خبرگزاری کار ایران

یادداشت همایون شجریان برای شکوه بی‌تکرار پدرش و یک نوجوان واکسی

یادداشت همایون شجریان برای  شکوه بی‌تکرار پدرش و یک نوجوان واکسی
کد خبر : ۵۳۴۵۰۵

همایون شجریان همراه با انتشار عکس سلفی خودش با یک نوجوان واکسی، یادداشتی را درباره این نوجوان و همچنین استاد شجریان در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد.

به گزارش ایلنا، همایون شجریان که امروز آخرین اجرای کنسرت نمایش "سی" را در کاخ سعدآباد روی صحنه خواهد برد، طی یادداشتی به برخی حواشی این برنامه پرداخت.

این خواننده در یادداشت خود آورده است:

"دوستان و عزیزانم، این شب‌ها در خدمت شما نازنینان، از برکت وجود پرمهرتان عجیب‌ترین و بهترین اتفاقات زندگى را تجربه می‌کنم. از دورانى که در کنار شکوه بى‌تکرار پدر بر صحنه، با جادوى آوازش مست و مبهوت می‌شدم تا امروز که همچنان وقتى بر صحنه هستم زیر سایه او هستم، هر تشویقى که سهم من کردید و مى‌کنید را تقدیم او مى‌کنم که تنها قطره‌اى هستم پیش دریاى هنرش. یک شب دیگر کنسرت نمایش سى، سى اجرایش کامل می‌شود و به پایان مى‌رسد، و دلتنگى‌هاى من براى عادت دیدار و نفس شما سروران، و هنرمندان و عوامل یک دل سى فرامى‌رسد. در شب‌هایى که گذشت، آشنایان زیادى تلاش کردند براى کنسل شدن و دوستان زیادى با آگاهى از زحمات کشیده شده و دانستن قدر شور و شوق مردم، تمام قد ایستادند تا سى راهش را ادامه دهد و میزبان شما دوستداران هنر و فرهنگ باشد، همچنین در ساعات اجرا، عزیزان مجموعه پلیس در نظم بخشیدن به ترافیک و عبور و مرور شهر از دل و جان مایه گذاشتند تا بی هیچ چشمداشت و منتى یار و یاورمان باشند، و همسایگان محترم که با صبر و بزرگوارى تحمل کردند صدا و شلوغى راه تا منزلشان را، که اگر لطف همگى نبود ادامه کار ممکن نبود. نمى‌دانم معشوق برایمان چه بخواهد، تمام سعى‌مان را خواهیم کرد تا در چند ماه آینده با تکرار سى در مکان دیگرى درخدمتتان باشیم. و اما این پسر که در عکس مى‌بینید، یکی از با عشق‌ترین و با غیرت‌ترین جوانان شهرمان است، من آخرین بار ایشان را در کنسرت برج میلاد خود دیده بودم و حالا چندین بار است که در این اجراها مى‌بینم، چون به قول خودش از علاقمندان من است و رفیق من. شغلش این است که گاهى در پمپ بنزین ولنجک و گاه در دیگر نقاط شهر تهران کفش واکس می‌زند و واکس مى‌فروشد. دیشب خواست تا با خودم برسانمش به میدان تجریش و همکلام شویم، کنجکاوش شدم و همراه شدیم، در پیچ و خم سوالات فهمیدم مغرورتر از آن است که چیزی بخواهد جز یک چیز، که دوستانش باور کنند او رفیق من است و تنها همین. به پاس یک لحظه شاد شدن غمى که در عمق وجودش از من پنهان مى‌کرد و به پاس آن جمله که گفت مگر من مرده باشم که بگذارم مادرم و خواهرم کار کنند این عکس با او را انتخاب کردم، که دوستى با من افتخار نیست. همیشه شاد باشید و همیشه سلامت در کنار عزیزانتان.

انتهای پیام/
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز