غزلی از امام خمینی/ رخ خورشید
دیوان شعر امام کتابی است به قلم روح الله خمینی (۱۳۶۸-۱۲۸۱) که در ۶ فصل (غزلیات، رباعیات، قصاید، مسمط، ترجیعبند و اشعار پراکنده تنظیم شده و اولین بار توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) انتشاریافتهاست.
عیب از ما است، اگر دوست ز ما مستور است دیده بگشاى کـــــه بینى همــه عالم طور است
لاف کـــم زن کـــــــــه نبیند رخ خـورشید جهان چشــم خفــاش کـــــه از دیدن نــورى کور است
یــــــــــا رب، ایــن پرده پندار که در دیده ماست بـــاز کن تــــا کــــه ببینم همــــه عالم نور است
کــــــــــاش در حلقه رندان خبرى بود ز دوست سخن آنجا نه ز "ناصر" بــــــود از "منصـور" است
واى اگـــــر پــــــــرده ز اســــرار بیفتــــــد روزى فاش گردد که چه در خرقــــه این مهجــــور است
چــــــه کنــــــــم تا به سر کوى توام راه دهند؟ کاین سفر توشه همىخواهــد و این ره دور است
وادى عشق که بى هوشى و سرگردانى است مــــــدعى در طلبش بـــــوالهوس و مغــرور است
لـــب فرو بست هر آن کس رخ چون ماهش دید آنکــــه مـــــدحت کنـد از گفته خود مسرور است
وقت آن است کــــــــه بنشینم و دم در نـــــزنم به همــــه کــون و مکان مدحت او مسطور است