خبرگزاری کار ایران

هما روستا، بازیگری که سعی در پیوند بین سینما و تئاتر داشت

هما روستا، بازیگری که سعی در پیوند بین سینما و تئاتر داشت
کد خبر : ۵۸۵۸۷۶

۴ مهر روزی است که هم بانوی هنرمندی را به این جهان داد و هم از آن گرفت. «هما روستا» کارگردان و بازیگر تئاتر و سینما بود و همزمانی روز تولد و درگذشتش؛ درام زندگی او را کامل کرد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، وقتی از هما روستا نام می‌بریم و قرار است درباره او بگوییم نمی‌توانیم از اینکه روستا. همسر حمید سمندریان بزرگ تئاتر بوده است، چشم‌پوشی کنیم. هما روستا هم از همسرش به عنوان «رفیق و استاد» یاد می‌کند؛ اما زندگی هنری هما خانم روستا پر از نقش‌های دوست‌داشتنی و ماندگاری است که تصویر و صدای گرم او را برای همیشه در ذهن دوستدارانش نگه می‌دارد.

روستا دو نمایش را در دو سال متوالی کارگردانی کرد و پس از اجرای جشنواره‌ای تئاتر فجر روی صحنه هم برد. اولی، نمایش «زمستان» در بیست و دومین جشنواره تئاتر فجر در سال ۸۲ و دیگری، «سانتاکروز» در دوره بعدی یعنی بیست و سومین جشنواره تئاتر فجر بود. هرچند هیچ یک از این دو نمایش نتوانست جایزه یا عنوان برگزیده‌ای به همراه داشته باشد. اما ماجرای حضور او در هنر به ویژه تئاتر از سال‌ها پیش از این دو تجربه کارگردانی شکل گرفت؛ از سفر به رومانی و اخذ مدرک تحصیلی از دانشگاه هنرهای دراماتیک بخارست.

او با کارگردانی نمایش «باغ وحش شیشه‌ای» تنسی ویلیامز وارد عرصه تئاتر شد. سال ۵۱ و هنگامی که در دانشکده هنرهای دراماتیک تهران تدریس می‌کرد این نمایش را با بازی دانشجویان همین دانشکده روی صحنه برد و استارت حضورش در تئاتر را زد. نمایشی که همان موقع مخاطبی چون حمید سمندریان داشت که آن سال‌ها هنوز همسر هما نشده بود. خود روستا می‌گوید حمید سمندریان بعد از دیدن نمایش از کارش تعریف کرده و به او گفته: «بهتر و ظریف‌تر از من کار کردی.» هرچند یکسال پیش از آن با فیلم «دیوار شیشه‌ای» ساموئل خاکچیان سینما را تجربه کرده بود. در سال‌های ۵۶ و ۵۷ به ترتیب در نمایش‌های «مرغ دریایی» و «مرده‌های بی‌کفن و دفن» به کارگردانی حمید سمندریان بازی می‌کند اما این روند تا حدودی قطع می‌شود و تا سال ۶۵ تقریبا خبری از حضور او در سینما و تئاتر نیست.

پدر هما روستا، «رضا روستا» از رهبران وقت حزب توده ایران بود و به نظر می‌رسد مهم‌ترین دلیل دوری یا کنار گذاشته شدن او از سینما و تئاتر در سال‌های پس از انقلاب بی‌ارتباط با این مساله نبوده باشد. اما در سال ۱۳۶۵ این طلسم به دست فیلم «گزارش یک قتل» به کارگردانی محمدعلی نجفی می‌شکند و بعد از آن حضور روستا در سینما و تئاتر پررنگ می‌شود. یک سال بعد از فیلم نجفی، هما روستا در یکی از ماندگارترین نقش‌های خود ظاهر می‌شود؛ «پرنده کوچک خوشبختی» به کارگردانی پوران درخشنده که او را نامزد دریافت لوح زرین بهترین بازیگر نقش اول زن از ششمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در سال ۶۶ می‌کند. دو سال بعد از آن در فیلم «تمام وسوسه‌های زمین» که تنها تجربه کارگردانی همسرش حمید سمندریان در سینماست بازی می‌کند و علیرغم اینکه منتقدها به خود فیلم و کارگردانی‌اش روی خوش نشان نمی‌دهند اما هما روستا نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره فیلم فجر می‌شود. همه این فعالیت‌ها برای هما روستا و اغلب در سینما ادامه دارد و در دهه ۷۰ به اوج خود می‌رسد. در این دهه او در نقش‌های ماندگاری در فیلم‌های «از کرخه تا راین» و «مسافران» (بیضایی) بازی می‌کند و سال ۷۴ برای نقش‌آفرینی در تله‌تئاتری به نام «شعبده‌باز» جایزه بهترین بازیگر جشنواره سیما را از آن خود می‌کند.

هما روستا در گفتگویی درباره حضورش در سینما و بعدتر در تئاتر می‌گوید: «به موازات کار تئاتر دوست داشتم که تجربه کار تصویر را هم داشته باشم اما متاسفانه سینما خواسته من را برآورده نکرد و همین موضوع باعث شد که دیگر به سمت سینما نروم، ترجیح می‌دهم به تئاتر بپردازم.» گوهر خیراندیش هم در وصف او گفته بود: «هما روستا بیشترین دغدغه‌اش کار ترجمه، کارگردانى و به قول خودش برگشتن به خانه اصلی‌اش تئاتر بود.»

اما این «خانه اصلی» حاصل بازی و کارگردانی در چه نمایش‌هایی بود؟ هما روستا در سال‌هایی که در دانشکده هنرهای دراماتیک تدریس می‌کرد، این دانشکده استادان دیگری هم داشت که مهم‌ترین آنها برای تئاتر و برای روستا، حمید سمندریان بود. خود روستا از ازدواج و بازی در تئاترهای سمندریان اینگونه می‌گوید: «من بازیگر ثابت تئاترهای حمید سمندریان شدم و از این همکاری خیلی راضی بودم؛ چراکه او جزو بهترین کارگردان‌های تئاتر ایران بود و خیلی خوب با بازیگرها کار می‌کرد. وقتی در نمایش‌های سمندریان بازی می‌کردم دائم درگیر کار بودم، البته این همکاری هم خوب و هم بد بود. برای اینکه هم شغل بودیم و چون به او عادت کرده بودم نمی‌توانستم با کارگردان دیگری همکاری کنم و زمانی که سمندریان ناخواسته از تئاتر دور شد، این کار نکردن برایم سخت بود.» همین سخت بودن کار با دیگران برای او چند تجربه ناموفق از همکاری با کارگردان‌های دیگر ساخت و او را سوق داد به سمت کارگردانی که حاصلش زمستان و سانتاکروز شد.

یکی از مهم‌ترین تجربه‌های نمایشی روستا بازی در نمایش «ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی» به کارگردانی حمید سمندریان است. داستان درباره آقای می‌سی‌سی‌پی دادستان متعصبی است که در زمان فعالیت خود ۳۵۰ حکم اعدام را تصویب کرده است و می‌خواهد قوانین موسی را دوباره رواج دهد. او که می‌داند همسرش با مردی رابطه دارد او را مسموم کرده و می‌کشد. آناستازیا زنی است که شوهرش با همسر می‌سی‌سی‌پی رابطه دارد او نیز همسرش را مسموم می‌کند. می‌سی‌سی‌پی به خواستگاری او رفته و عنوان می‌کند ازدواج ما کفاره ماست تو باید شاهد اعدام‌های من باشی و روز قبل از محکومین دلجویی کنی... این نمایش سال ۶۸ روی صحنه می‌رود.

«بازی استریندبرگ» نوشته فردریش دورنمات به کارگردانی حمید سمندریان یکی دیگر از مهم‌ترین بازی‌های نمایشی هما روستاست که سال ۱۳۷۸ در سالن چهارسو مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفت و روستا در آن هم‌بازی رضا کیانیان و احمد ساعتچیان بود.

سال ۸۷ هما روستا سفر به بلاروس را همراه با گروه نمایش «آنتیگونه در نیویورک» تدارک می‌بیند و داستان‌های چخوف با ترجمه آهو خردمند را برای اجرا در سال ۸۷ به مرکز هنرهای نمایشی پیشنهاد می‌دهد.

به جز اینها، «گنجینه طلا و سرباز لاف زن»، «دائی وانیا»، «ببر گراز دندان» و «بازپرس» از دیگر نمایش‌هایی است که هما روستا در طی سال‌ها در آنها بازی کرد. روستا در طی این سال‌ها نمایشنامه‌های را هم به نفع کودکان مبتلا به سرطان و نیز حمایت از زلزله‌زدگان کارگردانی و خوانش کرد. اما آخرین تجربه تئاتری او پس از ۱۴ سال با نمایش «باغ آلبالو» به کارگردانی حسن معجونی بود که هما روستا را در سال ۱۳۹۲ به صحنه‌ی تئاتر بازگرداند. یک سال پیش از آن یعنی در سال ۹۱ حمید سمندریان پس از چهل سال زندگی مشترک، درگذشت. روستا درباره این دوری از یار چهل ساله‌اش گفته بود: «برای من زندگی بدون حمید واقعا سخت است چراکه مجبورم نوعی از زندگی را تجربه کنم که تاکنون نظیر آن را تجربه نکرده بودم. حمید برای من تنها یک همسر نبود بلکه یک رفیق و استاد بود و حالا پرکردن جای خالی فردی نظیر او در خانه و آموزشگاه برای من خیلی سخت است. چهل سال بود که صبح‌ها از خواب بیدار می‌شدم و از او می‌پرسیدم «حمید جان قهوه می‌خوری؟» و حال دیگر کسی نیست که به این سوال من جواب بدهد. پرکردن جای خالی او برای من اصلا راحت نیست.» پس از درگذشت سمندریان، هما روستا به قول خودش سعی کرد تا چراغ آموزشگاه او را روشن نگاه دارد و آن را گسترش دهد. اما بیماری سرطان سینه امان نداد تا سال‌های طولانی بتواند این خواسته همسرش را ادامه دهد.

هما روستا همانطور که هم دیگران می‌گفتند و هم خود تاکید داشت، بازیگری بود که در انتخاب نقش‌هایش وسواس داشت و همین موضوع کارنامه کاری او را با کارهایی هرچند به نسبت کم اما ماندگار و درخشان کرده است. هرچند روستا خانه اصلی خود را تئاتر می‌دانست اما علاوه بر تئاتر در فیلم‌های سینمایی قابل توجهی هم بازی کرد و کارشناسان و منتقدان سینما و تئاتر در ایران از او به عنوان هنرمندی یاد می‌کردند که با ارائه سبکی ویژه سعی در پیوند بین سینما و تئاتر دارد.

هما روستا که سال‌ها با بیماری دست و پنجه نرم می‌کرد، در ۴ مهر ۱۳۹۴ خورشیدی در بیمارستانی در شهر لس‌آنجلس آمریکا بر اثر سرطان سینه درگذشت. پیکر او در ۱۳ مهر ۹۴ به ایران منتقل و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) به‌خاک سپرده شد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز