رونمایی از تازههای نشر روشنگران/مولفان و مترجمان از کتابهایشان گفتند+عکس
مراسم رونمایی و معرفی تازههای نشر روشنگران در سال ۹۵ برگزار شد.
به گزارش ایلنا، مراسم رونمایی و معرفی تازههای نشر روشنگران با حضور نویسندگان و مترجمانِ آثار، روز دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۵ در دفتر انتشارات روشنگران برگزار شد.
شهلا لاهیجی؛ مدیر انتشارات روشنگران ضمن خوشامدگویی به حاضرین، پیشاپیش هشتم مارس؛ روز جهانی زن را تبریک گفت.
در ادامهی مراسم، نویسندگان و مترجمان به معرفی کتابهایشان پرداختند. تعدادی از نویسندگان و مترجمانی که به دلیل دوریِ راه در مراسم حضور نداشتند، بصورت پیام صوتی و یادداشت، آثارشان را معرفی و برایمان ارسال کردند تا از طرف آنها در مراسم خوانده شود.
* «اضطراب در اشعار فروغ فرخزاد و غادةالسمان»
نویسنده: پروین پناهی
کتاب «اضطراب در اشعار فروغ فرخزاد و غادةالسمان» نوشته پروین پناهی است که به نقد تطبیقی آثار این دو شاعر میپردازد. پناهی در معرفی کتاب خود گفت: در این پژوهش افکار و اندیشههای دو شاعر روشنفکر؛ فروغ فرخزاد و غادةالسمان را با محوریت اضطراب در آثارشان بررسی کردهام. آنها درصددند تا نشان بدهند که زنان در زندگی خود با نوعی اضطراب و پریشانی روبهرو هستند که ناشی از شرایط نامساعد زندگی و رفتاری است که جامعه مردسالار برای آنان تعریف میکند. ضرورت پرداختن به این مساله از شهرت و اهمیت دو شاعری ناشی میشود که علیه سنتها و کلیشههای جامعه سنتی خود قد برافراشتند. فروغ فرخزاد به عنوان یکی از نمایندگان جریان نوظهور در ایران و غادةالسمان نیز به عنوان روشنفکری که برای زنان در بند عرب، آزادی طلب میکند. مسالهای که این دو شاعر را به هم نزدیک میکند جنسیت آنهاست و در شعر هر دو شاعر رگههایی از دغدغهها و اضطرابها وجود دارد که ناشی از (جنس دوم) محسوب شدن آنهاست. آنچه اضطراب مشترک زنان جهان است.
* بُعد پنجم- پیش از گذشته
نویسنده: ف- نوری
بخشی از یادداشت نویسندهی رمان «بُعد پنجم- پیش از گذشته» بدین شرح است:
«در روزگاری که کتابخوانی - نه فقط در ایران- به دلیل فراوانیِ رسانههای نو و دیگر عوامل فرهنگی-اجتماعی دچار بحران است، چنین تلاشهایی همچون رونمایی از نوشتههای تازه و کارهای نویسندگانِ ناشناس از سوی ناشرین پیشرو همچون روشنگران، بسیار تحسینبرانگیز است. دربارهی رمان «بعد پنجم - پیش از گذشته» میتوان گفت که داوری دربارهی آن تا پیش از به پایان رساندن داستان ممکن است خواننده را به بیراهه ببرد. ژانر کتاب تا نزدیک پایان «علمی- تخیلی» به نظر میرسد، اما هنگامی که خواننده داستان را به پایان ببرد، میبایست دچار شک و تردید جدی درباره ژانر داستان شده باشد. آنچه مرا به نوشتن این داستان برانگیخت، از سویی دلبستگی به ابعاد ناشناختهی دانش و از سوی دیگر تجربیات من در کار روزمرهام بود. همچنین تجربهی نگارش یک داستان بلند، همزمان در دو زبان فارسی و آلمانی برای من جذابیت ویژهای داشت. ضمن اینکه تلاش من در نگارش پارسی، دستیابی به زبانی پالایش یافته بود و با کمترین وامگیری از دیگر زبانها. امیدم اینست که در کارهای آتی بتوانم این زبان را پختهتر و روانتر به کار ببندم. برای نسخهی آلمانی کتاب که هماکنون به شکل الکترونیک در دسترس هست، قراردادی با یک ناشر آلمانی بسته شده و قرار است بزودی به فرم کلاسیک از کاغذ به چاپ رسد.»
* پشت حصار
نویسنده: محبوبه بهزاد فرشید
رمان «پشت حصار» داستان زندگی کودکانی است که در پرورشگاه زندگی میکنند و اتفاقاتی که در آنجا برایشان میافتد. نویسندهی رمان به انگیزههایی که باعث شد نگارشِ این داستان را آغاز کند اشاره کرد: اولین بار که تصمیم به نوشتن گرفتم زمانی بود که تازه به اتریش آمده بودم. یک مصاحبهی سادهی تلویزیونی انگیزهام شد برای نوشتن این کتاب. وقتی یکی از وزرا خیلی راحت به مجری گفت در پرورشگاه بزرگ شده و خودش به تنهایی توانسته با مشکلات زندگی بجنگد و پیروز شود. آنجا بود که متوجه شدم ما چقدر درگیری فرهنگی با واژهی پرورشگاه داریم و این اولین قدم برای فروپاشی دیواری بود که بین طرفین قرار داشت. با این قدم بغض فروخوردهام ترکید و شروع به نوشتن کردم. مشکلات بچههایی که در پرورشگاه زندگی میکنند علاوه براینکه باید با پیرامون خود بجنگند برای هویت و اثبات شخصیتشان بعد از خارج شدن از آن مکان دچار نبردی سختتر برای بقای خود میشوند. مردمی که بدون هیچ اطلاعی تنها براساس کلمه پرورشگاه؛ (خودآگاه یا ناخودآگاه) نگاه و برخوردی غیرانسانی دارند. برای مثال هرگاه بخواهند ازحُسن کسی بگویند بدون لحظهای فکر به این جمله بسنده میکنند که طرف سر سفره پدر و مادرش بزرگ شده! این سفره که برایشان معرف شخصیت واصالت افراد است بدون اینکه بدانند رنگوبویش با چه دستمایهای شکل گرفته است. در کتاب بدون قضاوت و پیشداوری اشاره به دردهایی کردم که ناعادلانه بر پیکر کودکانی بیپناه توسط مربیهایی وارد شده که خودشان مملو از مشکلات بودند. مثل همیشه قربانی در کشورمان مجرم است و باید تاوان قربانی بودنش را پس دهد.
* پیام فوری از مادر زمین
نویسنده: جین شینودا بولن – مترجم: نیسان فروزین
«پیام فوری از مادر زمین» هشداری از جانب مادر به ساکنین این سیاره آسیبپذیر است تا از محیطزیست خود حفاظت کنند. مترجمِ کتاب با بیان این مطلب گفت: زمین زیر بار فشاری است که فرزندان به مادر تحمیل کردهاند. "وقتی اولینبار فضانوردان تصویر زمین را از فضا نشان دادند سیارهای را دیدیم که به رنگ آبی و سفید بود و با فضای سیاهرنگی احاطه شده بود. ابرهای سفید در مقابل آبی کبود اقیانوسها تاب میخوردند. این تصویر مادرمان زمین بود و نهتنها زیبایی زمین را نشان میداد بلکه آسیبپذیری آن را نیز حس میکردیم. زمین در مقابل فضای بیکران چقدر کوچک و شکننده بود." زمین هم مثل مادر ما در سالهای میانسالی ما ناخوش و آسیبپذیر است. اگر زمین را مورد معاینه پزشکی قرار میدادند تشخیص بیماریهای متعدد نشانههای جدی خطری است که سیاره زمین را تهدید میکند: گرمایش زمین، آلودگی گسترده در سطح اقیانوسها و دریاها، افزایش گازهای گلخانهای، انقراض برخی از گونهها، مرگ مرجانها، جنگلزدایی و افزایش جمعیت و... حال در این برهه از زمان با تخریب روزافزون محیط زیست و سوء اداره جهان با تفکر پدرسالاری و اشاعه جنگ تروریسم و خشونت به نظر نویسنده موج سومی در حال شکلگیری است. مشارکت زنان درعرصههای تصمیمگیری کلان، فعالیتهای اجتماعی و مردمی از پایین به بالا، شکلگیری حلقههای معنوی و فمینیسمی که ارزشهای زنانه و مادرانه را جایگزین ارزشهای پدرسالارانه کند ازجمله راهکارهایی است که میتواند به جنبش صلح منجر شود.
* تحلیلی بر بازتاب اسطوره در سینمای بهرام بیضایی
نویسنده: مریم افشار
بهرام بیضایی از سینماگران مشهور ایرانی است که به اساطیر توجه ویژه داشته. او با بکارگیری اساطیر و آیین نهتنها به زیبایی آثارش میافزاید بلکه برآنست تا با مفهوم و معنای نهفتهی آنها، ناخودآگاه ذهن انسان امروز را بیدار کند. مریم افشار با بیان این مطلب گفت: در سینمای بهرام بیضایی از قهرمان همیشگی تاریخ؛ شاهان، جنگآوران و قهرمانان مرد تقدسزدایی میشود. او با دگرگونی اسطوره میکوشد تا جایگاه زن را در سینما و تبع آن در جامعه امروزیاش متحول کند. او زن را قهرمان میکند و تصور جامعه را نسبت به جنسیت زن و دیدگاه مردسالارانهی آن تغییر میدهد. این پژوهش حاصل دو سال پژوهش در سینمای بهرام بیضایی است. در سینمایی که «غریبه و مه»، «مرگ یزدگرد»، «چریکهی تارا»، «مسافران» و «شاید وقتی دیگر» را به نمایش گذاشت و من بارها بخاطر بودنش در فرهنگ و هنرِ ایران خدا را سپاس میگویم. کاش امروز به جای من بهرام بیضایی سخن میگفت. او که بارقههای ذهن مرا متوجه اسطوره و آیین سینمایش کرد. و چقدر جایش خالیست...
*تغییرات اجتماعی در ایران از نگاه مورخان پارسی نویس - از بلعمی تا جوینی
نویسنده: مریم کمالی
مریم کمالی در توضیحِ روندی که موجبِ نگارش کتاب شد چنین عنوان کرد: ماجرای تدوین این کتاب به جستجوی من در شالوده اجتماعی ایران از منظر تاریخ برمیگردد. دغدغه پاسخ به چراییِ بسیاری از موضوعات ایران مرا که فارغالتحصیل رشته زبان انگلیسی بودم و در پی ترجمه آثار- که بخشی از آن توسط انتشارات روشنگران چاپ شده است- دوباره به پشت نیمکت دانشگاه کشاند. اینبار تاریخ برای من جایی بود که پاسخ به بسیاری از سوالهایم را در آن مییافتم و به دنبال شیوهای بودم که مرا فارغ از روشهای مرسوم تاریخنگری و تاریخنگاری به کاربردیسازیِ تاریخ در پاسخ به بخشی از علل رخدادهای امروز رهنمون سازد. از اینرو برای پایاننامه دکتری موضوع تغییرات اجتماعی ایران در عهد قاجار خصوصا دوره ناصری را انتخاب کردم. به محض طرح موضوع در گروه تاریخ دانشگاه تهران به یکباره ولولهای برپاشد، چراکه طرح موضوع تغییرات اجتماعی مرزهای خطر را درنوردیده بود. با کمی ناامیدی از رد موضوع، به کل قصد یافتن موضوعی دیگر داشتم که پند استاد شفیعی کدکنی در یکی از همان کلاسهای معروف سهشنبههایش به دادم رسید و آن گنج بیپایان و بیمنت تاریخ میانه ایران بود. این درست جایی بود که میتوانستم با سیر در آفاق پر دامنه آن به ریشههای اساسی بسیاری از دردهای تاریخی امروز میهنم نزدیک شده و پاسخ به بنیانهای ساختاری وضعیت امروز را در آن جستجو کنم.
* تیغ و سنت
نویسنده: رایحه مظفریان
«تیغ و سنت» کتابی است با موضوع ختنهی زنان در ایران. نویسنده در ارتباط با این کتاب میگوید: آنچه به عنوان پژوهشگر این کتاب و موسس کمپین "گام به گام تا توقف ناقصسازی جنسی زنان" در ایران در این سالها شاهد بودم، قربانی شدن دختران زیبارویی بود که توسط مادران برای انجام عمل به دایهها سپرده میشدند. مردان کمترین دخالت را در ایجاد چرخه رواج این سنت داشتند. مادران ترس داشتند که بخت از سر دختران ختنه نشده بپرد و مادر شوهرها دخترانی برای پسرانشان انتخاب میکردند که ختنه شده باشند. آنچه که باید در جوامع محروم تغییر کند سواد و آگاهی و روشنگری زنان است. زنان زمانی به بلوغ میرسند که خودشان را برای تغییر آماده کنند و اشتباهاتشان را بپذیرند. این اولین قدم در راه تغییر است: پذیرش اشتباه. از ادبیات غنی ایران گواه گرفتیم تا بتوانیم نمادی برای آسیبدیدگان متصور باشیم.
* حقوق انسان
نویسنده: توماس پین – مترجم: رامین مستقیم
رامین مستقیم به معرفیِ کتاب «حقوق انسان» و نویسندهی آن پرداخت و گفت: ممکن است که از دید امروز توماس پین باب طبع زنان برابریطلب نباشد، چراکه مثلا او فلان رجل سیاسی فرانسه را "زن صفت" میداند. یا اصلا برای نثر باشکوه آقای بورک، نویسنده کتاب "تعمقاتی درباره انقلاب فرانسه " ارزشی قایل نیست. یا فصاحت و بلاغت ندارد، اما پین از شهامت اندیشیدن برخوردار است که از فلسفهی جان لاک برای نبرد استقلال در آمریکا و شوریدن علیه کشور خودش، بریتانیای کبیر و دفاع از لویی شانزدهم استفاده کند. او عاشق آزادی فردی و اجتماعی و آزادی اجتماعات و تشکلهاست و "حقوق انسان" را با الهام از اندیشه جانلاک در رد سیاستورزِ بهنامِ انگلیسی "ادموند بورک" مینویسد و در بند آداب و ترتیب و خوش نوشتن هم نیست، میخواهد از انقلاب فرانسه و از قانون اساسی آن دفاع کند. جزوهنویسی در آن روزگار رایج بود اما توماس پین در امور سرنوشتساز خطر میکرد و از بیان عقیده و تشکیل دسته و گروه نمیترسید. او دریافته بود که سازماندهی جامعهی مدنی و شورای شهرهای کوچک و بزرگ در آمریکا و فرانسهی بعد از انقلاب در رشد و توسعه آن کشورها موثرند و در این میانه، خطای اوباش و جمعِ بشریِ برآشفته در درازنای تاریخ قابل چشمپوشی است. توماس پین در هنگامه انقلاب ایران به من آموخت که بورژواها و فیلسوفان سده هیجدهم که به حد کافی رادیکال هستند اما در میان مردم ما شناختهشده نیستند، با آنکه طرفداران مالکیت خصوصی، حامیان آزادی بیان و مردمسالاریاند ولی کشور ما بیبهره از مواهب دمکراسی برخاسته از جهانبینی سرمایهداری کلاسیک مستعد غلطیدن به ورطهی مارکسیست چپ نابههنگام است.
* حلقه - نگاهی به ازدواج زودهنگام در ایران
نویسنده: رایحه مظفریان
در ادامهی مراسم از کتاب دیگرِ رایحه مظفریان با موضوع ازدواج زودهنگام در ایران رونمایی شد. مظفریان دربارهی این کتاب گفت: در ایرانِ امروز ازدواجِ زودهنگام، هر سال حدود ۴۱۰۰۰ کودکِ کمتر از پانزده سال را از دنیای کودکانه جدا میکند. تعریف واژه کودک و در نظر گرفتن سنی مشخص برای تعیین مرز بین کودکی و بزرگسالی در ایرانِ امروز، امری دور از انتظار به نظر میرسد. در مواد قانونیِ مختلف و براساس شرایط و نیاز، سنینِ مختلفی برای مسئولیتپذیری افراد در نظر گرفتهاند. بعنوان مثال مادهی ۱۲۱۰ قانون مدنی به افراد بالای پانزده سال اجازه میدهد که بر روی اموال خود تسلط و مدیریت داشته باشند و یا برای پسران سن مشمولیت سربازی را بالای هجده سال و ورود به نوزده سال میداند. این بدین معناست که در شرایطی فرد زیر هجده سال را بالغ و رشید میداند و در شرایطی هم بلعکس. مواردی چند از این تضاد در قانون ایران به چشم میخورد. در مورد ازدواج هم، ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی اشاره دارد که عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن سیزده سالِ تمامِ شمسی و پسر قبل از رسیدن به سنِ پانزده سالِ تمامِ شمسی منوط است به اذنِ ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح. این قانون، ابهامات و سوالات زیادی دارد: ۱- به ولی و دادگاه اجازه میدهد که برای ازدواجِ فردِ زیرِ سنینِ یاد شده تصمیمگیری کنند. ۲- در چه شرایطی تشخیص میدهد که فرد آمادگی ازدواج دارد یا خیر. ۳- دادگاه چگونه مصلحت را میسنجد. ۴- تعریف مصلحت چیست؟ ۵- آیا فسخ اینگونه ازدواجها بعد از رسیدنِ افراد به سنینِ یاد شده ممکن است؟ سوالات زیادی در متن کتاب پرسیده شده. تلاش بر این بوده که برای برخی از آنها پاسخ مناسب یافت اما برخی بنا به وجود خلاءهای قانونی بیپاسخ هستند.
*خاش و گلبرگ های خشخاش
نویسنده: معبود حسیبی
معبود حسیبی متولد دههی ١٣٤٠ و بزرگشده خاش در استان سیستان و بلوچستان است. کتاب «خاش و گلبرگهای خشخاش» روایتی داستانی به قلم معبود حسیبی در گرهخوردگی نویسنده با زندگی و گذشته شهر خاش است. نویسنده دربارهی کتاب میگوید: خاش و گلبرگهاى خشخاش روایتىست رمانگونه درباره مردمانى نیک و سرزمینى که تولد، کودکى و نوجوانىام در آنجا رقم خورده است. طرح موضوعات اجتماعى در قالب رخدادهایى پر فراز و نشیب که طى آن اتفاقات خوشایند و ناگوار در کنار یکدیگر ترسیم شدهاند؛ از تجربه حس و طعم شیرین محبتهاى قدیسهاى که مادربزرگ خوانده مىشد، تا نفس کشیدن در فضایى که دخترى جوان به دست پدرى نادان به قتل مىرسد، از شاهد بودن بر پایان دلخراش زندگى دوستى که براى عشقى پاک و دستنیافتنى خودسوزى میکند، تا یادآورى رشد و نمو نسلى که در امتداد قد کشیدن ساقههاى گیاهى غریب و در لابهلاى کشتزارهاى پوشیده از وسوسه گلبرگهاى رنگارنگ خشخاش گام برمىدارند. انگیزه نوشتن این کتاب و همچنین هدف بخشى از این تلاش این بود تا با لحنى ساده و بیانى روان و در چارچوب قصه یک زندگى، خواننده را با زوایاى گوناگون سرزمین و جلوههاى طبیعى دیارى آشنا کنم که به ندرت در قالب داستانى واقعى از آن سخن به میان آمده است.
* در جستجوی فرخنده
نویسنده: علیرضا مجابی
علیرضا مجابی در معرفیِ کتاب خود گفت: رمان "در جستجوی فرخنده"، نگاه و گذری کوتاه در باب مصایب زنان و دختران افغان و ازجمله «فرخنده ملک زاد»، دختر جوان افغان است که به خاطر پاره کردن تعویظ و در افتادن با یکی از نمادهای خرافه در شهر کابل به ناحق مورد اتهام سوزاندن قرآن قرار میگیرد و در نزدیکی امامزاده دوشمشیره با هجوم مردانی نادان و کینهجو ابتدا لت و کوب و بعد سوزانده میشود. به موازات این جریان، رمان به شرح ناملایمات و بیجایی فرخندهای دیگر در مهاجرت میپردازد تا به مخاطب نشان بدهد که ریشههای این بیجایی و نابجاییِ فرهنگی، خاصِ قلمرو جغرافیایی نیست و مردان ستمگر و کشندهی زنان، در هر قلمروی دیگری هم که حضور داشته باشند تا زمانی که بدینگونه میاندیشند مسبب بروز فاجعه خواهند بود و به ستمگری و خشونت علیه زنان ادامه خواهند داد. فصول مختلف کتاب روایتی داستانی و گاه مستندوار از این تلاش بیسرانجام و نمادین در مهاجرت یا سرزمین مادری است که با عبارت معنادار "عروس بیداماد" به تصویر کشیده شده است که فقط در گورستان به وصال رویاهایش نایل میشود و در انتها به تساوی در مرگی تلخ با مردان میانجامد. به لحاظ اهمیت موضوع و برد جهانی حادثه قتل فرخنده در جنبش زنان، از ناشر محترم انتظار داشتم که نشستی جداگانه و به صورت گفتگو با خوانندگان کتاب و نیز اصحاب رسانه و مطبوعات در این مورد تشکیل میشد و علاوه بر بررسی زبان و تکنیک و شخصیتپردازی در داستان، اهمیت این قتل و تاثیر آن بر جنبش زنان افغان و دیگر جریانات مساواتطلبانه مشابه گوشزد میشد که متاسفانه به هر دلیل ممکن نگردید و لابلای دیگر رویدادهای نشر و ازجمله رونمایی از کتابهای تازه منتشر شده در انتشارات روشنگران و مطالعات زنان که هر کدام در جای خود اهمیت خاص دارد، فراموش گردید.
* دیگری
نویسنده: ریشارد کاپوشچینسکی – مترجم: هوشنگ جیرانی
شهلا لاهیجی در معرفیِ این کتاب گفت: کاپوشچینسکی میگوید یک روزی مردم برای شناختن یکدیگر هیچ تلاشی نمیکردند. سرزمینهای یکدیگر را غارت میکردند بدون اینکه هیچ شناختی از آدمهایی داشته باشند که با آنها جنگیدند و کُشتند. گفته میشود شاید هرودوت اولین کسی باشد که تلاش کرد سرزمینهای فتح شده و فتح نشده و همسایههای قدرتمند و ضعیف را بشناسد. هرودوت تلاش کرد بیش از یک فاتح و یا بیش از یک شکستخورده دربارهی سرزمینی که سعی در شناختِ آن دارد اطلاعات کسب کند. او تلاش کرد ایران را بشناسد. برای همین نوشت. خیلی وقتها اشتباه نوشت، خیلی وقتها اغراق کرد و حتی تحریف. اما خیلی وقتها هم حقیقت را نوشت؛ آنجا که از هخامنشیان گفت و نحوه تربیت و جامعهداری آنها را ستایش کرد.» لاهیجی در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «ژاپن که یکی از خشنترین فاتحین و شکستخوردگانِ دنیا بود، امروز دریافته که راه رسیدن به آرزوها در جنگیدن نیست بلکه در ساختن است. پس میسازد و تولید میکند. به همین خاطر میبینیم که امروز ژاپن به بزرگترین رقیب آمریکا تبدیل شده، حتی در صنعت ماشینسازی. کتاب «دیگری» قصد دارد بگوید در دنیای امروزی باید تلاش کنیم یکدیگر را بشناسیم. در این دنیا جایی برای طالبان، داعش و جنگ بین مردم نیست. امروز باید سعی کنیم به جای دشمنی به یاد بیاوریم که همهی ما انسانهای این کره هستیم و اگر یکدیگر را بشناسیم و فاصلهی بین شمال و جنوب را از بین ببریم زندگی همهی ما بهتر خواهد شد. دورانِ افتخار گذشته است. باید در تولید شرکت کنیم. در سفرهی جهان بگذاریم تا بتوانیم از سفرهی جهان چیزی برداریم. و این مبادله تنها راه انسانیتر شدنِ ماست. و نویسنده در این کتاب امیدوار است بجای جنگیدن، با تلاش برای شناختِ بهترِ یکدیگر بتوانیم دنیای بهتری بسازیم.
* گفتمان زنانه
نویسنده: دکتر علی سراج
علی سراج در معرفیِ کتاب خود، به دلایل نگارشِ کتاب «گفتمان زنانه» اشاره کرد: در پایاننامه کارشناسی ارشدم دربارهی گفتمان انتقادی آثار سیمین دانشور تحقیق کردم. در ادامه مقالهای درخصوص بررسی تطبیقی شکلگیری داستاننویسی زنان در ادبیات معاصر فارسی و عربی نوشتهام. در این بررسیها متوجه این موضوع شدم که در ادبیات ایران همواره جنسیت توسط گفتمانهای مردان تعریف شده است. نویسندگان آثار ادبی بیشتر مردان بودهاند. و در ادبیات کلاسیک جز استثناهای معدود، صدای زنان شنیده نشده است. زنان در طول تاریخ ایران به دلایل مختلف اجتماعی، فرهنگی و... تقریبا همیشه در حاشیه بوده و در عرصههای ادبی کمتر حضور داشتهاند و ادبیات کلاسیک فارسی به دلیل وجود شاعران و نویسندگان مرد بیشتر شناخته شده است.
* مکبث
نویسنده: ویلیام شکسپیر – مترجم: حمید الیاسی
حمید الیاسی؛ مترجمِ کتاب «مکبث» در بخشی از یادداشتی که به مراسم ارسال کرده بود، چنین عنوان کرد:
«به عنوان شاهکاری در ادبیات کلاسیک جهان، طبیعی است که بهترین شیوه برای شناخت نمایشنامههای شکسپیر، خواندن آنها به زبان اصلی است. مشکل، اما، در این است که برای این منظور، آشنایی کافی با زبان انگلیسی و دانستن زبان انگلیسی عصر شکسپیر با دستور زبان و واژهها و اصطلاحات خاص آن و وقوف بر تلفظ صحیح کلمات و شیوه درست شعرخوانی زبان شکسپیری برای تشخیص آهنگ و وزن کلام او لازم است. و البته نمیتوان از همگان انتظار داشت که فرصت مناسب را به فراگیری این همه اختصاص داده باشند. گزینه دیگر، برقراری ارتباط با کلیت اثر اصلی از طریق ترجمه است. ترجمه حاضر وظیفه خود دانسته است که اثر اصلی را نهتنها از لحاظ محتوا، بلکه از نظر ساختار، قالب و ترکیب کلام نیز حتیالامکان به خواننده فارسی زبان منتقل کند. شکسپیر در نمایشنامهای که قاعدتا با هدف سرگرم کردن مخاطبانش نوشته، به شیواترین و موجزترین شکل ممکن، معیارهای اخلاقی ماندگار بشری، مانند وفاداری، پایبندی به میثاق و احترام به حقوق دیگران و ارزشهایی جهانی چون عدالت، آزادی و دفاع از حق را یادآور میشود و بدینگونه، نمونهای از هنر متعالی را پدید میآورد که شاید تنها با معدودی از آثار ماندگار جهان ادب چون شاهنامه فردوسی و حماسههای هومر و چند نمایشنامه دیگر او قابل مقایسه باشد.»
* نامههای زنان ایرانی
نویسنده: علی باغدار دلگشا
نویسندهی کتاب «نامههای زنان ایرانی» به انگیزههایی که موجبِ نگارش این کتاب شد اشاره کرد: بعد از انتشار نخستین کار پژوهشیام با عنوان «بررسی جامعهشناختی روزنامهنگاری زنان در عصر مشروطه» تصمیم گرفتم تا موضوع پایاننامه مقطع کارشناسی ارشدم را در رشته تاریخ در قالب بررسی مطالبات زن ایرانی در عصر مشروطه به انجام رسانم؛ کاری که نتیجهاش کار پژوهشیِ دیگری با عنوان «بررسی مطالبات اجتماعی زنان در مطبوعات دورهی مشروطه» شد. در زمان نگارش کارهایم به تازگی و اهمیت تاریخی – اجتماعی برخی از عرایض و نامههای زنان در دوره مشروطه پی بردم. توصیههای علمی استادم مبنی بر توجه ویژه به دستهای از نامههای زنان به عنوان اسنادی تاریخی که حضور فعال زن ایرانی را در یکی از ادوار مهم تجددگرایی نشان میداد من را بر آن داشت که تصمیم به انتشار "نامههای زنان ایرانی" که در یکصدو ده سال قبل در دورهی قاجار در روزنامهی دموکرات ایران نو منتشر شده بودند، بگیرم.
* وقایع نگاری نگاه
نویسنده: نوذر اسمعیلی
نوذر اسمعیلی در معرفیِ مجموعه داستان خود گفت: یکی از دغدغههای اصلی من، البته مثل بسیاری از اشخاص، کمرنگ شدن روابط عاطفی در صورتهای مختلفش میباشد. افراد میانسالی که در این داستانها، آنها را روایت میکنند عموما در نقطهای از زندگیشان ایستاده اند که شاید به چشم دیگران نیاید، ولی خودشان میدانند که در برههای حساس از آن هستند. من به عنوان یک فرد میانسال با تجربیات و زندگی منحصر به فرد خودم -چون تجربیات و زندگی هرکس منحصر به فرد است- از این مساله صحبت کردهام، و در کنار آن مسایلی جانبی را هم عنوان کردهام؛ مسایلی که بیشتر آنها بهظاهر سادهاند یا اتفاقاتی که به نظر از خاطرها میروند، ولی چنین نیست و همهی اینها میتوانند نقش بهسزایی در شکلگیری احساس و اندیشه ما داشته باشند. کتاب من کتاب پیچیدهای نیست بهظاهر، حتی احتمالا به باطن، ولی به خاطر این سادگیِ ظاهری باید توجه کرد که در سفیدی بین سطور چه چیزهایی پنهان است که در خود سطور نوشته نشده، به هر حال مقداری به دلیل شرایط شخصی خودم و مقداری هم به دلیل شرایط عمومی. ادعایی ندارم که حرف جدیدی زدهام، فکر میکنم اصولا حرف جدید کم زده میشود. اما طرز ادا و تفسیری که از حرفها میشود جدید و با اهمیت است. من هم سعی کردهام با شیوه بیانی خودم توجه را به این مسایل جلب کنم. و اینکه آدمها در هر سنی نباید بگذارند کهنه شوند. زندگی از آنِ تمام افرادی است که زنده هستند، با تمام مواهبش، و مسئولیتهایش، غمها و شادیهایش.