خبرگزاری کار ایران

مهشید میرمعزی در گفت‌وگو با ایلنا:

ناشری که برای حق انتشار اثر هزینه کند، آن را دست هر مترجمی نمی‌دهد

ناشری که برای حق انتشار اثر هزینه کند، آن را دست هر مترجمی نمی‌دهد
کد خبر : ۵۹۷۷۸۷

مهشید میرمعزی تاکید کرد: با قبول قانون کپی‌رایت ترجمه‌های موازی و تکراری دیگر وجود نخواهند داشت و ناشر روی کیفیت کار حساس می‌شود و اثری که برای کپی‌رایتش پول داده را دست هر مترجمی نمی‌دهد.

مهشید میرمعزی (مترجم) در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، درباره آخرین ترجمه‌هایش که احتمالا در نمایشگاه کتاب سی‌ویکم تهران عرضه می‌شود، گفت: ترجمه رمان «خانواده جاودانه زالس» نوشته کریستوفر کلوبله به‌تازگی منتشر شده است. انتشارات نگاه هم ترجمه‌‌ام از یک مجموعه چهار جلدی داستان کوتاه را تجدید چاپ کرده که در قالب یک بسته و پک عرضه می‌شود. علاوه بر این‌ها ترجمه رمان «دنیای دیروز» نوشته استفان سوایگ هم تمام شده ولی همچنان مشغول بازبینی و ویرایش نهایی آن هستیم. دقت بسیاری زیادی برای ویرایش این اثر گذاشته‌ایم و اصولا ترجیح می‌دهم که ترجمه‌هایم با عجله منتشر نشوند.

میرمعزی در حال حاضر مشغول ترجمه یک رمان براساس یک داستان خانوادگی است که مثل دیگر کارهایی که برای ترجمه انتخاب کرده و می‌کند، نگاهی به جنگ دارد و به نوعی اثر ضدجنگ است. اغلب کارهایی که او برای ترجمه انتخاب می‌کند، درباره جنگ‌های جهانی اول و دوم هستند آن هم با نگاهی ضدجنگ.

این مترجم می‌گوید: این اواخر کم‌کار نشده‌ام ولی بیشتر از قبل دقت می‌کنم. سرعت کارم را به شدت پایین آورده‌ام و در انتخاب‌هایم دقت بیشتری می‌کنم و سعی دارم کیفیت ترجمه‌ها بالاتر برود. برای ویرایش اثر هم حسابی وقت می‌گذارم. همین دو کتاب اخیر «خانواده جاودانه زالس» و «دنیای دیروز» را خانم دکتر فهمیه شانه ویرایش می‌کنند و اتفاقا وسواس‌ها و حساسیت‌های من را شناخته است. کتاب، کتاب بسیار سختی است که 500 صفحه هم حجم دارد، آن هم با متنی که مختص به 70 سال پیش است. خودزندگی‌نامه است و نویسنده در عین تشریح زندگی‌اش به موضوعات جنگ، ویرانی و بی‌خانمانی افراد در جنگ را هم می‌پردازد. به نظرم آدمی هرچه در حرفه و کاری تجربه بیشتری به دست می‌آورد و شناخته‌تر نه لزوما به معنی مشهورتر می‌شود باید مسئولیت بیشتری برای کاری که ارائه می‌کند احساس کند. من مترجم هم بعد از سال‌ها کار یک سری خواننده ثابتی پیدا می‌کنم که نباید آن‌ها را ناامید کنم. ممکن است داستان یک اثر را دوست نداشته باشند ولی باید کیفیت کار ترجمه همچنان مورد قبولشان باشد.

مترجم رمان «قطار شبانه لیسبون» همچنین گریزی به چالش‌ها و آسیب‌های بازار ترجمه در ایران زده و می‌گوید: این روزها بحث درباره آثار ترجمه زیاد است هم موضوع ترجمه‌های موازی و تکراری و هم ترجمه‌های بی‌کیفیت. این قیبل اتفاقات در عرصه ترجمه توهین به خواننده است. مترجمان دیگر روی انتخاب‌ کتاب‌ها هم دقت لازم را ندارند. به من هم همچنان پیشنهادهایی می‌شود که مثلا فلان داستان را ترجمه کن و حتی ناشران آلمانی کتابی را برای من می‌فرستند اما من می‌بینم که واقعا ترجمه این اثر عاشقانه کار من نیست. نه اینکه بخواهم اهمیت داستان عاشقانه و عامه‌پسند را مورد پرسش قرار بدهم ولی ترجمه این آثار جزو کارهایی نیست که بتوانم که رویش زمان بگذارم.

او با بیان این مطلب که؛ من ترجمه کارهای تکراری یعنی کارهایی که پیش‌تر یک‌بار هرچه‌قدر بد ترجمه شده باشد را اصلا نمی‌پسندم و ترجیح می‌دهم کتابی را ترجمه کنم که تاکنون ترجمه نشده باشد، این‌طور ادامه می‌دهد: همین کتاب «دنیای دیروز» را آقای دهباشی می‌گفتند که دکتر شایگان و استاد فانی هم نه به زبان آلمانی ولی مثلا به زبان فرانسه و انگلیسی خوانده‌اند و این کتاب باید به زبان فارسی هم ترجمه شود و بهتر است که این برگردان از زبان اصلی نویسنده یعنی آلمانی صورت بگیرد. به همین دلیل حاضر شدم 13 ماه روی ترجمه کتابی با این متن سخت زمان بگذارم. این اثر ممکن است مثل داستان‌های عاشقانه به چاپ‌های متعدد نرسد ولی کتابی است که اهل فن آن را خواهد خواند و چون اهل فن همه باسواد هستند، من ملزم بودم این اثر را باعلاقه در حد و اندازه‌ای متناسب با شان اهل فن ترجمه کنم.

میرمغزی می‌افزاید: اساسا فکر می‌کنم ارائه ترجمه‌های بی‌کیفیت توهین به مخاطب است و باعث می‌شود ما اعتماد مخاطب را هم از دست بدهیم. برای همین است که مردم دیگر اساسا به کتاب اعتماد ندارند. خواننده‌ای که یک ترجمه بد می‌خواند از داستان و رمان زده می‌شود و نمی‌تواند تفکیک کند که نویسنده بنده خدا داستان را خوب نوشته و ترجمه خوب از آب درنیامده و رمان رمان بدی نیست. نمی‌توانیم هم بگوییم من یک نفر که تاثیری ندارم حالا ترجمه با کیفیتی هم ارائه نکردم نکردم، همه حتی من یک نفر هم در حوزه ترجمه و کتاب و نشر تاثیر دارم و باید کار خودم را دست انجام بدهم و روز به روز کیفیت کارم را بالاتر ببرم. من هم می‌توانم سریع‌تر ترجمه کنم و مخصوصا ترجمه داستان عاشقانه واقعا برای من کاری ندارد و مثلا جای ترجمه همین رمان «دنیای دیروز» می‌شد سه رمان عاشقانه ترجمه کنم ولی من، خوب یا بد، اینکاره نیستم. بازهم می‌گویم همه ما وظیفه داریم کیفیت کار خودمان را بالاتر ببریم و این کمترین مسئولیتی است که در مقابل مخاطب داریم.

این مترجم همچنین به لزوم توجه به قانون کپی‌رایت برای سروسامان دادن به چالش‌های بازار ترجمه اشاره و بیان می‌کند: اولین قدم در سروسامان دادن به وضعیت بازار ترجمه در ایران رعایت بحث کپی‌رایت است. با قبول قانون کپی‌رایت این ترجمه‌های موازی و تکراری دیگر وجود نخواهند داشت. وقتی هم ترجمه تکراری وجود نداشته باشد ناشر ترجمه را چک می‌کند و روی کیفیت کار حساس می‌شود و اثری که برای خرید حق رایتش پول داده را دست هر مترجمی نمی‌دهد. آلمانی‌ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها هم معیارهای خودشان را دارند و اگر ما یکی دو مقاله منتشر شود که ترجمه فارسی فلان اثر فاقد کیفیت لازم بوده و این موضوع به گوش آن‌ها برسد مطمئنا اقدام خواهند کرد که شما کتاب من را خراب کرده‌اید. اینجا دیگر طرف حساب من تنها ناشر ایرانی و مخاطب ایرانی نیست و باید به ناشر و مولف اصلی هم پاسخگو باشم. به همین دلیل اولین قدم را پذیرش قانون کپی‌رایت می‌دانم.

او یادآور می‌شود: در شرایط فعلی شاهد ترجمه‌های بی‌کیفیت و بعضا ناقص از داستان‌ها و رمان‌‌های خارجی هستیم. خودم شاهد بودم مترجمی 5 فصل از یک رمان را ترجمه نکرده و اثر در ایران چاپ شده بود و ناشر من وقتی حجم ترجمه من را دید تعجب کرده بود که چرا بیشتر است. حق هم داشت که ترسیده بود نکند من از خودم داستان ساخته‌ام. وقتی کپی‌رایت باشد دیگر چین اتفاقاتی رخ نخواهد داد.

میرمعزی سپس با انتقاد از دید تجاری و بازاری برخی ناشران به کتاب اظهار می‌کند: متاسفانه برخی از ناشران هم خودشان به دنبال ترجمه‌های بازاری و دم دستی هستند. چرا باید کتابی که ترجمه شده چون فروش دارد دوباره توسط فرد دیگری ترجمه شود. اینجا وظیفه رسانه‌ها و خبرنگاران است که ترجمه‌ها و کتاب‌های با کیفیت قابل قبول را معرفی کنند. روزنامه‌نگار فرهنگی اگر کتاب بی‌کیفیت می‌بیند از ناشر سوال کند چرا چنین کتابی دست خواننده داده و در ازای چه چیزی از او پول گرفته است. وقتی چنین پرسشی اتفاق بیفتد یا اگر ناشر یا مترجم ببیند درباره اثر بی‌کیفیتش یک نقد و مطلب در جریده‌ای منتشر نشد متوجه می‌شود که کارش انعکاسی ندارد و سعی می‌کند کیفیت کارش را بالا ببرد. باید پای مترجم، مولف و ناشری که کتاب خوب تحویل می‌دهند، ایستاد.

مترجم رمان «او بازگشته است» در پایان تاکید می‌کند: این یک روال است که کتاب‌های عاشقانه معمولا جزو پرفروش‌ها است و در همه جای جهان هم همین است و باید آن را بپذیریم و هیچ اشکالی هم ندارد. مسئله کتاب پرفروش و نخبه‌گرا و .... نیست حتی کتاب‌های عامه‌پسند و عاشقانه هم باید ترجمه و کیفیت قابل قبولی داشته باشند و استانداردهایی را رعایت کنند و نثر فارسی درستی داشته باشند. هر کسی هر اثری را که ترجمه می‌کند مسئول هستیم که کار خوب تحویل بدهیم و این هیچ منت و امتیازی نیست. نمی‌توان گفت چون کتاب عامه‌پسند است و فروش خوبی هم دارد پس نیازی به کیفیت ترجمه و صفحه‌بندی و جلد و ... ندارد. مثلا نشر آموت روی کتاب‌های پرفروش کار می‌کند ولی همین آثار را هم در قالب قابل قبول عرضه می‌کند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز