سوغات تبعید رضاخانی برای موسیقی ایران/قطعه ماندگار «به اصفهان رو» چگونه خلق شد+صوت
بهار در اصفهان تبعید بود و نمیدانست کی از این مخمصه خلاص میشود. اصفهان را دوست داشت و روزی با علیاکبرخان شهنازی که به این شهر رفته بود، قرار گذاشتند اثری برای اصفهان بسازند. حاصل این همکاری تصنیف جاودانه «به اصفهان رو» شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، سالهای ابتدایی پهلوی اول شرایط جدیدی در فضای سیاسی ایران شکل گرفته بود و فعالیتهای سیاسی سختتر شده بود. محمدتقی بهار یا همان «ملک الشعاری بهار» که سابقه چند دوره نمایندگی مجلس را داشت دیگر از کار سیاسی به تنگ آمده بود و قید نمایندگی مجلس را برای همیشه زد، با این وجود در سال 1312 برای دومین بار در دوره پهلوی اول بازداشت شد و این بار به اصفهان تبعیدش کردند.
بهار آن روزها چندان وضعیت مالی خوبی نداشت. مهرداد بهار (فرزند محمدتقی بهار) درباره پدرش چنین مینویسد: «او چند بار سعی کرد تا به کاری آزاد دست زند. یک بار مؤسسهای بنیاد نهاد تا به خرید و فروش کتاب بپردازد؛ اما به زودی سرمایه را از کف داد و زیان بزرگی را متحمل شد. یک بار هم سعی کرد دیوان اشعارش را به سرمایهی خود چاپ کند و از آن راه سودی به دست آورد. شهربانی رضاه شاه اوراق چاپ شده را توقیف کرد و مخارج سنگین چاپ برعهده پدر ماند. او دیگر هرگز به کار آزاد اقدام نکرد. دعوای با زن قابل تحملتر از دعوا با طلبکاران بود!
وقتی پدر را به اصفهان تبعید کردند، زندگی ما دشوارتر شد. هیچ درآمدی نداشتیم. باغچهای را که پدر سالها پیش در سردسیر درکه خریده بود، به فروش رساندیم و بدهیهایی چند را پرداختیم. یاریهای دوستی عزیز و بزرگوار به نام مسعود ثابتی (که خوب قیافهاش با چشمهای آبی درشت و قامت بلند به یاد دارم) که در این تبعید به فریاد پدر میرسید، مفید بود؛ اما آن هم کفاف مخارج ما را نمیکرد. سرانجام اگر محبتهای شادروان فروغی نبود و در نزد رضاشاه وساطت نکرده بود، آینده تیرهتری در انتظار ما میبود.»
دلیل بازداشت دوباره و تبعید بهار را فعالیتهای پنهانی علیه رضاخان عنوان کردهاند. البته در سایت مرکز بزرگ دایرهالمعارف اسلامی درباره دلیل این تبعید به نقل از امیر اسماعیل آذر (استاد زبان و ادبیات فارسی) آمده است: او در دارالمعلمین آغاز به کار کرد، به آموزش تاریخ ادبیات پیش از اسلام پرداخت و اینگونه شروع به نوشتن آثار برجسته خود کرد، بدین شکل نام این ادیب در میان مردم از شهرت بسیاری برخوردار شد. ملک الشعرای بهار اثرهای ارزنده خویش را با کمک استادانی همچون اقبال آشتیانی، رضا زاده شفق و ... نگاشت که این آثار سبب تبعید او به اصفهان به وسیله رضاخان شد.
با آنکه بهار هنوز در دوره میانسالی قرار داشت و چند مرتبه دیگر نیز در دوره قاجارها تبعید را تجربه کرده بود، اما این تبعید که در 47 سالگی گریبانش را گرفته بود انگار تاثیری عمیقتر در روحیات او به وجود آورده بود. مهرداد بهار درباره این تغییر روحیات پدرش مینویسد: «در این تبعید، و تنها در دوره این تبعید، پدر دیگر آن ملک الشعراء میدان سیاست و مجلس شورا نبود. او از آسمان فرود آمده بود و ازجمله، برای من که در آن هنگام کودکی چهار ساله بودم، قصه میگفت. کاری که از او عجیب بود. هرچند این قصهها که درباره دیوی به نام سیاه خان ستمگر بود، هیچ نشاطی، شوری و شوقی در من برنمیانگیخت.»
در این شرایط علیاکبر شهنازی که مشهورترین نوازنده تار آن زمان ایران محسوب میشد برای سفری به اصفهان رفت و در آنجا با ملک الشعرای بهار دیدار کرد. شهنازی همچون پدربزرگش آقا علیاکبر فراهانی و پدرش آقا حسینقلی و عمویش میرزا عبدالله فراهانی نبوغی چشمگیر در موسیقی داشت و از 14 سالگی با بسیاری از خوانندگان تراز اول همکاری کرده بود. معاشرت شهنازی در آن روزهای تبعید سیاستمدار شاعر بیش از هر زمان دیگری بهار را سر ذوق آورده بود و از اصفهان و حال و هوایش لذت میبرد. تحت تاثیر چنین فضایی بهار قصد کرد تا شعری در وصف تبعیدگاهش بسراید و از شهنازی خواست قطعهای روی این شعر بسازد تا حق مطلب بهتر ادا شود. شهنازی نیز البته از این پیشنهاد ملک الشعرا استقبال کرد.
بهار نیز این شعر را سرود:
به اصفهان رو که تا بنگری بهشت ثانی
به زنده رودش سلامی ز چشم ما رسانی
ببر از وفا کنار جلفا به گلچهرگان سلام ما را
شهر پرشکوه قصر چلستون کن گذر به چارباغش
گر شد از کفت یار بیوفا کن کنار پل سراغش
بنشین در کریاس یاد شاه عباس، بستان از دلبر می
بستان پی در پی می از دست وی تا کی تا بتوانی
ساعتی در جهان خرم بودن بیغم بودن بیغم بودن
با بتی دلستان همدم بودن محرم بودن با هم بودن
ای بت اصفهان زان شراب جلفا ساغری در ده ما را
ما غریبیم ای مه بر غریبان رحمی کن خدا را
شهنازی وقتی شعر بهار را دید به سراغ رنگی در مایه اصفهان رفت که پیشتر تصنیف کرده بود و آن را روی این شعر گذاشت تا یکی از ماندگارترین تصانیف تاریخ ایران با عنوان «به اصفهان رو» شکل بگیرد.
این تصنیف بعدها با همکاری گروهی از بهترینهای موسیقی ایرانی در دهه 30 اجرا و ضبط شد. تاج اصفهانی (به عنوان خواننده) با نوازندگی تار جلیل شهناز، نی حسن کسایی، ویلون جهانبخش پازوکی و تمبک جهانگیر بهشتی تصنیف «به اصفهان رو» اجرا شد و در سال 1333 روی صفحه 45 دور منتشر شد.
البته اختلاف نظری در میان اهالی موسیقی درباره آهنگساز «به اصفهان رو» همچنان وجود دارد. گروهی اعتقاد دارند تصنیف «به اصفهان رو» که در سال 33 منتشر شده همان اثری است که شهنازی آن را ساخته و توسط عبدالحسین برازنده تنظیم شده است. گروه دیگری نیز اعتقاد دارند آنچه با عنوان «به اصفهان رو» در سال 1333 منتشر شده آهنگسازش عبدالحسین برازنده است و با اثری که شهنازی در سال 1312 ساخته متفاوت دارد. اما با گذشت چند دهه هنوز مشخص نیست آنچه امروز از این تصنیف در اختیار ما قرار دارد متعلق به کدامیک از این دو آهنگساز برجسته کشورمان است.
با اینکه این تصنیف بیش هشتاد سال قبل ساخته شده و در دهه سی با صدای تاج منتشر شده اما همچنان بقدری جذاب و اثرگذار است که هنوز هم خوانندگان به سراغ اجرای آن با تنظیمهای مختلف میروند.
تصنیف «به اصفهان رو» با صدای تاج اصفهانی را در اینجا میتوانید بشنوید:
تصنیف «به اصفهان رو» با صدای سالار عقیلی را نیز میتوانید در اینجا بشنوید: