گرفت و ارج نهاد.
وی ادامه داد: در جشنواره فیلم فجر امسال سینمای اجتماعی به وقایع اجتماعی جامعه و حوادث روز جامعه نزدیکتر بود و از نگاه محفلی و دورهمی خارج شده و به موضوعات مبتلابه روز همانند داعش، حادثه پلاسکو، حاشیهنشینها، معضلات ورزشکاران زن و ... پرداخته بود و حتی مباحث مغفول ماندهای همچون صحنههای نادیدهگرفته شده جنگ نیز واکنش نشان داده شده بود که این تنوع و تکثر را فینفسه و جدای از آنکه در پرداخت با نگاه فیلمساز همداستان و موافق باشم یا خیر باید قدر دانست. اما سؤال این است که چرا وزارت ارشاد پرچمدار این نوع تولیدات نیست؟ و این تولیدات را دستگاههای دیگر و یا اشخاص تولید کردهاند؛ آیا شایسته نبود که فارابی به عنوان بازوی اجرایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سردمدار این تولیدات باشد؟ این خلأ و غیبت از کجا سرچشمه میگیرد؟ این نکتهای است که مورد غفلت واقع شده است.
لشکری پور بیان داشت: رسالت فیلمساز این است که در دل واقعیت برود و مرواریدی برای جامعه کشف کند. دوستان نقد دارند و مکرر میپرسند که چرا نگاه فیلمساز تلخ است؟ سؤال من این است که مگر عملکرد مدیران ارشد و مقامات برای جامعه شیرین است. برآیند آنچه در جامعه میگذرد برآیند شیرینی نیست! نتیجه عملکرد مدیران ارشد ما در جامعه از تلخترین فیلمهای ما تلختر است... از قدیم هم گفتهاند یک سوزن به خود، یک جوالدوز به دیگران!